تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,409 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,362 |
خندهمنده (ص 14 و 15) | ||
پوپک | ||
مقاله 7، دوره 23، اردیبهشت-262-1395، اردیبهشت 1395، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: طنز | ||
تاریخ دریافت: 26 خرداد 1395، تاریخ پذیرش: 26 خرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
خندهمنده لیلا چیذری □ کلاغ زغالفروش از کلاغی میپرسند: «اسمت چیه؟» میگه: «طوطی!» میگن: «پس چرا رنگت سیاهه؟» جواب میده: «چون توی زغالفروشی کار میکنم.» □ فقط یک سؤال غلط پدر: «امتحان ریاضی چهطور بود؟» پسر: «یکی از سؤالها رو غلط نوشتم.» پدر: «عیبی نداره، بقیه رو که درست نوشتی؟» پسر: «راستش نه! چون اصلاً وقت نکردم به بقیه نگاه کنم!» □ تأثیر غذاها محمود: «از بس گوشت گاو خوردم، پرزور و قوی شدم.» وحید: «پس چرا من اینقدر ماهی میخورم، شنا یاد نمیگیرم؟» □ چشم دوربین دکتر: «متأسفانه چشم شما دوربین شده است!» مریض: «چه خوب! یعنی از این به بعد میتوانم با چشمم عکسهای زیبا بگیرم؟» □ میخوری یا میبری؟ مردی به ساندویچی رفت و گفت: «لطفاً دوتا ساندویچ بدید!» - میخوری یا میبری؟ مرد: «یه میخوری، یه میبری!» □ جملهسازی معلم: «با وحید، سعید و مجید جمله بساز.» شاگرد: «وحید و سعید به پارک رفتند.» معلم: «پس مجیدش چه شد؟» شاگرد: «مجید خواب ماند، با آنها نرفت!» □ زمان رفتن معلم: «وقتی میگوییم «من میروم، تو میروی، او میرود» چه زمانی است؟» شاگرد: «زمانی که زنگ آخر خورده و ناظم جلوی در ایستاده.» □ فوتبال تعطیل است موضوع انشا، دربارهی یک مسابقهی فوتبال بود. همه مشغول نوشتن بودند، جز یک نفر که نشسته بود و کاری نمیکرد. معلم سراغ او رفت و پرسید: «چرا نمینویسی؟» شاگرد گفت: «نوشتم آقای معلم.» معلم دفتر او را نگاه کرد و دید نوشته: «به علت بارندگی شدید، مسابقهی فوتبال برگزار نمیشود!» □ تلافی حیفِنون پشهبند میبنده؛ بعد تا صبح نمیخوابه، پشهها رو مسخره میکنه و میگه: «اگه تونستید بیایید نیشم بزنید.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 265 |