تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,395 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,336 |
سکه رایج امام در عرصه بینالمللی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 9، دوره 1392، شماره 377 - شماره پیاپی 378، خرداد 1392، صفحه 31-33 | ||
تاریخ دریافت: 20 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 20 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
سکه رایج امام در عرصه بینالمللی سعدالله زارعی در «پنجاهمین سال آغاز انقلاب اسلامی ایران» هنوز این انقلاب، محوریت خود را در تحولات سیاسی ایران و جهان حفظ کرده است. جنبههای ضدیت با استبداد در داخل و استکبار در خارج و مبارزه با حاشیهگزینی دین در عرصه تحولات و مدیریت هنوز هم نیروهایی را از صدر به ذیل آورده و از ذیل به صدر میرساند. «عدالتطلبی» که مهمترین وجه داخلی و خارجی نهضت حضرت امام بود، هنوز هم در داخل یک هدف پرجاذبه است و دهها میلیون نفر را برای کمک به گسترش آن به میدان میکشاند. انتخابات سال ۸۸ با همین شعار به مرز ۴۰ میلیون نفر رسید و امسال هم همین شعار در کانون توجه مردم قرار دارد و مهمترین عنصر شکلدهنده به حضور مردم در صحنه است. در عرصه بینالمللی نیز عدالت یک مطالبه گسترده است و مرزها را درنوردیده است. «مخالفت با امریکا» و سیاستهای آن به عنوان یکی از اصلیترین و پرجاذبهترین شعارهای انقلاب اسلامی بعد از گذشت ۵۰ سال هنوز عمومیترین و خواستنیترین موضوع سیاسی است و میتوان کفت شعارها و سخنان حضرت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ علیه امریکا، امروز بیش از زمان آغاز قیام و دوران حیات طیبه ایشان فراگیری دارد و دنبال میشود. امریکا در امریکای لاتین، افریقا و بخش اعظم آسیا، منفورترین کشور است. نظرسنجیها نشان میدهند که میزان مخالفت مسلمانان در کشورهای مختلف با سیاستهای امریکا بسیار بالا و میانگین آن ۸۸ درصد است، در حالی که در دهه ۱۹۶۰ که امام انقلاب خود را آغاز کرد، امریکا در سطح بینالمللی و از جمله در سطح منطقهای «محبوبترین» کشور بود. امام مخالفت با امریکا را ابتدا در میان ملت ایران نهادینه کرد و در سال ۴۲ فرمود: «امروز امریکا منفورترین دولت نزد ملت ایران است». آن روز که امام این جمله راهبردی را به زبان آورد، امریکا در اوج اقتدار بود و اداره بخش اعظم جهان را در دست داشت، از این رو رژیم وابسته پهلوی با تأکید از امام میخواست که به امریکا کاری نداشته باشد. مبارزه با دیکتاتوری یکی از شعارها و اهداف محوری امام بود که میفرمود حکومت مقولهای الهی است و مردم در چنین حکومتی در اولویتاند، از این رو همه ریشهها، ساقهها، برگ و بار و میوه حکومت به «تودههای مردم» تعلق دارد. امام با این باور بعد از توکل به خدا، دست خود را به سوی مردم دراز کرد و با یاری آنان انقلاب را به پیروزی رساند. آن روز که امام به وعده الهی و توانایی مردم در ویران کردن حکومت طاغوت و برپایی حکومتی دینی استناد میکرد، بسیاری از همراهان بعدی وی نیز با او در این باور همراه نبودند. البته در این میان بسیاری نیز نه با این باور، بلکه با این استدلال که نباید ندای یک مرجع را بیپاسخ و یا نباید سید اولاد پیامبر را تنها گذاشت، شجاعانه به کمک امام آمدند، اما معدودی مانند امام معتقد بودند اسقاط رژیم پهلوی و تحقق حکومت اسلامی امکانپذیر است. امام مقابله با استبداد را در این کشور پایهگذاری کرد که طی دو دهه به یک مطالبه عمومی تبدیل گردید. هنوز هم در ایران هر گروهی بخواهد از روشهای دیکتاتورمأبی استفاده کند، منفور و از صدر به ذیل کشیده میشود. در طول این ۳۳ سال دیدیم که دیکتاتورها آنگاه که سعی کردند با شلوغکاری و ایراد اتهام به دیگران، رویه دیکتاتوری خود را بپوشانند، موفق نشدند و از صحنه کنار زده شدند. گاهی این دیکتاتورمأبان با عناوین ملیگرایی، توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی و... به میدان آمدند و خود را دلسوز کشور و مردم معرفی کردند، اما مردم بهزودی دست آنان را خواندند و از صحنه کنارشان زدند. مبارزه با دیکتاتوری قدرتهای بزرگ، امروز در جهان عرب و نیز در سطح بینالمللی، شعار و مطالبهای عمومی است؛ با این وصف میتوانیم بگوییم انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که شعارهای آن ۵۰ سال پس از آغاز، موضوعیت و مطلوبیت خود را از دست نداده و هنوز اصلیترین مبنای حرکت مردمی در جوامع گوناگون است.
حرکت امام چگونه آغاز گردید؟ آیتالله العظمی بروجردی رحمتالله علیه که مرجع علیالاطلاق شیعیان جهان و بهخصوص مردم ایران در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۴۰ بود، در روز دهم فروردین ۱۳۴۰ در سن ۸۶ سالگی رحلت کرد. رحلت ایشان مقارن با زمانی شد که محمدرضا پهلوی درصدد بود تا تغییرات بنیادینی در ایران به نفع تثبیت پایههای رژیم باستانگرای خود و امحای مناسبات توحیدی در متن جامعه ایرانی به وجود آورد. محمدرضا در خواب و خیال احیای دوره هخامنشیان و ساسانیان بود و آن جمله تاریخی «کورش آسوده بخواب که ما بیداریم» که در سال ۱۳۵۰ در تخت جمشید بیان کرد، بر این اساس بود. شاه برای رساندن ایران به کشوری صاحبنام و در عین حال فاقد باورهای دینی، به دو بستر حمایتی احتیاج داشت: بستر بینالمللی و بستر ملی. او برای به دست آوردن حمایت بینالمللی، ایران را به متحد استراتژیک امریکا و در واقع آن را ژاندارم و پاسبان امریکا در منطقه کرد. مدالی که امریکا ۲۵ سال پس از ژاندارمی به ایران داد «جزیره ثبات» بود که البته دیری نپایید. ایران در دوره 25 ساله محمدرضا پهلوی، «وابستهترین» کشور به امریکا به حساب میآمد و کاپیتولاسیون بر این اساس در ایران اجرا شد. از آن سو شاه برای جلب حمایت مردمی در جهت ایجاد دگرگونیهای اساسی موردنظر خود، طرح «انقلاب سفید» را پیش کشید. وی قبل از طرح موضوع در ایران، در فروردین ۱۳۴۱ به امریکا سفر کرد و موافقت جان.اف.کندی را برای اجرای آن به دست آورد. او حدود سه ماه پس از بازگشت از امریکا علی امینی را از نخستوزیری کنار زد و یکی از نزدیکترین افرادی که همواره نامههای خود را با عبارت«غلام خانهزاد» به پایان میرساند، یعنی «اسدالله علم» را در ۲۸ تیر ۴۱ به نخستوزیری منصوب کرد. اولین کار علم، تلاش برای جلب حمایت خارجی بود و لذا لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را در غیاب مجلس در هیئت دولت به تصویب رساند. براساس این لایحه سوگند به قرآن برداشته و ب سوگند به کتاب آسمانی که رژیم شاه «اوستا» را از جمله آنها میدانست، تبدیل شد. البته با مقابله روحانیت و مردم به رهبری حضرت امام، دولت در آذر ۱۳۴۱ ناچار به لغو آن گردید. دو ماه پس از الغای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، دولت علم لوایح ششگانه شامل تغییرات در مالکیت اراضی ایران (موسوم به الغاء رژیم ارباب رعیتی)، فروش سهام کارخانجات دولتی، ملی کردن جنگلها، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها، شرکت زنان در انتخابات و تعلیمات اجباری از طریق سپاهدانش را مطرح کرد و آن را در ششم بهمن ۴۱ به رفراندوم گذاشت و مدعی شد که حدود ۵/۵ میلیون نفر با آن موافقت و تنها ۴۱۱۵ نفر با آن مخالف کردهاند. همان طور که در پیام رادیویی شاه هم آمد، هدف از طرح لوایح ششگانه، ایجاد یک ظرفیت اجتماعی برای پیگیری طرح اصلی او یعنی بازگرداندن ایران به دوره حکومت مطلقه هخامنشیان و پشتیبانی روحانیون از آن بود. شاه در هشتم بهمنماه در پیام رادیویی خود گفت: «چنان مملکتی خواهیم ساخت که از هر جهت با پیشرفتهترین ممالک جهان برابری کند، مملکتی خواهیم ساخت که سرزمین آزادمردان و آزادزنان باشد.» اما اعطای وام ۳۵ میلیون دلاری کندی به ایران تحت عنوان حمایت از «اصلاحات شاه در ایران» فاش کرد که آنچه شاه با کلمات «آزادمردان» و «آزادزنان» بیان میکند، سرپوشی بر وابستگی بیشتر به امریکاست. کاملاً واضح بود که چنین طرحی نمیتوانست از چشمان تیزبین حضرت امام و روحانیت دور بماند. پس از اعلام پیروزی در رفراندوم، شاه برای آنکه وانمود کند علما با لوایح موافق هستند، راهی قم شد، اما علما بهطور یکپارچه استقبال از شاه را تحریم کردند و شاه از روحانیت با واژه «ارتجاع سیاه» یاد کرد. حضرت امام در واکنش به تلاش شاه برای جدا کردن ایران از سابقه فرهنگی و مذهبی خود و افشای فریب «انقلاب سفید»، نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد. این اقدام سبب یورش مأموران مسلح رژیم پهلوی به فیضیه در روز شهادت امام صادق«ع» شد. امام در واکنش به تهاجم نیروهای امنیتی نظامی رژیم پهلوی، بیانیه آتشینی صادر کرد که زمینهساز قیام روحانیت و مردم قم، تهران، شیراز و مشهد در روز ۱۵ خرداد گردید. پس از صدور بیانیه دوم حضرت امام که به مناسبت چهلم شهدای فروردین فیضیه صادر شد، شاه رسماً روحانیت را تهدید به مقابله کرد و گفت: «اگر پیشبرد انقلاب بزرگ ـ یعنی انقلاب سفید ـ به ریختن خون گناهکار و بیگناه احتیاج داشته باشد، چارهای نیست و خواهد شد»، اما امام عقبنشینی نکرد و توسط رژیم دستگیر و زندانی شد. ۱۵ خرداد ۴۲، قم صحنه حضور جدی روحانیت در صحنه و سرکوب شدید از سوی رژیم پهلوی گردید. در تهران نیز مردم بعد از گذشتن از خیابان ناصرخسرو و در خیابان فردوسی تجمع بزرگی را به وجود آوردند.
آثار نهضت حضرت امام در جهان اسلامی شدن مبارزه در ایران و کنار رفتن ایدئولوژیهای موازی، مردمی شدن مبارزه و حداکثری شدن حضور مردم در انقلاب، محوریت روحانیت در هدایت مردم، بیگانهستیزی و مبارزه با دخالت غرب در امور داخلی ایران، سلطنتستیزی و جمهوریخواهی مهمترین ویژگیها و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران به حساب میآیند. در همه این موارد ما شاهد وضعیتی «حداکثری» بودهایم، یعنی انقلاب ایران در همه ابعاد و زوایا «اسلامی» بود و تردیدی در این موضوع وجود ندارد. انقلاب ایران از سال ۴۲ تا امروز «اصیل» باقی مانده و هیچ نیرویی نتوانسته است آن را مصادره و منحرف کند. این در حالی است که انقلاب مشروطه و نهضت نفت نتوانستند اصالت خود را حفظ کنند. انقلاب ایران از آغاز هر چند حزبستیز و گروهستیز نبود، اما حزبگرا و گروهگرا هم نبود. این انقلاب به وسیله تودههای پایین اجتماع به وجود آمد و تا امروز هم ماهیت خود را حفظ کرده است و این یکی از اصلیترین عوامل ماندگاری انقلاب به حساب میآید. محوریت روحانیت در این انقلاب در طول این ۵۰ سال حفظ شده است. روحانیت شیعه همواره در میان مردم به عنوان نمایندگان اصلی دین و مذهب شناخته شدهاند و حضور آنان در حاکمیت، نشانه اصلی اسلامی بودن نظام است و انقلاب اسلامی را از افتادن به ورطههای سکولاریسم و اومانیسم نجات داده است. بیگانهستیزی در ایران به معنای نفی رابطه با کشورهای غیرمسلمان نیست، بلکه در واقع ترجمه «استیلاستیزی» است. نگرش اسلامی، سلطهگری و سلطهپذیری را نفی میکند و قرآن کریم مؤمنین را از آن پرهیز میدهد. انقلاب اسلامی از آغاز با سلطه غرب بر مسلمین مبارزه کرد و هماینک نیز در میان دولتهای جهان، پرچم مبارزه با استیلای خارجی را در دست دارد. بیگانهستیزی یکی دیگر از نشانههای سلامت انقلاب اسلامی است. امام میفرمود: «تا مبارزه هست، ما هستیم». سلطنتستیزی و جمهوریخواهی یکی از شعارهای این انقلاب بود. امام میفرمود سلطنت خلاف فطرت بشر است. جمهوریخواهی به معنای حکومت مردمی و سلطنتستیزی و جمهوریخواهی یک ایده دروندینی و یکی از پایههای انقلاب اسلامی است.
تداوم ایدههای انقلاب اسلامی در جهان عناصر تشکیلدهنده انقلاب اسلامی که شامل اسلامی و مردمی بودن، محوریت روحانیت، بیگانهستیزی، سلطنتستیزی و جمهوریخواهی است، امروز موجب حرکتهای انقلابی در سطح منطقه و جهانی هستند. بدیهی است که به دلیل تفاوتهای اساسی ایران و مردم ایران با کشورهای دیگر، انقلابها از درجات متفاوتی برخوردارند، اما با نگاهی به مصر، تونس، لیبی، یمن، بحرین و...، میتوانیم این اصول را با قوت و ضعفهایی مشاهده کنیم و با قاطعیت بگوییم این اصول در این کشورها روز به روز از قوت و فراگیری بیشتری برخوردار میشوند، زیرا پایبندی به این اصول، ثمرات ارزشمندی را به بار میآورد که خود موجب گسترش این تفکر میگردد. انقلاب اسلامی تغییرات عمدهای را در سپهر سیاست پدید آورده است که برخی از آنها عبارتند از: ۱ـ روحیه غربستیزی در جهان بهشدت افزایش یافته است تا جایی که جورج بوش دوم ناچار شد از میانه راه شعار خود را که گسترش ارزشهای غربی در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا بود، تغییر دهد و «ثبات رژیمهای وابسته به امریکا» را جایگزین آن نماید. ۲ـ سلطهستیزی سبب شده است که امریکا از سیاست «مداخله نظامی ـ مستقیم» که بهخصوص پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روی آن تأکید میکرد، بکاهد و به خروج نظامی از عراق و افغانستان تن دهد. همین مسئله امریکا را به اتخاذ سیاست مداخله محدود و غیرمستقیم در این منطقه واداشته است. امریکاییها در سال ۲۰۱۰ میلادی برنامهای را تحت عنوان «پروژه کاستن از نفرت علیه امریکا» به اجرا گذاشتند و شورای روابط خارجی امریکا ـ وابسته به سنا ـ اعلام کرد که نفرت از امریکا، آینده نفوذ امریکا در مناطق اسلامی ـ عربی را با خطر مواجه کرده است. ۳ـ روحیه دینگرایی در سطح جهان و توجه به معارف فرابشری افزایش جدی داشته است. توجه به اینکه «گرایشات دینی» راهحل کاستن از آلام بشری است، جای خود را در مناسبات جهانی باز کرده است. امروز در جهان کسی تردید ندارد که دین، هم برای اداره جهان الگو دارد و دینداران نیز تمایل پیدا کردهاند در عرصه اداره جهان نقش اختصاصی خود را به عهده بگیرند. بر اساس یک نه فقط توجه به مساجد در جهان اسلام زیاد شده است، بلکه کلیساها نیز به نسبت ۴ دهه قبل با رشد حدود ۲۰۰ درصدی مراجعهکنندگان مسیحی مواجه شدهاند و بر تعداد سیاستمدارانی که تلاش میکنند تا برای اقدامات و تصمیمگیریهای خود «استدلالهای دینی» بیابند افزایش یافته است. هر ساله استناد به تعداد آیاتی که از کتب مقدس در نطقها و بیانیههای رسمی سیاستمداران میآید، زیادتر میشود و البته به موازات آن، جبهه استکبار که از چنین روندی احساس خطر کرده است، بهناچار با «القاعده نمایی» اسلام در جهان، آن را خطری برای امنیت و صلح بینالمللی معرفی میکند. ۴ـ روحیه مردمگرایی و توجه به تودهها به جای تمرکز بر «نخبگان» در سطح بینالمللی مطرح شده است. پیش از این از چنین رویهای با عنوان «پوپولیسم» انتقاد میشد، اما امروز در غرب هم گفته میشود تودههای عظیم تأثیری بهمراتب جدیتر و پایاتر از صاحبان تراستها و کمپانیها دارند. همین موج بود که در فرانسه در مقابل سارکوزی قدعلم کرده، در انگلیس به جنبش ضدتاچریسم تبدیل شده، در ایتالیا برای اولین بار یک جریان سوم را به قدرت نزدیک کرده و در آلمان، اسپانیا، یونان، پرتغال و... به فرایندهای جدیدی انجامیده است. مردمگرایی در عرصه سیاسی هم تا حد زیادی جای «حزبگرایی» را گرفته است. البته غرب تلاش میکند تا بر این پدیده سوار شود و با استفاده از ظرفیت آن، رژیمهای ناهمخوان با خود را تغییر دهد. کودتاهای رنگین در اوکراین، گرجستان و قرقیزستان و فتنه ۸۸ در ایران بر این اساس شکل گرفتند و حمایت شدند، اما این روند از ارزش مردمگرایی نمیکاهد، بلکه نشان میدهد که این روند میتواند با مخاطراتی مواجه شود. ۵ـ سلطنتستیزی یکی دیگر از مسایل اصلی این دوران به حساب میآید. سلطنتستیزی از انقلاب اسلامی ایران آغاز نشد، بلکه انقلاب اسلامی به آن شتاب بخشید. امروز بیش از گذشته این شکل حکومتی، «ناروا» تلقی میشود و در سطوح بینالمللی همواره از تعداد رژیمهای سلطنتی کاسته شده است. این در حالی است که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی یک یا دو رژیم سلطنتی منحل میشدند، یک رژیم سلطنتی در جای دیگری سر بر میآورد. بنابراین میتوان گفت امام و اندیشههای ایشان و اصول انقلابی که با محوریت وی در پنجاه سال پیش در این مرز و بوم پدید آمد، امروز در سطح بینالمللی به «سکه رایج» تبدیل شده است و هر چند اغلب سیاستمداران سعی میکنند انقلاب ایران را نادیده بگیرند، ولی این انقلاب آنان را رها نمیکند و تأثیر جدی خود را بر حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی برجای میگذارد.
سوتیترها: 1«عدالتطلبی» که مهمترین وجه داخلی و خارجی نهضت حضرت امام بود، هنوز هم در داخل یک هدف پرجاذبه است و دهها میلیون نفر را برای کمک به گسترش آن به میدان میکشاند و مهمترین عنصر شکلدهنده به حضور مردم در صحنه است. در عرصه بینالمللی نیز عدالت یک مطالبه گسترده است و مرزها را درنوردیده است.
2. عناصر تشکیلدهنده انقلاب اسلامی که شامل اسلامی و مردمی بودن، محوریت روحانیت، بیگانهستیزی، سلطنتستیزی و جمهوریخواهی است، امروز موجب حرکتهای انقلابی در سطح منطقه و جهانی هستند. بدیهی است که به دلیل تفاوتهای اساسی ایران و مردم ایران با کشورهای دیگر، انقلابها از درجات متفاوتی برخوردارند، اما پایبندی به این اصول، ثمرات ارزشمندی را به بار میآورد که خود موجب گسترش این تفکر میگردد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 158 |