تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,133 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,051 |
حزبالله در قرآن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 3، دوره 1393، شماره 387 - شماره پیاپی 388، خرداد 1393، صفحه 2-3 | ||
نوع مقاله: گزارش | ||
تاریخ دریافت: 02 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 02 تیر 1395 | ||
عنوان مقاله [English] | ||
حزبالله در قرآن | ||
اصل مقاله | ||
حزبالله در قرآن حضرتآیتالله جوادیآملی تهیه و تدوین: حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفیپور در قرآن کریم از جمله در ۲۰ آیه اول سوره مبارکه بقره انسانها به سه دسته متقیان و کافران و منافقان تقسیم شدهاند. قرآن هادی و راهنمای متقیان است و کافران به دلیل این که خود زمینههای هدایت را در خود از بین بردهاند، از هدایت محروم میمانند. قرآن منافقان را در آیات متعددی وصف کرده و آنها را کسانی میداند که به قصد فریب مؤمنان، تظاهر به ایمان و همگامی میکنند، اما در واقع نه از ایمان بهرهای و نه با مسلمانان و مؤمنان همراهی و همگامی دارند.(۱) درسوره احزاب نیز آدمیان به منافقان و مشرکان و مؤمنان دستهبندی شدهاند. این آیه پس از آیه عرض امانت بر انسان قرار گرفته است تا بیانگر هدف عرضه امانت باشد. خدای سبحان میفرماید: «ما امانت را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه کردیم، اما آنها ترسیدند و از پذیرش امانت الهی امتناع ورزیدند، اما انسان آن را پذیرفت و بر دوش کشید، ولی این انسان امانتدار خوبی نبود، زیرا گرفتار شرک شد و دستهای گرفتار نفاق گردیدند که نتیجه آن دچار شدن به مجازاتهای الهی است و تنها مؤمنان به خدا هستند که به خدا رجوع میکنند و از لطف الهی بهرهمند میشوند. در برخی از آیات انسانها به حزبالله و حزب شیطان تقسیم شدهاند و قرآن حزبالله را پیروز و رستگار و حزب شیطان را زیانکار و خوار معرفی میکند. حزبالله و حزب شیطان چه کسانی هستند و شاخصههای هریک از آنها از نظر قرآن چیست؟ حزب و تشکیلاتی که در یک جامعه تشکیل میشود دارای مرامنامهای است که حدود وظایف افراد را از جهات گوناگون مشخص میکند. قرآن چه حدود و وظایفی برای حزبالله مشخص کرده است که او با حضور در جامعه ایمانی باید به آنها پایبند باشد و به آنها عمل کند؟ قبل از بیان شاخصهها و وظایف، معنای حزب و موارد کاربرد آن در قرآن را بررسی میکنیم.
معنای حزب در لغت و اصطلاح حزب در لغت به معنای دسته و گروه،(۲) جماعت(۳) و طائفهای از مردم(۴) و به گفته برخی، اصل آن به معنای تجمع است هنگامی که براساس رهبری و هدف واحدی باشد.(۵) بر این اساس، حزب اگرچه معنایی نزدیک با کلمات جماعت، قوم و طائفه دارد، ولی میتوان گفت حزب با قید پیروی از یک عقیده و نظر، دارای معنای خاصی است. در ادبیات سیاسی، حزب تشکیلاتی است متشکل از گروهی از افراد همفکر و همآرمان برای رسیدن به هدفهای اجتماعی و سیاسی و اغلب فعالیتهای آنان از طریق شرکت در انتخابات پارلمانی و به دست گرفتن دولت یا حکومت صورت میگیرد.(۶)
حزب در اصطلاح سیاسی حزب یک سازمان سیاسی است که در آن همفکران و طرفداران یک آرمان که علیالقاعده آگاهترین عناصر یک طبقه یا اقشار اجتماعی متحدالمنافع به شمار میروند، داوطلبانه گرد هم میآیند و بیانگر آن طبقه یا قشر هستند و آن طبقه را در مبارزات اجتماعی رهبری میکنند.(۷) حضرت آیتالله جوادی آملی مینویسد: «مقصود از حزب، گروه دارای مرامنامه و اساسنامه است که بر طبق آن حرکت میکند و این اختصاص به حق و باطل ندارد، چنان که خدای سبحان عدهای را حزب شیطان و عدهای را حزبالله دانسته است».(۸)
معنای مرامنامه و اساسنامه مرامنامه یا برنامه یک حزب عبارت است از سند اساسی که در آن هدفها و وظایف و اصول ایدئولوژیک یک حزب بیان شده است.(۹) در اساسنامه طرز عمل سازمانهای حزب، نحوه تشکیل ارگانها و رهبری آن و به عبارتی مجموعه مقررات و اصول سازمانی یک حزب درج میگردد.(۱۰)
معنای حزبالله حزبالله ترکیبی از دو واژه حزب و الله است که برای ساماندهی به افراد و گروههای بشری و افراد بر اساس ویژگی دینی و بر محور توحید اطلاق میشود. این واژه در قرآن در سه مورد به کار رفته است.(۱۱) در برابر واژه حزبالله، واژه حزب الشیطان است.(۱۲) از این رو، حزبالله مرامنامه و اساسنامه خاص خود را دارد که طبق آن حرکت میکند و حزب شیطان نیز برای فعالیتهای خود دارای مرامنامه و اساسنامه خاصی است. تحزب و برخورداری از تشکلهای اجتماعی ـ سیاسی برای پویایی و پایایی یک جامعه فعال و زنده امری ضروری است، لیکن احزاب توحیدگرا باید توجه داشته باشند که در جهانبینی توحیدی، محور حق و باطل، ذات اقدس الهی است و جز او، هر چه باشد باطل محسوب میشود، زیرا: « ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِل:(۱۳) خدا حق است و آنچه جز او را میخوانند باطل است.» انسان موحد در اقدامات فردی، خانوادگی و تحرکات اجتماعی، رضایت الهی را مدنظر قرار میدهد، در حالی که حزب شیطان چنین نیست. بر این اساس، معیارهای رقابت حزبی در جامعه اسلامی با دیگر جوامع تفاوت اساسی دارد. احزاب توحیدی همانند افراد جامعه اسلامی، رسالت انبیاء را بر دوش دارند، یعنی موظفند هواداران خود را به سوی خدا دعوت کنند و همه تلاششان اجرای احکام الهی و حاکمیت دین خدا و حب و بغضها و جهتگیریهای حزبی سران و هواداران آنها تنها بر محور دین و آیین الهی باشد.
ویژگی حزبالله و آثار آن در قرآن حزبالله در قرآن گروهی هستند که به پیروزی و رستگاری نائل میشوند. این گروه در صورتی به آن فلاح و غلبه دست مییابند که شرایط و ویژگیهای لازم را برای خود فراهم کنند. آن ویژگیها عبارتند از: ۱ـ ولایتپذیری ولایتمدارانی که سرپرستی خدا، پیامبر و مؤمنان خاص یعنی ائمه «ع» را بپذیرند، حزبالله و در نتیجه پیروزند. قرآن در سوره مائده فرموده است: « إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ(۱۴) : ولی مؤمنان تنها خدای سبحان، پیامبرش و مؤمنانی ویژهاند که نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند.» در آیه بعد میفرماید: « وَمَن یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»(۱۵) : مؤمنان باید ولایتپذیر باشند، هر کس به ولایت خدای سبحان و پیامبرش و مؤمنان خاص یعنی امامان معصوم«ع» درآید حزبالله است و چون حزب خدا پیروز است، او نیز پیروز است. در آیه ۵۵ ولایت به معنای سرپرستی در خدا و پیامبر و مؤمنان خاص منحصر شده و قرآن در آیه ۵۶ ضمن تشویق به پذیرش اصل ولایتپذیری، آن را از مصادیق حزبالله دانسته است که همواره پیروزند. بنابراین حزبالله ولایتپذیر است و هماره سرپرستی خدا و منصوبان الهی را میپذیرد و تحت سرپرستی خدا عمل میکند.
۲ـ ایمان به خدا و قیامت ویژگی دوم حزبالله ایمان به خدا و روز بازپسین است؛ یعنی حزبالله خدا را با همه کمالات او و به عنوان مبدأ نظام آفرینش و مدبر قبول دارد و میداند که انسان با مرگ از بین نمیرود، بلکه پس از مرگ به عالم دیگری انتقال پیدا میکند و در آن عالم به حیات خود ادامه میدهد: «یوْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِر(۱۶) به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد.»
۳ـ محبت خدا و دوستی نکردن با دشمنان خدا انسانی که از گروه حزبالله است و به خدا و روز قیامت ایمان دارد، فقط به خدا محبت دارد و از محبت دشمنان خدا دوری میکند، زیرا جمع میان این دو محبت در یک دل ممکن نیست. او باید از میان این دو یکی را برگزیند و اگر بهراستی مؤمن است، باید از دوستی دشمنان خدا و رسول او بپرهیزد. « لا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ(۱۷) : نمییابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنها باشند.» از این رو در یک دل دو محبت متضاد نمیگنجد و کسانی که مدعی هر دو محبتاند یا منافقاند یا ضعیفالایمان. این افراد در میدانهای جنگ و یا در شرایط حساس اجتماعی دچار سستی میشوند و در صف مقابل قرار میگیرند و به صف دشمنان حق میپیوندند. آیه میفرماید دشمنان خدا حتی اگر پدران و فرزندان و برادران و عشیره باشند، مؤمن و حزبالله، محبت آنها را در دل قرار نمیدهد و این نشان میدهد که اگرچه محبت پدر و فرزندان و برادران و اقوام بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما اگر این محبت در مقابل محبت خدا قرار گیرد ارزش خود را از دست میدهد. ناگفته نماند که افراد مورد علاقه انسان تنها این چند گروه نیستند و در آیاتی مصداقهای بیشتری ذکر شدهاند. در آیه ۲۴ سوره توبه آمده است: « قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِین :بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و قبیله شما و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کسادش میترسید و مسکنهای مورد علاقه شما در نظرتان از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او محبوبتر است، در انتظار این باشید که خدا عذابش را بر شما نازل گرداند، خدا جمعیت گناهکار را هدایت نمیکند.» در این آیه مصداقهایی مانند همسران و برادران و اموال و تجارت و شغل و اشتغال و مسکن را نیز متذکر شده است و این که انسان باید اصل را محبت خدا قرار دهد نه محبت امور و یا انسانهای دیگر و در نتیجه در رفتار دینی این دو محبت، محبت خدا را ترجیح بدهد و از محبت غیرخدا هر چه باشد اعراض کند.
۴ـ تثبیت ایمان در قلوب آنان یکی از ویژگیهای حزبالله که نتیجه ایمان و محبت به خداست این است که به لطف و امداد الهی ایمان در قلب آنها تثبیت شده است: « أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ؛(۱۸) آنان کسانی هستند که خدا ایمان را در قلب آنها نوشته است» و در نتیجه، ایمان آنان دچار تزلزل و سستی نیست که در معرض زوال باشد. ۵ـ تأیید الهی به وسیله روح یکی از ویژگیهای حزبالله آن است که با روحی الهی تقویت و تأیید میشود: « وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» یعنی خدا به مؤمنان و حزبالله یک نوع حیات معنوی میبخشد که باعث تقویت پایههای ایمان آنان میگردد و این از افاضات خاص خدا به افراد حزبالله است. ۶ـ داخل شدن در بهشت جاودان یکی از آثار پربرکت مؤمنان و حزبالله آن است که داخل بهشت میشوند و به صورت جاودانه در آن میمانند و از نعمتهای بهشت بهرهمند میشوند: « سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا: خداوند آنها را در باغهایی از بهشت داخل میکند که نهرها از زیر درختان و قصرهای آن جاری است و جاودانه در آن میمانند.» ۷ـ رضایت متقابل خدا با آنها و آنها با خدا افراد حزبالله چون همه کارها را برای رضای الهی انجام میدهند یعنی هدف آن توحیدی و کسب رضای خداست، هم خدا از آنها راضی است و هم آنها از خدا راضی هستند: « رَضِیَ اللَّه عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ». یکی از موهبتهای خدا به انسان همین است که آن کمال و جمال مطلق از انسان فاقد همه چیز و ناتوان راضی باشد و آنها نیز به گونهای عمل کنند که از خدا راضی و خشنودند. ۸ـ پیروزی و رستگاری یکی از برکاتی که عاید حزبالله میشود پیروزی بر دشمن و رسیدن به سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت است. نه تنها پیروزی در جهات دیگر و دستیابی به نعمتهای مادی و معنوی قیامت، بلکه در دنیا نیز بر دشمن پیروزند. ۹ـ سرّ پیروزی حزبالله سرّ و راز پیروزی حزبالله آن است که آنان بر مدار حقاند و حق هرگز مغلوب باطل نمیشود: « بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ :(۱۹) بلکه حق را بر باطل میافکنیم و آن را فرو میشکند، اما باطل دیر یا زود از بین میرود. به عبارت دیگر، پیروزی حزبالله قطعی است، زیرا سراسر عالم، سپاه و ستاد تکوینی حق تعالی و برای اجرای فرمان او مهیا هستند و در نتیجه هیچ تخلفی در اجرای فرمان او رخ نمیدهد، از این رو پیش از وعده پیروزی و رستگاری حزبالله، با تکیه بر قوت و عزت الهی، غلبه خود و پیامبران را مطرح کرد و فرمود: « کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ :(۲۰) خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز میشویم زیرا خدای سبحان قوی و شکستناپذیر است.» ناگفته نماند که پیروزی حتمی خدا چنان که گفته شد شرایطی دارد که از جمله آنها ایمان به خداست؛ «و لاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ : (۲۱) سستی به خودتان راه ندهید و غمگین نشوید و شما برترید اگر مؤمن باشید.» شرط دیگر آنکه دگرگونیها را از خود شروع کنید، زیرا خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر در خود آنها تغییری پیدا شود؛ « إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ : (۲۲) خدا سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد تا آنچه را که در خودشان هست تغییر دهند.» براساس این آیه، تغییرات ظاهری اجتماعی از تغییرات درونی انسانها سرچشمه میگیرد و در نتیجه سرنوشت هر ملت در دست خود اوست. اگر ملتی میخواهد سرنوشت خود را تغییر دهد باید از خود شروع کند. به دیگر سخن، سبب دگرگونی نعمتها از سوی خود انسانهاست وگرنه مواهب الهی زوالناپذیرند، به همین دلیل، علل بدبختی ملتها را باید در تغییرات منفی درون آنها جستوجو کرد. حزبالله چون در درون خود تحول ایجاد کرده است، با ایمان به خدا و پذیرش ولایت الهی و دوری از دوستی و محبت دشمنان خدا در مسیر پیروزی قرار میگیرد.
مرامنامه حزبالله افراد حزبالله که در واقع همان مؤمناناند، مرامنامهای دارند که حدود فعالیتهای آنها را در ابعاد مختلف مشخص میکند. منبع این مرامنامه قرآن کریم است که به آنها میگوید در برابر خدا باید تسلیم باشی و فقط او را عبادت و فرمانهای او را اجرا کنی، چون صراط مستقیمی که انسان را به مقصد میرساند عبادت خداست. حزب الله باید در برابر خود از افراط و تفریط خودداری و برای رضای خدا امیال و غرائز را تعدیل کند و در درون خود اعتدالی را به وجود آورد که در حال رضا و غضب و در حال دارایی و ناداری از مرز حق تعدی نکند و زمینه خسارت و زیان را برای خود فراهم نسازد و در برابر انسانهای دیگر در چهارچوب عدل و احسان عمل کند و بداند که زندگی در دنیا برای ابتلا و آزمایش است و کسی که بهتر عمل میکند، در مسیر تکامل خود گام برمیدارد. انسان باید بداند که در برابر طبیعت نیز مسئولیت دارد و استفاده از آن باید در جهت رفع نیازها و در حد معقول باشد. به تعبیر قرآن رابطه انسان با طبیعت باید رابطه تسخیری باشد، نه رابطه سلطهآمیز که نتیجه آن نابودی طبیعت و ایجاد مشکل برای جوامع است. به عبارت دیگر باید حقوق طبیعت به معنای عام، یعنی منابع طبیعی، آبها، حیوانات، هوا و... را درنظر بگیرد و رعایت کند. انسان باید به عالم آخرت نیز توجه داشته باشد و بداند که این دنیا برای زندگی موقت اوست و زندگی جاودانه او در عالم رستاخیز است که در آن باید به پاداش جاودانه دست یابد و خود را از عذاب آن جهان محفوظ نگه دارد.
نتیجهگیری در اینجا به تقسیمبندی انسانها در قرآن به حزبالله و حزب شیطان و سپس ویژگی حزبالله و وظایف او در مقابل موجوداتی که با آنها در ارتباط است و به این نکته که محور ارتباط حزب الله با خدا باید عبودیت و تسلیم، با انسانها عدل و احسان، با خودش تعدیل امیال و غرایز، با طبیعت رابطه تسخیری و با قیامت تلاش برای سعادت جاودانه و دریافت پاداش الهی باشد، اشاره شد.
پینوشتها ۱ـ بقره، ۱. ۲ـ لغتنامه دهخدا، ح ۶، ص ۷۸۲۳، و فرهنگ فشرده سخن ح ص ۸۵۴. ۳ـ مقاییس الغه، ج ۲، ص ۵۵. ۴ـ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۴۹۹. ۵ـ التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۲؛ ص ۳۰۷. ۶ـ فرهنگ فشرده سخن، ج ۱، ص ۸۵۴. ۷ـ فرهنگ علوم سیاسی، نوشته غلامرضا بابایی، ج ۳، ص ۱. ۸ـ شمیم ولایت، ص ۲۳۲. ۹ـ فرهنگ علوم سیاسی، ج ۳، ص ۹. ۱۰ـ همان، ص ۵. ۱۱ـ مائده، ۵۶، مجادله، ۲۲. ۱۲ـ مجادله، ۱۹. ۱۳ـ حج، ۶۲. ۱۴ـ مائده، ۵۵. ۱۵ـ همان، ۵۶. ۱۶ـ مجادله، ۲۲. ۱۷ـ همان، ۲۳. ۱۸ـ مجادله، ۲۲. ۱۹ـ انبیاء، ۱۸. ۲۰ـ مجادله، ۲۱. ۲۱ـ آلعمران، ۱۳۹. ۲۲ـ رعد، ۱۱.
سوتیترها:
1. انسان موحد در اقدامات فردی، خانوادگی و تحرکات اجتماعی، رضایت الهی را مدنظر قرار میدهد، در حالی که حزب شیطان چنین نیست. بر این اساس، معیارهای رقابت حزبی در جامعه اسلامی با دیگر جوامع تفاوت اساسی دارد. 2. مؤمنان باید ولایتپذیر باشند، هر کس به ولایت خدای سبحان و پیامبرش و مؤمنان خاص یعنی امامان معصوم«ع» درآید حزبالله است و چون حزب خدا پیروز است، او نیز پیروز است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,690 |