تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,260 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,168 |
چشم انداز فقه بر هنر نمایش | ||
فقه | ||
مقاله 5، دوره 2، شماره 5-4، تیر 1374، صفحه 283-326 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 31 خرداد 1395، تاریخ پذیرش: 31 خرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
1. احکام فقهی زنان و مردان بازیگر در این مقام, دو پرسش وجود دارد:
الف. همانند شدن مردان به زنان و به عکس در هنگام نمایش.
ب. رابطه زنان و مردان در هنگام نمایش.
در پرسش نخست, سخن در این است که آیا زن و مرد می توانند به جای یکدیگر نقش بازی کنند؟ اگر می توانند, چنین نقشی را بازی کنند, آیا اجازه دارند برای طبیعی جلوه دادن صحنه, مردان لباس زنان را بپوشند و زنان لباس مردان را و چهره خود را با گریم تغییر دهند و صدای جنس مخالف را دربیاورند؟
در پرسش دوّم, سخن در این است که در بسیاری از نمایشها و فیلمها, گاهِ بازی, بناگزیر بسیاری از حدّ و مرزها که باید نگهداشته شوند, در هم می شکنند, در گفت و گوها, بر خوردها, نگاهها, اشاره ها, نشستنها و برخاستنها آنچه را که زن مسلمان و مرد مسلمان در حوزه بیرون نمایش و بازیگری, باید پاس بدارد و از نظر شرع به آنها گردن نهد, در حوزه نمایش, این گونه می نماد که پاس نمی دارد. آیا این رفتارها, از دیدگاه شرع می تواند درست باشد. یا خیر؟
بازیگری زنان و مردان در نقش یکدیگر اسلام, برای دستورهای بازدارنده و وادارنده خود, معیارها و دلیلهای خردپسندانه دارد. بگذریم از بعضی احکام که ما دلیل حکم را به روشنی نمی دانیم که این, بیشتر در مسائل عبادی نمود دارد, ولی, در مسائل اجتماعی, سیاسی, اقتصادی, داد و ستدها, روابط و… آنچه را اسلام دستور انجام داده و آنچه را بازداشته, دلیل روشنی برای آنها بیان داشته است.
در بسیاری از رسمها و آداب اجتماعی و… که پیش از اسلام رواج داشته, پس از اسلام, نه از سوی اسلام که از سوی فرهنگها و اقوام دیگر در جامعه های اسلامی پدید آمده و وارد شده, اسلام واقع بینانه بدانها نظر کرده است. میزان و معیار به دست پیروان خود داده است. به پیروان خود, تعلیم داده, آن رسم و کند, چه حد و حدودی دارند و شرع چه دیدی راجع به آنها دارد؟ مانند پوشیدن لباس جنس مخالف, چهره آرایی, هم سخن شدن با نامحرمان و…
پوشیدن لباس جنس مخالف از درستی, یانادرستی پوشیدن لباس جنس مخالف, در کتابهای فقهی پیشینیان, اثری دیده نمی شود. لکن در پاره ای از کتابهای روایی, روایاتِ مربوط به همانند شدن زنان و مردان به یکدیگر نقل شده است .
نخستین فقیهی که به این مطلب اشاره دارد, ابن برّاج است. وی در بحث لباس نمازگزار می نویسد:
(امّا المکروه ثواب المرئة للرجل.)1
لباس زن برای مرد, کراهت دارد.
از روزگار محقق به بعد, در بیشتر کتابهای فقهی, این مسأله مطرح شده و بیشتر فقیهان, به حرام بودن این کار, فتوا داده اند.2
از ظاهر سخن محقق: (تزیین الرجل بما یحرم علیه) و دیگران حرام بودن آرایش و آراستن مرد, به طلا, حریر و… بر می آید, ولی محقق کرکی و شهید ثانی, این عبارت را به گونه ای تفسیر کرده ٌند که در برگیرد مردانی را که لباس زنان را بپوشند و زنانی را که لباس مردان را بپوشند.
محقق کرکی می نویسد:
(کما لو لبس کلامنهما زینة الآخر.)3
بسان این که هر یک از زن و مرد, زینت دیگری را بپوشد.
شهید ثانی می نویسد:
(کلبس الرجل السوار و الخلخال و الثیاب المختصه بها عادة و یختلف ذلک باختلاف الازمان و الأصقاع… و کلبس المرأة مایختص بالرجل کالمنطقة والعمامة.)4
بسان این که مرد, النگو, خلخال و جامه هایی را که بنابر عادت, ویژه زنان است, بپوشد و این, به اختلاف زمانها و مکانها, مختلف می شود و مانند پوشیدن زن, شاید در نظر ایشان, روایات ضعیف هستند و غیر در خور استدلال. شیخ یوسف بحرانی هم, دلیلهای حرام بودن همانندی را ناتمام می داند و می نویسد:
(انی لم اقف فی هذا الموضع علی خبر ولا دلیل یدل علی ما ذکروه سوی ما ورد من عدم جواز لبس الرجل الذهب والحریر فلو خص تحریم التزیین بذلک لکان له وجه لما ذکرناه وامّا ماعداه فلم نقف علی دلیل تحریمه لابفعل الانسان ولابفعل الغیریه.)8
من در این جا, بر خبر و دلیلی که دلالت بر آنچه ذکر کرده اند [حرام بودن] بکند, دست نیافتم, به جز آنچه در مورد جایز نبودن پوشیدن طلا و حریر, بر مردان, وارد شده است. اگر حرام بودن آراستن را به همین دو مورد اختصاص دهند, برای این حکم, وجهی خواهد بود; امّا جز این دو مورد, بر دلیلی که دلالت بر حرام بودن بکند, دست نیافتم, نه آن جا که خود انسان آن را انجام دهد و نه آن جا که دیگری انجام دهد.
شیخ انصاری نیز, همین دیدگاه را دارد. در بین فقیهان معاصر هم, این دیدگاه شهرت دارد.9
دیدگاه فقهای اهل سنّت در بین فقیهان اهل سنّت هم, این دو دیدگاه وجود دارد. البته بیشتر آنان نظر بر حرام بودن پوشیدن لباس جنس مخالف دارند.
محمدبن علی بن محمد شوکانی, پس از نقل سخن پیامبر(ص): در نفرین بر مردانی که لباس زنان و زنانی که لباس مردان را بپوشند, می نویسد:
(والحدیث یدل علی تحریم تشبّه النساء بالرجال والرجال بالنساء لان اللعن لایکون الاّ علی فعل محرم والیه ذهب الجمهور وقال الشافعی فی الاُمّ انه لایحرم زی النساء علی الرجل وانما یکره وکذا عکسه وهذه الاحادیث ترد علیه ولهذا قال النووی فی الروضة والصواب ان تشبّه النساء, بالرجال وعکسه حرام للحدیث الصحیح.)10
این حدیث, دلالت می کند بر حرام بودن همانندی زنان به مردان و مردان به زنان, در لباس; زیرا نفرین انجام نمی گیرد, مگر بر کار حرام و جمهور فقیهان, نظر بر حرام بودن این کار دارند. شافعی, در کتاب الامّ, گفته است: به شکل و شمایل زنان درآمدن مردان و عکس آن, حرام نیست, بلکه کراهت دارد.
این احادیث, نظر شافعی را ردّ می کنند. از این روی, نووی در روضه گفته: حق آن است که همانندی زنان به مردان و عکس آن حرام است, به دلیل حدیث صحیح.
ابن حجر مکی تیمی, پس از آن که همانندی زنان به مردان و مردان به زنان را در لباس, از گناهان بزرگ می شمارد, می نویسد:
(عدّ هذا من الکبائر واضح لما عرفت من هذه الاحادیث الصحیحه و ما فیها من الوعید الشدید والذی رأیته لائمتنا ان ذلک التشبّه فیه قولان احدهما انه حرام و صحّحه النووی بل صوّبه و ثانیها انه مکروه و صحّحه الرافعی فی موضع.)11
همانندی را از گناهان بزرگ شمردن, روشن است, به خاطر آنچه شناختی از دلالت احادیث صحیح بر حرام بودن این کار و آنچه در آن روایات بود از وعده شدید. به نظر می رسد, رهبران ما در همانندی, دو دیدگاه دارند:
1 . همانندی حرام است. این را نووی تصحیح کرده و حق شمرده است.
2 . همانندی مکروه است. این را رافعی در جایی تصحیح کرده است.
ابن قدامه می نویسد:
(وإن لَبِسَت المرأة عمامة لم یجز المسح علیها لما ذکرنا من التشبّه بالرجال لأنّها منهیة عن التشبه بالرجال فکانت محرّمة فی حقّها.)12
اگر زنی, عمامه بپوشد, مسح بر آن جایز نیست, زیرا همان گونه که گفتیم, همانند مردان شده است و زنان بازداشته شده اند از همانندی به مردان. پس همانند شدن آنان به مردان حرام خواهد بود.
ادله قائلین به حرمت فقیهانی که به حرام بودن پوشیدن لباس جنس مخالف, فتوا داده اند, به دلیلهایی تمسک جسته اند که اینک به طرح و بررسی آنها می پردازیم. اینان, مهم ترین دلیلی که برای به کرسی نشاندن سخن خود ارائه داده اند, چند دسته از روایات است, بدین شرح:
دسته اول: روایاتی که بر حرام بودن همانندی زنان به مردان و مردان به زنان تصریح دارند, از جمله:
(عن عمروبن شمر, عن جابر, عن ابی جعفر(ع) قال: قال رسول اـ: لعن اـ… المتشبهین من الرجال والنساء والمتشبهات من النساء بالرجال.)13
خدا لعنت کناد مردانی که خود را به شکل و شمایل زنان درآورند و زنانی که خود را به شکل و شمایل مردان در آورند.
سند روایت: سند روایت ضعیف است; زیرا در سند, عمروبن شمر قرار دارد که رجال شناسان, چون نجاشی وی را ضعیف دانسته اند.14
در برابر, شماری از فقیهان, از جمله: شیخ محمد حسن نجفی,15 محمد جواد حسینی عاملی,16 سید علی طباطبایی,17 سید محمد کاظم طباطبایی18 و محمد مهدی نراقی19 به روایت بالا استدلال کرده اند و درباره ضعف سند آن ابراز داشته اند: ضعف سند, با فتوای مشهور, جبران می شود. سید علی طباطبایی می نویسد:
(وقصور الاسانید بالشهرة والاعتبار مُنْجَبَر.)20
ضعف سند, به شهرت و اعتبار, جبران می شود.
نقد و بررسی آنچه این بزرگان درباره جبران ضعف سند گفته اند, تمام نیست; زیرا:
اولاً, بر فرض که اصل مبنی را بپذیریم, آن گاه فتوای مشهور, ضعف سند را جُبران می کند که فتوای مشهور, برابر با مضمون روایت باشد. همان گونه که پیش از این اشاره کردیم.
مشهور فقیهان, مسأله را با عنوان: (تزیین الرجل بما یحرم علیه) آورده اند. شاید همانندی, مورد نظر اینان نباشد. گرچه شارحان این عبارت را گسترده اند و همانندی را در آن وارد ساخته اند.
ثانیاً, گیریم که فتوای مشهور, حرام بودن همانندی را در بر بگیرد, باز هم نمی توان از آن برای جبران ضعف سند, کمک گرفت; زیرا منظور فقیهان از همانند شدن زن به مرد و مرد به زن, در لباس است و منظور روایت از همانند شدن زن به مرد و مرد به زن, همانندی در طبیعت و مسائل جنسی است که در بخش دلالت روایت, از آن سخن خواهیم گفت.
پس فتوای مشهور, برابر با مضمون روایت نیست, تا بخواهد ضعف سند آن را جبران کند.
دلالت روایت این روایت, دلالتی بر حرام بودن پوشیدن لباس جنس مخالف ندارد, زیرا:
اولاً, از روایاتی که در تفسیر نبوی یاد شده, از امامان(ع) صادر شده, بر می آید که منظور از همانندی در نبوی, مردان زن نما و زنان مرد نماست. یعنی زن و مردی که طبیعت جنس مخالف را می یابد. برای ثابت کردن این سخن, اینک سه روایتی که به تفسیر نبوی پرداخته اند, یادآور می شویم:
* (عن زیدبن علی عن آبائه عن علی(ع) انه رأی رجلاً به تأنث فی مسجد رسول اـ(ص) فقال له: اخرج من مسجد رسول اـ(ص) یا لعنة رسول اـ(ص). ثم قال علی(ع): اسمعت رسول اـ(ص) یقول: لعن اـ المتشبهین من الرجال بالنساء والمتشبهات من النساء بالرجال.)21 علی(ع) مرد زن نمایی را در مسجد رسول خدا دید. فرمود: ای نفرین شده رسول خدا, از مسجد رسول خدا بیرون برو.
آن گاه فرمود: از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: خدا لعنت کناد مردانی که خود را همانند زنان در می آورند و زنانی را که خود را به شکل و شمایل مردان در می آورند.
چنانکه ملاحظه می کنید علی(ع) در این روایت, کلام پیامبر گرامی اسلام(ص) اجماع شماری از فقیهان, برای حرام بودن همانندی در لباس, به اجماع استدلال کرده اند.43
درباره این اجماع, محقق اردبیلی می نویسد:
(والاجماع غیر ظاهر فیما قیل.)44
اجماع, ظهوری در آنچه گفته شده, ندارد.
شاید, مراد محقق اردبیلی این باشد که اجماع, ظهوری در حرام بودن همانندی ندارد.
بر فرض که ظهور در حرام بودن داشته باشد, چنین اجماعی حجّت نیست, زیرا اجماع منقول, در صورتی حجّت است که کشف از قول معصوم کند. در چنین اجماعی که مستند اجماع کنندگان مشخص است. کشف از قول معصوم, معنی ندارد.
اصطلاحاً, به این گونه اجماعها, (اجماع محتمل المدرک) می گویند و فقها بر این نظرند که در مواردی این چنین, ما, وظیفه داریم به خود مستند اجماع کنندگان بازگردیم و اجماع هیچ گونه فرانمودی برای ما ندارد.
نتیجه گیری روشن شد که هیچ یک از دلیلهای کسانی که به حرام بودن پوشیدن لباس جنس مخالف, باور دارند, تمام نیست; از این روی, بازیگران, با هدفهای خردمندانه می توانند برای تهیّه فیلم لباس جنس مخالف را بپوشند و در نقش آنان بازی کنند.
این که فقیهان به جایز بودن نمایش, برای سوگواری و گریاندن تماشاگران و یادآوری رنجها و گرفتاریهای سیدالشهداء و اهل بیت آن عزیز, فتوا داده اند, با این که در چنین نمایشهایی, پوشیدن لباس جنس مخالف و بازی در نقش آن, از صورت انجام حرام, حرمت, به اصل شبیه خوانی. سریان نمی یابد.
آقای خویی می نویسد:
(قد تجلی مما ذکرناه انه لاشک فی جواز لبس الرجال لباس المرأة لاظهار الحزن وتجسم قضیة الطف و اقامة التعزیه لسیّد شباب اهل الجنّة(ع) و توهم حرمته لاخبار النهی عن التشبه ناشئ من الوساوس الشیطانیة فانک قد عرفت عدم دلالتها علی حرمة التشبّه.)46
پیش از این, روشن شد در جواز پوشیدن مردان لباس زنان را برای اظهار غم و اندوه و نمایاندن حادثه طف و بر پاکردن عزاداری برای سیدّ جوانان بهشت, تردیدی نیست, پندار حرام بودن آن, به خاطر نهی از همانندی که در اخبار آمده, از وسوسه های شیطانی است. زیرا این اخبار بر حرام بودن همانندی دلالتی ندارند.
آرایش (گریم),چهره بازیگر آرایش چهره بازیگر تأتر و یا سینما, به فراخور نقشی که دارد در هنرهای نمایشی اهمیت ویژه ای دارد و از مقوله هایی است که امروزه از زوایای گوناگون باید در فقه, بدان پرداخته شود. از جمله آیا هنرمندان مرد, می توانند با گریم کردن و آرایش چهره, خود را بمانند زنان درآورند و آیا زنان هنرمند,اجازه دارند که با گریم چهره, خود را شبیه مردان درآورند. آیا بر این کار, عنوان همانندی به جنس مخالف صدق نمی کند. اگر صدق کند, آیا حرام است؟
مهم ترین شبهه در این گونه آرایشها, همان همانندی به جنس مخالف است و روایت نبویّ که پیش از این نقل شده, از همانندی هر یک از زنان و مردان به دیگری نهی کرده بود. بی تردید, مورد, از نمونه های روشن همانندی به جنس مخالف است.
در آغاز این مقال, به شرح درباره سند و دلالت نبوی سخن گفتیم و ثابت کردیم که روایت از جهت سند ضعیف و در خور استدلال نیست و از جهت دلالت نیز, نارساست و دلالتی بر حرام بودن هرگونه همانندی ندارد. و روایاتی که در تفسیر نبوی نقل شده, بویژه روایت ابی خدیجه, نبوی را به همانندی در طبیعت جنس مخالف (زن نمایی مرد و مردنمایی زن) منحصر کرده بود و این روایت, اطلاق نبوی را به گونه ای خاص از همانندی منصرف می کند. بنابراین هیچ دلیلی بر منع این گونه همانندی که از راه آرایش چهره و به اصطلاح امروز, گریم, پدید می آید, وجود ندارد.
افزون بر این, اصل براءت اقتضا می کند که این گونه همانندی بی اشکال باشد. بویژه آن گاه که با هدف مقدس و عقلایی پا بگیرد و حرام دیگری را نیز, در پی نداشته باشد.
تقلید صدای جنس مخالف از مباحث پیش, حکم این مسأله روشن می شود. زیرا در آوردن صدای جنس مخالف, هیچ مشکلی جز همانندی به جنس مخالف ندارد. پیش از این روشن شد که همانندی به جنس مخالف, به طور مطلق, حرام نیست و افزون بر این, به این گونه کارها, در اصل عنوان همانندی صدق نمی کند.
با روشن شدن این کبرای کلی, حکم بسیاری از نمونه ها روشن می گردد.
رابطه زن و مرد در نمایش پیش از ورود به بحث, مقدمه ای ضرور می نماد.
هنر, بویژه هنر نمایش, رساترین ابزار ابلاغ پیام است. امروزه, برای رساندن پیام دین و مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن بهترین و رساترین ابزار می تواند باشد به گفته مقام معظم رهبری:
(بارها گفته ام که هر پیامی, هر دعوتی, هر انقلابی, هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود, شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود. و فرقی هم بین پیامهای حق و باطل نیست…)47
روشن است, هر چه هنر قوی تر باشد و کار هنری از استواری و مایه های که در تفسیر نبوی نقل شده, بویژه روایت ابی خدیجه, نبوی را به همانندی در طبیعت جنس مخالف (زن نمایی مرد و مردنمایی زن) منحصر کرده بود و این روایت, اطلاق نبوی را به گونه ای خاص از همانندی منصرف می کند. بنابراین هیچ دلیلی بر منع این گونه همانندی که از راه آرایش چهره و به اصطلاح امروز, گریم, پدید می آید, وجود ندارد.
افزون بر این, اصل براءت اقتضا می کند که این گونه همانندی بی اشکال باشد. بویژه آن گاه که با هدف مقدس و عقلایی پا بگیرد و حرام دیگری را نیز, در پی نداشته باشد.
تقلید صدای جنس مخالف از مباحث پیش, حکم این مسأله روشن می شود. زیرا در آوردن صدای جنس مخالف, هیچ مشکلی جز همانندی به جنس مخالف ندارد. پیش از این روشن شد که همانندی به جنس مخالف, به طور مطلق, حرام نیست و افزون بر این, به این گونه کارها, در اصل عنوان همانندی صدق نمی کند.
با روشن شدن این کبرای کلی, حکم بسیاری از نمونه ها روشن می گردد.
رابطه زن و مرد در نمایش پیش از ورود به بحث, مقدمه ای ضرور می نماد.
هنر, بویژه هنر نمایش, رساترین ابزار ابلاغ پیام است. امروزه, برای رساندن پیام دین و مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن بهترین و رساترین ابزار می تواند باشد به گفته مقام معظم رهبری:
(بارها گفته ام که هر پیامی, هر دعوتی, هر انقلابی, هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود, شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود. و فرقی هم بین پیامهای حق و باطل نیست…)47
روشن است, هر چه هنر قوی تر باشد و کار هنری از استواری و مایه های 3 . ابراز احساسات زن و مرد بیگانه در نمایش.
معاشرت زنان و مردان در نمایش از آیات و برخی روایات, به روشنی بر می آید که اسلام, از رابطه و معاشرت قانونمند و به دور از آلودگیهای زن و مرد مسلمان, باز نداشته است. حتی بر آنان واجب شده که بسان مردان, حج بگزارند, به دفاع برخیزند, به امر به معروف و نهی از منکر بپردازند.
روایات روایات در این باب, به دو دسته اند: دسته ای از آنها دلالت بر ممنوع بودن شرکت زنان در مجامع و مجالس عزا, انجام حقوق مردم, تشییع جنازه و… دارند و دسته ای از روایات, دلالت بر جواز شرکت در این مجالس دارند.49
درباره این دو دسته از روایات, دو جمع بندی وجود دارد که اینک به آنها اشاره می کنیم:
1 . شیخ حر عاملی, در مقام جمع بندی این دو دسته از روایات می نویسد:
(یأتی فی احادیث الجنائز والنکاح والتجارة انشاء اـ تعالی, مایدل علی جواز خروج النساء فی الماتم وقضا حقوق الناس وتشییع الجنازه وعلی خروج فاطمة, علیها السلام وغیر من نساء الائمه لذلک وتقدم مایدل علی جواز دخول الجواری الحمّام وعلی جواز النکاح فی الحمّام وهو قرینة علی ما قلناه فی العنوان.)50
جمع میان روایات این باب و روایاتی که در باب جنائز, نکاح و تجارت خواهد آمد, که دلالت بر جواز شرکت زنان در مجالس عزا, انجام حقوق مردم و تشییع جنازه می کنند و روایاتی که دلالت بر شرکت فاطمه(ع) و زنان ائمه برای انجام مثل این امور دارند و نیز روایاتی که دلالت بر رفتن زنان به حمام و جواز ازدواج در حمّام دارند و… جمع بین این دو دسته حکم می کنند که روایات منع را حمل بر کراهت کنیم.
فقیهان معاصر نیز, به کراهت شرکت زنان در محافل و مجالس و اختلاط با مردان, فتوا داده اند, سید یزدی می نویسد:
(یکره اختلاط النساء بالرجال الاّ للعجایز ولهن حضور الجمعه والجماعات.)51
اختلاط مردان و زنان کراهت دارد, مگر در مورد پیر زنان. آنان اجازه دارند در جمعه و جماعات شرکت بجویند.
2 . روایات را به گونه ای دیگر هم می شود جمع کرد. در این صورت, روایات منع را حمل می کنیم بر ارشاد به حقیقت روحی و روانی در روابط دو جنس مخالف و به سفارش اخلاقی به مردان که از خطرهای تماسهای مردان بیگانه, نسبت به زنان خود آگاه باشند, نه این که دلالت بر حرام بودن شرکت زنان در صحنه های گوناگون اجتماع بکند.
شاهد بر این جمع, این است که روایات منع, حالت خطاب به مردان و سفارش به آنان دارد.
این روایات, از مردان خواسته که زنان خود را از رفتن به حمّام, عروسی, عزا و… بازدارند. اگر منع تکلیفی بود, به طور مطلق, القاء می شد.
مؤید این مطلب, این که هیچ یک از فقیهان, از روایات, منع تکلیفی را استفاده نکرده اند و فتوا به حرام بودن شرکت زنان در مجامع نداده اند.
سیره مسلمانان افزون بر این روایات, دلیل دیگری که می توانیم اقامه کنیم بر جواز شرکت زنان مسلمان در اجتماعات, سیره مسلمانان, از صدر اسلام تاکنون است. پیامبر گرامی اسلامی(ص) و امامان(ع) نه تنها از این سیره جلوگیری نکرده اند, بلکه با شرکت دادن زنان خود در حوزه های گوناگون اجتماع, بر جواز آن مهر تأیید زده اند.
1 . حضور در صحنه های سیاسی: بیعت با پیامبر(ص),52 و دفاع حضرت زهرا از علی(ع) و اعتراض به حکومت وقت53.
همسرم می گوید: اگر حرام است, بگو تا نروم و گرنه, چرا مانع می شوی. با این عمل تو, اگر ما هم مجلسی این چنین داشته باشیم, کسی شرکت نمی جوید.
امام می فرماید:
(از حقوق می پرسی؟ این جزء حقوق است که افراد جامعه به یکدیگر دارند.پدرم پیوسته مادرم و ام فروة (مادر خود را) می فرستاد تا حقوق مردم مدینه را ایفا کنند.)62
نتیجه از آنچه نقل شد, روشن شد که شرکت زنان در صحنه های گوناگون زندگی و معاشرت با مردان, با حفظ حد و مرزها و نگهداشت همه زوایا و دوری از آلودگیها, آن گاه که به دفاع از حقی باشد, یا تلاش در فراخوانی به نیکیها و بازداری از بدیها باشد, یا در راه از بین بردن جهل باشد و… هیچ مانعی نخواهد داشت و پیامبر(ص) و ائمه(ع), زنان را برای حضور در این چنین عرصه هایی تشویق می کرده اند.
از این روی, حضور زنان در عرصه نمایشهای آگاهی آفرین, برانگیزاننده انسانها برای خدمت به خلق خدا و نگهداشت حقوق مردم و دفاع از اسلام و سرزمین و… نه تنها اشکالی ندارد که آنان را باید برای پیوستن بدین حرکت مقدس راه نمود, تا به قلبهای مریض و آنان که به هر آمیخته به فساد و هرزگی, هنر می نامند, فهمانده شود, هنر سالم و به دور از آلودگیها هم می شود داشت.
گفت و گوی زنان و مردان بازیگر در نمایش فقها بر جواز شنیدن صدای زن بیگانه, آن گاه که قصد لذت جویی نباشد, اتفاق نظر دارند.
سید یزدی می نویسد:
راوی از چگونگی سلام می پرسد. اگر سخن گفتنِ زن با مرد, حرام بوده, امام می بایست به عمار گوشزد می کرده و به عمار می فهماند که سلام کردن جایز نیست. پس سخن گفتن زن با مرد در نمایش و فیلم, در صورتی که لذت و ریبه ای در کار نباشد, مانعی نخواهد داشت.
ابراز احساسات و تماس زنان و مردان بیگانه در نمایش در نمایشها و فیلمها, گاه صحنه هایی پیش می آید که برای تأثیر بیشتر روی بینندگان و واقعی جلوه دادن صحنه ها, روابط بازیگران زن و مرد, نزدیک و عاطفی و احساسی می شود. بویژه در فیلمهای خانوادگی که زن, نقش زن خانواده یا دختر خانواده, یا یکی از محارم را بازی می کند و همچنین مرد, در نقش مرد خانواده, یا برادر و… بازی می کند, این مسأله مورد بحث, جلوه بیشتری می یابد.
در این گونه نمایشها و فیلمها, پرسش این است که بازیگران چقدر اجازه دارند در این نقشها به پیش بروند. آیا می توانند یکدیگر را لمس کنند.
در این جا, دو مسأله جدای از یکدیگر مطرح است:
1 . تماس با بدن اجنبی.
2 . ابراز احساسات.
درباره حرام بودن تماس با بدن اجنبی, فقیهان اتفاق نظر دارند.
سید کاظم یزدی می نویسد:
(لایجوز مصافحة الأجنبیه. نعم لابأس بها من وراء الثوب.)66
دست دادن به زن بیگانه, جایز نیست. ولی اگر از روی لباس باشد, اشکالی ندارد.
امام خمینی, در حاشیه عروةالوثقی, دو نکته بر عبارت بالا افزوده است:
(مع عدم الریبه والتلذذ ولایغمز کف الاجنبیه لدی المصافحه.)67
[جواز دست دادن با زن بیگانه از روی لباس, مشروط بر این است که] ریبه و لذت جویی در کار نباشد و دست زن بیگانه را هم نفشرد.
این که به گونه جدی به یکدیگر مهر بورزند.
بدین خاطر, اگر حتی در نمایش, زمینه برای فساد فراهم آید, حتماً باید از آن پرهیز شود و…
همانندی به امامان(ع) و دشمنان آنان این مسأله در هنرهای نمایشی, بویژه در نمایشهای مذهبی, اهمیّت بسیار دارد. از این روی, باید حکم فقهی آن روشن شود.
بازی کردن در نقش ائمه(ع) در روزگار قاجاریان, به خاطر رواج تعزیه خوانی, مطرح شد. بسیاری از فقیهان درباره این مسأله جدید در آن روزگار, اظهار نظر کرده اند, از جمله: میرزای قمی, در پاسخ این پرسش که آیاجایز است در روز عاشورا, برای گریاندن مردم, تشبیه به امام(ع) یا دشمنان او؟ می نویسد:
(در تشبیه به معصوم و نیکان راه, منعی در نظر نیست و عمومات رجحان بکاء و ابکاء و تباکی بر سیدالشهداء و تابعان ایشان, دلالت بر آن دارد و شکی نیست که اعانت بر برّ است.)72
شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء می نویسد:
(مباح فی ذاته وان کان تشبیه الأدنی بالاعلی والسافل بالسامی والشریف بالعامی وذی المیزه بالعادی.) 73
همانندی به امامان(ع) در ذات رواست, گرچه از گونه همانندی پست به عالی و شریف به عامی و صاحبان امتیاز, به افراد عادی باشد.
از آقای خویی پرسیده شده است:
(هل یجوز عمل و اخراج فیلم تاریخی عن النبی(ص) و عن الائمة(ع) وما الحکم بالنسبة الی اظهارهم فی الممثلین؟ وهل رأی ممثل ان یمثل دورهم ام ینبغی ان یکون مؤمناً؟
وما الحکم فی اظهار الطاهرین غیر المعصومین کالعباس وسلمان و یعنی هر کس, مدام لباس دشمنان دین را بپوشد و به زیّ آنان درآمده باشد, از آنان خواهد بود.
| ||
مراجع | ||
پاورقی:
1 . (المهذب), عبدالعزیزبن البراج, ج345/1, انتشارات اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین قم.
2 . (شرایع الاسلام), محقق حلی, ج 1 ـ 264/4, دار الهدی, قم; (ایضاح الفوائد), ابن مطهر حلّی, ج
405/1, اسماعیلیان, قم; (نهایة الاحکام), علامه حلّی, ج469/2, دارالاضواء, بیروت; (تبصرة المتعلمین),
علامه حلّی 86/, مجمع الذخائر الاسلامیه, قم; (الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیّة) زید الدین
جبعی عاملی (شهید ثانی), ج216/3, دارالعالم الاسلامی, بیروت.
3. (جامع المقاصد), محقق کرکی, ج25/4, آل البیت, قم.
4 . (الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیة), ج216/3.
5 . (جواهر الکلام), محمد حسن نجفی, ج115/22, دار احیاء التراث العربی, بیروت; (مستندالشیعه),
محمد مهدی نراقی, ج348/2, کتابخانه آیة اللّه مرعشی; قم; (مفتاح الکرامه), محمد جواد حسینی
عاملی, ج60/4, مؤسسة آل البیت, قم.
6 . (ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل), سید علی طباطبایی.
7 . (مجمع الفائدة والبرهان), محقق اردبیلی, ج85/8, انتشارات اسلامی, قم.
8 . (حدائق الناضره), شیخ یوسف بحرانی, ج198/8, دارالاضواء, بیروت.
9 . (مکاسب), شیخ انصاری, ج173/1, لجنة تحقیق تراث الشیخ الاعظم, قم.
10 . (مستمسک العروة الوثقی), سید محسن طباطبایی حکیم, ج394/5, کتابخانه آیة اللّه مرعشی
نجفی, قم; (مصباح الفقاهة), سید ابوالقاسم خویی, ج207/1, وجدانی, قم; (حواشی العروة الوثقی), ج
568/1, انتشارات علمیه اسلامیه, تهران.
11 . (نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار), محمد شوکانی, ج117/2, دار الکتب العلمیه, تهران.
12 . (الزواجر عن افتراق الکبائر),ابن حجر مکی تیمی, ج256/1, دارالکتب العلمیه, بیروت.
13 . (مغنی), ابن قدامه, ج312/1, دارالکتب العربی, بیروت.
14 . (وسائل الشیعه), شیخ حر عاملی, ج211/12, اسلامیه, تهران.
15 . (رجال النجاشی) ابی العباس احمد بن علی النجاشی, تحقیق محمد جواد نائینی, ج132/2.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 765 |