خانواده، جوان، غریزه جنسى و شیوههاى مهار آن
«بخش اول»
احمد لقمانى
غریزه جنسى؛ پلکان صعود یا سقوط
پسر چون زده بر گذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
برِ پنبه، آتش نشاید فروخت
که تا چشم بر هم زنى خانه سوخت(1)
غریزه جنسى از امانتهاى مهم و نیرومندى است که خداوند در نهاد هر انسانى به ودیعه نهاده است. این نیروى مرموز و پیچیده که آدمى را به سوى هدف و مقصدى خاص جهت مىدهد، از ابتدا به صورت کمون یعنى نهفته وجود دارد و تا زمان ظهور جوانههاى بلوغ، همچنان دوران آرام و بىتحرکى را پشت سر مىگذارد، اما به محض شروع نوجوانى، آرام آرام زمان بیدارى و شکوفایى آن فرا مىرسد و رفته رفته تمامى وجود نوجوان را در بر مىگیرد و پس از چندى او را زیر تأثیرات سخت و سنگین خود قرار مىدهد، به گونهاى که نوجوان، خود را در چنگال قوى این غریزه، گاه بىدفاع و گاهى خارج از اراده و اقتدار شخص، ناتوان احساس مىکند!(2)
این غریزه مهم و ارزنده، پدیدآورنده تغییرات و تحولات اساسى در حیات آدمى است که به صورت تمایل شهوانى تجلى مىکند و همچون نیاز به غذا، امنیت و استراحت، هر گاه پاسخ بجا، درست و سنجیده به آن داده شود، باعث سلامت جسم و جان و رشد و شکوفایى روح و روان مىشود و از آنجا که در انسان و حیوان مشترک است، در صورت برخورد ناشایست یا افراط و تفریط نسبت به آن، سبب سقوط فرد از مقام انسانى به درجه حیوانى و حتى بدتر از آن مىشود! از اینرو هرگز نباید به فکر سرکوب و «تعطیل» این غریزه یا آزادىهاى ویرانگر جنسى یا «تشدید» آن - به بهانه فروکش کردن آتش شهوت - باشیم، که این دو شیوه، فسادآفرین و زیانبخش است و نوعى مخالفت بیهوده یا تمناهاى طبیعى وجود انسان است، بلکه از مسئولان هر نظام تا پدران و مادران و اطرافیان هر جوان، باید با اندیشهاى روشن و شناختى دقیق و عمیق در صدد «تعدیل»، مهار و هدایت این خواست بجا و بحق درونى نسل نو باشند.
بدون تردید دو گام مفید و مؤثر «شناخت» رفتارها و روحیات نوجوانان و جوانان و «شیفتگى» و سوز درونى براى برداشتن آداب و رسوم غلط و موانع غیر منطقى و در پى آن، هموار ساختن این مسیر پاک و سعادتآفرین، بسیارى از نابسامانىهاى روحى و اخلاقى را برطرف و آرامش و اطمینان معنوى به ارمغان مىآورد، در غیر این صورت:
نیست آرام در آن دل که هوس بسیار است
شررآمیز بود شعله چو خس بسیار است(3)
عوامل تحریک در نوجوانان
غریزه در مراحلى از حیات، رشد یافته و زمینه بیدارى فرد را فراهم مىکند. این سیر به طور طبیعى طى مىشود و با هیچ دستور و بخشنامه یا شعار و شیونى قابل جلوگیرى نیست، اما در پارهاى موارد این بلوغ یا بیدارى جنسى و در پى آن تمنّیات درونى، زمینههاى انحراف را در نوجوانان فراهم مىکند و به لغزشهاى بعدى مىانجامد. این بیدارىها گاه مربوط به «فرد»، گاهى در گرو «جامعه» و شرایط ویژه آن و زمانى وابسته به عوامل گوناگون دیگرى است که هر یک قابل بحث و بررسى است. با هم این عوامل را پى مىگیریم:
1- عوامل فردى تحریک غریزه
«عوامل فردى»، در تحریک آگاهانه و ناآگاهانه نوجوان یا کودک تأثیر مىگذارند و او را پیش از موقع بیدار مىکنند. به دنبال آن، اگر امکان برآورده شدن نیازهاى جنسى وجود داشته باشد، مشکلى رخ نمىدهد و اگر چنین امکانى فراهم نباشد که در عموم افراد چنین است، لغزشها و انحرافات در چهرهها و جلوههاى مختلف ایجاد مىشود تا ارضاى جنسى حاصل گردد و هر چه بیشتر مىروند، بیشتر عطش و آتش درونى مىیابند و گاه به بیمارى تعدد و تنوع جنسى، مبتلا مىشوند. «تماشاى بدن» و «نگاه به خود یا دیگران» از عوامل تحریک یا موارد انحراف است که سبب برخى از بیمارىها، لمسها و در نتیجه انحرافهاست. نوجوان یا کودک از این حالت لذت برده و براى ارضاى خود به تکاپو مىافتد و اگر این نظارهگرىها مکرر و ریشهدار شود، به تدریج موجب «خودشیفتگى» مىگردد و زمینه لغزشهاى دیگر را پدید مىآورد.
مربیان و والدین باید از آغاز، زشتى این عمل را به نوجوان و کودک آموزش دهند و با تذکرهاى اخلاقى و عاطفى او را از این شیوه پرهیز دهند.
«وجود انگلهاى معده» از دیگر عوامل فردى تحریک غریزه است که سبب پیدایش خارشهایى مىشود که براى رهایى از این بیمارى، خارش بدن بهترین راه دانسته مىشود، در حالى که این عمل، ضمن رفع درد تا حدودى لذتبخش است و انگیزهاى براى پیدایش انحراف و لغزش مىشود. معالجه این بیمارى و مراجعه به پزشک راهى مناسب براى بهبود و درمان و جلوگیرى از آثار سوء بعدى است.
«دستکارى و لمس» در آغاز موجب احساس لذت مىشود و حتى براى طفل صورت بازى به خود مىگیرد ولى کم کم به صورت لغزشگاه و حتى پرتگاه شهوانى مىشود که پیامدهاى نادرستى خواهد داشت. این پدیده در خردسالان کم و بیش وجود دارد. در چهار یا پنج سالگى ریشهدارتر مىشود و در سنین 9 - 7 سالگى، به بالاترین حد خود مىرسد و گاه به صورت عادت در مىآید و عملى براى رهایى از یک هیجان بوده که با «التذاذ» همراه است و سپس به «انحراف» مىانجامد.
«خوددارى از دفع ادرار» یا پر بودن مثانه - به ویژه در شبهاى طولانى زمستان - از دیگر عوامل تحریک است. همان طورى که «چگونگى لباس و پوشاک» و استفاده از لباسهاى زیرین بسیار نرم یا بسیار زبر، چسبان با برشهاى خاص باعث تحریک بدن مىشود و یا استفاده از «لباسهاى جنس مخالف» توسط نوجوانان و جوانان، این نیروى نهفته را بیدار مىسازد.
«نوع غذا و خوراک» افراد - به ویژه غذاهایى که تحریککننده اعصاب بوده و فرد دیرتر به خواب مىرود - در تحریک غریزه سهم بسیارى دارند. در برخى آموزههاى دینى بیش از دو وعده غذا آن هم در صبح و عصر پیشنهاد نمىشود تا به هنگام استراحت در شب، معده سبک باشد و بىنظمىهایى در خواب ایجاد نشود. در این میان مصرف لبنیات تا حدود زیادى تعدیلکننده و آرامشبخش است.
دمرو خوابیدن و یا خوابیدن با لباسهاى بسیار کوتاه که حاصل آن اصطکاک پاهاست، از عوامل تحریک و در صورت سهلانگارى سبب لغزش مىگردد، همان گونه که سُر خوردن از نردهها و «کشاندن فرد روى زمین» چنین آثارى را به دنبال دارد، گرچه در ابتدا نوعى بازى کودکانه و تفریح مسرتبخش به حساب مىآید.
از دیگر عوامل تحریک براى نوجوانان و جوانان و حتى کودکان، انواع حرکتها، سوارىها، استفاده از دستگاهى سریع و بالابرنده، نشستن روى شن گرم، شیرجه مکرر در آب و همچنین دوچرخهسوارى و اسبسوارى براى دختران زمینهاى براى تحریک و لغزش آنان خواهد بود.
اولیا و مربیان و حتى مبلّغان هرگز نباید فراموش کنند که مرحله نوجوانى براى پسر و دختر از جهات زیادى ارزنده است و او را با صفات بسیارى همچون مهر و محبت، وفادارى، آمادگى براى زندگى آینده مأنوس مىسازد اما در عین حال دوران سخت و شکنندهاى در تحریکپذیرى، لغزشهاى جنسى و فشار سختىهاى مختلف محسوب مىشود. از اینرو مواظبت و مراقبت خاصى لازم است تا نوجوان نخست از تربیت اولیه و شایستهاى برخوردار شود، پرخاشها، تندىها و گاه حرکتهاى غیر منطقى او از سوى اطرافیان تحمل گردد و به دنبال آن، راه دشوار زندگى از طریق تربیت و هدایت صحیح به او ارائه شود که این مهم نیاز به آگاهى و اطلاع و سختکوشى و بردبارى بسیارى دارد.
2- عوامل اجتماعى تحریک غریزه
شرایط اجتماعى نامساعد و زیانبخش، پدیدآورنده عوارض روحى و اخلاقى هستند که از سوى برخى به طور خودآگاه یا ناخودآگاه بروز مىکند اما در برهههاى مختلف آثار سوء خود را در عکسالعملهاى نوجوان نمایان مىسازد به گونهاى که گاه از طرف پدر و مادر و گاه از سوى اقوام دور و نزدیک، آشنایان، دوستان و اطرافیان، میل در نوجوان و حتى کودک تقویت مىشود و راه و رسم شهوترانى به او آموخته مىشود.
این عوامل عبارتند از:
1- دستمالى ران و کفل:
مادران در پارهاى موارد به صورت ناخودآگاه موجب تحریک فرزند خود مىشوند. آنان با دستمالى ران و کفل کودک و نوازشهاى بسیار باعث تحریک و بیدارى زودهنگام میل جنسى او مىگردند. این امر در پسران به ویژه آنها که در مرز سنى 12 - 2 سالگى هستند ممکن است زیانهاى ناگوارى ایجاد کند و در دوران نوجوانى به مراتب خطرناکتر از مرحله کودکى است و حتى مادران و آشنایان باید مراقب باشند در قسمتهایى از بدن دختر، به قصد نوازش، دستمالى نداشته باشند و اگر هم برخى از دوستان به عنوان شوخى چنین کارى مىکنند، جلوگیرى نمایند.
2- نوازشهاى زیانبخش:
آموزههاى دینى بر رشد عاطفى فرزندان تأکید بسیارى کرده است اما از حدود سنین تمییز کودک، براى آن حد و مرز و مراقبتهایى را معمول داشته است، از اینرو هرگز «مَحرمیت» را معیار هر گونه نوازش قرار نداده است، بلکه هر آنچه را که شاید «باعث» لغزش و تحریک شود، مورد توجه قرار مىدهد.
این بینش سبب شده است که در مرز سنّى تمییز دختر و پسر، پدر از بوسه بر صورت دختر و مادر از بوسه بر صورت پسر نهى شدهاند تا ناآگاهانه او را به وادى انحراف سوق ندهند، چه رسد به در آغوش کشیدنها و یا خوابیدن فرزندان با پدر و مادر در یک بستر که گاه محبت خالصانه آنان، آثار سوء و سیاهى در پى دارد که گاه قابل پیشگیرى نخواهد بود.
والدین و مربیان باید بدانند میل یادشده تنها از راه تماس خاص ارضا نمىشود بلکه گاهى از طریق لمس، زمانى با در آغوش گرفتن و موقعى نیز با نگاههاى معنادار، خیرهکننده و با فکرى پر تلاطم!
3- معاشرتهاى ناشایست
زندگى در محیطهاى مختلط که دختران و پسران با هم به سر مىبرند، قبل از سن تمییز و تشخیص آنان، اگر همراه با ضوابطى باشد، به طور عموم اشکالى ندارد، اما پس از رسیدن به این مرحله و فهم خوب و بد، به هیچ وجه درست نیست و اسلام هم، چنین محیطى را براى کودکان و نوجوانان جایز نمىشمرد، به ویژه آنگاه که معاشرتها و روابط تحت کنترل و زیر نظر نباشد.
ممکن است در دوران کودکستان، پسر و دخترى همدیگر را به خاطر محبت ببوسند و هیچ مسئله جنسى هم در میان نباشد که نیست ولى این امر، پلهاى براى ذهن کودک مىشود که از حدود ده سالگى به یاد آن صحنهها مىافتد و به آن راغب مىشود.
جوان و نوجوانِ فرداى ما آنچه را که در دوران کودکى دیده - چه در کودکستان و چه در محیط خانواده و یا رفت و آمدهاى فامیلى - و شنیده و یا لمس کرده است، به خاطر مىآورد و این حالات براى او معنادار مىشود و در بسیارى از موارد، پایه انحرافها و لغزشهاى ویرانگر مىگردد.
دختر و پسر نوجوان در این دوران میل به معاشرت، رفاقت، خودنمایى و خودپسندى بسیارى دارند و حتى ممکن است یک نوجوان در برابر جنس مخالف رفتارهاى ناپسند و خندهدار از خود بروز دهد و خودنمایى کند که باعث جلب نظر یا تحریک طرف مقابل شود، گرچه رفتار آنان در ظاهر همراه با ملاطفت و دوستى است اما در عمق آن رگههایى از تمنّیات درونى و علاقههاى خاص موج مىزند که قابل بررسى و کالبدشکافى است. کمترین تأثیر منفى و زیانبار دیدنها و شنیدنهاى نادرست، پیشرسى جنسى براى فرزندان است که باعث تحریک و تخریب مىشود.
4- روابط ناپسند و غیر اخلاقى:
ذات روابط بین کودکان، نوجوانان و جوانانِ دختر و پسر ممنوع و ناپسند نیست و گاه از جهات فردى یا اجتماعى ضرورى است تا زمینههاى رشد عاطفى و شخصیتى فرد را فراهم کند. اما هشدارها و اعلام خطرهاى پیش از حادثه براى فرزندان، مفید و در غالب موارد ضرورى است تا آنان با چشمانى باز به معاشرتها و روابط بنگرند و از هر گونه رفت و آمد با افراد ناباب برحذر باشند.
مهر و محبت کودکان نسبت به یکدیگر تا حدود زیادى خالص است اما در ابراز محبت نوجوان با نوجوان یا جوان با نوجوان و برعکس آن، گرچه همجنس باشند باید با دقت و احتیاط برخورد کرد. بوسیدن، بغل کردن، معاشرت در خلوت، راز دل گفتنهاى آنان و انواع مهرورزىهاى آنها به طور کامل خالص نیست و آلودگىهایى در آن به چشم مىخورد.
به سر بردن آنان در رختخواب، زندگى خلوتآمیز بین کودکان و نوجوانان و ارتباط آنها با جنس مخالف، موجب بیدارى تخیّلات شهوانى و تحریکات اتفاقى مىشود که گرفتارىهاى بعدى را به دنبال خواهد داشت. از اینرو در آداب دینى و رهنمودهاى روانشناسى و جامعهشناسى، یکایک این امور منع شده است و همگان به ویژه پدران و مادران به هوشمندى و مراقبت بسیار دعوت شدهاند تا علاج حادثه پیش از وقوع نمایند.(4)
5- آگاهى از روابط والدین:
مهر و محبت پدران و مادران در بسیارى از صحنهها باعث غفلت از حقایق و واقعیات مىشود. آنها به طور ناخودآگاه فرزند خود را بر لبه پرتگاه هوسها و تمنّیات درونى خویش قرار مىدهند. آنان که از سرِ علاقه و اشتیاق، فرزندان خود را در کنار خویش یا در یک اتاق مىخوابانند، نمىدانند که کودکان و نوجوانان در مواردى، چنین نشان مىدهند که در خوابند، در حالى که بیدارند و ناظر رفتار والدین و شنواى زمزمه آنها هستند. بررسىهاى تجربى نشان داده است که دیدن روابط غریزى سبب تحریک بسیار و کنجکاوى خاص کودکان و نوجوانان مىشود و زمینهاى لغزان فراهم مىکند که اگر مواردى مشابه پدید آمد، کودکان در آن وادى به سادگى بلغزند و منحرف گردند.
درود خدا و پاکان بر رسول گرامى اسلام(ص) که چهارده قرن قبل با نگاه پر نور خویش این آثار سوء را نگریست و در باره مواظبت پدر و مادر در رفتارهاى خاص خویش هشدار داد.(5)
عوامل مختلف تحریک
اندیشه «جهانىسازى» و نظریه «دهکده جهانى» به کدخدایى ابرقدرتى سیهسرشت باعث شده که تمامى مرزها و معیارها، خدشهدار گردد و درها و دروازهها برداشته شود. کشورهاى به اصطلاح متمدن با فسادى لبریز، خود را همسایه دیوار به دیوار ملتهاى ارزشمدار و اصیل ساخته و انواع پَلشتىها و پلیدىها را با ابزارهاى رعدآسا در کمترین زمان به عمق خانهها و خانوادهها سرازیر سازند.
بدون تردید اندک غفلت، سادهلوحى و یا ناآگاهى در برخورد با این پدیدهها، بنیان باورهاى فرزندان و امیدهاى آیندگان را دستخوش تهدید و تخریب مىنماید و در این عرصه پدران و مادران نقش نخست و رسالت بسیار سنگینى بر دوش دارند، زیرا در جامعه امروز کوچه و خیابان و دانشگاه و دبیرستان و حتى مدرسه و کودکستان ویترین عرضه آثار ویرانگر دشمنان براى انحراف افکار، باورها و احساس قدسى و الهى نسل جوان ما شده است. عکسها، پوسترها، فیلمها و نوارهاى پر جاذبه و ارزان بىهیچ زحمتى به دست نوجوان و جوان ما مىرسد و همچون صاعقهاى جسم و جان آنان را در آتش فساد مىسوزاند.
هوشیارى والدین و اولیاى امور، اقتضا مىکند که نخست به استحکام باورهاى دینى و تقویت ارزشهاى ارزنده اخلاقى بپردازند، سپس کانون خانواده را از آرایشهاى محرک، شوخىهاى ناشایست، مهمانىهاى خیالبرانگیز و لطیفههاى جنسى، دور نگه دارند؛ هرگز به صورت نیمهعریان مقابل دیدگان نوجوان و جوان خویش ظاهر نشوند و از دیدن فیلمهاى محرک که باعث کمرنگسازى یا بىرنگسازى غیرت و عفت نسل نو مىشود به طور جدى بپرهیزند. از آنجا که نسل جوان فطرتى پاک و اندیشهاى شفاف و حقپذیر دارد، بیان توصیههاى دلسوزانه در باره درست خوابیدن، حمام رفتن، شیوه ارتباط با جنس مخالف و ... تأثیر بسیارى در وجود آنان دارد؛ به شرطى که با مهربانى و به دور از فشار و تهدید و مصون از حساسیت یا ضدیت صورت پذیرد. ان شاءاللَّه.
ادامه دارد.
1) سعدى.
2) جوان و نیروى چهارم زندگى، دکتر محمدرضا شرفى، ص67.
3) صائب.
4) خانواده و مسائل جنسى کودکان، دکتر على قائمى، ص58 - 55 (با گزینش و تلخیص).
5) الکافى، ثقةالاسلام کلینى، ج5، ص499.