تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,282 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,197 |
در سوگ آیتاله خوشوقت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 18، دوره 1392، شماره 375 - شماره پیاپی 376، فروردین 1392، صفحه 51-53 | ||
تاریخ دریافت: 14 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 14 تیر 1395 | ||
عنوان مقاله [English] | ||
در سوگ آیتاله خوشوقت | ||
اصل مقاله | ||
در سوگ آیتاله خوشوقت پس عزا، برخود کنید، ای خفتگان! ابوذر حسینی(شیاسی) از چهلم آقامجتبی چند روزی بیشتر نگذشته! هنوز باورش برایمان مشکل است که او از میانمان رفته است. یک تهران مانده و یک آیتاله خوشوقت. اما خبری نگرانمان کرد. آیتاله خوشوقت در حین برگزاری اعمال عمره مفرده دچار بیماری شده و راهی بیمارستانی در شهر مکه شدهاند و سرانجام پس از 17 روز بستریبودن در بیمارستان، صبح روز چهارشنبه، 4 اسفندماه 91 به دیدار حق شتافت. اصلاً باور اینکه عالم وارسته دیگری از خیل متقین از میان ما رخت بربندد مشکل است. نمیدانم نکند خدا از دست ما ناراضی است یا شاید قدردان این نعم گرانبهای الهی نبودیم که یکییکی از دستمان میروند. حاج آقا خوشوقت حتی از آقا مجتبی هم ناشناختهتر بود؛ البته او از آن دسته متقینی بود که بین اهل سماء شناختهشدهتر بود تا اهل زمین. شاید عمده شناخت مردم از این عالم و عارف و سالک الیاله به جلساتی که سحرهای ماه مبارک رمضان در سالهای اخیر پخش شده بود، بازگردد. حالا نمازگزاران مسجد امام حسن مجتبی (ع) در سهراه طالقانی تهران انگار چیزی گم کردهاند؛ آنهایی که بیش از 40 سال پامنبری «حاجآقا خوشوقت» بودند! حق هم دارند کجا چنین امام جماعتی پیدا کنند که هم مجتهد باشد، هم استاد اخلاق؟ مسجد امام حسن مجتبی (ع) شهادت خواهد داد که حاجآقا خوشوقت سالها بدون خستگی در جهت رشد و تربیت مردم، بهخصوص قشر جوان لحظهای از پا نایستاد.
اما آیتاله خوشوقت که بود؟ آیتاله عزیزاله خوشوقت در سال 1305 هجری شمسی متولد شد و پس از تحصیلات روز، به فراگیری علوم حوزوی پرداختند. شور و شوق آموختن معارف دینی و استفاده از عنایات خاصة کریمة اهلبیت(س) ایشان را پس از پنج سال تحصیل در تهران به آشیان اهلبیت عصمت و طهارت فراخواند. از برکات سفرة کریمه، بیبی دو عالم، هفتسال شاگردی حضرت امامخمینی(قدس سره) در مباحث فقه و اصول و استفاده از خارج فقه آیتاله العظمی بروجردی و همنشینی با شهیدِ محراب، آیتاله صدوقی بود. ایشان حکمت و فلسفه را نیز در محضر مفسّر کبیر قرآن، علامه طباطبایی آموخت، ایشان با مدد از توفیق الهی پای همت در مسیر خودسازی و سیروسلوک نهاد. انفاس ملکوتی مرد فرزانه، معلم اخلاق مرحوم آیتاله علامه طباطبایی ایشان را بیش از دیگران همچون شهید علامه مرتضی مطهری با دقایق و رموز اخلاق و درجات عرفان آشنا کرد و همین امر، ایشان را مورد توجه و محبت ویژة علامه قرار داد. ایشان پس از فراگیری علوم معقول و منقول و آشنایی با لطایف حکمت و اخلاق و عرفان و پس از نایلشدن به مقام اجتهاد به تهران بازگشت. اقامت در تهران، برپایی نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبی (ع)، تربیت طلاب و فضلای حوزة علمیه، درس اخلاق و توجه به حاجات مردم، انس با جوانان، بسیجیان و رزمندگان، خانوادههای شهدا در طول بیش از چهل سال از ایشان چهرهای دوستداشتنی و مردمی ساخت. آنها که ایشان را از نزدیک میشناسند صبر و حوصله و سعة صدر کمنظیرشان را در برخورد با مردم میستایند. جلسة ختم صلوات این عالم فرزانه در شهرک شهید محلاتی تهران آرامشدهندة جوانان و مشتاقانی بود که پرسشهای بیشماری داشتند و مطمئن بودند جز استاد کسی نمیتواند به همة پرسشهای فقهی، اخلاقی، اجتماعی و... آنها پاسخ دهد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی طی حکمی از طرف حضرت امامخمینی (قدس سره) بهعنوان نمایندة ویژة ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی منصوب شدند و از آن پس نیز بیشتر در زمینههای فرهنگی و ارشاد و هدایت جوانان و تربیت فضلای حوزه علمیه و دانشجویان مستعد ایفای وظیفه کردند. بصیرت ایشان نسبت به جریانات سیاسی و ترفندهای دشمنان موجب شد تا معظمله مورد مشورت بسیاری از شخصیتهای سیاسی و نخبگان حوزه و دانشگاه قرار بگیرد. مقام معظم رهبری که برای تسلیت به خانوادة آیتاله خوشوقت به منزل ایشان رفته بودند فرمودند: «تسلیت عرض میکنیم به آقازادهها و خانواده و همة شماها و به همة اهل معنا و اهل معرفت و اهل سلوک درگذشت جناب آقای خوشوقت را. در واقع اگر کسی متأثر میشود، گریه میکند، ناراحت میشود، باید برای خودش باشد. ایشان که خب یک عمر طولانی با برکتی را گذراندند و همهاش هم در راه خدا، همهاش برای خدا، زندگی پاکیزه، نورانی. از اول جوانی، ایشان در همین راه توحید و راه معرفت و راه سلوک بودند. تا آخر این عمر طولانی، ایشان در این راه ظاهراً لحظهای توقف نکردند و پیش رفتند. خب خدای متعال هم انشاءاله عملش با ایشان عمل بندگان صالح خواهد بود، عمل اولیا خواهد بود انشاءاله. گفت: پس عزا بر خود کنید ای خفتگان! امیدواریم انشاءاله برکات آقای خوشوقت منقطع نشود از ماها، از شما جوانها و برکات ایشان استمرار داشته باشد. بعد از رهاشدن از قید مادی و مادیت، ارواح بندگان خوب خدا تواناییهای بیشتری دارند؛ دعا میکنند، دستگیری میکنند، هدایت میکنند. رابطه را بتوانیم با اینها حفظ کنیم و نگه بداریم به نفعمان است، بتوانیم رابطهمان را با اینها حفظ کنیم، منتفع بشویم از دعایشان، از توجهاتشان، از برکاتشان انشاءاله. خدا انشاءاله درجات ایشان را عالی کند و جایشان هم خیلی خالی است در این اتاق.»
مجتهدی که الگو بود هنر حاج آقا جذب جوانان بود و نمونهاش هم خود من که تنها در چند ثانیه مهر استاد به دلم نشست. من استادان و علمای زیادی دیدهام و از محضرشان بهره بردهام، لکن هیچکس بهاندازة آیتاله خوشوقت نمیتوانست با این سرعت دل جوانان را مجذوب خود کند. یادم هست نخستینباری که حاج آقا را دیدم سالهای اولیة حوزه بودم که دنبال استاد اخلاق میگشتم. ایشان را در ورودی مدرسة معصومیه قم دیدم که برای جلسة درس اخلاق میرفتند. دستشان را برای بوسیدن گرفتم و ایشان دستم را محکم فشرد و تا داخل مدرسه دستم را رها نکرد. از آنجا بود که دلسپردة استاد و مجذوب او شدم. نکتة بسیار مهم و وجهتمایز حاج آقا با دیگران برخورد خیلی خوب و با روی باز استاد با جوانها بود. آن زمان که ما دنبال استاد اخلاق میگشتیم افراد زیادی بودند، ولی هیچکس مثل ایشان جوانان را جذب نمیکرد. در جلساتی که تشکیل میشد جوانها دورتادور ایشان حلقه میزدند و با اینکه افراد مسنتر هم حضور داشتند، ولی این اشتیاق جوانان سبب میشد آنها عقبتر بنشینند. چهرة باز و روحیة بالای استاد بهگونهای بود که حتی بعضی جوانان که اهل نشستن پای منبر هم نبودند تا انتها در مجلس ایشان مینشستند. از هر قشری در جلسات حضور داشتند از طلبه و دانشجو گرفته تا کاسب و بازاری. بسیاری جوانها را در مجلس میدیدی که اصلاً به ظاهرشان نمیآمد پامنبری باشند، ولی جذب رفتار استاد شده بودند. حتی هنگام غذاخوردن ایشان کنار جوانان مینشست و در بین غذاخوردن برای جوانانی که اطرافشان بودند لقمه هم میگرفت و تعارف میکرد و با جوانان رابطة محبتآمیز ایجاد میکرد. در خصوص بُعد علمی ایشان، در فقه و تفسیر قرآن و دیگر معارف اسلامی صاحب نظر بودند. بسیاری از علما مباحث علمی خود را از ایشان میپرسیدند. برای نمونه آیتاله حسن ممدوحی از شاگردان آیتاله خوشوقت میگوید: «آخرینبار یک ماه پیش بود که خدمت ایشان مشرف شدم و مباحثة علمی داشتیم و بنده سؤالات و مشکلات علمی خود را با ایشان مطرح کردم. ایشان نیز توصیه میکردند که این علوم معرفتی حوزه را بهدقت محفوظ نگه داریم و به نسلهای بعدی منتقل کنیم». عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: «یکی از نصایحی که ایشان به بنده میکرد این بود که از معاشرت با افراد مختلف بپرهیزم و با کسانی که مجالست با آنها که بوی دنیا میدهند اجتناب کنم. ایشان به بنده توصیه میفرمودند که رابطهها باید محدود باشد». در جلسات عمومی گاهی تا دو سه ساعت بعد از سخنرانی بهصورت پرسش و پاسخ در هر زمینهای از استاد سؤال میشد؛ از احکام و فقه گرفته تا قرآنی و تاریخی و مسائل اجتماعی هر کسی سؤال میکرد جوابش را میگرفت. این نشان از تسلط بالای استاد در زمینههای گوناگون داشت. در بحثهای تاریخی بسیار دقیق بودند. در تفسیر و علوم قرآنی هم تسلطی مثالزدنی داشتند؛ البته از شاگرد مبرّز علامه طباطبایی جز این هم انتظار نمیرفت. ایشان مجتهد بودند، منتها گمنام. حتی علامه طباطبایی نیز در زمان حیاتشان برخی امور را به حاجآقای خوشوقت ارجاع داده بودند. اما آنقدر خاضع بودند که اگر میپرسیدیم نظر شما در این مسئله چیست استغفار میکردند و پاسخ نمیدادند. باید میپرسیدیم حکم این مسئله چیست تا پاسخ استاد را بشنویم. در بحثهای سیاسی که از ایشان سؤال میشد همیشه تأکیدشان این بود که ببینید نظر رهبری در این مسئله چیست و میفرمودند گوشبهفرمان آقا باشید. هرگز از خودشان در مسائل سیاسی اجتهاد نمیکردند، حتی یک مورد هم مشاهده نشد در برابر نظر رهبر معظم انقلاب اظهار نظر بکنند. ولایتپذیری آیتاله خوشوقت برای همة اطرافیان الگو بود. مقام معظم رهبری نیز عنایت ویژهای به ایشان داشتند. آنچنانکه حجتالاسلام و المسلمین صدیقی نقل میکنند که چند وقت قبل بههمراه تعدادی از طلاب به خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم، حضرت آقا فرمودند تنها به علم و ارادة خودتان تکیه نکنید! توفانها زیاد است و این توفانها گاهی اوقات سخت میشود و در این توفانها نمیتوانید خود را حفظ کنید و باید در این اوقات خودتان را به کسی و یا جایی وصل کنید که شما را حفظ کنند. بعد بنده به حضرت آقا گفتم از چه کسی استفاده کنیم؟ رهبر معظم انقلاب در پاسخ گفتند، در توفانها خود را به آیتاله خوشوقت وصل کنید. بنده هم در سالهای اولیة آشنایی با استاد خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم و عرضه داشتم در مباحث اخلاقی قصد کمک از آیتاله خوشوقت را داریم که حضرت آقا خیلی تأیید کردند و فرمودند خیلی خوب است، در این مسیر از خداوند صبر طلب کنید. نکتهای که حاج آقا بر آن تأکید داشتند تقوا بود. تقوا را هم به این صورت تعریف میکردند که انجام واجبات و ترک محرمات. توصیة خصوصی و عمومی استاد بر تقوا بود. میفرمودند تا تقوا نباشد مستحبات نمیتواند سبب بالارفتن شود. مثلاً میفرمودند نماز شب خوب است، ولی اول باید تقوا را رعایت کنید تا آن نماز شب تأثیر خود را بگذارد. حتی بعضیها این ایراد را به ایشان وارد میکردند که مصاحبت با حاجآقای خوشوقت توشة خاصی بهدست نمیدهد؛ منظورشان این بود که ذکر یا عمل بهخصوصی توصیه نمیکنند تا در تربیت نفس مؤثر باشد. ما این را به استاد منتقل کردیم و گفتیم برخی چنین ایرادی به شما میگیرند. ایشان گفتند اگر از من ایراد میگیرند باید از خدا هم ایراد بگیرند چون خداوند هم در قرآن کریم همة تأکیدش روی تقواست؛ البته این را هم بگویم کسانی که مداومت بر همراهی ایشان داشتند برنامة عملی هم دستشان میآمد. برای مثال حاجآقا خیلی تأکید داشتند که 8 ساعت را روزانه برای کار قرار دهید. اگر طلبه است و کارش درس خواندن 8 ساعت برای درس، اگر کاسب است 8 ساعت کاسبی. نکتهای که الان رعایت نمیشود؛ البته برای دیگر اوقات شبانهروز نیز نکاتی را به فراخور حال افراد بیان میکردند. روی نماز شب و تلاوت قرآن تأکید داشتند. بهختم صلوات خصوصاً در مهمات امور اهمیت میدادند. تأکیدشان هم بر 14هزار صلوات بود و آن را مؤثر میدانستند. بر بیداری سحر و بینالطلوعین پافشاری میکردند. کسی پرسید کدام را رعایت کنیم فرمودند بین این دو دعوا نیست! هر دو را رعایت کن. اگر نمیشد اولویت را به سحرخیزی میدادند. نکتهای که ایشان متذکر میشدند و ما مدتی رعایت کردیم و تأثیرش را هم دیدیم این بود که میفرمود در روز دو وعده غذا بخورید. روی روزی دو وعده تأکید داشتند؛ چرا که میفرمود اگر شب غذای سنگین خوردی دیگر حالی برای اعمال آخر شب و بیداری سحر نمیماند. مسائل دیگری هم بود، ولی بهطور کلی تأکید همیشگیشان با توجه به قرآن کریم بر تقوا بود. بهگفتة حجتالاسلام صفایی بوشهری کرامات و شخصیت حاج آقا بر اطرافیان هم پوشیده بود. یکی از نکاتی که در سخنان ایشان برای بنده بسیار قابل توجه بود، نگاه ایشان به مقام شهدا بود. ایشان بارها در سخنان خودشان به این مطلب تصریح کردند که شخصی که در راه خدا جهاد میکند و شهید میشود، مقامش نزد خداوند همانند عارفباللهی است که تمام طریق الیاله طی کرده و به مقام قرب الیاله رسیده است، حتی یکبار معترضانه به ایشان گفتم یعنی کسی که هفتاد سال زحمت کشیده و سختیهای طریق الیاله را متحمل شده با آن بسیجی که در جنگ شهید شده است نزد خدا یک مقام دارند؟ و ایشان در پاسخ فرمودند بله و آن به این خاطر است که کسی که چنان ارادة محکمی داشته و توانسته جانش را تقدیم کند و در مقابل تیر آتشین دشمن بایستد، اگر در مسیر طریق الیاله قرار بگیرد با همان اراده میتواند تا انتهای مسیر را طی کند و از اینرو خداوند همان مقام عارفبالله را به شهید نیز عنایت می کند. بهعنوان سخن پایانی، توفیقی داشتیم چند سال قبل بههمراه عدهای از دوستداران ایشان در سفر مکه همسفر باشیم. همة آن سفر خاطره بود. یکبار هنگام طواف دور خانه خدا پرسیدم که فلسفة این طواف چیست؟ با همان روحیة شوخطبعی همیشگی فرمود: «یعنی خدایا دورت بگردم، قربونت برم!». و چه خوشوقت بود که عمری پربرکت و پایانی زیبایی داشت. آیتاله خوشوقت رفت که قربان خدا برود و خدا هم به لبیکش پاسخ داد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 178 |