تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,390 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,330 |
اتاق مشاور (ص 14 و 15) | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 7، دوره 27، خرداد 95 - شماره پیاپی 315، خرداد 1395، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: گزارش | ||
تاریخ دریافت: 27 خرداد 1395، تاریخ پذیرش: 27 خرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
اتاق مشاور مهدیس حسینی کارشناس روانشناسی بالینی نامهای به پدر و مادر سلام! من مشاورههای شما را میخوانم و خیلی برای ما نوجوانان مفید است. به خاطر همین از شما تشکر میکنم. راستش من یک مشکل بزرگ دارم و آن این است که پدر و مادر من مدت زیادی است که باهم قهر هستند؛ یعنی چند ماه است که آنها باهم حرف نمیزنند. به خاطر همین مسئله، اعصاب من و خواهر کوچکم خرد شده است. گاهی که من دوستانم را میبینم که با پدر و مادر خود به پارک، سینما و مسافرت میروند، به آنها حسودیام میشود. البته پدر و مادر من، با من و خواهرم مهربان هستند و هرچه که ما بخواهیم برایمان فراهم میکنند؛ اما قهر آنها ما را آزار میدهد. آنها جلوی مهمانها با هم حرف میزنند. به خاطر همین، کسی از قهر آنها خبر ندارد که به ما کمک کند تا آنها را آشتی دهیم. میترسم قهر آنها خیلی طول بکشد و آنها از هم جدا بشوند! رضا. م از اصفهان دوست خوبم، سلام! این اتفاق بدی است که والدین با قهر کردن و پاک کردن صورتمسئله، هیچ تلاشی برای رفع مشکلاتشان نمیکنند؛ اما خوشحالم از اینکه کمی تنها در این میان به شما توجه نشان میدهند و شما را وارد بازی قهر خود نکردهاند. ای کاش میدانستم که دلیل قهر آنها چه بوده است! شاید میتوانستم راهنمایی دقیقتری به شما بکنم! معمولاً در جریان یک اختلاف، از بزرگان فامیل خواسته میشود پادرمیانی کنند تا مشکل حل شود؛ اما با توضیحاتی که شما دادهاید، اینکه کسی از این جریان آگاه نیست، شاید بیان کردن آن برای بزرگترهایی مثل پدربزرگ یا مادربزرگها کار چندان درستی نباشد. شاید خوب باشد برای قدم اول، نامهای به همراه خواهرتان برای والدینتان بنویسید و در آن توضیح دهید که قهر طولانی آنها تا چه اندازه شما را نگران و مضطرب کرده است. بنویسید که دوستشان دارید و دلتنگِ روزهایی هستید که هیچ گونه قهری بین آنها وجود نداشت و در پایان بیان کنید که تلاش کنند تا به صورت منطقی با هم بر سر مشکلاتشان صحبت کنند. انشاءالله والدینتان با خواندن نامهی شما تصمیم میگیرند دست از لجبازی بردارند؛ اما اگر اینگونه نبود و باز هم مانند گذشته به رفتارشان ادامه دادند، این موضوع را با مشاور مدرسهیتان مطرح کنید. از او بخواهید تا والدین شما را بخواهد و با آنها صحبت کند تا این مشکلی که باعث قهر میان آنها شده است، حل شود. به مادرتان هدیه بدهید سلام خانم مشاور! مادرِ من معلول است. یک روز که ما به مسافرت رفته بودیم، ماشینمان چپ کرد و مادرم قطع نخاع شد. از آن روز به بعد، او روی ویلچر مینشیند؛ اما به خاطر همین توی خانه مانده است و بیرون نمیرود. قبل از بیماریاش، او هفتهای یک بار به مدرسهی من و برادران کوچکترم سر میزد و اوضاع درسی ما را میپرسید؛ اما بعد از آن قضیه، دیگر به مدرسههای ما نیامده است. او میترسد ما پیش دوستانمان خجالت بکشیم. گاهی که پدرم به او اصرار میکند به بیرون برود و خیلی در خانه نماند، راضی میشود که آخر شب که خیابانها خلوت است، همراه پدرم گشتی توی خیابانهای خلوت بزنند. او به خاطر در خانه ماندن، خیلی افسرده شده است. در خانهی ما دیگر شور و نشاط گذشته نیست. مریم. س از قم دوست خوبم، سلام! نامهیتان را خواندم. باید بگویم مادر شما بعد از آن تصادف، اعتمادبهنفسش را از دست داده است و حتی ممکن است دچار افسردگی شده باشد! به مادرتان روحیه بدهید، هر روز از او تعریف کنید، از زیباییاش، مهربانیاش، یا محبت بسیارش نسبت به شما. او را متوجه این نکته کنید که با به وجود آمدن این اتفاق، هیچ وقت محبت و علاقه بین شما تغییر نمیکند. با او به گونهای رفتار کنید که نشان بدهد که با وجود نقص عضوی که دارد، باز هم شما او را به اندازهی قبل و چه بسا بیشتر دوست دارید. در خانه برایش شعر بخوانید و از اتفاقاتی که در طی روز برایتان میافتد، تعریف کنید. برایش هدیهای بخرید؛ مثلاً یه روسری و به او بدهید و بگویید دوست دارید با هم وقتی بیرون میروید، او این روسری را سر کند. از خاطرات قشنگی که در گذشته داشتهاید صحبت کنید و در پایان به مادرتان بگویید هیچ چیز نمیتواند مانع شود تا آن روزهای خوب باز نگردد. سعی کنید به مادرتان روحیه بدهید. اگر با تمام این تلاشها او باز هم روحیهاش کسل بود و حالش بهتر نشد، پیشنهاد میکنم از پدرتان بخواهید تا مادرتان را به صورت حضوری به نزد مشاور ببرد؛ چون ممکن است که مادرتان دچار افسردگی شده باشد. همچنین مشاور میتواند مادرتان را به کلاسهایی که افراد آن دچار نقص عضو شدهاند، اما روحیهیشان را از دست ندادهاند، معرفی کند. به این صورت ممکن است که مادر شما با دیدن افرادی که با شرایطی همچون شرایط خودش همچنان با روحیهای خوب به زندگی ادامه میدهند، امیدوار شود و از شرایطِ کسالتآور خود فاصله بگیرد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 288 |