تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,821 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,981 |
جایگاه سید شرف الدین در تقریب مذاهب اسلامى | ||
حوزه | ||
مقاله 4، دوره 21، شماره 124، مهر 1383، صفحه 110-134 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسنده | ||
غلامرضا جلالی | ||
تاریخ دریافت: 27 آذر 1394، تاریخ پذیرش: 27 آذر 1394 | ||
اصل مقاله | ||
هجوم فرهنگ غرب به جهان اسلام در سده هاى اخیر, فروپاشى امپراتورى اسلامى, شکل گیرى دولت اسرائیل, پیدایش انقلاب مشروطیت, ظهور مارکسیسم و نفوذ استعمار, ذهن و فکر مسلمانان را بیش از پیش بحران زده کرد. در فضاى این بحران, وهم, گمان و پندار, حرف اول را مى زد و به همین دلیل گفت وگوى مسلمانان از لبّ دین, که مى توانست مولّد و فرهنگ ساز باشد, بیش تر به قشر آن کشیده شد و آثار مذهبهاى اسلامى در این دوره, همانند برهه هاى پیشین تاریخ, آکنده از طعن و لعن گردید. اهل سنت شیعه را از غلات مى انگاشت و شیعه اهل سنت را ناصبى مى خواند, تا جایى که این جنگ و جدال, هدف را از یاد برد و به جاى آن, هوادارى از مذاهب, نادیده گرفتن سودها و نیازهاى اساسى جامعه اسلامى و تقلید و مبارزه با اجتهاد و برخورد ناشایست و واژگونه, با علم کلام رایج گردید. دانش کلام, در این برهه بسیار حساس, به جاى دفاع خردمندانه از اندیشه و فرهنگ اسلامى, به ابزارى براى رویارویى و اختلاف نظر و کشمکش میان مسلمانان و عاملى براى شکل گیرى گفت وگوها و برخوردهاى فتنه انگیزانه بدل شد و فقه رهاشده از جهت دهى کلام در قالب یک دانشى قدسى ظهور یافت و احتیاط و تعبّد به جاى اجتهاد, رونق بیش ترى گرفت و نظر و عمل از هم دور شد. در چنین هنگامى, تجددگرایى و اصلاح در اندیشه هاى دینى اهمیت خود را نشان مى داد و براى بازگشت روح دین به کالبد آن, حفظ وحدت گام اول مى نمود. راهى که بزرگانى چون شیخ مفید, سید مرتضى, شیخ طوسى, علامه حلى, شهید اول و شهید دوم, با الهام از آموزه هاى پیشوایان شیعه, با گامهایى استوار در راستاى آن حرکت کرده بودند و در سده گذشته سید جمال الدین اسدآبادى بار دیگر با هدف بازگشت وحدت و بیدارى جهان اسلام, این تلاشها را از سر گرفت و به دنبال او شیخ محمد عبده, راه او را در میان اهل سنت ادامه داد. آنان کوشیدند دشمنى بین شیعه و سنى را کم کنند و عصبیت جاهلى را از ساحَت شیعه دور کنند و از مسلمانان خواستند تا یک جبهه در برابر استعمار غرب, بویژه بریتانیا به وجود آورند. بعد از محمد عبده, شاگرد وى, محمد رشیدرضا, همانند استادش و سید جمال الدین, مسلمانان را به اصلاح بر اساس قرآن و سنت فراخواند و به دنبال او حسن البنا و دیگران راه تقریب را در جهان اهل سنت در پیش گرفتند. این اندیشه, چنانکه خواهیم دید, از مصر آغاز شد و به سوریه, تونس, ایران, لبنان, الجزایر و مراکش گسترش یافت. گام نخست در تقریب مذاهب اسلامىمى توان گفت نخستین گام در راه نزدیک کردن مذهبهاى اسلامى را سیدشرف الدین موسوى جبل عاملى, با نوشتن کتاب: (الفصول المهمه فى تألیف الامّه) در سال 1327هـ.ق, کم وبیش همزمان با انتشار کتاب تنبیه الامّه, اثر میرزاى نائینى برداشت. وضع و حالت فراهم آمده در جهان اسلام و نیازهاى غیردرخور انکار جامعه اسلامى آن روز, چنان حرکتهایى و پدید آوردن چنان عرصه هایى را بایسته بود. سیدشرف الدین موسوى (1290 ـ 1377هـ.ق) در میان چهره هاى برجسته تقریب که مورد کندوکاو این مقال قرار گرفته است, نمونه عالى تقریب هم از نگاه و زاویه عملى و هم از بعد نظرى بود. او به خانواده اى بستگى داشت که در آن فقیهان و پیشوایان بزرگ ظهور کرده بودند. در کاظمیه بغداد چشم به جهان گشود, بعد همراه پدر به جبل عامل برگشت و بار دیگر در سال 1310هـ.ق. روانه عراق و نجف اشرف شد و در حلقه درسى شیخ حسن کربلایى, شیخ محمد طه نجف, شیخ محمدکاظم خراسانى, سید محمد کاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى شرکت جست و در فقه و اصول و حکمت و کلام و تفسیر و حدیث به کمال رسید و سال 1322هـ.ق. 1905م در 23سالگى1 به جبل عامل رفت و مورد استقبال شیعیان آن جا قرار گرفت. سید حسن صدر, دایى ایشان و شیخ محمدرضا آل یاسین پسرخاله اش بود. او با آقا بزرگ تهرانى و بسیارى از چهره هاى برجسته شیعه در درس آخوند ملا محمدکاظم خراسانى از نزدیک آشنایى داشت. سید عبدالحسین شرف الدین پس از بازگشت به جبل عامل, زندگى نوینى را آغاز کرد. در این زندگى نوین امر به معروف و نهى از منکر, جایگاه برجسته اى داشت. تأکید بر اصلاح امت اسلامى و یگانگى مسلمانان و دورى از هرگونه سخن و رفتار تفرقه انگیزانه, مشى و روش او در حرکت جدید قرار گرفت. از ویژگیهاى شخصیت علمى سید شرف الدین, جامع بودن ایشان در همه معارف رایج آن روز از جمله: فقه, کلام, حکمت, اصول, تفسیر, حدیث, تاریخ, سخنورى, مناظره و ادبیات بود. او همه این دانش گسترده خود را در راه گسترش اسلام و حفظ وحدت مسلمانان و کنار زدن پرده هاى جهل و بى خردى آنها به کار گرفته بود. وقتى سیل بنیان کن تمدن و فرهنگ غرب متوجه جهان اسلام شد و همه دانشوران به سمت مدارس جدیدى که براساس تربیت اسلامى پایه ریزى نشده بود, روى آوردند, سید شرف الدین که به خوبى و با هشیارى دریافته بود: نمى توان با این جریان سهمگین به صورت رویارو به مبارزه پرداخت و نمى توان مردم را از شرکت در این مدرسه هاى نوبنیاد بازداشت, مدرسه هاى جعفرى و دانشگاه جعفرى را براى پسران و دختران بنیان نهاد, تا از باورها و ارزشهاى دینى آنان پاس بدارد.2 باشگاه امام صادق ـ نادى الامام الصادق(ع) ـ از بنیادهاى عام المنفعه اوست. این بنا براى جشنها و جلسه هاى فرهنگى و مذهبى مورد استفاده قرار مى گرفت. او برخلاف مرجعیت و کارهاى بسیارى که داشت, متوجه نیازهاى مردم بود و در رفع آنها از هیچ حرکت و کارى فروگذارى نمى کرد و در این حال, ده ها کتاب مفید, راهگشا و روشنگر نگاشت. سید شرف الدین, از ذهن نقاد برخوردار بود و در آثار خود با روشهاى خاصى مى نوشت که برجستگیهاى آنها از آثار دیگران, به خوبى خود را مى نمایاند. او تاریخ اسلام را به خوبى مى شناخت و آن را غربال کرده و درستى و نادرستى گزارشهاى تاریخى را از یکدیگر به درستى باز مى شناخت. چنانکه سنت نبوى را در منابع اهل سنت و شیعه دنبال مى کرد و در سایه این پژوهشها به حقیقتهاى نابى دست یافت که بیش تر علماى پیشین به آنها دست نیافته بودند. چنین بود که مى دانست چگونه از اسلام به حراست بپردازد و چگونه نیرنگ دشمنان اسلام را بشناسد و آنها را نقش بر آب کند. سید شرف الدین, هرگز از حرکتهاى اصلاحى, اجتماعى و رهبرى مردم دست نکشید و دغدغه اصلى ایشان ترسیم زوایاى زندگى اجتماعى مردم مسلمان بود. او در این راستا با حکام دوران حاکمیت عثمانى ها به مخالفت برخاست و خود را به خطر افکند.3 وقتى استعمارگران فرانسوى سوریه را اشغال کردند, شرف الدین قد عَلَم کرد و بر ضد قواى اشغال گر دست به کار شده و در وادى الحجیر کنگره اى تشکیل داد و علماى سراسر لبنان را فراخواند و علیه استعمار فرانسه فتواى جهاد داد و عموم حاضران فتواى ایشان را مورد تأیید قرار دادند.4 در جریان این موضع گیریها بود که فرانسویان در شهر شحور, خانه سید را آتش زدند و این در حالى بود که پیش از این نیز در صور خانه اش را به آتش کشیده و کتابخانه اش را غارت کرده بودند.5 سید, مجبور شد به سوریه برود و در دمشق ملک فیصل با آغوش باز او را پذیرفت. فیصل یکى از روزها به وسیله گماشته ویژه خود, احسان جابرى, مبلغ 5هزار دینار طلا را براى ایشان فرستاد, ولى سید از قبول آن سرباز زد. فهماند براى دنیا به حرکت بزرگ روى نیاورده, آن چه او را به این وادى پر خطر افکنده و خستگى ناپذیر در گوناگون جبهه ها, علیه استعمار, پراکندگى, تحریف و خرافه مى ستیزد, خداست. ویژگیهاى زیباى او, در کارهاى فرهنگى و سیاسى همه را شگفت زده کرده بود. از این روى امیر شکیب ارسلان درباره او نوشت: (کسى را به اندازه بزرگوارى شرف الدین که انقلاب جبل عامل را علیه فرانسویان در سال 1337هـ.ق/ 1919م رهبرى کرد, در عمر خود ندیده ام.)6 سید شرف الدین از سوریه به فلسطین و از آن جا به مصر رفت. او در یکى از سخنرانیهاى خود گفت: (سیاست, شیعه و سنى را از هم جدا کرده و باید سیاست آنها را با هم جمع کند.)7 شرف الدین در اواخر سال 1338هـ.ق از مصر خارج شد و در سال 1339هـ.ق با میانجى گرى دایى زاده اش سید محمد صدر به لبنان بازگشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت و مبارزات او تا استقلال کامل لبنان در سال 1323هـ.ش/ 1364هـ.ق/ 1945م ادامه یافت. وى همواره خطر از دست رفتن فلسطین را در سخنرانیهاى خود گوشزد مى کرد و در این که کانال سوئز, به دست دشمن افتاده بود, بسیار ابراز نگرانى مى کرد. از رویدادهاى مهم دوران حیات شرف الدین, مى توان به ظهور امپراتورى کمونیسم و به وجود آمدن دولت اسرائیل با پشتیبانى مالى, سیاسى و فرهنگى دولتهاى غربى و فروپاشى امپراتورى عثمانى و تقسیم قلمرو آن به کشورهاى کوچک تر اشاره کرد. چالشهاى جهان اسلام در دوره سید شرف الدین با توجه به رویدادهاى مهمى که به آنها اشاره شد, گوناگون و ژرف بود. یکى از این چالشها تهدید ثبات سیاسى و اجتماعى جهان اسلام بود. مراد از ثبات سیاسى و اجتماعى وجود پیوندها و بستگیهاى نظام مند میان دولتمردان و ملتها, در جامعه هاى اسلامى است که در برابر آن نابسامانى ناشى از حالت ناپایدار و آشفتگى و پریشانى سیاسى و اجتماعى قرار دارد. بیش تر ملتهاى مسلمان, زیر نفوذ امپراتورى عثمانى و در زیر کیان سیاسى به هم بافته اى با عنوان خلافت اسلامى روزگار مى گذراندند; اما با فروپاشى حاکمیت خلافت اسلامى, جغرافیاى یک پارچه اسلامى تجزیه گردید و به شکل حاکمیتهاى قومى, نژادى و مذهبى تبلور یافت و خلافت اسلامى, جاى خود را به پراکندگى و اختلاف در شکلهاى گوناگون داد که ریشه شمارى از آنها در کشمکشهاى مذهبى و فرقه اى قرار داشت. سید شرف الدین, راه هاى دستیابى به ثبات سیاسى و اجتماعى مسلمانان را در چنین برهه و هنگامى و با چنین زمینه هایى در سه جریان زیر دنبال کرد: 1. اصلاحات اعتقادى 2. پویایى فرهنگى 3. وحدت اسلامى بنیان گذارى دارالتقریب مذاهب اسلامى در قاهرهدیدیم گام نخست را در راه تقریب مذاهب اسلامى سید شرف الدین جبل عاملى برداشت. حرکت درست او در شکل گیرى دارالتقریب, یعنى آماده سازى زمینه هاى پذیرش این حرکت بنیادین در جامعه اسلامى بى اثر نبود. در اصل, نظریه سازى سید شرف الدین بود که تأسیس دارالتقریب را از سوى مرحوم شیخ محمدتقى قمى, امکان پذیر ساخت. قمى ابتدا براى آشنایى با گویش زبان عربى به لبنان سفر کرد و پس از آشنایى کافى با این زبان, به سال 1357هـ.ق/ 1938م به مصر مهاجرت کرد و با بزرگان علماى الازهر از نزدیک آشنا گردید. در آن زمان, شیخ مصطفى مراغى, ریاست الازهر را به عهده داشت و هم او, زمینه را براى تلاشهاى بیدارگرانه و وحدت آفرین قمى فراهم ساخت و پس از درگذشت شیخ مراغى, شیخ مصطفى عبدالرزاق و امام عبدالمجید سلیم نظریه تقریب را مورد حمایت قرار دادند. در این ایام, جنگ جهانى دوم (1358ـ1364هـ.ق/ 1939ـ 1945م) روى داده و شهرهاى زیادى به ویرانى کشیده شد. این جنگ, مجالى را پیش آورد براى طراحان تقریب, تا پیش از آن که استعمار حرکت خود را دنبال کند, به گرفتاریهاى خود رسیدگى کرده و براى حل آنها چاره اندیشى کنند. در این ایّام, هرچند جریان تقریب به صورت موقت رها شد, ولى شیخ محمدتقى قمى در سال 1365هـ.ق/ 1946م بار دیگر به مصر بازگشت و مرحله دوم تقریب از این سال آغاز گردید. در این زمان, شیخ مصطفى عبدالرزاق شیخ الازهر بود و مقرر شد ایشان از بیرون مجمع تقریب را مورد حمایت قرار دهد و شیخ عبدالمجید سلیم در جماعت حضور مى یافت.19 پس از درگذشت شیخ مصطفى عبدالرزاق, شمارى از نابخردان یک جانبه گرا, تلاش کردند جلو کارها و تلاشهاى مجمع تقریب را بگیرند, ولى این بار, پشتیبانیهاى معنوى عبدالمجید سلیم, سد راه آنان شد.20 ایشان تا پایان حیات, از جریان تقریب پشتیبانى کرد, تا این که شیخ محمود شلتوت که از اعضاى جماعت بزرگان علما و استاد دانشگاه الازهر بود, در جماعت تقریب شرکت جست و به پیشنهاد ایشان مجمع تقریب به دارالتقریب تغییر نام یافت. ایشان در نخستین دیدار خود با شیخ محمدتقى قمى در قاهره, تحت تأثیر زندگى ساده و اندیشه هاى بلند او قرار گرفت و از همان دیدار نخست, دوستى استوارى میان آنان به وجود آمد.21 شیخ محمود شلتوت خود درباره داستان شکل گیرى تقریب مى گوید: (امام مصلح محمدتقى قمى, نخستین کسى بود که دعوت تقریب را مطرح کرد و به خاطر آن به شهر قاهره آمد و در این جا درنگ نمود و با بردبارى بذرى را که پاشیده بود به ثمر رساند.)22 و در پى آن, ایشان مقدمه اى بر تفسیر مجمع البیان نوشت, تا در قاهره انتشار یابد و فتواى مشهور خود, درباره جواز عمل به مذهب شیعه را صادر کرد و مذهب شیعه امامیه را همردیف مذاهب چهارگانه رسمى اهل سنت قرارداد و عمل به احکام فقهى آن را براى پیروان سایر مذهبهاى اسلامى جایز شمرد. شیخ محمود شلتوت مى گفت: (کلمه اسلام, دچار چالشهاى عصبى و تفرقه مذهبى شده است. این در حالى است که اسلام با عصبیت هیچ سازگارى ندارد. زمان عصبیت جاهلى سپرى شده, ما همه مسلمان هستیم و مذهب همه ما از یک اصل سرچشمه مى گیرد و آن رسالت محمد, کتاب الهى و سنت رسول خداست.)23 ایشان ریشه اختلافها و ناسازگاریها را در عصر حاضر, نفوذ استعمار مى دانست.24 و در مصاحبه اى گفت: (مهم ترین نکته برنامه من, ستیز با عصبیت مذهبى و فضاسازى براى ارائه علوم دینى در جو صفا و برادرى و بحث از حقیقت و هر چیزى است که سود و بهره اى براى مردم داشته باشد).25 شیخ محمود شلتوت, همانند شیخ محمدحسین آل کاشف الغطا, که تقریب را به مفهوم زایل کردن اصل خلافت نمى دانست و بر این باور بود که خلافت نباید منشأ دشمنى میان مذاهب اسلامى شود و هدف از تقریب, دگر کردن دوریها و درگیریها, به برادرى و نزدیکى است26 و اختلافهاى فقهى نباید موجب دشمنى شود.27 مى گفت: (مراد ما این نیست که همه را به یک مذهب فرابخوانیم و مذهب شیعه را در مذهب سنت درآمیزیم یا مذهب سنت را در مذهب شیعه. مراد و هدف ما این است مسلمانان با یکدیگر, همکارى کنند, همکارى مهرورزانه. عصبیت را کنار بگذارند و از هر گونه بدگمانى بپرهیزند. این امر سبب خواهد شد که اندیشه به گونه آزاد شکل یابد و دستیابى به حقیقت بدون ترس و نگرانى امکان پذیر باشد.)28 شیخ محمود شلتوت راه رسیدن به وحدت را با ترک عصبیت و تمسک به حق, همراه با همدلى, همراهى و انصاف و در یگانه سازى فرهنگ اسلامى مى دانست. از نظر او, وحدت فرهنگى موجب خواهد شد که علوم اسلامى و منابع علمى میان همه مسلمانان, در گردش باشد و این امر, پیوند علمى و عاطفى میان آنان را تشدید خواهد کرد.29 شیخ محمود شلتوت در مقدمه خود بر مجمع البیان امین الاسلام شیخ ابى على فضل بن حسن طبرسى, سخنانى دارد که سلوک عملى ایشان را در جریان وحدت اسلامى, نشان مى دهد و یادآور مى شود که چگونه امین الاسلام طبرسى وقتى از کشاف زمخشرى آگاه شد, کوشش کرد بدون هیچ تعصبى از این تفسیر نیز بهره جسته و از مشرب او آگاه گردد. دارالتقریب بین مذاهب اسلامى با هدف نشر اندیشه هاى وحدت آفرین, به جامعه اسلامى, مجله رسالة الاسلام را به عنوان ارگان رسمى خود, به سال 1368هـ.ق (1949م) در قاهره منتشر مى کرد و این مجله, همزمان به کشورهاى دیگر اسلامى فرستاده مى شد. در این مجله, تقریب با رویکردهاى زیر مورد توجه قرار گرفت: 1. یادآورى وحدت امت و عناصر وجودى آن. 2. نفوذ ظنون در تعامل مذاهب فقهى. 3. بیان و روشنگرى وحدت فرهنگ اسلامى. 4. شرح و باز کردن هماهنگیهاى شیعه و سنى در بحثهاى فقهى. 5. بیان و نمایاندن فراگیرى اسلام. 6. نمودن کارآمدى دین در جامعه. 7. بیان بایستگیهاى مشترک دین و مذهب در میان فرق اسلامى. 8. طرح فرازهاى مهم دست آوردهاى مذاهب اسلامى. 9. ارج نهادن به تلاش پیشینیان, اعم از علما و سیاست مداران در راه وحدت اسلامى. 10. شناساندن نخبگان معنوى و علمى جهان اسلام. 11. شناساندن فرقه هاى اسلامى. 12. تشریح وضعیت کنونى امت اسلامى. 13. نشان دادن چگونگى نفوذ غرب در جامعه هاى اسلامى. 14. شناساندن فقه شیعه و اهل سنت. 15. نمایاندن و آشناسازى اهل فرهنگ با آثار برجسته فرقه هاى اسلامى. | ||
مراجع | ||
پى نوشتها:
1. نقباء البشر فى القرن الرابع العشر, آقا بزرگ تهرانى; مقدمه مولفوا الشیعه فى صدر الاسلام, سید عبدالحسین شرف الدین, چاپ دوم, تهران, مکتبة النجاح. 2. علماء ثغور الاسلام فى لبنان, سید عباس على موسوى, ج1/527, بیروت, دارالمرتضى, 1421هـ.ق. 3. همان/526. 4. علماى مجاهد, محمدحسن رجبى/257, انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى, تهران, 1382. 5. همان/258. 6. دین و تمدن, محمدعلى حومانى, ج1/239 به نقل از حیات امام شرف الدین, نوشته شیخ احمد تبیسى/113. 7. علماى مجاهد/258, به نقل از مجله المنار. 8. اذکیاء الفقها والمحدثین, محمدرضا حکیمى/285, بیروت, مؤسسة الاعلمى, 1418هـ.ق. 9. سید شرف الدین موسوى عاملى کتاب: الى المجمع العلمى العربى بدمشق را در رمضان سال 1369 به کتابخانه آستان قدس رضوى اهدا کرده و با خط خود روى کتاب نوشته است: (بسمه تعالى: ارفع هذه الوریقات الى مکتبة سیدى ومولاى الامام الثامن الضامن ابى الحسن على بن موسى الرضا علیهما الصلاة والسلام وقفا على مکتبة فى المشهد المقدس من المؤلف فى 20 شهر رمضان المبارک 1369.) 10. الى المجمع العلمى العربى بدمشق, عبدالحسین شرف الدین/27, مطبعة العرفان, صیدا, 1369هـ.ق. 11. همان/24. 12. الکلمات, عبدالحسین شرف الدین/2. 13. الکلمات وهى ثلاث الکلمة الاولى فى احوال العرب زمن جاهلیتها واسلامها والکلمة الثانیة فى احوال امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام والکلمة الثالثة فى احوال معاویه وبنى امیه, مطبعة العرفان, صیدا, 1347. 14. الى المجمع العلمى العربى بدمشق/19. 15. همان/15. 16. همان/16. 17. همان/13. 18. الفصول المهمه فى تألیف الأمه, عبدالحسین شرف الدین/162, الطبعة الثانیه, العرفان, صیدا, شعبان 1347. 19. الوحدة الاسلامیه او التقریب بین المذاهب السبعه/36. 20. همان/37. 21. ملف التقریب/133ـ132. 22. الوحدة الاسلامیه او التقریب بین المذاهب السبعه. جمع و ترتیب الدکتر عبدالکریم بى آزار الشیرازى/12. 23. الیقظة البغدادیه, العدد 3096 السنه 35 تاریخ 7 شعبان 1378هـ.ق زیر عنوان: تدریس جمیع مذاهب الفقه فى الازهر. 24. نحو وحدت الاسلامیه/20. 25. رساله الاسلام, دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه, قاهره, العدد2, السنه11/217. 26. دعوت التقریب من خلال رسالة الاسلام/289. 27. مجموعه آثار دکتر على شریعتى, ج9/74. 28. الوحدة الاسلامیه, سید مرتضى رضوى, مطبوعات النجاح بالقاهره, 1400هـ.ق. 29. همان/35. 30. الوحدة الاسلامیه والتقریب بین المذاهب السبعه/34ـ33. 31. دعوة التقریب من خلال رسالة الاسلام, چاپ مؤسسة دارالتحریر للطبع والنشر, 1386هـ.ق. 32. دعوة التقریب تاریخ و وثائق/18. 33. الشیخ محمدرضا المظفر وتطور الحرکة الاصلاحیة فى النجف, الشیخ محمدمهدى الآصفى, مؤسسة التوحید للنشر الثقافى, قم, 1419هـ.ق. 34. ملف التقریب/162ـ159. 35. نهضت بیدارگرى در جهان اسلام/132. 36. الوحدة الاسلامیه او التقریب بین المذاهب السبعه/205. 37. ملف التقریب/135. 38. نحو وحدة الاسلامیه/21. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 457 |