نیازها و ارزشها
امروزه در روابط خانوادگى و اجتماعى شناخت ویژگىهاى افراد بسیار مهم و مباحث مربوط به انگیزش و نیازها از اولویت خاصى برخوردار است.
نیاز، تصور آدمى است از نیرویى که در وى جریان دارد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم مىنماید که وضعیت نامطلوبى را به جهتى مطلوب تغییر مىدهد.
نیازها را مىتوان تحت سه عنوان کلى طبقهبندى نمود:
1- نیازهایى که آدمى را به سوى دیگران مىبرد (حرکت به سوى دیگران): کسى که این روش را دارد از اینکه صاحب قدرت شود مأیوس بوده و از اینرو تلاش دارد براى خود حامى فراهم نماید تا در زندگى از کمک وى بهرهمند باشد لذا سخت مىکوشد مورد محبت دیگران واقع شده و همه اطرافیان او را دوست بدارند.
2- نیازهایى که آدمى را علیه دیگران برمىانگیزانند (حرکت علیه دیگران): پیرو این روش، جهان را نسبت به خود، دشمن پنداشته و معتقد است همیشه باید براى دفاع یا تعرض آماده بود. این شخص تسلط و برترى خود را گاه با زورگویى و گاه با نیکوکارى و دستگیرى از مستمندان ظاهر مىسازد. در مورد این دسته از آدمها باید توجه داشت که در هر حال انگیزه اصلىشان نشان دادن برترى و تفوق بر دیگران مىباشد (نه آن چیزى که در مکاتب الهى مطرح است یعنى خدمت به مردم براى رضاى خدا).
3- نیازهایى که آدمى را از دیگران دور مىسازند (حرکت جهت دورى از دیگران): کسى که این روش را دارد معتقد است اجتماع سرچشمه همه ناراحتىها و کشمکشها و بدبختىها است و لذا کسى را خردمند مىداند که خود را از اجتماع برکنار نگاه مىدارد. چنین کسى نه به دیگران کمک مىکند و نه از آنان یارى مىطلبد. علت این انزواطلبى را باید در گذشته اشخاص و بخصوص در دوران کودکى آنان جستجو کرد.
به طور کلى روش نخست بیشتر مرتبط و مربوط به دوران کودکى، روش دوم بیشتر به دوران نوجوانى و روش سوم بیشتر به دوران سالمندى اختصاص دارد. البته دختران بهنجار بر حسب اوضاع و احوال و به تناسب استعداد و مهارتشان در زندگى خود هر سه نوع را به کار مىبندند.
لازم به ذکر است نوجوانى دختران از طریق نیاز بسیار قوى به خویشتندارى مثبت و نیاز به احترام و اکرام و تشویق از طرف والدین، خویشان، دوستان و آشنایان مشخص مىشود حال آنکه در مرحله بزرگسالى نیاز به شکوفایى و خلاقیت و تحقق خویشتن خویش در مرحله عالى قرار مىگیرد.