( 270 )
دیوان اشراف براى رسیدگى فورى به کارها را سامان دادند و…
رهبرى معنوى و پشتیبانى فکرى این گروه را علماى شیعى: شیخ حسن جورى و شهید اول بر عهده داشتند.
ابن بطوطه درباره نقش شیخ حسن جورى در حرکت سربداران نوشته است:
(در مشهد طوس شیخى رافضى بود حسن نام که از صلحاى شیعیان به شمار مى رفت. او اعمال این دسته را تایید کرد و آنان او را به خلافت برداشتند. حسن سربداران را به عدل و داد توصیه مى کرد. آیین عدالت چنان در قلمرو آنان رونق گرفت که سکه هاى طلا و نقره در اردوگاه ایشان روى خاک مى ریخت و تا صاحب آن پیدا نمى شد کسى دست به سوى آن دراز نمى کرد.)80
از دیگر رهبران سربداران خواجه على مؤید بود که در خراسان به عدل و انصاف شهره بود. او خواهان اجراى اسلام فقاهتى و اداره جامعه اسلامى بر مبناى قانونها و آیینهاى دینى بود.
او سعى مى کرد علما و فقهاى شیعه را از جاهاى دیگر به خراسان بخواند تا حکومت را در برابر رفتار درویشان بُعْدِ فقهى ببخشد.
وى در این راستا از ابن مکى (شهید اول) از علماى جامع الاطرافِ جبل عامل دعوت کرد تا او را در این کار یارى دهد و اگر بتواند به خراسان سفر کند.
شهید درپاسخ کتاب لمعه را که در بردارنده 52 کتاب ویژه برنامه هاى فردى و اجتماعى و مسائل سیاسى و اجتماعى بود براى اونگاشت و به خراسان فرستاد.81
در دولت صفویان که بر بخش بزرگى از دنیاى اسلام حکومت مى کردند نیز قانونهاى اسلامى اجرا مى شد و عالمان دین به پاى بند کردن شاهان صفوى به قانون و مبارزه با بى رسمیها تلاش فراوان کردند.
شاه اسماعیل در آغاز کار نیازمند دستورى بود جامع و فراگیر که روابط سیاسى و اجتماعى را زیر پوشش گیرد و کارگزاران برابر آن رفتار کنند.
|