تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,036 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
امکان معرفت عینی به عالم خارج در فلسفة ابنسینا و صدرالمتألهین | ||
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت | ||
مقاله 2، دوره 5، زمستان 92 - مسلسل 18، اسفند 1392، صفحه 41-64 اصل مقاله (328.25 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
مجتبی جلیلی مقدم* 1؛ حسین معصوم2 | ||
1دانشجوی دکتری فلسفۀ دانشگاه تبریز و مدرس دانشگاه پیام نور قم. | ||
2استادیار فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران | ||
تاریخ دریافت: 06 مهر 1392، تاریخ بازنگری: 03 اردیبهشت 1394، تاریخ پذیرش: 02 بهمن 1392 | ||
چکیده | ||
مکتبهای فلسفیِ مشاء و متعالیه، هر چند به طور مستقل و خاص به مباحث معرفت شناختی ـ آنگونه که در فلسفة غربی در دورة جدید مطرح شده ـ نپرداختهاند، هر کدام ضمنِ مباحث هستیشناسانة خود به آن نظر دارند و برای تبیین چگونگیِ حصول معرفت به عالم خارج میکوشند. نمایندگان بزرگ این دو مکتب بزرگ یعنی ابنسینا و صدرالمتألهین، به فراخور هستیشناسیِ خویش، دیدگاههای بدیعی در باب متعلَق شناخت، فاعل شناسا و نیز چیستیِ علم ارائه کردهاند. ابنسینا علم به عالم خارج را از سنخ انتزاع میداند و، بر این اساس، با قایل شدن به وجود کلی طبیعی در عالم خارج و نیز با اعتقاد به قوای بیرونی و درونی برای نفس آدمی، که در نهایت از عقل فعال مستفیض میشود، به تبیین درک عینی عالم خارج میپردازد. اما صدرالمتألهین با نگاه اصالت وجودی خویش راه دیگری برای این تبیین میپیماید. در این دیدگاه، آنچه عالم خارج را تشکیل داده امری غیرماهوی و از جنس وجود است و وجودِ کلی طبیعی را برنمیتابد؛ نفس نیز از جنس وجود میباشد و قوای آن مراتب و شئون آن هستند؛ علمِ به واقعیات خارجی نیز نه از جنس انتزاع بلکه وجودِ برترِ آنها در مراتب مختلف است. این وجود برتر راهگشای عینیت معرفت به عالم خارج در دیدگاه صدرایی است. در این نوشتار در پیِآنیم که چگونگیِ امکان کسب معرفت عینی به عالم خارج را در فلسفة ابنسینا و صدرالمتألهین تبیین کرده، پایههای تشکیلدهندة این عینیت را با یکدیگر مقایسه کنیم. | ||
کلیدواژهها | ||
معرفت عینی؛ متعلَق شناخت؛ فاعل شناسا؛ کلی طبیعی؛ عقل فعال؛ انطباق | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Possibility of Objective knowledge of External World in Ibn Sina and Mulla Sadra's Philosophy | ||
نویسندگان [English] | ||
Mojtaba Jalili Moqaddam1؛ Hossein Ma`soumi2 | ||
1Ph. D. student Tabriz University | ||
2assistant professor in Farabi Pardiss of Tehran University | ||
چکیده [English] | ||
Although peripatetic and transcendent schools of philosophy have not dealt with epistemological problems independently and specifically as in western philosophy in modern times, each has touched them in course of its own ontological discussions and attempted to explain the way knowledge of eternal world is obtained. Ibn Sina and Mulla Sadra as preeminent representative of these two great schools have presented innovative views on the object, subject as well as nature of knowledge in accordance with their own ontology. Avicenna regarded knowledge of external world as a sort of abstraction and accordingly held 'natural universal' as extra-mentally real of which human soul endowed with internal and external faculties can obtain knowledge imparted by Active Intellect. To his own satisfaction Ibn Sina in this way explained the occurrence of objective knowledge. Mulla Sadra on the other hand with his "existentialistic" view provided different explanation for the problem. In this view, what constitutes external world is not quiddity but existence hence realization of 'natural universal' does not make sense to him. Human soul is an existence with degrees identified as its own faculties. Knowledge of external world is an abstraction but of is a higher degree of existence in different levels. To Mulla Sadar this higher degree can guarantee objectivity of knowledge of external world. This article is an attempt to make a comparative study of Ibn Sina and Mulla Sadra in respect with the possibility of objective knowledge of external world. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
objective knowledge, object of knowledge, subject of knowledge, natural universal, active intellect, Correspondence | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,318 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 643 |