تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,205 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,131 |
وضعیت قرمز، خطر فروپاشی اجتماعی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 18، دوره 1392، شماره 383 - شماره پیاپی 384، آذر 1392، صفحه 51-51 | ||
تاریخ دریافت: 21 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 21 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
وضعیت قرمز، خطر فروپاشی اجتماعی دکتر محمدصادق کوشکی ۱ـ جامعه ایران، جامعهای خانوادهمحور است و این ویژگی در طول قرنها در این جامعه تثبیت شده، مردم ایران قبل و بعد از اسلام خانواده را واحد ساختاری تشکیلدهنده جامعه میدانسته و این خصوصیت تا به امروز نیز جاری و ساری است! هنوز هم سلول تشکیلدهنده پیکره جامعه ایرانی خانواده است و کلیه قوانین، هنجارها و قواعد اجتماعی کشور برپایه مرکزیت و محوریت خانواده شکل گرفته است. در چنین حالتی اگر نهاد خانواده تهدید شود و یا به هر دلیلی با گسست روبهرو گردد، موجودیت جامعه با تهدید و تخریب مواجه خواهد شد. ۲ـ بنابر اظهارات مسئولان در شش ماهه نخست سال ۹۲ و در مقایسه با مدت مشابه در سالهای قبل، میزان ازدواج در کشور ۵ درصد کاهش و میزان طلاق ۷ درصد افزایش داشته است. این در حالی است که در تهران ۴۰ درصد از ازدواجها به طلاق منتهی میشود (حال آنکه در سال گذشته این رقم ۳۵ درصد اعلام شده بود). در سایر شهرهای بزرگ کشور (مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز و...) نیز وضعیت طلاق، فاصله محدودی از نرخ طلاق در تهران دارد (نرخ متوسط میزان طلاق در شهرهای بزرگ بین ۲۵ تا ۳۰ درصد کل ازدواجهای انجام شده است!). در این میان فاجعهبارتر آمارهایی است که توسط مقامات نیروی انتظامی اعلام شده است: «در چند سال اخیر بیشترین میزان قتلهای عمد درون خانوادهها رخ داده و قاتل و مقتول زن و شوهر بودهاند!» ۳ـ این آمارها در جامعهای خانوادهمحور مانند ایران به معنای «وضعیت قرمز» موجودیت جامعه است. ساختمان جامعه ایرانی از آجرهایی به نام «خانواده» ساخته شده که پوسیدگی و فروپاشی این آجرها درنهایت منجر به اضمحلال و فروپاشی ساختمان جامعه خواهد شد. با تداوم روند فعلی کاهش ازدواج (کاهش تعداد آجرهای سازنده جامعه) و افزایش طلاق (پوسیدگی و اضمحلال آجرهای تشکیلدهنده جامعه) ساختمان جامعه در آیندهای نه چندان دور دچار فروپاشی خواهد شد، آن هم فروپاشی از درون! وقتی خانه و خانواده رتبه اول به خطرناکترین مکان جامعه تبدیل میشود و میزان قتلهای عمد درون آن از میزان قتلهای عمد روی داده در خیابان و محلات جرم نیز بیشتر میشود و زن و شوهر (که محور خانواده و سازنده آن و امین و محرم و شریک زندگی یکدیگرند) به بلای جان هم (قاتل هم!) تبدیل شدهاند، آیا نباید از «وضعیت قرمز» سخن گفت؟ ۳ـ هر چند مشکلات اقتصادی عامل فروپاشی خانوادهها و عدم رغبت به تشکیل خانواده معرفی میشود، اما بررسی دقیق نشان میدهد که سهم مسائل اقتصادی در این مسئله آنچنان که وانمود میشود نیست! در حقیقت برخی برای پنهان ساختن عامل اساسی فروپاشی خانوادهها و بیرغبتی به تشکیل خانواده، وضعیت نامناسب اقتصادی را به عنوان مقصر اصلی معرفی میکنند! وقتی فرمانده پلیس آگاهی کشور اذعان میکند که میزان پروندههای مربوط به مسائل منافی عفت و جنسی در آگاهی ۵۰ درصد افزایش یافته، هنگامی که انگیزه اصلی در قتلهای خانوادگی (قتل زن توسط شوهر و بالعکس) را خیانت زوجین به یکدیگر تشکیل میدهد، هنگامی که طلاق و بیرغبتی به تشکیل خانواده در طبقات برخوردار و مرفه جامه بیشتر از طبقات محروم به چشم میخورد (میزان طلاق در مناطق عشایری و روستاهای کوچک بسیار کمتر از شهرهای بزرگ و مناطق مرفه است)، دیگر نمیتوان مسائل اقتصادی را به عنوان عامل اساسی در اضمحلال نهاد خانواده در کشور دانست. ۴ـ بدون تردید رواج بیحجابی، بیعفتی و فساد و فحشا در جامعه عامل اساسی در فروپاشی خانوادههاست! زمانی که جوانان میتوانند به سادگی و سهولت نیازهای جنسی خود را در جامعه ارضاء کنند، وقتی دانشگاههای کشور به مکانی برای خودنمایی جسمی دختران و چشمچرانی پسران و گفتوگوهای عاشقانه و دوستیهای چند ساله و چند نفره میان دخترها و پسرها تبدیل شده و البته مسئولین آموزش عالی و رؤسای دانشگاهها با سکوت خود و چشم بستن بر این فجایع، عرصه را برای جولان جنسی جوانان در چهارچوبی خارج از نهاد خانواده و ازدواج فراهم میکنند، دیگر چه لزومی به ازدواج احساس میشود؟ وقتی یک پسر دانشجو بتواند به سادگی (و به مدد انفعال کامل مسئولان دانشگاهی) نیازهای جنسی خود را در محیط دانشگاه برطرف کند و هر روز با دختری آرایش کرده و بیحجاب (و البته همکلاسی یا همدانشکدهای!) رابطه داشته باشد، چرا باید تن به ازدواج بدهد و به رابطه شرعی با یک دختر (همسرش) قانع باشد و تنوعطلبی جنسیاش را هم مهار کند؟ هنگامی که مردان بتوانند نیاز جنسیشان را در کنار خیابان و به سادگی یک بوق زدن پاسخ دهند، آیا میلی به ازدواج (و مسئولیتها و محدودیتهای آن!) در آنها باقی خواهد ماند؟ هنگامی که مردان متأهل بتوانند (که میتوانند!) روزانه صدها زن و دختر رنگارنگ و بیحجاب را در کوی و برزن و اداره و بازار و... ورانداز کنند، دیگر با کدام انگیزه به همسرانشان وفادار بمانند؟ آیا همسران مردان خیانتکار و هرزه برای انتقام از شوهرانشان به هرزگی عمدی و خیانت نخواهند پرداخت؟ ۵ـ نیازهای جنسی و عاطفی دو دلیل عمده برای تشکیل خانوادهاند! هنگامی که بیبندوباری و بیعفتی در جامعه رایج شود، هر دو نیاز در خیابان و اداره و بازار و... (و هر جایی به جز خانه!) پاسخ داده میشود و در این حالت دیگر چه نیاز به خانه و تشکیل خانواده یا وفاداری به همسر احساس میشود؟ اگر روزگاری مسائل مالی، زنان را به شوهران پیوند میداد، امروزه دختران شاغل و صاحب درآمد (که هر روز در حال افزایشاند) از این بابت نیازی به شوهر احساس نمیکنند! و طبیعی است در این شرایط تعداد شهروندان مجرد (مردان و زنان مجرد صاحبخانه و درآمد!) هر روز افزایش مییابد و در نتیجه در شهرهای بزرگ (و کمکم شهرهای کوچک) شاهد هزاران خانه مجردی هستیم! امری که تا چند سال پیش مقبولیت اجتماعی نداشت و حتی مردم از پذیرش یک همسایه یا مستأجر مجرد در کنار خود ابا داشتند! مروری کوتاه بر آگهیهای روزنامهها نشان میدهد که این پدیده (خانههای مجردی) هر روز در حال افزایش است (به خصوص در نقاط متوسط به بالای شهرهای بزرگ!) و البته در این موارد مسائل مالی هیچ نقشی در بیرغبتی به ازدواج ندارد! چرا که این زنان و مردان مجرد هم خانه دارند و هم درآمد! فقط نیازی به همسر احساس نمیکنند!! ۶ـ چنین وضعیتی برای جامعه خانوادهمحوری مانند ایران «وضعیت قرمز» تلقی میشود! اینکه گفته شود چنین حالتی نتیجه تهاجم فرهنگی یا جنگ نرم دشمن است، تغییری در اصل ماجرا نخواهد داد! اگر بناست جامعه ایرانی به حیات خود ادامه دهد، باید نهاد خانواده در آن مصون و باثبات باقی بماند و ثبات و امنیت خانواده در ایران حاصل نخواهد شد مگر به توجه مسئولان به آن و تلاش برای حفاظت از آن در برابر انواع آسیبها و صدماتی که متوجه آن شده است! اگر قرار است این «وضعیت قرمز» به «وضعیت سفید» بدل شود باید مسئولان کشور خطر ترویج روزافزون بیحجابی و بیعفتی را درک کنند. با دقت متوجه نتایج بیاعتنایی به وضعیت فاجعهبار اخلاق و عفت عمومی در جامعه باشند و برای مقابله با موج فزاینده فساد و فحشا در جامعه اقدامات قانونی و عملی را آغاز کنند. اجرای حدود الهی (خصوصاً در جرائم جنسی) بدون تعارف و کوتاهی و مراعات چهارچوبههای حقوق بشری غربی، چارهاندیشی جدی برای مقابله با بیحجابی و بیعفتی بنیان کن، ترویج و تشویق جامعه به رعایت اخلاق دینی و ضوابط شرعی در امور جنسی و... گوشههایی از اقدامات ضروری برای نجات نهاد خانواده در ایران امروزند! اقداماتی که بیاعتنایی به آنها ثمرهای جز مواجهه با فروپاشی اجتماعی در آیندهای نه چندان دور نخواهد داشت! اگر ساختمان جامعه ایرانی فرو بریزد دیگر جز حسرت و ندامت چه باقی خواهد ماند؟ | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 199 |