تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,375 |
تعداد مقالات | 34,187 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,861,947 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,620,325 |
دانشها و روشهای کاربردی در تحلیل پدیدههای سیاسی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1372، شماره 139، تیر 1372 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 05 آذر 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دانشها و روشهای کاربردی در تحلیل پدیدههای سیاسی قسمت اول سیدموسی میر مدرس مقدمه شک نیست که تاریخ، آموزگار انسانها، آینه گذشته درس حال و چراغ راه آینده و یگانه آزمایشگاه علوم سیاسی، و یکی از پارمترهای مهم تحلیل سیاسی است؛ تاریخ جهان، دادگاه عالم است، هماره چنین بوده و پس از آن نیز چنین خواهد بود. به گواهی تاریخ، حاکمیت جباران بدون بهره جستن از اهرم بی سوادی و بی خبری عامه، امکان پذیر نبوده است، و اگر هم کسانی بودهاند که از دانش و آگاهی اندوختهای داشتهاند، لکن به علت فقدان بینش سیاسی و ارزیابی از فرایند امور، در بحرانهای ویرانگر، غرق و نااهلان بر آنان چیره گشتهاند. در این جا با تاریخ کهن جهان و حتی ایران باستان، و در این که بر انسان در این دوران غمبار چه رفته است، کار ندارم، اشارتی است و می گذرم؛ اما درباره تاریخ اسلام بایسته است، این حقیقت شرنگ آلود بدرستی درک شود. مورخان آنچه بر اسلام و مسلمانان در طی چهارده قرن رفته است، به ثبت رسانده و هرگز از یاد نبردهاند؛ ولی حوادث در بحرانهایی نیز رخ نموده است که دشوار توان به حکایت و روایت آورد، و البته در تحلیل و تفسیر این همه رویداد، جای تأمل بسیار است. و پارهای از تاریخ نویسان نیز کوشیدهاند تا جهات قضایا را باز گویند و به تحلیل وقایع بنشینند؛ اما میتوان ادعا کرد که در هماره این تاریخ پرفراز و نشیب و برخوردار از عظمت و انحطاط، هرگاه مسلمانان دچار آشوبهای گمراه کننده شدهواز اتخاذ موضع عاجز گشته و سرنوشت خویش را به دست بازیگران سیاسی سپردهاند؛ یا به نیکتر سخن، سیاست بازان حرفهای، زمام امورشان را به دست گرفتهاند. عامل اساسی در این فرودها و عقبگردها و عدم شورش بر ضد این همه بیداد و تسلیم در برابر وضعیت موجود، همانا فقدان بینش سیاسی؛ یا به عبارت بهتر، عدم توانایی تحلیل و ارزیابی رویدادهای سیاسی بوده است، و الا مسلمانان هیچ گاه پیوند خود را با آئین نگسستهاند. این واقعیت را- که همیشه ناتوانی ناشی از فقدان قدرت تحلیل حوادث سیاسی برای مسلمانان مشکل آفرین بوده است- میتوان در جریانهائی چون «نبرد احد» و سر پیچی گروهی از رزم آوران از فرمان پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و در ماجرای «پیکار تبوک» و امثال آن مشاهده نمود و روند شگفت انگیز آن را در «سقیفه» به نظاره نشست. جای تعجب نخواهد بود اگر از حافظه تاریخ مدد جوئیم که چه سان در روز رحلت رهبر عالم بشریت (ص) ماجرای اندوهبار سقیفه شکل گرفت و علیرغم آن همه تأکید و اصرار پیامبر، شعار «امیر منا و امیر منکم» را سر دادند و در فرجام آن آغاز نامیمون، ملاک امامت و رهبری، کهولت در سن اعلام شد و بر اسلام رفت، آنچه رفت. و مع الوصف عامه مردم همچنان به رسول خدا (ص) ایمان داشتند، اما از درک سیاستهای نیرنگ بازان عاجز بودند! بنیان این دیوار کج را بازیگران قدرت طلب پی افکندند، اما مصالحش را جهل و بی خبری مسلمانان تشکیل داد!! ماجرای حکمیت ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص و شورش «مارقین» (خوارج) بر علی (ع) ادامه همان دیوار کژ بود، عایشه بر جمل جهل و نادانی مردم سوار شد تا توانست در کنار قدرت طلبانی چون طلحه و زبیر، حزب «ناکثین» را علیه تندیس عدالت بشوراند. معاویه و عمرو بن عاص گر چه با درهم و دینار و تزویر، جبهه «قاسطین» را سامان دادند- و در نتیجه به گفته فرزانهای، جریانی ژرف را در تاریخ پدید آوردند که توانست، صاحب پشتوانه سترگی چون واقعه «غدیر» و دهها آیه و حدیث معتبر دیگر را بر منبرها لعن نماید و سرانجام تداوم حضور او را در «کربلا» قتل عام کند- اما بر مرکب جهل مسلمانان راندند! شگفت آور نخواهد بود اگر در تاریخ بخوانیم پس از صلح تحمیلی امام حسن(ع) با معاویه، آن امام را خوارکننده مؤمنان خواندند و بجای ملامت خویش به سرزنش امام مظلوم خود پرداختند.[1] تردید نیست، اگر مردم از رشد سیاسی، دینی بهرهمند میبودند، هرگز با یزید بن معاویه- این جرثومه فساد و تباهی- به عنوان خلیفه پیامبر خدا(ص) پیمان نمیبستند.[2] ماجرای غمبار شهادت قهرمان قیام شورانگیز طف نیز از این قاعده برکنار نیست، زیرا بسیاری از کسانی که در کشتن امام حسین(ع) شرکت جستند، او را به درستی میشناختند و حتی با او نماز گذاردند! بنی امیه نیز از پیوند مردم با شریعت بی خبر نبودند، از این رو اولاً با تحریف اصل امامت- حکومت را به جای آن نشاندند، و ثانیاً اعتقاد به «جبر» را به عنوان یک مسلک کلامی در قبال مکتب ناب اهل بیت(ع) رسمیت دادند و در این راستا خلافت یزید از مقدرات الهی تبلیغ شد، و شهادت امام حسین(ع) از امور بیرون از اختیار! یزید باغی، امام (خلیفه) و امام شهید، باغی خوانده شد.[3] و لذا در روز عاشورا، عمر بن سعد سپاهیانش را خیل الله خوانده و از آنان میخواهد که بپاخیزند و دشمن خلیفه پیامبر خدا! (یزید بن معاویه) را سرکوب کند.[4] و از این جهت چه بسا برای تقرب به خدا و خشنودی پیامبرش، فرزند دلبند و محبوب رسول خدا و سید جوانان بهشت را به خاک و خون کشیدند! نباید فراموش کرد که همان عناصر بی وفایی که دراهم و دنانیر فرزند هند را در جیب داشتند و سر از شرم به زیر، نیز از درک حادثه و عظمت آن قائل بودند و اگر توان دریافت حق را واجد میبودند، بی گمان در صف مخالفان تیغ بر تندیس شریعت به نام دین نمیکشیدند! مایلم از دو زاویه دینی و فرا دینی به تبیین بیشتر اهمیت بررسی و مطالعه در تحلیل پدیدههای سیاسی بپردازم. نباید تردید داشته که آشنایی با سیاست با سرنوشت انسان گره خورده است، چرا که اگر مسلمان است از وظایف اسلامی:«النصیحة لائمة المسلمین»، امر به معروف و نهی از منکر، اهتمام به امور مسلمانان، خصم ظالم و حامی مظلوم بودن و و... است، و پوشیده نیست که بدون شناخت سیاست مرسوم بین المللی و نیز دیدگاه اسلام در رابطه با سیاست و رخدادهای سیاسی، دشوار است بتوان به وظایف یاد شده عمل کرد. برای اینکه فی المثل آوردهاند: حدود صد وشصت و اندی سال پیش (1832 میلادی) برای اولین بار، حکومت آمریکا نمایندگانی جهت بررسی اوضاع ایران و کسب اطلاعات لازم به این کشور اعزام نمود. بعدها نیز با فرستادن کشیش های مذهبی و ساختن مراکز عام المنفعه مانند بیمارستان و مدرسه و و .... به عنوان یک کشور خیر و انسان دوست وارد صحنه سیاسی ایران شد. شاید آن روزها هیچ کس به اندیشهاش خطور نمیکرد که انگیزه این اقدامهای به ظاهر بشر دوستانه، باز کردن جای پا و زمینه سازی بیش از 25 سال حکومت بر این کشور مظلوم بوده است. بنابراین اگر چنین است که مردم باید به وظایف یاد شده عمل کنند و در مثل پیرامون مراوده یا برخورد با شیطان بزرگ آمریکا، اظهار نظر نمایند، لکن از شناخت امپریالیزم و شیوههای ورود آمریکا به ایران عاجز باشند، بطور طبیعی نخواهند توانست ناصحان و آمران به معروف مطلوبی باشند، چه آنکه به گفته برخی از نویسندگان: «کاربرد پیچیدگیهای سیاسی آنچنان است که کمند تزویر را اول بار بر دست و پای تیز پاترین شکارها میافکند و تندروترین عناصر یک ملت را بدام میافکند و نابترین ایمانها را میفریبد و گرفتار این دام بلا، با هر تلاش و حرکت، تاری و بندی دیگر بر اندامش میپیچد». بنابر آنچه گفته آمد وظایف دینی، مسلمان را وادار به تفکر و نیز آشنائی با سیاست مینماید. و اگر هم فرد مسلمان نیست، برای کسب آزادی و سپردن سرنوشت خویش به دست سیاستمداران سالم- بواسطه شرکت در انتخابات- و نیز برای دفاع آگاهانه از کشورش، ناگزیر است که دارای دید تحلیلی باشد. نویسندگان کتاب «آشنایی با علم سیاست» در این راستا می نویسند: «هدف اصلی درسهای مربوط به علم سیاست، ایجاد آموزش مناسب برای شهروند است، زیرا آماده ساختند دانشجویان برای داشتن مشاغلی در امور سیاسی، حقوقی، آموزشی، خدمات کشوری و خدمات خارجی هر چند که بسیار مهم میباشد در مقابل مجهز کردن شهروند برای ایفای تعهدات خویش در جوامع دموکراتیک که تعداد آنها هر روز در دنیای کنونی بیشتر میشود و در درجه دوم اهمیت قرار دارد. گذشته از علوم اداری و روابط بین المللی که جنبههای حرفهای آنها زیاد است، علم سیاست بایستی به عنوان قسمتی از آموزش هر شهروند یا جامعه آزاد تلقی گردد هر چند از نظر مادی دارای اهمیت نبوده و تضمینی جهت استخدام اشخاص نباشد. زیرکی و احساس مسئولیت شهروند میتواند باعث نجات دموکراسی گردد ولی در مقابل، نادانی و عدم احساس مسئولیت باعث از بین رفتن آن میگردد».[5] از آنچه گذشت سر توصیههای حضرت امام خمینی، بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی(ص) و تأکیدهای رهبر خردمند و ژرف نگر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای در پیرامون شناخت سیاست و فراگیری متد تحلیل پدیدههی سیاسی آشکار میشود. و نیز معلوم میشود که حمایت از حق و پیروی از ولایت و منافع مسلمانان در سراسر گیتی نیز بدون برخورداری از توان تحلیل سیاستهای رهبران باطل و سیاستگذاران جهانی به غایت دشوار است، چه اینکه دفاع از سیاست حق، نوع شناخت سیاست باطل است. و گرنه بیم موج و گرداب حائلاند و در بحرانها و راههای شگرف شیرمردان عرصه اندیشه و عمل بکار آیند. پیش از ورود در مبحث «دانشها و روشهای کاربردی در تحلیل پدیدههای سیاسی» یادآوری چند نکته لازم به نظر میرسد: 1- آشنایی با یکسری مفاهیم نظری مانند: مفهوم سیاست، روند تکامل دانش سیاسی، موضوع سیاست (قدرت، دولت، قدرت سیاسی)، رابطه سیاست و تقلید، تمایز سیاست اسلامی از غیر آن، مفید بل ضروری است، ولی به علت اجتناب از اطاله کلام و از آن جهت که نگارنده در فصل اول کتاب «متد تحلیل پدیدههای سیاسی» با عنوان: «آنچه باید درباره سیاست بدانیم» در حد امکان و متناسب با این مقال، سخن گفته است، از این رو طالبان را به آن کتاب ارجاع میدهد. 2- کوشش بر این است که از دانشها و روشهائی که انسان را در تحلیل پدیده های سیاسی کمک میکند، گفتگو شود و از تطبیق بر گروههای خاص سیاسی حتی المقدور پرهیز گردد، چرا که هدف ارائه یک روش علمی و بی طرفانه برای تحلیل رویدادهای سیاسی است و مایلم علاقمندان بدون پیش فرض، خود قادر به تجزیه و تحلیل مسائل گردند، ولی در عین حال پارهای از موضوعهای دارای اهمیت «مانند پذیرش قطعنامه 598» مورد بررسی قرار خواهد گرفت. 3- جویندگان این نوع مباحث، میتوانند با کنکاش و نقد و بررسی، دیدگاههای خود را دراین باره، منتقل سازند تا برای نضج مباحث با خوانندگان فرزانه در میان گذاشته شود. ادامه دارد
[1] - رک: میرزا محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ- زندگانی امام حسن مجتبی(ع)- جزء اول از جلد پنجم، ص 246- 252. [2] - موضوع سخن عامه مردم هستند، و طبیعی است که نقش تطمیع، آن قدر گسترده نبود که همگان را در بر گیرد و اگر هم چنین بود، باز ناشی از عدم درک و تحلیل درست از روند امور بود. [3] - رک: ابو جعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4،ص 331 و ابن الاثیر الجزری، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 423. [4] - رک: تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 315. [5] - کارلتون کلایمررودی، توتون جیمز آندرسن و کارل کریمبی کریستول، ص 22. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 81 |