تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,142 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,057 |
سید شرف الدین و نظریه گفت وگو | ||
حوزه | ||
مقاله 7، دوره 21، شماره 124، مهر 1383، صفحه 177-192 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسنده | ||
سید محمد عیسی نژاد | ||
تاریخ دریافت: 27 آذر 1394، تاریخ پذیرش: 27 آذر 1394 | ||
اصل مقاله | ||
گفت وگو در زبان فارسى, دیالوگ (Dialogue) در زبان انگلیسى و حوار در زبان عربى, مفهومى ناظر به عمل ارتباطى ـ زبانیِ انسان در مقام ارتباط با دیگران است. در اصل عمل گفت وگوى, زمانى شکل مى گیرد که پاى (دیگرى) به میان باشد و (دیگرى) جایى شروع مى شود که (من) تمام شده باشد و شناخت (دیگرى) بستگى به شناخت من است. سقراط, تفکر را گفت وگو مى داند. در نظر او, تفکر, سخن گفتن روح با خویش است. گویا که روح آدمى, در کار پاسخ گویى به پرسش پرسنده و یا نقدکننده و خرده گیر فرضى است. سقراط و افلاطون, گفت وگو را منطق تفکر مى دانند و بر این باورند: در گفت وگو با دیگرى, واقعى و یا فرضى, اندیشه زاده مى شود. گفت وگو در قرآن و سنت در قرآن, براى گفت وگو, واژه هاى گوناگون آمده است: قول,1 جدال,2 محاوره,3 مکالمه4 و مراء.5 قول براى نفس سخن گفتن به کار برده مى شود. در قرآن, این مفهوم هم براى بیان گفت وگویى که جنبه اخبارى دارد و رخ داده است, به کار برده شده و هم براى بیان گفت وگوهاى انشایى. از این روى قول در قرآن, همراه با قید وصف است: (فقولا له قولاً لیّناً.)طه,44 (قلن قولاً معروفاً.)احزاب,32 (وقولوا قولاً سدیداً.) احزاب,7 (القول غروراً.) انعام,112 (قول الزور.) حج, 30 جدال و مجادله, گفت وگویى است که با پافشارى و اصرار دو طرف براى قانع کردن یکدیگر انجام بگیرد. (قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا.) هود,32 این گونه گفت وگو, در بسیارى از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) بازداشته شده است; زیرا در این گونه گفت وگو, راهى به حقیقت, هدایت و روشنایى نیست, مگر این که جدال, جدال احسن6 و همراه با علم و معرفت7 باشد. مراء, گفت وگویى است که در موضوع آن, شک و تردید باشد. یا همان جدل و گفت وگویى است که به پیکار و دشمنى مى انجامد, حقیقت انکار مى گردد 8 و… از این روى, در قرآن و روایات, از مراء, پرهیز داده شده است. بنابراین, جدل و مراء در اسلام, رفتارى است نادرست و انجام آن سبب ناخشنودى خداوند. در روایتى, جدل, عامل شک و تردید9 و گمراهى,10 و سلطنت شیطان بر انسان معرفى شده است.11 مراء نیز آدمى را از درک حقیقت ایمان باز مى دارد,12 اگرچه حق با مراءکننده باشد.13 در روایات دیگر آمده که شک چهار شعبه و رکن دارد که مراء یکى از این چهار رکن است.14 مفاهیمى چون مکالمه, قول و محاوره در قرآن, اگرچه به معناى گفت وگویند; امّا نه گفت وگو در یک فرایند نظرى و معرفتى, یا نظریه راهبردى, بلکه به معناى مکالمه هاى روزمره است. اما در پاره اى از آیات, در گفت وگوى اعتقادى نیز به کار برده شده است: خداوند از رسول گرامى خود مى خواهد گفت وگو با اهل کتاب را براساس اصل مشترک ادیان ابراهیمى, مبنى بر اعتقاد به خداى یگانه و انباز نگرفتن براى او, داشته باشد: (قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا وبینکم الاّ تعبد الاّ اللّه ولاتشرک به شیئاً ولایتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه. فان تولّوا فقولوا أشهدوا بأنّا مسلمون.)15 بگو: اى نامه داران, به سوى سخنى آیید که در میان ما و شما, یکى است, که جز خدا نپرستیم و او را انباز نیاریم, برخى مان برخى دیگر را از فرو دست خداى, خدایان نگیرد. پس اگر پشت کنند, بگویید: گواه باشید, ما, را مان ایم. روشن است که در این آیه شریفه, گفت وگو به معناى مکالمه هاى روزمره نیست, بلکه راهى براى اندیشیدن براساس یک ایده و عقیده است. آیات 76ـ81 سوره انعام نیز, گفت وگوى ابراهیم(ع) با کافران و ستاره پرستان, به عنوان یک مقوله معرفتى و راهى براى دستیابى به حقیقت مراد است. قرآن در سوره نحل, آیه125 براى گفت وگو مراحل چندى را مطرح مى کند: حکمت, موعظه و جدال احسن: 1. حکمت: گفت وگویى است که با برهان و دلیل پیش مى رود. 2. موعظه: سخن نیکو و بیانِ خیر و صلاحِ طرفِ گفت وگو, به بیانى که قلب او را مورد تأثر قرار دهد و احساسهاى او را خرسند, راضى و قانع سازد و به انگیزش و جنبش درآورد, گفته مى شود. موعظه در زمانى است که طرف گفت وگو, با برهان و استدلال, حق و حقیقت را پذیرفته است و موعظه براى این است که فراموشى او را فرا نگیرد. یا مخاطب به لحاظ رشد فکرى و عقلانى, در حدى نیست که بتوان با او با برهان و دلیل فلسفى سخن گفت. 3. جدال احسن: زمانى است که نه برهان در شخصى که آن سوى گفت وگو قرار گرفته اثر مى گذارد, و نه موعظه. در این صورت, قرآن جدال احسن را پیشنهاد مى کند, به شرط آن که پست انگارى طرف گفت وگو نینجامد. بلکه تلاش شود حقیقت در فرایند گفت وگو روشن گردد اگرچه در عمل نپذیرد و لجاجت بورزد. اما اگر دقیق جدال احسن صورت بگیرد, تسلیم مى شود و قدرت بیان او پایان مى گیرد و لکنت زبان پیدا مى کند. علامه طباطبایى این سه مرحله گفت وگو را در قرآن, با برهان و خطابه و جدال در منطق ارسطویى, یکى مى داند; اما به اعتقاد ایشان قرآن تأکید مى ورزد که موعظه (خطابه) باید حسنه و جدل باید احسن باشد.16 شرف الدین متکلم برجسته بیش تر آثار نوشتارى شرف الدین, درحوزه مسائل کلامى است: الکلمة الغراء فى تفصیل الزهراء, فلسفة المیثاق والولایة, اجوبة مسائل جارالله, الى المجمع الغربى بدمشق, سبیل المؤمنین, النصوص الجلیه وتنزیل الایات الباهره. بویژه کتاب المراجعات و النص والاجتهاد ایشان که از بى مانندترین آثار کلامى به حساب مى آیند. قسم دیگرى از میراث مکتوبى که از شرف الدین بر جاى مانده است, در حوزه تاریخ, همچون المجالس الفاخرة, زینب الکبرى, مؤلفوا الشیعه فى صدر الاسلام است. و در دانش حدیث, ثبت الاثبات فى سلسله الرواة, تعلیقة على صحیح مسلم و تعلیقة على صحیح البخارى و تحفة المحدثین که با رویکرد کلامى به نگارش درآمده اند.17 رویکرد کلامى به تاریخ, گونه خاصى از تاریخ نگارى است که به تاریخ, نه به عنوان یک رشته علمى مستقل در کنار سایر دانشها, بلکه علمى مى داند که براى پاربرجا کردن گزاره هاى کلامى ـ اعتقادى, علم کلام را یارى مى رساند. در تشیّع این نوع تاریخ نگارى با شیخ مفید شروع شد. شرف الدین در گفت وگوهاى کلامى, به مسائل تاریخى روشنگرى آنها بسیار توجه دارد. نظریه گفت وگو, شیوه عملى براى خروج از بحران کتاب الفصول المهمه, نخستین اثر قلمى شرف الدین است که به سال 1327ق. آن را نگاشت و سپس در صیداى لبنان و سال 1347 در نجف به چاپ رسید. این کتاب, شروع یک حرکت فکرى و سیاسى در زندگى سید شرف الدین است که در تمام عمر, گسترش و عملى شدن آن کوشید و با کتاب المراجعات و النص والاجتهاد تکمیل و پایان یافت.18 در کتاب الفصول المهمه, گفت وگو به عنوان یک رویکرد عملى طرح مى شود و در کتاب المراجعات و النص والاجتهاد, نظریه گفت وگو, زوایاى نظرى و معرفتى پیدا مى کند. سید شرف الدین مى کوشید که از دل این فرضیه و انگاره, بتواند به یک راهبرد در حلّ دشواریها و گرفتاریهاى جهان اسلام برسد. جهان اسلام, در عصر سید شرف الدین, به شدت دچار بحران قومیتهاى مذهبى بود که وفاق اجتماعى و سیاسى جامعه اسلامى را به خطر انداخته بود و خرده فرهنگ ها به جاى این که در فکر رشد و گسترش تمدن اسلامى باشند به جنگ و ستیز روى آورده بودند. پیدایش و گسترش تمدن استعمارى غرب در عصر شرف الدین, سبب شده بود که خطر بحران قومیتهاى مذهبى, جدى ترین خطر در نظر سید شرف الدین جلوه کند; چون غرب که با قدرت و آمادگى و تکنولوژى نظامى برتر و بالاتر, در صحنه رقابت آماده شده بود, مى کوشید آن چه را که با قدرت نظامى نتوانسته عمل کند و موفق باشد, از بحران قومیتهاى مذهبى استفاده کند, تا بتواند آسان تر به هدفهاى خود برسد. تئورى وحدت, به مثابه گفت وگو, زاییده این دشواریها, گرفتاریها و بحرانهاست. سخن در این مقام, این است که چگونه مى توان این گرفتاریها و بحرانها را از سر گذراند. چگونه مى توان جهان اسلام را از تنگنا و گرداب به در آورد, گردابى که فرهنگ و تمدن اسلامى را به خطر انداخته است. یعنى هیچ بحثى درباره گزاره هاى اعتقادى و کلامى نیست و اگر بحثى صورت کلامى دارد, براى توجیه بایستگى گفت وگو, از باب رویکرد عملى آمده است, مانند بحث از وحدت و اتحاد و معناى اسلام و ایمان در منابع شیعى و سنى که مورد بازخوانى قرار گرفته است.19 گفت وگو, از چشم انداز یک رویکرد عملى در کتاب (الفصول المهمه) بازتاب یافته است. بنابراین, نظریه گفت وگو, راهى است که مى توان با آن به وحدت اسلامى مسلمانان دست یافت و بر نابسامانیها چیره شد و آنها را مهار کرد و فرهنگ و تمدن اسلامى را که به سبب اختلافها و ناسازگاریها, بسیار نحیف و لاغر شده, نجات داد: (تنها با وحدت کلمه است که مى توان امیدوار بود عمران و آبادى شکل بگیرد و راه توسعه و رشد هموار گردد و تمدن و مدنیّت پیدا شود و رفاه و آسایش به خانه هامان برگردد و از بردگى و بندگى رها شویم, دلها را یکدل کنیم و عزم اراده ها را متمرکز, و در راه اعتلاى اسلام و مسلمین بکوشیم و مقام و موقعیتى که شایسته آن بوده ایم برسیم.)20 ارائه تئورى وحدت با منطق گفت وگو, برخاسته از شخصیت فقهى ایشان است. چون متکلم فقط از گزاره هاى کلامى و اعتقادى سخن مى گوید که بعد نظرى و معرفت شناسانه دارد و از نگاه عقل, آن چه متکلم بنیان مى گذارد و رواج مى دهد, نظرى و معرفتى است, نه معرفتى ناظر به عمل و دشواریها و گرفتاریهاى عملى. اما فقیه و علم فقه, دنبال معرفتى است که او را در عملِ اجتماعى و فردى موفق گرداند و رهنمون باشد. پس نظریه وحدت به منزله گفت وگو, ریشه در تفکر فقهى و معرفت فقهى شرف الدین دارد. وحدت به مثابه گفت وگو, مدل تحلیلى است که سید شرف الدین آن را از قرآن الهام گرفته است که مى فرماید: (ولاتنازعوا فَتَفشلوا و تذهب ریحکم.)21 با هم مستیزید که زبون شوید و شکوه تان برود. از سوى دیگر مى فرماید: (قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینک الاّ نعبدوا الا اللّه ولانشرک به شیئاً ولا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه.) اى اهل کتاب بیاید بر سر سختى که میان ما و شما یکسان است, بایستیم و گفت وگو کنیم, تا به حقیقت برسیم. از جمع این دو آیه, مدل تحلیلى به دست ما مى آید که بتوانیم سببها و انگیزه هاى افول یا رشد فرهنگ و تمدن اسلامى را بشناسیم و آن پراکندگى, دوگانگى, پس از پذیرش یگانگى خدا و پیروى رسول است. راه نجات از این بحران یکدلى, هم فکرى براساس اصل مشترک: خدا و رسول و گفت وگو براساس آن اصل است. پرسش دیگر درباره این نظریه این است که چه هدفهایى را این نظریه دنبال مى کرد؟ این نظریه در مقام اوّل, ارائه یک مدل تحلیلى براى تحلیل, بیان و روشنگرى حالت و وضع اجتماعى و سیاسى جامعه هاى اسلامى بود که کجا هستیم و چه عواملى و عللى در رسیدن به این حالت اثرگذار بوده است. در مقام دوم رسیدن به یکسرى هدفهاى روشن است: 1. نزدیک کردن فهمها و فکرها به یکدیگر و برقرارى حسن تفاهم بین مذاهب, بویژه دو جریان مهم اسلام: تشیع و تسنن. 2. کم کردن تنش میان مذهبهاى اسلامى و جایگزین کردن گفت وگو به جاى آن. 3. پدید آوردن یکدلى و هم فکرى بین مسلمانان در برابر جبهه غرب که تنها رقیب جدّى به شمار مى آمد. 4. رسمى کردن تشیّع در جهان اسلام و نمایاندن جایگاه ویژه آن بین مسلمانان. 5. گسترش پژوهشهاى علمى در بین مذهبهاى اسلامى, براى رسیدن به شناخت واقعى از یکدیگر و آشنایى با باورها و ارزشهاى مورد پذیرش همه. نظریه سازى وحدت معطوف به گفت وگو نظریه وحدت گرایى شرف الدین, نظریه گفت وگوست. یگانگى, یکدلى, همراهى و پذیرفتن دیگرى, یعنى هم کلام شدن با او و فهم او براساس یک سرى واقعیتها, بود و هستها و بایستگیهاى عملى و عینى, یا این که پذیرفتن این نکته که انسان در گفت وگو و مباحثه با دیگران به فرایند و تجربه هایى مى رسد که اطمینان و آرامش مى یابد که حقیقت امر را دریافته است. چون انسان موجود محدود و وجود امکانى است و در نتیجه درک و فهم او نیز از حقیقت, محدود خواهد بود. این جاست که گفت وگو با دیگر همگنان براى درک حقیقت یک نیاز وجودى بشر است. شرف الدین در کتاب الفصول المهمه, گفت وگو و وحدت اسلامى را نیاز و ضرورت عملى نظریه پردازى و دفاع دانسته است. پرسشى که این جا مطرح مى شود این است: سید شرف الدین با تئورى وحدت معطوف به گفت وگو, چگونه نظریه سازى مى کند؟ سید شرف الدین گفت وگو را به ساحَت گفتمان اعتقادى ـ کلامى مى برد و این را مى توان نتیجه بازخوانى پروژه فکرى سید جمال الدین اسدآبادى, در طرح نظریه وحدت دانست که بدون شک اشراف و توجهى نیز, به مناظره هاى کلامى مثل شیخ مفید و سید مرتضى در دوران خلافت اسلامى داشته است. سید جمال الدین, نظریه وحدت مسلمانان را در مرحله دگرگونیهاى سیاسى کلان و دگرگونى حاکمیتها و حاکمان در سرزمینهاى اسلامى دنبال مى کرد, بیش تر ناظر به بازگرداندن مجد و شکوه خلافت اسلامى در برابر تمدن نوظهور غرب بود. امّا به نظر شرف الدین, دستیابى به چنان آرمانى, راه و روش دیگرى مى خواست; زیرا بنیادهاى عقلانیتِ فرهنگ و تمدن اسلامى را بحران فرا گرفته بود و تا زمانى که به این بحران از سر نمى گذشت و مهار نمى گردید, تمدن اسلامى, نمى توانست مانند گذشته به رشد و شکوفایى خود برسد و بدون شک, یکى از پدیدآورنده هاى این بحران پراکندگى میان امت اسلامى بود. در نظر شرف الدین, این پراکندگى و گسستگیها, آن گاه از میان مسلمانان رخت برمى بندد و به وفاق و اتحاد پایدار دگر مى شود که ریشه هاى اختلاف را جست وجو کنیم و با نگاه ژرف به حلّ ریشه اى بحران بپردازیم. به اعتقاد شرف الدین آن چه امت اسلامى را در بحران, پراکندگى و ناسازگارى فرو برده است, فراتر از مسائل سیاسى ـ اجتماعى است. در نگاهِ ایشان, دوگانگیها و پراکندگیها, سرچشمه اعتقادى و فرهنگى دارند در این میان, موضوع امامت شیعى, سرچشمه و منشأ بیش ترین تنشها میان شیعه و سنى شده است. شرف الدین به این مى اندیشد که با پدید آوردن فرهنگ گفت وگو, بویژه در ساحَتِ اعتقادى ـ کلامى, بسیارى از بدفهمى ها, کژاندیشیها و… که زمینه ساز پراکندگى و دوگانگى اند, دامن برمى چینند و از میان مى روند و همه جریانهاى مذهبى مى توانند در سایه سار اسلام گرد آیند و توانمندیهاى خود را نشان دهند. به باور ایشان, گفت وگوهاى اعتقادى در حوزه باورها, سبب مى شود تا از میان همه اختلافهاى فرقه اى به اصول مشترکى دست یابیم و هم فکرى میان مذاهب اسلامى در حوزه هاى دیگر نیز ممکن شود. مدلهاى گفت وگودر تلاشهاى شرف الدین دو مدل از دیده مى شود: 1 . گفت وگوى شفاهى, 2 . گفت وگوى نوشتارى. المراجعات نمونه گفت وگوى نوشتارىالمراجعات, از ارزنده ترین آثار شرف الدین, بلکه یکى از ارزنده ترین آثار کلامى قرن چهاردهم هجرى است. این کتاب ارزشمند, اثر مهم و ماندنى در تألیف قلوب بین دو جریان مهم اسلامى, و شناساندن چهره واقعى تشیّع در میان مذهبهاى اسلامى, داشته است. این اثر, در دورانى پا به عرصه گذارد و هنگامه آفرید و سدّ بهتانهاى علیه شیعه را شکست که موجهاى پیاپى بهتان, آرام و قرار را از شیعه گرفته بود و شیعه در غربت قریبى گرفتار آمده بود. شرف الدین با این اثر ماندگار و آفرینش شگفت, راه هاى ناهموار بین شیعه و سنى را هموار کرد و زمینه را براى نشست و برخاستهاى علمى فراهم آورد و گفت وگوى بین مذهبى را پس از مدتهاى طولانى بى توجهى به آن, احیا کرد. المراجعات, مجموعه 112 گفت وگوى نوشتار ناب, روشنگر, دگرگون کننده, راهگشا و وحدت آفرین است که بین سید شرف الدین و سلیم بشرى, مفتى و رئیس اسبق جامع الازهر, ردّ و بدل شده است. سید شرف الدین, بعد از نگارش کتاب الفصول المهمه, در سال 1327هـ.ق. به این فکر بود که چگونه مى توان گفت وگوى بین مذاهب اسلامى را عملى کرد و به آن جامه عمل پوشاند. براى این هدف سال 1329 به مصر, که مرکز علم و معرفت بوده است, مى رود و در درس شیخ سلیم بشرى حاضر و با وى آشنا مى شود, از همین جا, گفت وگوهایى را با سلیم بشرى درباره پراکندگى مسلمانان و علتها و سببهاى آن شروع مى کنند و پس از گفت وگوهاى بسیار, قرار مى گذارند بعد از برگشت سید شرف الدین به زادگاهش, این مناظره ها به گونه مکاتبه اى ادامه یابد. و از جمله دستاورد بزرگ این گفت وگوهاى نوشتارى, پدید آمدن المراجعات است. کارى که به نوبه خود بى مانند است و جاویدان. سید شرف الدین با شیخ سلیم بشرى در گفت وگوهاى شان, بر این پیمانند که در ضمن گفت وگوى آزاد و سازنده دوستانه و مهرورزانه به حقیقت برسند.22 اگرچه هر دو نسبت به حقیقت موضع کلامى دارند و آن را پیش فرض گرفته اند, با این حال, آن را در گفت وگو, در تعلیق مى گذارند, تا حقیقت, بنمایاند. نتیجه, عملى که از این گونه مناظره بهره مان مى شود, رسیدن به راهبردى براى حل بحران اصلى جامعه اسلامى, یعنى پراکندگى اختلاف, تا این که راه براى دگرگونیهاى خوشایند هموار گردد. پس گفت وگوى میان مذاهب اسلامى از نگاه سید شرف الدین, هم برآیند دغدغه هاى نظرى است و هم زاییده دشواریهاى عینى و عملى. کتاب النص والاجتهاد, که آخرین اثر سید شرف الدین است. مى توان آن را کامل کننده المراجعات دانست. کتاب الفصول المهمه, المراجعات و النص والاجتهاد, یک خط سیر را دنبال مى کند که گفت وگو و پدید آوردن همدلى و هم فکرى در بین مذاهب اسلامى است. شرف الدین در این کتاب, 99 مورد را ذکر مى کند که برگرفته از موثق ترین منابع و مأخذ اهل سنت است که برخلاف نص پیامبر(ص), تفسیر و عمل شده است و جدایى و پراکندگى مسلمانان را سبب شده است. در واقع, سید شرف الدین در این اثر, به دنبال واکاوى مسائلى است که در سده نخستین اسلامى, ریشه هاى نخستین مذاهب اسلامى است. این 99 موردى که ایشان در این کتاب, به شرح آنها پرداخته, و شرح داده, همان تفسیر و توجیه هایى است که امروز مذاهب اسلامى را شکل داده است در این اثر نشان مى دهد که تفسیرها و تأویلهاى پیشینیان از کتاب خدا و سنت, اجتهاد در برابر نص و تفسیرهاى شخصى است در برابر سخن روشن پیامبر که خدا مى فرماید: (ما اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا.)سوره حشر, 7 عوامل سازنده فرهنگ گفت وگو1 . اصل نخستین در امر گفت وگو: پذیرفتن تکثر, عقیده ها و دیدگاه هاى گوناگون و اختلاف است در قرآن کریم تکثر در خلقت و فعل الهى, یعنى اختلاف شب و روز23, زبان و قومیتهاى24 گوناگون در جهت گسترش عقلانیت در میان انسانها آمده است و سید شرف الدین در کتاب الفصول المهمه, که فصل اول, در بیان, شرح و بررسى زوایاى وحدت در منابع شیعى و سنّى است در آخر این بحث به این آیات اشاره کرده است: تکثر در امر آفرینش یک امر عقلانى است و در قرآن پذیرفته شده است. او, بر این نکته پاى بندى نشان مى دهد و نظریه وحدت را بر پایه تکثر در خلقت عالم هستى, مطرح مى کند. 2. زبان و ادبیات گفتارى: زبان را اگر به معناى بیان ما فى الضمیر بگیریم, در پیوندها و پیوستگیهاى آدمى, زبان نقش کلیدى و حساس دارد و بیش ترین پیوند زبانى آدمى, پیوند کلامى است. از ابعاد مهم عقلانیت عملى, ادبیات گفتارى است; یعنى صورت کلام آدمى است که در گفت وگوى با دیگران به کار برده مى شود و این که کلام و زبان آدمى, باید از درازگویى و کم گویى مخلّ و مفاهیم دوپهلو که داراى اشتراک لفظى و معنایى دارند, دورى جست تا تفهیم و تفاهم شکل بگیرد. | ||
مراجع | ||
پى نوشتها:
1 . سوره زمر, آیه 18 . 2 . سوره هود, آیه 23 . 3 . سوره کهف, آیه 34 . 4 . سوره روم, آیه 35 . 5 . سوره کهف, آیه 32 . 6 . سوره عنکبوت, آیه 36 . 7 . سوره حج, آیه 8 . 8 . المنجد, لویس مألوف / 1500, بیروت, دارالمشرق, 1973 . 9 . میزان الحکمه, محمدى رى شهرى, ج2 / 21, مکتبة الاعلام الاسلامى, قم. 10 . همان. 11 . همان. 12 . همان, ج9 / 134 ـ 138 . 13 . همان / 135 . 14 . همان / 138 . 15 . سوره آل عمران, آیه 64 . 16 . المیزان فى تفسیر القرآن, علامه طباطبایى, ج12 / 371 ـ 372, اسماعیلیان, قم. 17 . شرف الدین, محمدرضا حکیمى / 103 ـ 142, دفتر نشر فرهنگ اسلامى. 18 . نقباء البشر, آقا بزرگ تهرانى, ج3 / 1081 ـ 1088 . 19 . الفصول المهمه, سید شرف الدین / 9 ـ 12, دارالزهراء, بیروت, 1397 . 20 . الفصول المهمه / 7 . 21 . سوره انفال, آیه 46 . 22 . المراجعات, سید شرف الدین / 4, مقدمه. 23 . سوره آل عمران, آیه 109 . 24 . روم, آیه 32 . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 392 |