تعداد نشریات | 50 |
تعداد شمارهها | 2,347 |
تعداد مقالات | 33,913 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,517,212 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,444,247 |
هدایت پاداشی و ضلالت کیفری | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1371، شماره 124، فروردین 1371 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 23 شهریور 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره رعد هدایت پاداشی و ضلالت کیفری قسمت پنجاه و دوم آیت الله جوادی آملی « و یقولون الذین کفروا لولا أنزل علیه آیة من ربّه ، قل انّ الله یضلّ من یشاء و یهدی إلیه من أناب » . ( سوره رعد ـ آیه 27 ) و آنان که کافر شدند می گویند : چرا آیت و حجتی از پروردگارش بر او نازل نشد ؟ بگو همانا خداوند هر که را بخواهد گمراه و هر که به درگاه کبریائیش تضرّع کند ، هدایت می نماید . شبهه̾ منکران رسالت در این آیه شبهه̾ منکران وحی و رسالت را مطرح می فرماید . البته قبلا در همین سوره ، چند مورد سخن از رسالت به میان آورده و شبهات منکرین وحی و رسالت را بیان کرده و پاسخ می فرماید که مبسوطا بحثش گذشت . اکنون در این آیه نیز یکی از آن شبهات را مطرح می نماید که باز هم در همین سوره خواهد آمد که : « و ما کان لرسول أن یأتی بآیةالا باذن الله لکل اجل کتاب » ( سوره رعد ـ آیه 38) و در پایان همین سوره نیز می خوانیم : « و یقول الذین کفروا لست مرسلا » ( سوره رعد آیه 43 ) منکرین گاهی می گفتند که : تو پیامبر نیستی ! و گاهی می گفتند : انسان نمی تواند حامل وحی و رسالت باشد و فرشته است که می تواند رسول باشد . گاهی پیشنهاد معجزه می دادند و می گفتند : فلان معجزه را برای ما انجام ده و مانند آن . درباره̾ طرح اعجاز نیز گاهی به خود پیامبر می گفتند : برای ما معجزه و آیتی بیاور و گاهی می گفتند : اگر او پیامبر است، چرا خدا او را با معجزه تأیید نمی کند ؟ گاهی می گفتند : این شخص که ادعای نبوّت دارد ، یک معجزه ای مانند معجزات انبیاء پیشین برای ما بیاورد ، گاهی فعل را به خدای سبحان نسبت می دادند و می گفتند : اگر این شخص پیامبر است ، چرا از سوی خدای سبحان بر او آیت یا آیاتی نازل نمی شود ؟ این پیشنهاد ها و اعتراض ها یک سلسله جواب های مشترک دارد و یک سلسله جواب های خصوصی . آنجا که به خود پیامبر پیشنهاد می دادند که باید معجزه ای بیاوری ، خداوند به پیامبر می فرماید : تو در جواب آنها بگو : من آن قدرت را از پیش خود ندارم که هر لحظه شما پیشنهادی بدهید من هم فورا طبق خواسته شما در نظام خلقت تأثیری بگذارم . من بنده ای از بندگان خداوند هستم که به اذن و اجازه̾ او کار می کنم . این یک پاسخ که گاهی خداوند به پیامبرش می فرماید که به آنها بگو و گاهی هم مستقیما به پیامبرش می فرماید : « إنّما أنت نذر و لکل قوم هاد » ( رعد ـ آیه 7 ). ای پیامبر ، تو فقط کارت انذار کردن و هشدار دادن به این ها است ، و برای هر قومی یک هدایت کننده ای هست . گاهی می فرماید به اینکه اینها اگر بهانه می گیرند و معجزه می خواهند ، این کتاب خدا معجزه است . یک انسان درس نخوانده کتابی این چنین آورده است که اگر تمام درس خوانده های عالم جمع شوند ، یک سوره̾ کوچک مثل سوره هایش نمی توانند بیاورند. ولی در آنها انگیزه̾ ایمان آوردن نبود . حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید که من شاهد سه معجزه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در یک جا برای کفار بودم ولی باز هم ایمان نیاوردند . آنها تمام این معجزات را از حضرت می دیدند ولی در آنها اثر نمی گذاشت ، زیرا معجزه باعث نمی شود که کسی ایمان بیاورد ؛ معجزه زمینه را فراهم می سازد و گرنه ایمان یک نور درونی است که انسان باید از آن نور درونی مدد بگیرد و یاری بطلبد . در این آیه شبهه̾ کفار را مطرح می سازد که می گویند : چرا یک معجزه بر پیامبر نازل نمی شود ، نظیر آنچه که بر انبیاء پیشین نازل می شد ؟ در پاسخ ای پیامبر به آنها بگو که ضلالت و هدایت بدست خدا است . « و ما کان لرسول أن یأتی بآیةالّا باذن الله » ( سوره رعد ـ آیه 38 ) ـ هیچ پیامبری معجزه ای نمی آورد جز با اذن و اجازه پروردگار و برای هر چیزی نظم و برنامه ای هست « لکل اجل کتاب » ـ و به هر حال معجزه فقط حجت خدا را تمام می کند و گرنه هدایت و ضلالت عامل دیگری دارد « قل ان الله یضلّ من یشاء و یهدی الیه من اناب » . اقسام هدایت در بحث های گذشته درباره̾ هدایت گفتیم که هدایت بر دو قسم است : 1- هدایت تشریعی و ابتدائی . 2- هدایت تأییدی و ادامه ای . خدای سبحان هدایت تشریعی را برای تمام افراد بشر مقرر فرموده است . می فرماید : ما پیامبر را به عنوان رحمت برای جهانیان فرستادیم و می فرماید : و ما تو را برای تمام مردم فرستادیم « و ما ارسلناک الّا کافة للناس » ( سوره سبا ـ آیه 28 ) و تمام بشر را به این امور و معارف آشنا کردیم « انّا هدیناه السبیل » ( سوره سبا ـ آیه 3 ) انسان در هر شرائطی که باشد ، خداوند او را به هدایت تشریعی ، هدایت می کند ، یعنی راه را به او نشان می دهد ، راهنمائیش می فرماید : « و هدیناه النجدین » ( سوره بلد ـ آیه 10 ) و ما هر دو راه را به او نشان دادیم ، حال او یا باید شاکر باشد و راه حق را بپیماید و یا کفران ورزد و راه باطل را . کار خدای سبحان راهنمائی و ارائه طریق است و تمام انسان ها را با این راهنمائی و ارائه طریق ، هدایت می کند . راه مستقیم را بیان می نماید و عقل و وحی را هم به کمک او و برای یاری او اعزام می کند . خطر انحراف را هم برای او بیان می کند و به طور وضوح روشن می سازد تا هیچ کس نتواند ادعا کند که راه برما پوشیده بود، و حتی اگر کسی راه حق را پشت سر گذاشت و راه باطل را پیش گرفت ، به او مهلت می دهد تا توبه کند و به سوی حق باز گردد . ولی اگر راه باطل را ادامه داد و از مرز توبه و انابه گذشت ، دیگر توفیق بازگشت را نصیبش نمی کند ؛ آنجا است که دیگر موعظه و هدایت در او اثر نمی گذارد ، زیرا نعمت توفیق از او سلب شده است . ولی اگر انسان به حسن اختیا ر خودش ، راه حق و خیر را طی کند ، یعنی به هدایت تشریعی احترام بگذارد ، خدای سبحان او را به عنوان ایصال به مطلوب ، در بین راه کمک می کند و وسائل هدایتش را بیش از پیش برایش فراهم می سازد و حق را که روشن است ، برای او روشن تر می سازد و موانع را از جلوی راهش بر می دارد و کوشش ها و کشش ها را در او اضافه می کند و علاقه او را به خودش بیشتر می سازد و سرانجام او را به مقصد می رساند . این هدایت پاداشی و ادامه ای است . و در کوتاه سخن ، خداوند هیچ انسانی را از هدایت ابتدائی محروم نمی کند و بدوا کسی را گمراه نمی سازد . « و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل » ( سوره احزاب آیه 4 ) ـ و خداوند حق می گوید و او است که راه را به مردم نشان می دهد و هدایتشان می کند . پس خدائی که حق است ، هرگز احدی را از هدایت ابتدائی محروم و ممنوع نمی سازد . ولی کسی که راه خود را انتخاب کرد ، در بین راه هم هدایت پاداشی وجود دارد و هم اضلال کیفری . یعنی : خدای سبحان انسان راه یافته را پاداش می دهد و به نام هدایت تکوینی ، ایصال به مطلوب می کند و انسان بی راهه رو را کیفر می دهد ؛ کیفری به نام اضلال کیفری ، نه اضلال بدوی که اصلا گمراهی ابتدائی معنی ندارد . عوامل رسیدن به گمراهی کیفری و حتی در مورد دوم که انسان به سوء اختیار خودش ، راه فساد را پیموده است ، در آغاز به او مهلت می دهد تا شاید توبه کند و راه حق را بازیابد و اگر به عوامل بازگشت ، پشت پا زد و از مرز توبه و انابه گذشت ، آنجا است که خداوند قلبش را مهر می زند و دیگر چیزی در دل سیاهش اثر نمی گذارد . آنجا است که می فرماید : « ختم الله علی قلوبهم » ( سوره بقره ـ آیه 7 ) پس دیگر نه می شود علوم و معارف را در دل آنها وارد کرد . زیرا قلبشان مهر خورده و ختم شده است . در سوره صف ، آیه 5 می خوانیم : « فلما زاغوا أزاغ الله قلوبهم » ـ یعنی وقتی زیغ و انحراف در دل آنها جایگزین شد ، خداوند توفیق را از آنها می گیرد و به حال خود رهایشان می سازد . یا در سوره بقره ، آیه 10 می خوانیم که فرمود : « فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا » ـ چون در دل های آنان بیماری بود ، پس خداوند بر مرضشان افزود . جحد ، اشکال ، شک و انتقاد به معارف اسلامی ، همه و همه امراض قلب است و وحی آسمانی شفا بخش همه̾ این اشکالات می باشد . در مسائل عملی ؛ تکبّر ، حسادت ، حمیّت ، تعصّب و دیگر فسادهای اخلاقی امراض ما فی الصدور است که در مقابل تهذیب و تزکیه̾ قرآن ، شفای لما فی الصدور است ، پس قرآن هم جهل را با علم درمان می کند و هم کفر را با ایمان ، و فسق را با عدل شفا می بخشد و اگر کسی با داشتن همه̾ این علل درمان ، بر بیماریش افزایش داد ، خداوند بر مرضش خواهد افزود و دیگر شفا و درمان نخواهد شد. مرز هدایت پاداشی و ضلالت کیفری حال باید دید چه کسانی شایسته̾ هدایت الهی هستند ؟ و آیا خداوند هر که را بخواهد بی حساب هدایت یا گمراه می کند و یا اینکه مشخص و معین فرموده است که چه کسانی سزاوار تر هدایت و چه کسانی لایق گمراهی اند ؟ در آیه̾ مورد بحث می بینیم می فرماید :« قل ان الله یضل من یشاء و یهدی الیه من أناب » پس هدایت مطلق نیست که تبیین نشده باشد بلکه هدایت مربوط به گروه خاصی است همچنان که در سوره بقره نیز ملاحظه کردیم که خداوند به گزاف افرادی را گمراه نمی کند ، بلکه آنان را که در قلوبشان بیماری است ، و از مرز توبه و انابه گذشته اند ، بر بیماریشان می افزاید یعنی در گمراهی افزون تر ، آنان را وا می دارد . در آیه 26 سوره بقره نیز می فرماید : « و ما یضلّ به الا الفاسقین » ـ اگر کسی فسق ورزید و از راه مستقیم هدایت ، منحرف شد و در توبه و انابه را بر روی خود بست و کتاب خدا را پشت سر گذاشت و عقل را با شهوت خویش خاموش کرد ، خداوند چنین شخصی را به اضلال کیفری ـ نه اضلال ابتدائی ـ مبتلا می سازد . و اگر کسی انابه کرد ، یعنی به خدا بازگشت و در رحمت الهی را بر روی خود گشود ، و به سوی خدا منقطع شد خداوند هدایت پاداشی را نصیبش می کند و او را به مقصد می رساند و کارها را برایش آسان می نماید و موانع را یکی پس از دیگری از پیش راهش برمی دارد و علل پذیرش را یکی پس از دیگری برای او روشن تر می سازد و خلاصه او را هدایت می کند به هدایت پاداشی که این هدایت مخصوص منیبین است . انابه یعنی انقطاع الی الله ؛ همان انقطاعی که مناجات شعبانیه آن را تبیین می کند و می فرماید : « الهی هب لی کمال الانقطاع الیک » بنابراین ،درست است که خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند ولی خود در جاهای دیگر قرآن مشخص و معین نموده است که این هدایت روی نظم و حساب است ، نه به طور گزاف . و معلوم شد همین قرآنی که شفا و نور است و برای مؤمنین رحمت است ، همین قرآن برای ظالمان و تبهکاران و فاسدان جز خسارت و زیان چیزی نخواهد بود . می فرماید : « ولا یزید الظالمین الا خسارا » ( سوره اسرا ـ آیه 82 ) یا در سوره بقره آیه 26 می فرماید : « و ما یضل به الّا الفاسقین » . پس در این آیه کریمه اگر می فرماید : هر که را خدا بخواهد هدایت می کند و هر که را بخواهد ، گمراه می نماید ، خصوصیات هر دو گروه تبیین و روشن نموده است . و هرگز خدای سبحان کسی را ابتداء گمراه نمی کند ، بلکه در اثر فرو رفتن در فسق و فجور است که بر بیماریشان می افزاید و موضوع « اضلال کیفری » پیش می آید . و در این آیه کریمه که می فرماید : « و ما یضلّ به الّا الفاسقین » حصر کرده است موضوع اضلال را به فاسقین و تبهکاران . آنان که به سوء اختیار خودشان از نعمت هدایت به معنای ایصال به مطلوب محرومند ، حتی اینان هم همواره مورد هدایت الهی قرار می گیرند ، انبیا و پیامبران آنان را به سوی خدا می خوانند و عقل نیز آنها را هدایت می کند ، به هدایت ابتدائی و تشریعی و ارائه طریق کردن ، اما آن هدایتی که به معنای ایصال به مطلوب است و موانع را زا فرا راهش بر می دارد ، آن را نصیب چنین شخص فاسقی نمی کند . و به هر حال هرگز عنایت خدای سبحان و لطفش به بندگانش قطع نمی شود ولیاگر کسی نخواست راه هدایت را پیش گیرد، در گمراهی و ضلالت غوطه ور خواهد شد و بر مرض گمراهیش افزوده خواهد شد ، زیرا خود او نخواسته است . ولی اگر انابه و توبه را پیش گرفت ، خداوند تمام موانع را از پیش راهش بر می دارد و او را به مطلوب و مقصود می رساند . ادام دارد خلوص نیت حضرت علی علیه السلام : « فطو بی لمن اخلص لله عمله و علمه وحبّه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه وصمته و فعله و قوله » . ( تحف العقول ـ صفحه 91 ) خوشبخت و رستگار کسی است که علم و عملش ، دوستی و دشمنیش ، گرفتن و رها کردنش ، سخن گفتن و سکوتش ، رفتار و گفتارش تنها بر اساس رضای الهی استوار باشد و بر خلاف امر پروردگار قدمی برندارد .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 743 |