تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,402 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,345 |
بچه ها خبر (ص 40 و 41) | ||
پوپک | ||
مقاله 20، دوره 23، خرداد263-1395، خرداد 1395، صفحه 40-41 | ||
نوع مقاله: دانستنی ها | ||
تاریخ دریافت: 26 خرداد 1395، تاریخ پذیرش: 26 خرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
بچهها خبر جواد مهجور زبان دوستی یک پسر یازدهساله که در کشور بوسنی به مدرسه میرود، به دلیل کر و لال بودن، ساعتها فقط به بچهها نگاه میکرد و تنها میتوانست با معلمش که زبان اشاره میدانست، صحبت کند. برای همین هم این معلم مهربان، زبانِ اشاره را با زحمت و تلاش فراوان به تمام دانشآموزان آموزش داد تا آنها هم بتوانند با همکلاسی خود صحبت کنند و او دیگر تنها نباشد. **** لاکپشت سفید! به تازگی گروهی از طرفداران محیط زیست در کشور استرالیا لاکپشتی را پیدا کردند که رنگ سفیدی دارد. آنها میگویند این حیوان دریایی احتمالاً دچار یک بیماری خاصی شده که رنگ لاک او سفید شده است. **** کوچکترین استاد «کاربافی» شاید باور نکنید اگر بگوییم یک دختر پنجساله میتواند به راحتی کارهای دستی و هنری را با طرحهای جالب ببافد. «مائده ساداتوزیری» که در اردکان یزد زندگی میکند، این هنرهای دستی را فقط با نگاه کردن از مادر و مادربزرگش یاد گرفته و حالا خودش میتواند کارهای زیبایی بسازد. **** کاهوی آسمانی! بالأخره فضانوردان توانستند اولین سبزی دنیا را در فضا پرورش دهند و آن را بخورند. آنها با کمک نورهای انرژیزا و در یک ایستگاه فضایی، کاهو را کاشتند و بعد از 33 روز این سبزی پرخاصیت قابل استفاده شد. **** معلم چندکاره آیا معلمی را سراغ دارید که تمام کارهای مدرسه را به تنهایی انجام دهد؟ بله، آقای «مراد اللهیار» که در یک روستای محروم زندگی میکند، تمام کارهای مدرسه را تنها خودش انجام میدهد. آقامراد که معلم این مدرسه است، معاون مدرسه، بابای مدرسه و رانندهی سرویس دانشآموزان آنجا هم هست. او هر روز بچهها را که پانزده نفر هستند، به روستای خودش که «سرکمره» نام دارد، میآورد و در تنها کلاس این روستا آموزش میدهد. این معلم زحمتکش و خوشاخلاق میگوید تنها به شوق و علاقهی یاد دادن به بچههای محروم روستا، این کارها را انجام میدهد. دانشآموزان او که شش نفر پسر و نُه نفر دختر هستند، در کلاسهای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی درس میخوانند. **** معلم فداکار سه تا از بچهها در کنار یک دیوار بودند. ناگهان دیوار تکان خورد. معلم بچهها احساس کرد دیوار دارد روی سر آنها خراب میشود. او فوری دوید و آنها را از مرگ نجات داد؛ اما خودش از دنیا رفت. اسم این معلم عزیز حمیدرضا گنگوزهی بود. این ماجرا در روستای نوک جودر رو تک خاش اتفاق افتاد. نام آن معلم عزیز هیچ وقت از خاطر مردم ایران پاک نمیشود. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 212 |