(یا ایها النّاس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم) قرآن کریم دولتهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى, با ایمان به الله, پروردگار جهانیان و آفریدگار کائنات و بخشنده نعمتها, خداوندى که انسان را به بهترین وجه آفریده و به او حیثیت داده و وى را خلیفه خود در زمین گرداند, خداوندى که آبادانى و اصلاح زمین را بر عهده بشر گذارده و امانت تکالیف الهى را بر گردن او نهاده و آن چه در آسمانها و زمین است همگى را تحت تصرف وى قرار داده و با تصدیق رسالت محمد(ص) که خداوند ایشان را به هدایت و آیین راستین فرستاده و وى را رحمتى براى جهانیان, و آزادگرى براى بردگان و شکننده اى براى طاغوت ها و مستکبران گردانیده است, پیامبرى که برابرى را میان همه بشریت اعلام نموده و هیچ اولویتى براى کسى بر دیگران جز در تقوى قائل نشده, و فاصله ها و اکراه را از میان مردم برچید, مردمى که خداوند آنان را از روح واحد آفریده است. و با در نظر گرفتن عقیده توحید ناب, که ساختار اسلام بر پایه آن استوار شده است, عقیده اى که بشریت را فراخواند تا جز خدا, کسى را پرستش نکرده و شریکى براى او قائل نشوند و احدى را به عنوان خدا به جاى الله نگیرند, عقیده اى که پایه راستین آزادى مسؤولانه بشریت و حیثیت آنان را پى ریزى کرده و رهایى انسان از بردگى را اعلان نموده است. و از براى تحققِ آن چیزهایى که در شریعت جاودان اسلامى آمده است, از جمله پاسدارى از دین و جان و خرد و ناموس و مال, نسل, و دیگر امتیازات, چون جامعیت و میانه روى در کلیه مواضع و احکام, این شریعت معنویات و ماده را با هم درآمیخت و عقل و قلب را هماهنگ ساخت و میان حقوق و وظایف موازنه به وجود آورد و بین حرمت فرد و مصلحت عمومى تلفیقاتى به وجود آورد و معیارهاى قسط را میان طرفهاى ذیربط برقرار کرد تا این که نه طغیانى باشد و نه زیانى. ضمن تأکید بر نقش تمدنى و تاریخى امت اسلامى که خداوند آن را بهترین امت برگزید, تا این امت یک تمدن جهانى همگون را به بشریت تقدیم نماید, تمدنى که مى تواند دنیا را به آخرت ربط داده و علم و ایمان را به هم بپیوندد. لذا از چنین امتى, امروزه انتظار مى رود که به هدایت بشریت گمراه در امواج و مسلکهایى که در حال رقابت متضاد هستند اقدام نموده و راه حل هایى براى مشکلات مزمن تمدن مادى ارائه دهد. و به جهت ایفاى سهم خود در تلاشهاى بشرى که مربوط به حقوق بشر است, حقوقى, که هدفش حمایت بشر در مقابل بهره کشى و ظلم بوده و تأکید بر آزادى و حقوق او در حیات شرافت مندانه اى دارد که با شریعت اسلامى هماهنگ است. با اعتقاد به این که بشریتى که به بالاترین درجات علم مادى رسیده است, پیوسته و در هر زمان نیازمند تکیه گاهى ایمانى جهت پاسدارى از تمدن خود و عامل حمایت کننده از حقوق خویش مى باشد. و با ایمان به این که حقوق اساسى و آزادیهاى عمومى در اسلام جزئى از دین مسلمین است, پس هیچ احدى به طور اصولى حق متوقف کردن کلى یا جزئى, یا زیرپا نهادن یا چشم پوشى کردن از احکام الهى تکلیفى که خداوند از راه کتابهاى خود نازل نموده و خاتم پیامبرانش را فرستاده و به وسیله او پایان و اختتامى براى رسالت آسمانى به عمل آورده است, ندارد. بنابراین, مراعات آنها, عبادت است و کوتاهى از آنها, یا تجاوز بر آنها, منکر است و هر انسانى به طور منفرد, مسؤول پاسدارى و اجراى آن است و امت به گونه اى هماهنگ در تضمین (مشترک) در قبال آن, مسؤولیت دارد. بدین جهت, دولتهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى بر این اساس, مواد زیر را اعلام مى نمایند:
ماده اول
الف. بشر, به طور کلى, یک خانواده مى باشند که بندگى نسبت به خداوند و فرزندى نسبت به آدم آنها را گرد آورده و همه مردم در اصل شرافت انسانى و تکلیف و مسؤولیت برابرند, بدون هرگونه تبعیضى از لحاظ نژاد, یا رنگ یا زبان یا جنس با اعتقاد دینى یا وابستگى سیاسى یا وضع اجتماعى و غیره. ضمناً عقیده صحیح, تنها تضمین براى رشد این شرافت از راه تکامل انسان مى باشد. ب. همه مخلوقات, به منزله عائله خداوندى هستند و محبوب ترین آنان نزد خدا, سودمندترین آنان به همنوع خود است. و هیچ احدى بر دیگرى برترى ندارد مگر در تقوى و کار نیکو.
ماده دوم
الف. زندگى موهبتى است الهى و حقى است که براى هر انسانى تضمین شده است, و بر همه افراد و جوامع و حکومتها واجب است که از این حق حمایت نموده و در مقابل هر تجاوزى علیه آن ایستادگى کنند و جایز نیست کشتن هیچ کس, بدون مجوز شرعى. ب. استفاده از وسیله اى که منجر به از بین بردن سرچشمه بشریت به طور کلى یا جزئى گردد, ممنوع است. ج. پاسدارى از ادامه زندگى بشریت, تا هر جایى که خداوند مشیت نماید, وظیفه اى شرعى مى باشد. د. حرمت جنازه انسان باید حفظ شود و بى احترامى به آن جایز نیست, کما این که جایز نیست لمس کردن آن مگر با مجوز شرعى. و بر دولت است حمایت از این امر.
ماده سوم
الف. در صورت به کارگیرى زور یا کشمکش هاى مسلحانه, نباید آنانى را که در آن مشارکتى نداشته اند, همچون پیرمردان و زنان و کودکان, را کشت و هر مجروح و بیمارى حق مداوا, و اسرا حق خوراک و پناهگاه و لباس دارند. و مثله کردن مقتولین ممنوع است و باید اسرا را مبادله و فیمابین خانواده هایى که اوضاع جنگ باعث جدایى آنان شده است, دیدارهایى به عمل آید. ب. قطع درختان, یا از بین بردن زراعت و دامها یا تخریب ساختمانها و مؤسسات کشورى دشمن به وسیله بمباران یا موشک باران و غیره, جایز نمى باشد.
ماده چهارم
هر انسانى, حرمتى دارد و مى تواند از آوازه خود در زندگى یا پس از مرگ پاسدارى نماید و دولت و جامعه موظف است که از پیکر و مدفن او پاسدارى کند.
ماده پنجم
الف. خانواده, پایه ساختار جامعه است و زناشویى اساس ایجاد آن مى باشد, بنابراین مردان و زنان حق ازدواج دارند و هیچ قید و بندى که بر پایه نژاد یا رنگ یا قومیت باشد, نمى تواند از این حق آنان, جلوگیرى کند. ب. جامعه و دولت موظف است موانع را از فراراه ازدواج برداشته و راه هاى آن را آسان و از خانواده حمایت به عمل آورد.
ماده ششم
الف. در حیثیت انسانى, زن با مرد برابر است و به همان اندازه که زن وظایفى دارد, از حقوق نیز برخوردار است و داراى شخصیت مدنى و ذمه مالى مستقل و حق حفظ نام و نسبت خویش را دارد. ب. بار نفقه خانواده و مسؤولیت نگهدارى آن, از وظایف مرد مى باشد.
ماده هفتم
الف. هر کودکى از زمان تولد, حقى بر گردن والدین خویش و جامعه و دولت در محافظت دوران طفولیت و تربیت نمودن و تأمین مادى و بهداشتى و ادبى دارد. در ضمن باید از جنین و مادر نگهدارى شود و مراقبتهاى ویژه نسبت به آنها مبذول شود. ب. پدران و کسانى که از نظر قانون شرع به منزله پدرانند, حق انتخاب نوع تربیتى را که براى فرزندان خود مى خواهند, با مراعات منافع و آینده آنان در پرتو ارزشهاى اخلاقى و احکام شرعى دارند. ج. بر طبق احکام شرع, فرزندان نسبت به والدین خود و اقوام نسبت به اقوام خود حقوقى بر گردن دارند.
ماده هشتم
هر انسانى از لحاظ الزام و التزام از یک شخصیت شرعى برخوردار است و اگر این شخصیت از بین رفت یا مخدوش گردید, قیّم جاى او را مى گیرد.
ماده نهم
الف. طلب علم یک فریضه است و آموزش یک امر واجب است بر جامعه و دولت, و بر دولت لازم است که راه ها و وسایل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن را, به گونه اى که مصلحت جامعه را برآورد, تأمین نماید و به انسان فرصت دهد که نسبت به دین اسلام و حقایق هستى معرفت حاصل کند و آن را براى خیر بشریت به کار گیرد. ب. حق هر انسانى است که مؤسسات تربیتى و توجیهى مختلف از خانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تا دستگاه هاى تبلیغاتى و غیره که کوشش در جهت پرورش دینى و دنیوى انسان مى نماید, براى تربیت کامل و متوازن او تلاش کنند و شخصیتش را پرورش دهند, به گونه اى که ایمانش به خدا و احترامش به حقوق و وظایف و حمایت از آن فراهم شود.
ماده دهم
اسلام دین فطرت است, و به کار گرفتن هرگونه اکراه نسبت به انسان یا بهره بردارى از فقر یا جهل انسان, جهت تغییر این دین به دینى دیگر یا به الحاد, جایز نمى باشد.
ماده یازدهم
الف. انسان آزاده متولد مى شود و هیچ احدى حق به بردگى کشیدن یا ذلیل کردن یا مقهور کردن یا بهره کشیدن, یا به بندگى کشیدن او را ندارد مگر خداى تعالى. ب. استعمار به انواع گوناگونش و به اعتبار این که بدترین نوع بردگى است, شدیداً تحریم مى شود و ملتهایى که از آنها رنج مى کشند حق دارند از آن رهایى یافته و سرنوشت خویش را تعیین کنند. همه دول و ملل نیز موظفند از این گروه در مبارزه علیه نابودى هر نوع استعمار و اشغال یارى نمایند. همه ملتها نیز حق حفظ شخصیت مستقل و سلطه خود بر منابع و ثروتهاى طبیعى را دارند.
ماده دوازدهم
هر انسانى بر طبق شریعت, حق انتقال و انتخاب مکان براى اقامت در داخل یا خارج کشورش را دارد و در صورت تحت ظلم قرار گرفتن, مى تواند به کشور دیگرى پناهنده شود, و بر آن کشور پناه دهنده واجب است که با او مدارا کند, تا این که پناهگاهى برایش فراهم شود, با این شرط که علت پناهندگى به خاطر ارتکاب جرم طبق نظر شرع نباشد.
ماده سیزدهم
کار, حقى است که باید دولت و جامعه براى هرکسى که قادر به انجام آن است, تضمین کند. و هر انسانى آزادى انتخاب کار شایسته را دارد, به گونه اى که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود. هر کارگرى حق دارد از امنیت و سلامت و دیگر تأمین هاى اجتماعى برخوردار باشد و نباید او را به کارى که توانش را ندارد واداشت یا او را به کارى اکراه نمود, یا از او بهره کشى کرد, یا به او زیان رساند و هر کارگرى بدون فرق میان مرد و زن, حق دارد که مزد عادلانه در مقابل کارى که ارائه مى کند, سریعاً دریافت نماید و نیز حق استفاده از مرخصى ها و پاداشها و ترفیعات استحقاقى را دارد و در عین حال, موظف است که در کار خود اخلاص و درستکارى داشته باشد و اگر کارگران با کارفرمایان اختلاف پیدا کردند دولت موظف است براى حل این اختلاف و از بین بردن ظلم و اعاده حق و پاى بندى به عدل, بدون این که به نفع طرفى عدول کند, دخالت نماید.
ماده چهاردهم
انسان حق دارد, کسب مشروع بکند, بدون احتکار و فریب یا زیان رساندن به خود یا دیگران, و ربا شدیداً ممنوع مى باشد.
ماده پانزدهم
الف. هر انسانى حق مالک شدن از راه هاى شرعى را دارد و مى تواند از حقوق مالکیت, به گونه اى که به خود و یا دیگران و یا جامعه ضرر نرساند, برخوردار باشد و نمى توان مالکیت را از کسى سلب کرد مگر بنابر ضرورت حفظ منافع عمومى و در مقابل پرداخت غرامت فورى و عادلانه. ب. مصادره اموال و ضبط آنها ممنوع است مگر بر طبق شرع.
ماده شانزدهم
هر انسانى حق دارد از ثمره دست آوردهاى علمى یا ادبى یا هنرى یا تکنولوژیکى خود سود ببرد و حق دارد از منافع ادبى و مالى حاصله از آن حمایت نماید, مشروط بر این که آن دست آورد (اثر) مغایر با احکام شریعت نباشد.
ماده هفدهم
الف. هر انسانى حق دارد که در یک محیط پاک از مفاسد و بیماریهاى اخلاقى به گونه اى که بتواند در آن خود را از لحاظ معنوى بسازد, زندگى کند, جامعه و دولت موظفند این حق را براى او فراهم کنند. ب. دولت و جامعه موظفند که براى هر انسانى تأمین بهداشتى و اجتماعى را از طریق ایجاد مراکز عمومى مورد نیاز, برحسب امکانات موجود, فراهم نمایند. ج. دولت مکلف است حق هر انسانى را در زندگى شرافت مندانه اى که بتواند از طریق آن مایحتاج خود و خانواده اش را برآورده سازد و شامل خوراک و پوشاک و مسکن و آموزش و درمان و سایر نیازهاى اساسى مى شود, تضمین نماید.
ماده هیجدهم
الف. هر انسانى حق دارد که نسبت به جان و دین و خانواده و ناموس و مال خویش, در آسودگى زندگى کند. ب. هر انسانى حق دارد که در امور زندگى خصوصى خود (در مسکن و خانواده و مال, ارتباطات) استقلال داشته باشد و جاسوسى یا نظارت بر او, با مخدوش کردن حیثیت او جایز نیست و باید از او در مقابل هرگونه دخالت زورگویانه در این شؤون حمایت شود. ج. مسکن در هر حالى حرمت دارد و نباید بدون اجازه ساکنین آن یا به صورت غیر مشروع وارد آن شد, و نباید آن را خراب یا مصادره کرد یا ساکنینش را آواره نمود.
ماده نوزدهم
الف. مردم در برابر شرع مساوى هستند. در این امر حاکم و محکوم نیز باهم برابرند. ب. مراجعه و پناه بردن به دادگاه حقى است که براى همه تضمین شده است. ج. مسؤولیت در اصل شخصى است. د. هیچ جرمى یا مجازاتى نیست مگر به موجب احکام شریعت. هـ. متهم, بیگناه است تا این که محکومیت اش از راه محاکمه عادلانه اى که همه تضمینها براى دفاع از او فراهم باشد, ثابت گردد.
ماده بیستم
دستگیرى یا محدود ساختن آزادى یا تبعید, یا مجازات هر انسانى جایز نیست, مگر به مقتضاى شرع. و نباید او را شکنجه بدنى یا روحى کرد یا با او به گونه اى حقارت آمیز, یا سخت, یا منافى حیثیت انسانى, رفتار کرد. همچنین اجبار هر فردى براى آزمایشات پزشکى یا علمى جایز نیست, مگر با رضایت وى و مشروط بر این که سلامتى و زندگى او به مخاطره نیفتد. همچنین, تدوین قوانین استثنایى که به قوه اجرائیه چنین اجازه اى را بدهد, نیز جایز نمى باشد.
ماده بیست و یکم
گروگان گیرى به هر شکلى و به خاطر هر هدفى, ممنوع است.
ماده بیست و دوم
الف. هر انسانى حق دارد نظر خود را به هر شکلى, که مغایر با اصول شرعى نباشد, آزادانه بیان دارد. ب. هر انسانى حق دارد براى خیر و نهى از منکر بر طبق ضوابط شریعت اسلامى, دعوت کند. ج. تبلیغات یک ضرورت حیاتى براى جامعه است و سوءاستفاده و سوءاستعمال آن و حمله به مقدسات و کرامت انبیاء یا به کارگیرى هر چیزى که منجر به ایجاد اختلال در ارزشها, یا متشتت شدن جامعه یا زیان یا متلاشى شدن اعتقاد شود, ممنوع است. د. برانگیختن احساسات قومى یا مذهبى و یا هر چیزى که منجر به برانگیختن هر نوع حس تبعیض نژادى گردد, جایز نیست.
ماده بیست و سوم
الف. ولایت امانتى است که استبداد یا سوءاستفاده از آن شدیداً ممنوع مى باشد, زیرا که حقوق اساسى از این راه تضمین مى شود. ب. هر انسانى حق دارد در اداره امور عمومى کشور خود به طور مستقیم یا غیر مستقیم شرکت نماید. همچنین او مى تواند پستهاى عمومى را بر طبق احکام شریعت متصدى شود.
ماده بیست و چهارم
کلیه حقوق و آزادیهاى مذکور در این سند, مشروط به مطابقت با احکام شریعت اسلامى مى باشد.
ماده بیست و پنجم
شریعت اسلامى تنها مرجع براى تفسیر یا توضیح هر ماده از مواد این اعلامیه مى باشد.