( 394 )
سنجه حقیقت نیستند بلکه حقیقت خود معرّف خود و نشان دهنده درست کار و خطاکار و جداکننده این دو گروه از یکدیگر است.)36
عامرى پس از بحث در این مباحث معرفتى و فلسفه حاکم بر علوم دینى در کندو کاو از دین و رویکرد به فلسفه دین پایه هاى همه ادیان مورد بحث قرآن را عقاید عبادات معاملات و قوانین حقوقى و کیفرى مى داند. 37 چون هر دینى به ناچار دربردارنده باورهایى است که سعیها و تلاشها در سمت وسوى آن پویا مى شود وعباداتى که با تعهد بدانها و فرمانبردارى به حقیقت مى پیوندد قانونهاى مربوط به داد وستدهاى درستى که امور زندگى با آنها تنظیم مى شود و حدود و حقوقى که به منظور کیفر دادن اشرار و ایمنى از آنان لازم است.
در اندیشه عامرى چهار پایه یاد شده هرکدام بر پنج رکن استوار هستند و در همه ادیان این اصول و پایه ها وجود دارند:
1. عقاید: ایمان به خدا فرشتگان کتابهاى آسمانى پیامبران و رستاخیر.
2. عبادات: قلبى مثل نماز بدنى مثل روزه مالى همانند زکات سیاسى نظیر جهاد و مشترک همانند حج.
3. معاملات: دادو ستدهاى معلوم مثل خرید و فروش روابط زناشویى چون ازدواج اختلافات مانند دعاوى امور امانى مثل ودیعه و مسائل مربوط به بازمانده ها مثل ارث و وصیت.
4. حدود کیفرى: حدود مربوط به قتل مانند دیه تجاوز مالى از قبیل بریدن دست عفت عمومى مثل شلاق زدن ولکه دار کردن حیثیت و شرف مثل نسبت فسق دادن و کیفر خارج شدن از دین مثل کشتن بر ارتداد.
از کندو کاو در این اصول چهارگانه و شاخه هاى پنج گانه هر یک در مجموع بیست موضوع مورد مطالعه به وجود مى آید که ارکان پنج گانه اعتقادى در این میان از بالاترین اهمیت برخوردارند.38
عامرى روش بررسى تطبیقى ادیان را ارائه مى دهد به نظر ایشان پس از عقاید به ترتیب عبادات معاملات و حدود از شرافت و فضیلت برخوردار هستند. و خود برترى اسلام را نسبت به ادیان دیگر به اعتبار اصول عقایدى عبادى سیاسى گروههاى تحت حکومت به نسلها و نژادها و به اعتبار فرهنگ ارزیابى مى کند.
در نگاه بیرونى عامرى به دین دین حقیقتى است که پناهنده خود را عزت بخشیده و عیب انسانها را مى پوشاند. اسلام در بازیافت حقیقت نه همانند یهود به تشبیه وAnthr opomorphism انگیزه هاى بشر را به خداوند نسبت مى دهد و نه مانند مسیحیت سر از تثلیث در آورده و نه مانند مجوس به دوگانگى Dualism تن داده و نه چونان بت پرستان پذیراى شرک شده است. اسلام پیام آور اخلاص و توحید است و در مأذنه مساجد شب و روز و صبح و شام نداى توحید طنین انداز است.
اسلام مسلمانان را از غلوّ و گزافه گویى درباره پیامبران بازداشته است. و مسلمانان از این کجرویها ایمن هستند.39 در فرشته شناسى نیز مسلمانان با اثرپذیرى از اسلام راه میانه را در پیش گرفته اند. در خصوص معاد نیز برترى باورهاى اسلامى بر سایر ادیان مورد اقرار عقل است 40 و اسلام تناسخ را نفى مى کند.
عامرى دینى را شایسته ماندن مى داند که قانونها و آیینهاى آن میانه گراى باشد تا افراد بشر که داراى سرشتها و طبایعى گوناگون هستند بِه سازى دنیا و آخرت خویش را در آن بجویند و خیر و سعادت دو جهان را از آن فراهم آورند. و هر دینى که از راه میانى پافراتر بگذارد سبب نشیب و واپس گرایى انسان مى شود.
او رهبانیت مسیحى که راهبان را از گزینش همسر پرهیز مى دهد و آنها را دیرنشین مى کند و مانع استفاده آنان از خوردنیهاى پاک و حلال مى شود و مرتاضى هندوان را خارج از میانه گرایى مى داند که درخور دفاع
|