تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,289 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,204 |
جامعۀ پویا و زنده از نگاه شهید مفتح | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 19، دوره 1392، شماره 383 - شماره پیاپی 384، آذر 1392، صفحه 52-53 | ||
تاریخ دریافت: 21 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 21 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
به بهانه سالروز شهادت شهید دکتر مفتح در 27 آذر 58 جامعۀ پویا و زنده از نگاه شهید مفتح عبدالله اصفهانی دانشمند پرهیزگار شهید آیتاله مفتح که پرورشیافتۀ حوزه و دانشآموختۀ دانشگاه بود، در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضوری فعال، بابرکت و پرثمر داشت. درعینحال در مسائل علمی، فکری و دانش عقلی و نقلی صاحب نظرات ارزشمندی بود و در مقالات، کتابها، سخنرانیها و بحثهایی که با حوزویان و دانشگاهیان داشت محورهایی از اندیشههای خویش را تشریح میکرد. اگرچه سخنرانیهای او غالباً جنبۀ سیاسی داشت و بهمنظور مبارزه با رژیم استبدادی صورت میگرفت، ولی مبتنیبر دیدگاههای اعتقادی، باوری مذهبی و گرایش ژرف به فرهنگ قرآن و عترت بود. او در هرمیدانی پا میگذاشت، اصالت اسلامی و هویت ارزشی را فراموش نمیکرد. او نخست میکوشید اعتقادات مردم را عمق ببخشد، تفکرات و تصورات آنان را نسبتبه مذهب و مباحث کلامی اصلاح و پیرایش کند. دوم درصدد آن بود نسل جوان را بهسوی فرهنگ و معارف اسلامی راغب کند و حقایقی ناب از کلام وحی و سنت محمدی و احادیث اهل بیت را برای آنان تشریح کند. سوم تلاش او بر این اصل استوار بود که در مبارزات، موضعگیریها و مقاومتها هیچگاه از معیارها و موازین ارزشی فاصله نگیرد، اخلاص، صداقت، راستی و درستی در هیچ شرایطی فراموش نشود و برای عملیشدن این اصل، ضروری میدانست آگاهیهای عموم مردم نسبتبه مکارم اخلاقی و فضیلتهای اسلامی تقویت شود. در واقع در ورایِ کوششهای سیاسی ـ اجتماعی او یک برنامهریزی دقیق فکری مبتنیبر ارزشهای الهی نهفته بود و او این نگرش را بر اثر بررسیهای گسترده و عمیق در فرهنگ اسلامی، تحقیق در متون دینی و ژرفکاوی در حکمت و فلسفه بهدست آورده بود. او ضمن اینکه در هیچ موقعیتی ایمان و پرهیزگاری را در حاشیه قرار نمیداد، به جوانگرایی، نواندیشی و به مقتضیات زمان توجه میکرد و بهعنوان مجتهدی آگاه به مبارزۀ فکری و فرهنگی مشغول بود. شهیدمفتح عقیده داشت مذهب را باید از برخی پندارهای بیپایه پالایش کرد و نیز عقاید مذهبی را از هرگونه انحراف، بدعت و تهاجم فرهنگی چه نوع شرقی و چه نوع غربی، مصون نگاه داشت. او در تمام این شرایط، سختیهای زیاد و تنگنظریهای گوناگونی را تحمل کرد. کمتظاهر و پرتحرک بود، برداشت کم، اما بازدهی بسیاری داشت؛ چون چشمهای بر فراز این قلۀ ایمان و معنویت جاری شد و جویبارهای متعددی بهسوی جامعه جاری کرد. دانشگاهها، حوزه، مساجد، محافل مذهبی، جلسات نویسندگان، نشستهای علمی، همه و همه از طراوت این چشمه بهره میبردند. حضورش نادر و کمنظیر بود. آثارش از اظهارات و گفتههایش بسیار مشهودتر مینمود. قبل از آنکه خود را مطرح کند، در اندیشۀ ایجاد یک جریان پویا، باتحرک و توأم بانشاط و انبساط روحی بود. در این نوشتار بهطور کلی جامعۀ زنده و پویا از دیدگاه این دانشمند به خون خفته، بررسی میشود.
جامعۀ زنده و پویا به باور شهید مفتح، جامعۀ اسلامی در حالی زنده، پویا و رشد یافته است که بین افرادش برحسب انگیزههای مذهبی، نوعی انسجام، اتحاد و هماهنگی وجود داشته باشد. در این اجتماع کینهها، تهمتها، غیبتها، بدبینیها، حیلهگریها و دشنامها و حسادت مُرده است و هیچ جایگاه و پایگاهی ندارد. همه برای گرهگشایی از مشکلات هم و رشد و توسعۀ کمی و کیفی میکوشند. ایمان و تقوا در دلهای آحاد آن ریشه دوانیده و روح و روان آنان را معطر کرده است. دو عنصر امر به معروف و نهی از منکر و نیز جهاد و دفاع، چنین اجتماعی را از داخل و خارج مصون میکند و ریشههای فساد، انحطاط و انحراف را میسوزاند. مفتح اضافه میکند، اگر جامعهای میخواهد، تحرک لازم را در جهت تعالی و تکامل بهدست آورد به مذهب و مکتب حیاتبخش نیاز دارد. آن بارقهای که بتواند مردم را بیدار کند و بهسوی هدفی واحد بسیج کند آیین اسلام است. اگر میخواهیم در جامعه عدالت، مساوات و برابری ایجاد کنیم باید بدانیم نیروی محرکۀ قرآن و ائمۀ هدی و رهبری قاطع و سازشناپذیر بهخوبی میتواند چنین شرایطی را در جامعه عملی کند.(18) او میگوید: «مذهب برای جامعه ضرورت دارد؛ مذهب بهمعنای واقعی و راستین. نمیخواهم از آنچه بهنام مذهب گفته میشود و شکل اشتباه دارد دفاع کنم، بلکه مذهب بهشکل واقعی و راستینش که عامل پاکی، تقوا، درستی، نظم و نظام در جامعه است».(19) یک ضرورت دیگر از نظر شهید مفتح برای چنین جامعهای، عدالت اجتماعی است. وی یادآور میشود جامعه همچون بدن آدمی حالتهای گوناگون پیدا میکند. عدالت اجتماعی، این جامعه را از بیماریهای اخلاقی، طغیان، ستم و نابرابریها حفظ میکند و نوعی توازن معقول بر آن حاکم میکند؛ بهنحویکه از شکافها و تضادهای شدید اقتصادی در آن خبری نیست، البته حاکمان و فرمانروایان باید با مردم به عدل و انصاف رفتار کنند و اجازه ندهند آفتهای خطرناک و تشویشآفرین، بوستان امت اسلامی را دچار زوال و پژمردگی کند.(20) شهیدمفتح اضافه میکند: «(افراد جامعه) قبل از هرچیز باید از جهات اخلاقی و روحی چنان ساخته شده باشند که تحتتأثیر هیچ عاملی قرار نگیرند و از راه و مکتب خود کوچکترین انحرافی پیدا نکنند و همچون کوه در برابر توفانهای سهمگین مقاومت کنند». سپس خاطرنشان میکند: «ائتلاف و ارتباط عناصر ساختهشده و رشدیافته، امتی واحد را پدید میآورد که عقیدۀ واحدی دارند و بهسوی یک هدف تکاملی پویا در حرکتاند. در تشکیل این امت، نژادها، رنگها و ملیتها هیچگونه نقشی ندارند و اساس ارتباط همان باورها، ارزشهای الهی و موازین قرآنی است. او میافزاید: «استقلال و خودکفایی امت، حالت جاذبه و دافعه دارد. مسئولیت افراد نسبتبه همفکران خود در آن حد است که روابط خویشاوند مربوط به خون و نژاد محکوم این رابطه عقیدتی است و در برابر دشمنان فکر و عقیده، همه در صف واحد قرار گرفته، به نیروی ایمان خود تکیه کردهاند و به هیچ قدرت دیگری بستگی ندارند. تکیهکردن به دشمن از نظر اسلام گناه است».(21) او در جای دیگر بر اصل مهمی تأکید میکند: «در یک جامعۀ زنده هم مانند یک فرد زنده، بین همۀ اقشار و گروههایش هماهنگی است؛ یعنی همه با هم یک مسیر و هدف را تعقیب میکنند و درست هماهنگ و موزون و حسابشده بهسوی یک مقصد رهسپارند. یک قشر زنده اینطور فکر نمیکند که فقط برای خودش منافع و مزایایی طلب کند و به فکر گروه دیگر نباشد». اگر شهری به فکر روستایی و اداری به فکر بازاری و بازاری به فکر دانشگاهی و روحانیت به فکر دیگر قشرها و همۀ اقشار مرتبط با روحانیت نباشند، یعنی همه از هم بیگانه و بیارتباط با یکدیگر، چنین جامعهای ویژگیهای یک جامعۀ زنده را ندارد. اسلام میخواهد یک جامعۀ سالم، پویا، متکامل و مترقی را پایهریزی کند و بر همین اساس به مسئلۀ تکامل و تعاون اجتماعی و همکاری اهمیت میدهد».(22) مفتح در اندیشه و عمل به این اصل، اعتقادی عمیق و اساسی داشت که جامعه برای رسیدن به اهداف استراتژیک باید در مسیر وحدت اصولی، زیربنایی و پایدار و نه مقطعی و فصلی، گام بردارد. وی در فعالیت فرهنگی در مسجد قبا این مهم را پیگیری میکرد و به همین منظور «عبدالفتاح عبدالمقصود»، نویسندۀ مصری و نیز قاریان این کشور را به ایران دعوت کرد. با شخصیتهای فکری و فرهنگی و نیز رهبران نهضتهای اسلامی ارتباط برقرار کرد. در همین خصوص از سوی برخی تنگنظران تُنُکمایه به وی اعتراضاتی هم صورت گرفت، ولی او اعتقاد داشت: «این رفتوآمد و تلاوت قرآن بهترین شیوۀ تبلیغ تشیع در میان اهل سنت و ایجاد زمینۀ مناسب برای وحدت اسلامی و نزدیکی اهل سنت و شیعه است».(23) مفتح عامل پیروزی ایرانیان و امت مسلمان کشورمان را در عرصههای گوناگون، همین وحدت میداند: «اگر ملت ایران اینقدر در دنیا سرافراز و سربلند و پرافتخار شده که با غول خونخوار و غول استعمارگر جهانی (آمریکا) ستیز میکند، در سایۀ وحدت صفوف ملتش است؛ یعنی دانشگاه و مذهب، روحانیت به معنی مذهبشناسها، اینها با هم متحد هستند». او نگران این بود که مبادا بین دانشگاهیان و حوزویان اختلاف پیش آید و برخی گروهکها و عناصر ضدانقلاب آتش تفرقه را بین این دو قشر مشتعل کنند. به همین دلیل کوشید حوزه و دانشگاه را با هم پیوند دهد. او یادآور میشود: «اینها [دانشگاهیها] هستند که ما به تفاهم با آنها احتیاج داریم. دشمن میخواهد ما را از هم دور کند و ما میکوشیم با هم تفاهم کنیم. امام بارها فرموده است، با دانشگاهها ارتباط نزدیک داشته باشید، من برای دانشگاهیها احترام قائل هستم».(24)
عامل اقتدار و صلابت علاوهبر عواملی که برشمردیم، مفتح برای استحکام جامعۀ اسلامی، یک نظام سیاسی ـ معنوی را ضروری میدانست؛ البته به شرطی که این تشکیلات صبغهای الهی داشته باشد و رجال الهی و برگزیدگان خداوند در رأس آن قرار گیرند: «حکومت در بین جوامع انسانها باید حکومت الهی و فرستادگان خدا، انبیا و رجال الهی باشد، چرا؟ اگر حکومت به دست اینگونه مردان الهی شد، اینها دارای یک مکتبی هستند، مکتبی رهاییبخش، تعالیبخش. اگر جامعه روی آن طریقه و صراط افتاد، مسلّماً روی سعادت را خواهد دید».(25) شهیدمفتح بر این باور است که در اسلام وظیفۀ هرمسلمان مبارز، صرفاً مبارزه با نظامهای طاغوتی و ظلم و فساد تا سرحد نابودی آنها نیست و اینگونه نیست که با سقوط ستمگران وظیفۀ مسلمانان به پایان برسد، بلکه آنان باید برای استقرار یک نظام عادلانه بکوشند. اسلام به همان اندازه که به عبادات توجه دارد، مسائل سیاسی و اجتماعی را هم درنظر میگیرد و از این روی نمیتوان این آیین را با مذهب کلیساها مقایسه کرد: « اسلام، در امت مسلمان بهوسیلۀ ایمان مشترک، سازمانی برقرار کرده است که در ورای کشورهای مختلف، نژادها و فرهنگ و زبانهای گوناگون، یک عقیده به وحدت مستقر کرده که حتی بر رفتار روزمرۀ مردم حکمفرما و مسلط است. در اسلام سلسلهمراتب و سازمان روحانی به مفهوم مسیحیت آن وجود ندارد و طبقۀ روحانی که دارای مزایای خاص اجتماعی باشد در اسلام نیست، بلکه مردم در برابر هم مسئول و از نظر حقوق اجتماعی مساویاند: انّما المؤمنون اخوة». به اعتقاد وی: «اساسیترین شکل حکومت همان بود که در حیات رسول اکرم(ص) و صدر اسلام و مخصوصاً در خلافت علیبن ابیطالب(ع) تحقق یافت که (طی آن) احکام الهی مراعات و دقیقاً اجرا میشد، خلافت موروثی نبود، اساس کار با بیعت برگزیدگان امت استحکام مییافت، اما بهتدریج که قلمرو اسلام بسط و توسعه یافت، پیچیدگی سازمان سیاسی امری غیرقابل احتراز شد. اثرات حکومت استبدادی روم شرقی (بیزانس) و ساسانیان محسوس شد. خلافت شکل موروثی به خود گرفت. به نظر ما بسیار غلط است که بنیامیه و عباسیان را در شمار حکومتهای الهی (تئوکراسی) بدانیم، [زیرا] این نوع حکومتها با موازین ثابت اسلامی منطبق نبود، زیرا آن حکومتی را میتوان اسلامی نامید که برمبنای ایدئولوژیهای اسلامی استوار و مجرایش از تودۀ مردم با آرای عمومی (جمهوری) انتخاب شده و مسائل مادی و معنویش با هم آمیخته و پیوسته باشد».(26) شهیدمفتح در بحبوحۀ نهضت اسلامی با آنکه ممنوعالمنبر بود بحث دربارۀ نظام اسلامی را خود برعهده میگرفت. طبق گزارش ساواک ساعت 21 روز 18/5/1357، چهارم رمضانالمبارک سال 1399 هـ ق ایشان در حضور هشت تا دههزار نفر که بیشتر جوان و دانشجو بودند، پس از برگزاری نماز جماعت به منبر رفت و دربارۀ حکومت اسلامی صحبت کرد و نوزدهم مرداد هم به ایراد سخنرانی پرداخت و در بیستم مرداد پس از تلاوت آیاتی از کلاماله مجید، بیان کرد: «مسئلۀ سیاست با مذهب توأم است و در تمام زمانها رهبران دولتها حق سیاست را از رهبران مذهبی سلب کردهاند. من هشت سال است که از طرف امام خمینی مأموریت دارم که بیان ایشان را برای ملت شریف ایران ایراد کنم».(27) روز بعد مفتح در حضور هزاران نفر از مردم، بحث دربارۀ حکومت و رهبری را ادامه داد. به همین دلیل و در نتیجۀ فعالیتهای روبه گسترش آیتاله مفتح، کلانتری چنین نظر داده است: «با توجه به محتوای سخنرانیهای واعظ مذکور و تحریک احساسات مردم و دعوت تودههای اخلالگر در شهرستانهای ایران به همبستگی و اطاعت بیچونوچرا از دستورات مرجع تقلید آیتاله خمینی بهمنظور برقراری حکومت اسلامی، احتمال ایجاد تظاهرات از ناحیۀ جمعیت حاضر... بعید به نظر نمیرسد».(28) شهیدمفتح بر تفکیکناپذیری بین رهبری سیاسی و معنوی تأکید دارد و میگوید: «مقام رهبریِ معنوی و سیاسی از هم جدا نیست، چه کسی میگوید دین از سیاست جداست؟ مگر رسولاله پیشوای سیاسی نبود؟ مگر امیرالمؤمنین در دوران خلافت مقام رهبری سیاسی را نداشت؟ ائمۀ دین که ما برایشان فریاد میزنیم: وای حق ائمه را قطع کردند! کدام حقشان را؟ پیشوایی معنوی که غصب نشده بود. منظور ما همان حق سیاسی و رهبری سیاسی ائمه است. ما میگوییم شیعه در طول تاریخ اسلام این افتخار را دارد که میگوید منصور عباسی غاصب است، این مقامی را که منصور بر آن تکیه زده از آن او نیست و باید امام صادق به آن تکیه بزند».(29) او در دفاع از امامت مینویسد: «ما هدایت و زعامت را بر روی هم در مورد امام، خلافت مینامیم. پیامبر هر دوی این مقامها را داشت و امام هم باید همینگونه باشد. پس چون منصب امام همان منصب پیامبر معصوم است، امام نیز باید معصوم باشد و نیز ویژگیهای دیگری از قبیل تقوا، علم، زهد و ورع و آگاهی که در نبی هست در امام نیز باید باشد».(30)
پینوشتها 18. حکومت اسلامی، شهید مفتح، نشریۀ حزب جمهوری اسلامی، ش 28، ص 22. 19. وحدت و قشر روحانی و دانشگاهی، ص 11. 20. مکتب اخلاقی و تربیتی امام صادق(ع)، ص 19. 21. آیات اصول اعتقادی قرآن، صص 105و106. 22. وحدت دو قشر روحانی و دانشگاهی، ص 8 و9. 23. زندگی و مبارزات آیتاله شهید دکتر محمد مفتح، ص 84. 24. یادنامهای از بنیانگذار وحدت روحانی و دانشجو، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی. 25. حکومت اسلامی، ص 27 و 31. 26. آیات اصول اعتقادی قرآن، ص 111و 112. 27. زندگی و مبارزات مفتح، ص 235، به نقل از گزارشهای ساواک. 28. زندگی و مبارزات مفتح، ص 237. 29. شهید مفتح تکبیر وحدت، پیشین، ص 81و82. 30. همان، ص 28.
سوتیترها: * سخنرانیهای استاد شهید دکتر مفتح، اگرچه غالباً جنبۀ سیاسی داشت و بهمنظور مبارزه با رژیم استبدادی صورت میگرفت، ولی مبتنیبر دیدگاههای اعتقادی، باوری مذهبی و گرایش ژرف به فرهنگ قرآن و عترت بود. او در هر میدانی پا میگذاشت، اصالت اسلامی و هویت ارزشی را فراموش نمیکرد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 249 |