تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,280 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,192 |
قدرشناسی و صدرنشینی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 7، دوره 1392، شماره 379 - شماره پیاپی 378، مرداد 1392، صفحه 16-17 | ||
تاریخ دریافت: 20 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 20 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
قدرشناسی و صدرنشینی
حجتالاسلام والمسلمین جواد محدثی
خودشناسی هر که «قدر» خود را نشناسد، قدر هیچ چیز دیگر را نخواهد شناخت. کلام زیبای امیرمؤمنان«ع» در زمینة «خودشناسی» چنین است: «مَن جهل نفسَهُ. کانَ بغیر نَفسیهِ اجهل»(۱) هر کس خود را نشناسد، غیر خود را هیچ نخواهد شناخت. مقصود از این «خود» چیست؟ آیا «خود فیزیکی» و شناخت ویژگیها و مشخّصات بدنی و اندام و دستگاههای ظریف و پیچیدة بدن مثل دستگاه گردش خون، تنفس، اعصاب، رگها و مویرگها، استخوانبندی، شنوایی و بینایی و گوارش و عضلات است؟ آیا «خود روحی» و آشنایی با دنیای پیچیده و تو در توی روح و روان و شخصیت و غرایز و تمایلات و کششها و حساسیتها و خواستهها و محبّت و نفرت و انس و وحشت و دلبستگیها و علایق است؟ آیا «خود انسانی» و کمالات و کمالجویی و فلسفة خلقت و ابدیتخواهی و روحیة نیایش و معنویت و جذب شدن به خوبیها و خوبان یا لغزشگاههای اخلاقی و نفسانی و استعدادهای روحی و زمینههای رشد انسانی است؟ البته همة اینها هست و هر یک از این معرفتها میتواند سهمی در تعالی روح و تکامل انسان داشته باشد. کلام حضرت امیر«ع» که فرمود: «من عرفه نفسه عرفه ربه»(۲) به همة این وادیهای شناخت اشاره دارد، زیرا دقت در پیچیدگیها و ظرافتها و مهندسی شگفتِ کیفیّتِ چشم و گوش، بهتنهایی کافی است که انسان را «موحّد» سازد و از خودشناسی به خداشناسی برساند. امّا مهمتر از اینها شناختِ «جایگاه انسان» در نظام خلقت و بساط گستردة آفرینش است، آفرینشی که هیچ ذرّه و گوشهای از آن، بیهدف و عبث نیست: «افحسبتم انمّا خلقناکم عبثاً...»(۳) ز کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم *** اندکی در خود نگر تا کیستی از کجایی؟ در کجایی؟ چیستی؟
شوق پرواز گفتیم «خودشناسی» و چشمانداز وسیع فلسفة خلقت و میدانهای رشد و زمینههای تعالی در نظر آمد. گاهی کسی در مدار جاذبة یک روح قوی قرار میگیرد و میل به پرواز پیدا میکند. گاهی «جاذبة عرفانی» یک عارف صاحبدل، دلهای مستعد را به طیران وامیدارد و از خاک به افلاک میکشاند. گاهی مجلس و محفل با شور و حالی، فطرت کمالجو را گرم و شکوفا میسازد. گاهی روشن شدن «چراغ بیداری» در درون دل و یک «جرقة معنوی»، وجودی را به آتش میکشد و «بذر وجود» را در «مزرعة حیات» کسی بارور میسازد و «گل کمال» را بر شاخسار وجودش میشکوفاند. اگر کسی «قدر» و «قیمت» خود را نشناسد، چه امیدی هست که در پالایش روح و تصفیة جان بکوشد و کمر همت بربندد و دستی از آستین اراده بیرون آورد و «بخواهد» تا «برسد» و «بجوید» تا سیراب شود؟ آنان که تشنة «آب حیات»اند و سایهسار آرامش معنوی را طالبند، گمشدة خویش را در وادی معرفت و عبادت و تهذیب نفس مییابند و روح عطشناک خویش را از این چشمة زلال و شراب طهور، سیراب میکنند. اینکه «شوق پرواز» در انسان هست، نشانة امکان پرواز و اوجگیری است، چون هر غریزهای که خدا در انسان نهاده است، میدانی را هم برای بروز و ظهور آن فراهم کرده است. سعدی چه نیکو گفته است: طیران مرغ دیدی؟ تو ز پای بند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیّت رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حدّ است، مکان آدمیت(۴)
جایگاه انسان در آموزههای پیشوایان معصوم«ع» آمده است که قیمت انسان بسی بالا و جایگاهش والاست. انسان، برتر از دنیاست و آنچه در آن است. قیمت انسان، «بهشت» است و اگر خود را به کمتر از آن بفروشد، زیان کرده است. حضرت علی«ع» میفرماید: «لَیسَ لِانفُسِکم ثَمنٌ الاّ الجنّه، فلا تَبیعوها اِلاّ بها»(۵) جانهای شما را بها و قیمتی جز «بهشت» نیست، پس خود را جز به بهشت نفروشید. ما در کجای آفرینش و کدام زاویة خلقتیم؟ صندلی ما در عالم وجود کجاست؟ برای چه آمدهایم و کجا خواهیم رفت و سرنوشت ابدی ما چه خواهد شد؟ بسته به اینکه با «وجود» خود چگونه برخورد کنیم و این «بند» را چگونه آبیاری کرده و برویانیم، یا چگونه ضایع کرده و بسوزانیم، جایگاه ما متفاوت خواهد بود. قرآن، بارها از «فلاح» سخن گفته است(۶) که روییدنی مثل بذر و گیاه و کنار زدن موانع و سرکشیدن و برآمدن و نفس کشیدن در آفاق و بهره بردن از نور است. «قد افلح من زکیها»(۷) هر که این نفس را تزکیه کرد، به فلاح رسید و رستگار شد. اگر وجود خود را همچون گیاهی رو به رشد بدانیم، آراستگی به کمالات اخلاقی و معنوی مثل شکفتن غنچه و به برگ و بار نشستن آن است. دریغ از غنچهای که نشکفته پر پر شود و شاخهای که به بار ننشسته بشکند و وجودی که به کمال نرسیده تباه شود و به انسانی که به جای «بهشتی» شدن، «هیزم جهنم» گردد.
صدرنشینی تو پاک، همچو نسیمی بلند، همچو چکادی تو سرفراز، چو سروی تو سرکشیده ز خاکی تو چون چمن به طراوت تو چون فرشته به پاکی تو رود پر تب و تابی ز پنجههای زمانه تو چکه چکة آبی ...(۸) آن «قدرشناسی» که یاد شد، فرجامی چون «صدرنشینی» هم دارد. قرآن، از کسانی به نام «مقربین» یاد می کند.(۹) در متون حدیثی، از بسیاری کارهای نیک یاد شده که انسان را به خدا نزدیک میکنند. انجام عبادات هم باید به قصد «قربت» انجام شود و مقرّبان درگاه الهی حقّ شفاعت دارند. فرشتگان خدا هم در سایة عبودیت و اطاعت و بندگی، مسندنشینان «قرب الهی» میشوند و با عنوان «الملائکه المقرّبون» از آنان یاد می شود.(۱۰) این همان «صدرنشینی» است که در سایة «قدرشناسی» فراهم میآید. در حدیث قدسی است که بندة من در سایة نیکیها، آن قدر به من نزدیک میشود که من چشم او میشوم که بدان مینگرد و گوش او میشنوم که بدان میشنود و دست او میشوم که بدان کار و تلاش میکند.(۱۱) صدرنشینی در دستگاه خدا برای کسانی است که اهل ایمان، یقین، عبادت، اخلاص، اصلاح، سجود، انفاق، حسن خلق، تواضع، خوف از خدا، ترک معصیت، پرهیز از لقمة حرام، کار و تلاش برای کسب حلال، کوشش برای آشتی دادن افراد، انجام نوافل، ادای فرایض، نیکی به بندگان خدا، گریة شبانه به درگاه حق و... باشند. اینها همه در روایات آمده است. آنگاه کسی که صدرنشین شد، دعایش هم مستجاب میشود، چون مقرّب است و به جایی میرسد که: «اِن دعانی اَجبتَهُ، و اِنّ سألنی اعطیته»(۱۲) اگر مرا بخواند، اجابتش می کنم و اگر از من درخواست کند عطایش میدهم. قدر خود را بشناسیم، تا صدرنشین گردیم.
پینوشتها ۱ـ غرر الحکم، ج 5 ص 334، حدیث 8664. ۲ـ همان، ص 194، حدیث 7946. ۳ـ مؤمنون، آیه 115. ۴ـ کلیات سعدی، ص 790. ۵ـ نهج البلاغه، حکمت 456. ۶ـ از جمله در این آیات: اعلی آیه 14، مؤمنون آیه 1، اعراف آیه 157، حشر آیه 9 و... . ۷ـ شمس، آیه 9. ۸ـ از نویسنده، «برگ و بار»، ص 273. ۹ـ بنگرید به این آیات: نساء آیه 172، واقعه آیه 11، مطففّین آیه 28، آل عمران آیه 45 و آیاتی دیگر. ۱۰ـ نساء آیه 172. ۱۱ـ کافی. ج 2 ص 352. ۱۲ـ همان.
سوتیترها: 1. آنان که تشنة «آب حیات»اند و سایهسار آرامش معنوی را طالبند، گمشدة خویش را در وادی معرفت و عبادت و تهذیب نفس مییابند و روح عطشناک خویش را از این چشمة زلال و شراب طهور، سیراب میکنند. اینکه «شوق پرواز» در انسان هست، نشانة امکان پرواز و اوجگیری است، چون هر غریزهای که خدا در انسان نهاده است، میدانی را هم برای بروز و ظهور آن فراهم کرده است. 2. صدرنشینی در دستگاه خدا برای کسانی است که اهل ایمان، یقین، عبادت، اخلاص، اصلاح، سجود، انفاق، حسن خلق، تواضع، خوف از خدا، ترک معصیت، پرهیز از لقمة حرام، کار و تلاش برای کسب حلال، کوشش برای آشتی دادن افراد، انجام نوافل، ادای فرایض، نیکی به بندگان خدا، گریة شبانه به درگاه حق و... باشند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 177 |