آینه محبت ( نامه هاى خانوادگى حضرت امام خمینى (38))
بسماللَّه الرحمن الرحیم
محضر مقدس رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامى حضرت آیتاللَّه العظمى امام خمینى - روحى فداه - سلام علیکم.
از آنجا که مایل نیستم در این شرایط حساس وقت شریف را تصدیع نمایم بدون مقدمه سخنانم را آغاز مىکنم.
من مادر یک شهید به نام سیدعلى اصغرکیا از خیل عظیم شهیدان اسلام عزیز هستم. خود در اوایل زندگى بر اثر حادثهاى همسر عزیز خود را که از سادات بود از دست دادم و با چهار فرزند به یادگار مانده از آن مرحوم، زندگى را ادامه دادم و یکى از آنها را در جنگ تحمیلى تقدیم اسلام و آن حضرت نمودم و اکنون نیز آماده انجام تکلیف مىباشم.
اماما، پیام پر از درد و محنت شما در پذیرش قطعنامه 598، آسایش را از روح و جسم ملت ایران و مستضعفان جهان به ویژه خانواده شهیدان گرفت و مطمئن باشید که آنها هم همان گونه که فرمودید آن را مانند جرعه زهرى نوشیدند ولى تحمل هر چیزى براى رضاى خدا و مصلحت اسلام عزیز گواراست.
دشمنان قسمخورده اسلام، عزم خود را جزم نمودهاند که دین مقدس اسلام را منهدم و نابود نمایند و این را از اجداد و پیشینیان پلید خود به ارث بردهاند. اما زهى خیال باطل. خدایا، تو شاهد باش که ما هم با تأسى به پیشوایان بزرگمان همچون ابراهیم و محمد و على و زهرا و فرزندان معصومشان - صلواتاللَّه علیهم اجمعین - و با تقلید از مرجع و ملجأ عظیمالشأن انقلاب عزم خود را جزم نمودهایم که تا آخرین نفر و آخرین نفس با اهداف نامبارک آنها مبارزه کنیم.
اماما، راهپیمایى روز عید غدیر ثابت کرد که مردم شریف ایران مرگ را تحمل مىکنند ولى ننگ خوارى و ذلت در مقابل دشمنان اسلام را نه. آنها با این حضور نشان دادند که همواره گوش به فرمان رهبر الهى خود هستند و این اطاعت را به حکم آیه شریفه (اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرسول) تکلیف شرعى خود مىدانند.
اماما، مبادا که شرایط روز دامان کبریایى شما را غبارآلود و دل مبارکتان را رنجور نموده باشد. ما به شما اطمینان مىدهیم که با اشک چشمانمان دامان و دلتان را شستشو و با خونمان نهرى و با اجسادمان سدى در مقابل دشمنان اسلام ایجاد خواهیم کرد که در آن غرق و زمینگیر شوند.
اماما، اینجانبه هدیهاى ناقابل را که ذخیره نموده و دهها فکر و خیال براى مصرف آن جهت رفاه خود و فرزندانم داشتم به منظور رفع نیاز جبهههاى جنگ تقدیم مىنمایم و همچنین نذر نمودهام که حقوق شش ماه خود را تقدیم نمایم. لذا اکنون هدیه مذکور (یک قطعه دستبند طلا) را به همراه مبلغ سى هزار ریال (حقوق یک ماه) تقدیم و بقیه را نیز تحویل خواهم داد. ان شاءاللَّه.
در خاتمه، آرزوى دعاى خیر و تقاضاى عاجزانه دارم که با دستخط مبارک (و لو کوتاه) جواب نامه را مرقوم فرمایید. از خداوند تبارک و تعالى به همراه همه مستضعفان و مسلمین و شیعیان طول عمر آن حضرت را با سلامت کامل خواهانم.
حاجیه شمسى نورانى، از طلاب علوم دینیه و از خدمتگزاران امداد امام خمینى کاشان، والده شهید سیدعلى اصغرکیا. والسلام علیکم و رحمةاللَّه.
بسمه تعالى
فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسى نورانى
نامه پر از احساس شما را خواندم. از شما و افرادى مانند شما نمىدانم چگونه باید قدردانى کرد. من که در مقابل این همه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کارى نمىتوانم انجام دهم.
دستبندت را برایت مىفرستم تا از جانب من هدیهاى باشد براى تو، و معادل آن را با نذر حقوق شش ماهه ات را من خود به جبهه مىفرستم. از قول من به فرزندان عزیزت، این عزیزان ملت شریف ایران، سلام گرمم را برسان. خدا یار و نگهدارت باد.
23 / 5 / 67
روح الله الموسوى الخمینى
زمان: 23 مرداد 1367/1 محرّم 1409
مکان: تهران، جماران
موضوع: ابراز تشکر از هدیه ارسالى
مخاطب: نورانى، شمسى