تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,467 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
اسلام، آینده قطعی جهان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 15، دوره 1392، شماره 377 - شماره پیاپی 378، خرداد 1392، صفحه 46-48 | ||
تاریخ دریافت: 20 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 20 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
اسلام، آینده قطعی جهان
غلامعلی سلیمانی پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران، اسلام را به وجهه و مشخصه اصلی نظام سیاسی در ایران بعد از انقلاب تبدیل کرد. اسلام از نظر رهبر انقلاب با سه مشخصه، معنویت، عقلانیت و عدالت شناخته شده و با عنایت به این سه مؤلفه از تلقیهای دیگر از اسلام متمایز میشود. «منظور ما از اسلام چیست؟ اسلامِ ما با اسلام متحجر از یک سو و اسلام لیبرال از سوى دیگر، در اصول و مبانى کاملاً متفاوت است. ما هم این را رد مىکنیم و هم آن را. اسلام ما اسلامى است متکى به معنویت، عقلانیت و عدالت واین سه شاخص عمده در آن هست».(1) در این بین عدالت علاوه بر این اینکه از مهمترین ویژگیهای اسلام است، مهمترین هدف اسلام نیز محسوب میشود. رهبر انقلاب میفرمایند: «فورىترین هدف تشکیل نظام اسلامى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهى براى همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه قسط و عدل زندگى کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانى نایل آیند».(2) از نظر ایشان «دو نوع اسلام وجود دارد که شاید بعضى از ظواهر این دو، به هم شبیه باشند، اما روح و جهتگیرى آنها یکسان نیستند. یکى اسلام حقیقى و قرآنى و ناب محمدى«ص»، یعنى همان اسلامى که پیروان خود را به وضع جدیدى از زندگى دعوت مىکند و در خدمت صاحبان قدرت و رؤساى شرق و غرب قرار نمىگیرد. دیگرى هم همان اسلامى است که ظواهر و اسم اسلام را دارد، اما بهآسانى در خدمت امریکا و غرب و شرق قرار مىگیرد»(3). از نظر رهبر انقلاب در عصر معاصر، جمهوری اسلامی ایران تنها حکومتی است که میتوان آن را اسلامی دانست و اگر چه قبل از تشکیل نظام اسلامی در ایران، نظامهایی با عنوان جمهوری اسلامی در سایر کشورها وجود داشتند، ولی هیچ کدام به استقرار نظام اسلامی در معنای مورد نظر ایشان منجر نشدهاند. پیش از استقرار جمهوری اسلامی در ایران «دنیا چنین نظامى را نمىشناخت و تا آن وقت سابقه نداشت، البته قبل از ما باز هم در دنیا کشورهایى هم در آسیا و هم در آفریقا به نام جمهوری اسلامی بودن و عنوان رسمى آنها جمهورى اسلامى است. شاید کسانى در دنیا و حتى در داخل کشور هم بودند که در اول کار تصور مىکردند که این جمهورى اسلامى هم مثل آن دو جمهورى اسلامى است که قبلاً تشکیل شدهاند و اسمشان اسلامى است و در عمل هیچ فرقى با کشورهاى غیراسلامى ندارند، نه مجلس و دستگاه قانونگذارى آنها موظف است قوانین را براساس شریعت اسلام وضع کند، نه رؤساى این کشورها موظفند اسلام را ترویج کنند و نه مردم از این دولتها توقع اجراى احکام اسلامى را دارند».(4) اما این حکومتها هرگز نتوانستند معرّف نظام اسلامی باشند، زیرا از نظر رهبر انقلاب، «حکومت اسلامى به معناى حکومت مسلمین نیست، بلکه به معناى حکومت اسلام است، والا اگر فقط حکومت مسلمین باشد، حد اکثرش این است که مسلمانى در رأس کار مىآید و رفتار شخصى او، رفتار خوبى خواهد بود. احیاناً نمىگذارد در ظواهر جامعه هم فسق و فجورى صورت گیرد، اما نظام کشور و ادارة زندگى براساس اسلام نخواهد بود».(5) رهبر انقلاب اسلام را عنصر اصلی نظام سیاسی و دلایل اهمیت اسلام را متأثر از عوامل زیر میدانند: نخست و مهمتر از همه، جامعیت دین اسلام در همه عرصههاست. در این معنا دین اسلام در کلیه شئون زندگی انسانها برنامه و روش و هدف دارد و این مختص تمام ادیان الهی است. «دین اسلام بلکه همة ادیان الهى، سیاست و علم و زندگى و مسائل اجتماعى را در متن خود دارند. نمىشود کسى به بخشى از دین معتقد و عامل باشد و به بخشى دیگر نباشد. دین، ادارهکنندة زندگى انسان در همة صحنهها، از جمله صحنة سیاست است».(6) و این قابلیت فقه اسلامی است که در عرصههای مختلف، قوانین مورد نیاز را استخراج میکند. «فقه ما اسلوب بسیار متقن و محکمى دارد. آن اسلوب همان چیزى است که به آن فقاهت مىگوییم. فقاهت، یک شیوه براى استنباط و درک احکام الهى و اسلامى است. شیوة فهم معارف احکام از کتاب و سنت است. این که چگونه و با چه ابزارى مطلب را بفهمیم، شیوة فقاهت نام دارد. این شیوه، شیوة بسیار رسایى است و این منبع عظیمى که در اختیار ماست، یعنى کتاب و سنت و دستاوردهاى فکرى گذشتگان، مواد اولیة آن است. با این شیوه و در این قالبها مىشود تمام نیازهاى بشر را استخراج کرد و در اختیار بشریت گمراه گذاشت. امروز ما خیلى احتیاج داریم که از این شیوه استفادة بهینه کنیم».(7) بنابراین میتوان برنامهها، روشها و هدفها را همچون سایر جوانب از اسلام برگرفت. برنامهها متخذ از اسلام ، روشها برخاسته از مقررات اسلامى و هدفها، هدفهایى هستند که به وسیلة اسلام، براى بشر و جوامع بشرى و آحاد انسان تعریف شدهاند».(8) دوم این که اسلام عامل هویتبخشی و وحدت در جامعه و همچنین معرف هویت کشور در سطح بینالمللی و همچنین عاملی برای همگرایی و هویتبخشی بین کشورهای اسلامی است. «عامل وحدت ملت ایران زبان فارسى نیست؛ دین اسلام و همان دینى است که در انقلاب و نظام اسلامى تجسم پیدا کرد.(9) از نظر رهبر انقلاب، در سطح بینالمللی نیز هویت اسلامی معرف هویت کشور است، «اما هویت جمعى و ملى ملت ایران، نظام اسلامى است که حتى از ملیت ایرانى، کارایى و جذابیت بیشتر و حوزه تأثیرِ وسیعترى دارد. اهمیت این هویت جمعى به این است که هم در مقیاس ایرانى بازده و تأثیر ، هم در مقیاس اسلامى و هم در مقیاس جهانى مؤثر است، یعنى چیزى که دیگر ملیتها هیچ یک ندارند؛ یک چیز فراملّى است».(10) همچنین اسلام بهرغم تفاوتهای زبانی، قومیتی و نژادی کشورهای اسلامی، در سطح بینالمللی عاملی برای همگرایی آنهاست: «شما برادران و خواهران از نقاط مختلف دنیا، از میان نظامهاى گوناگون با سنتهاى متفاوت و آداب و عادات مختلف، اما با دلبستگى واحد یعنى اسلام آمدهاید».(11) سوم این که انقلاب ایران نیز ماهیت اسلامی و دینی دارد. ایشان انقلاب اسلامی را انقلابی بر پایه دین خدا توصیف میکنند: «انقلابى بر پایة دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهى، راهى به درازاى همة تاریخ بشر. ریشه استوار و اندیشة زیربنایى این انقلاب، جهانبینى توحیدى اسلام است. این انقلاب متکى به دین بود، به اسلام... انقلاب ما همهچیزش، هدفها، اصول و حتى روشهاى مبارزاتى و نیز شکل نظام نوین و نوع ادارة آن را از اسلام گرفت. این امر، ابعاد شگفتآورى به انقلاب مىبخشد و تعریف تازهاى از پیروزى آن را ارائه مىدهد».(12) اسلامی بودن انقلاب ایران آن را از یک پدیده مادی صرف متمایز میسازد و نشان میدهد که خواستههای غیرمادی میتوانند منشأ حرکت و کنش سیاسی باشند: «در اینجا، مسئلة خشم مردم به خاطر یک قضیة مادّى نبود؛، بلکه مسئلة دین و معنویت و خدا بود و این به سبک دیگرى در زندگى مردم اثر مىگذارد و به فعالیتهاى آنها شکل مىدهد... دین، خصوصیت انقلاب بود و ماند».(13) چهارم اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور اسلامی میبایست معرف خصال و الگوی یک کشور اسلامی موفق در منطقه و جهان باشد: «امروز پرچم اسلام را جمهورى اسلامى بلند کرده است».(14) «کشور ما امروز در دنیا الگوست. نه فقط براى جمعیتها و یا ملتها، بلکه حتّى براى دولتها ـ آن هم بعضى از دولتهاى بزرگ امروز ـ نیز الگوست».(15) «در حقیقت از نظر ناظران جهانى، قبه الإسلام و عَلَم و مظهر جامعه نمادین اسلام اینجاست. اگر ما ضعیف و بد عمل کنیم و نتوانیم احکام اسلامى و عدالت اجتماعى را استقرار ببخشیم و استعدادها را جوشان سازیم و از آنها استفاده کنیم و نتوانیم اخلاق اسلامى را در جامعه رواج دهیم و روابط انسانها را به صورت مطلوب تنظیم کنیم، قضاوت دنیا این خواهد بود که اسلام نتوانست به وعدههاى خود عمل کند. مىبینید که این مسئولیت فقط بر عهده ماست و علماى کشورهاى دیگر که با نظامهاى متفاوت زندگى مىکنند، این احساس را در خود ندارند».(16) علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگوی یک کشور اسلامی امکانی است برای تمام مسلمانان جهان تا از این ظرفیت به وجود آمده در پیشبرد اهداف اسلامی استفاده کنند: «امروز با توجه به تشکیل حکومت اسلامى و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزى که در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اول تا امروز سابقه ندارد، چنین امکانى در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه کنیم. حق نداریم در آگاهى نسبت به جهت و حمله تهاجم دچار اشتباه شویم».(17) پنجم اینکه این اسلام است که میتواند منشأ بیداری و تحول در جهان باشد: «اگر بخواهیم راز اصلى پیروزى را براى ملتهاى اسلامى جستجو و پیدا کنیم، بعد از همة مطالعات تاریخى و جامعهشناسى به اینجا مىرسیم که ملتهاى مسلمان براى نجات خود هیچ راهى جز تمسک به اسلام ندارند. امکان ندارد که هیچ ملت مسلمانى بدون تمسک به اسلام بتواند در این جنگل عظیم مشکلاتى که استکبار درست کرده است راه خود را پیدا و به سلامت عبور کند».(18) «کسانى مىخواستند دنیا و ملتها را بچاپند؛ ولى اسلام و بیدارى اسلامى و حرکت اسلامى را مزاحم خود به حساب مىآوردند. حقیقت هم همین است. اسلام و بیدارى اسلامى در مقابل هرگونه سلطهگرى ایستاده است و خواهد ایستاد. هر حرکت اسلامى که صادقانه باشد، مسلمانان دنیا را که جمعیت کثیرى هستند به خود جلب خواهد کرد و این براى قدرتهاى بزرگ، یک خطر است؛ براى همین است که استکبار جهانى از انقلابهاى دیگر در سایر نقاط عالم به قدر انقلابِ متکى به اسلام واهمه نداشته است».(19) ششم اینکه اسلام به عنوان یک دین جایگاه والایی برای مردم قائل است و در این تعبیر، اسلامگرایی از مردمگرایی جدا نیست: «امروز مردمىترین حکومتى که ما مىشناسیم، حکومت جمهورى اسلامى است».(20) «مسئله اساسىاى که بنده بارها بر آن تأکید کردهام این است که اسلامگرایى در نظام اسلامى از مردمگرایى جدا نیست. مردمگرایى در نظام اسلامى، ریشة اسلامى دارد.».(21) «در منطق اسلام، ادارة امور مردم و جامعه با هدایت انوار قرآنى و احکام الهى است. قوانین آسمانى و الهى قرآن براى مردم شأن و ارج معین شدهاند: «مردم هستند که انتخاب مىکنند و سرنوشت ادارة کشور را به دست مىگیرند. این مردمسالارى، راقیترین نوع مردمسالاریای است که امروز دنیا شاهد آن است، زیرا مردمسالارى در چهارچوب احکام و هدایت الهى است. انتخاب مردم است، اما انتخابى که با قوانین آسمانى و مبراى از هرگونه نقص و عیب توانسته است جهت و راه صحیحى را دنبال کند».(22) همچنین اکثریت مردم مسلمانند و اسلام را پذیرفته و به آن عمل کرده و به آن رأی دادهاند: «این یک امر طبیعى است. در کشورى که اکثریت قریب به تمام آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان مؤمن و معتقد و عامل و در طول زمان، ایمان عمیق خود را به اسلام ثابت کرده و نشان دادهاند، در چنین کشورى اگر حکومتى مردمى است، پس اسلامى هم هست. مردم اسلام را مىخواهند. این از روز اول گفته شد و در طول سالهاى متمادى نیز تجربه گردید. امروز هم واضحترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و تودة مردم از نظام حاکم بر کشور مىخواهند که مسلمان باشد و مسلمانى عمل کند و اسلام را در جامعه تحقق ببخشد. این حکومت و این نظام با این نام در دنیا اعلام شد و تشکیل گردید، مردم هم رأى دادند. رأى را هم همان طور که عرض کردم در حقیقت مردم به اسلام دادند و نام جمهورى اسلامى را حاکى از اسلام دانستند، لذا آرایشان را به نام جمهورى اسلامى در صندوق ریختند.».(23) نهایتاً اینکه از نظر رهبر انقلاب، آینده از آن اسلام به عنوان دین حق است و وعده الهی نیز بیانگر پیروزی نهایی اسلام است: «معتقدیم که آینده در اختیار اسلام و متعلق به این دین است».(24) «آخرین نقطهاى که در این زمینه از بینش اسلامى عرض مىکنم این است که از نظر اسلام و بینش اسلامى، جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است».(25) البته تحقق وعده الهی نیازمند تلاش و کوشش است و در بلندمدت امکان تحقق دارد: «فرجام جهان البته تحقق آرزوهاى اسلامى است که کار ده سال و بیست سال نیست. تحقق آرزوهاى اسلامى، کار بلندمدت است و باید بهتدریج انجام بگیرد و همة عوامل دست به دست هم بدهند. معلوم است که آرزوهاى اسلامى در مدت کوتاه تحقق پیدا نمىکنند».(26)
فهرست منابع 1ـ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى، در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و رؤساى نمایندگىهاى جمهورى اسلامى ایران در خارج از کشور، 1383 ص 111. 2ـ مکتوبات، پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)، 1369 ص 40. 3ـ بیانات، سخنرانى در دیدار با ائمه جمعه، روحانیون، مسئولان و اقشار مختلف مردم شهرهاى کبودرآهنگ و بهار همدان، هشتپر طوالش، سبزوار و مرند، اعضاى ستاد نماز جمعه تهران، فرهنگیان و دانشآموزان گلپایگان و دستاندرکاران احداث حسینیة امام خمینى(ره)، 1368، ص 354. 4ـ بیانات در خطبههاى نماز جمعه تهران، سال 1369، ص 22. 5ـ بیانات در دیدار اعضاى هیئت علمى کنگره امام خمینى(ره)، 1378، ص 165. 6ـ بیانات در خطبههاى نماز جمعه تهران، سال 1374، ص 43. 7ـ سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزه علمیة قم، 1370، ص 486. 8ـ بیانات در اجتماع باشکوه زائران مرقد مطهر حضرت امام خمینى(ره)، 1376، ص 57. 9ـ بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، 1379، ص 64. 10ـ بیانات در اجتماع بزرگ مردم اصفهان، 1380، ص 133. 11ـ بیانات در دیدار میهمانان خارجى شرکتکننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، 1371، ص 34. 12ـ سخنرانى آیتالله خامنهاى در چهل و دومین مجمع عمومى سازمان ملل، 1366، ص 1. 13ـ بیانات، خطبههاى نماز جمعه تهران، 1368، ص 470. 14ـ بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید مبعث، 1373، ص 121. 15ـ بیانات در دیدار با رئیسجمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفته دولت، 1374، ص 75. 16ـ سخنرانى در مراسم بیعت مدرسان، فضلا و طلاب حوزه علمیة مشهد، به همراه نماینده ولى فقیه در خراسان و تولیت آستان قدس رضوى، 1368، ص 165. 17ـ بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار علما و روحانیان،1371، ص 67. 18ـ بیانات در دیدار با رهبران گروههاى جهادى افغانستان، به همراه صبغه الله مجددى (رئیسجمهور موقت افغانستان) و حجتالاسلام و المسلمین ابراهیمى (نماینده رهبرى در امور افغانستان) و جمعى از مسئولان وزارت امور خارجه، 1369، ص 302. 19ـ بیانات، سخنرانى در دیدار با فرزندان ممتاز شاهد، جانبازان شهرهاى مشهد و تهران و استان کردستان، جمعى از دانشآموزان مدارس تهران و مدرسان مراکز تربیت معلم و گروهى از ورزشکاران و مسئولان سازمان تربیت بدنى کشور، 1369، ص 217. 20ـ بیانات در دیدار اعضاى ستادهاى نماز جمعه سراسر کشور، 1381، ص 58. 21ـ بیانات در اجتماع زائران مرقد مطهر امام خمینى(ره)،1380، ص 51. 22ـ بیانات پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى آقاى سید محمد خاتمى، 1380، ص 86. 23ـ بیانات خطبههاى نماز جمعه تهران، 1369، ص 22. 24ـ بیانات، سخنرانى در دیدار با گروههاى مختلف مردم و میهمانان خارجى شرکتکننده در مراسم دهه فجر و کنفرانس اندیشة اسلامى، 1368، ص 458. 25ـ بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، 1379، ص 133. 26ـ بیانات سخنرانى در دیدار با جمعى از روحانیون، ائمة جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور در آستانة ماه مبارک رمضان، 1370، ص 558.
سوتیترها:
1- عدالت علاوه بر این اینکه از مهمترین ویژگیهای اسلام است، مهمترین هدف اسلام نیز محسوب میشود. رهبر انقلاب میفرمایند: «فورىترین هدف تشکیل نظام اسلامى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهى براى همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه قسط و عدل زندگى کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانى نایل آیند».
2. «فرجام جهان البته تحقق آرزوهاى اسلامى است که کار ده سال و بیست سال نیست. تحقق آرزوهاى اسلامى، کار بلندمدت است و باید بهتدریج انجام بگیرد و همة عوامل دست به دست هم بدهند. معلوم است که آرزوهاى اسلامى در مدت کوتاه تحقق پیدا نمىکنند».
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 180 |