( 106 )
اسـت. یـعـنـى قساوتهایى است به صورت ترحم. به عبارت دیگر این نوع ترحم ترحم در یک مورد و قساوت در موارد دیگر است.)59
در این گونه موردها عاطفه و احساس در برابر عقل و مصلحت قرار مـى گیرد. بى شک مصلحت جامعه بر عاطفه ها و احساسها مقدم است. گـاه مـى گـویـنـد: اجـراى این حد براى (ربع دینار) با آن همه احترامى که اسلام براى جان انسان قأل شده ناسازگار است.
اسـتـاد شـهید پاسخ مى دهد: ابوالعلإ معرى همین اشکال را کرده بود و سید مرتضى بدان چنین پاسخ داده است:
عـز الامـانه اعـلاهـا و ارخصـها
ذل الخیانه فافهم حکمه البارى60
عـزت امـانـت آن دست را گران قیمت کرد و ذلت خیانت بهاى آن را پایین آورد. فلسفه حکم خدا را بدان.
شرائط مجازات دزد
استاد شهید پس از پاسخ به شبهه هاى یاد شده یادآور مى شود: از نـگاه اسلام قانونهاى جزایى آن گاه اجرا مى شود که به گونه اى روشـن اعلام شده باشند و بزهکار با آگاهى از این که مجازات دزدى چـیـست به این عمل دست زده باشد. بنابراین انگشتان دزد همین کـه دزدى انـجـام گرفت بریده نمى شود آن چنان که شمارى از نا آشـنـایـان به احکام اسلام پنداشته و گفته اند: اگر بنا شود این حـکـم در دنیاى امروز عمل شود باید بسیارى از دستها را ببرند. بـلکه اجراى این حد اسلامى شرایط زیادى دارد که بدون آن شرایط بریدن دست دزد روا نیست از جمله:
1.مـالـى کـه ربـوده شـده باید دست کم یک ربع دینار ارزش داشته باشد.
2. از جـاى محفوظى همانند خانه و مغازه دزدى صورت گرفته باشد.
3. دزد عاقل و بالغ باشد و در حال اختیار دست به این کار بزند.
4. دزدى پدر از مال فرزند شریک از مال شرکت نباشد.
|