( 283 )
اعتقادى دیگر مانند: نبوّت امامت و معاد معنى پیدا مى کند.
قرآن در قلمرو حقوق تکوینى که اساس و پایه آن بر عدل استوار است نظر داده و قراردادها و کوششهاى فرهنگى اقوام و ملتهایى را که در چارچوب عدل به عنوان محور حقوق طبیعى عمل کرده و مشکلى را براى حیات طبیعى و فطرى بشر و آفریده هاى دیگر به بار نمى آورند مى ستاید.
بخشى از توجه ادیان نسبت به عدالت در قالب قانون قانون گرایى و قضا جلوه کرده است. ادیان کیفرها را امرى مربوط به خدا مى دانند که هم عادل است و هم رحیم و به طور کلى مى توان گفت: عدالت از اصول حاکم بر حقوق طبیعى است و اساس حقوق سیاست و اقتصاد جامعه را مى توان روى آن استوار کرد.
ما این گرایش فراگیر و جامع را مى توانیم به روشنى در نهج البلاغه بیابیم. امام على(ع) به عنوان یک دین شناس بزرگ عدل و عدالت را بر چیزهایى استوار یافته است که نه تنها مورد انکار پیروان ادیان بزرگ نیست بلکه همه انسانها چه پاى بندان به دین و چه انسانهاى لائیک در نگرش و تلقى امام على از مفهوم عدالت و بنا و مبناى آن رویکرد مشترک دارند.
مفهوم عدالت
از مطالعه خطبه ها و نامه هاى امام على روشن مى شود که ایشان عدالت را نه یک حسنه بلکه یک اصل غیردرخور تردید و همتا و هم وزن انصاف مى داند:
(عدل همان انصاف است.)28
در تعریف کلامى عدل مى فرماید:
(عدل آن است که خدا را به آنچه درخور نیست متهم ندارى.)29
در تعریف قضایى عدل مى فرماید:
(و به گمان حکم نرانى.)30
در یک رویکرد گسترده تر عدالت را تدبیر کننده اى به سود همگان مى داند.31
امام عدالت را مستقل از هستى شناسى بررسى نمى کند. در هستى شناسى امام خداوند دادگر عادل و دادرسى جداکننده حق از باطل32 و معیارهاى عدل او بسیار دقیق است.33 او در رستاخیز روش
|