تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,081 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,026 |
مِهر مقدس و خشم مقدس | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 7، دوره 1393، شماره 387 - شماره پیاپی 388، خرداد 1393، صفحه 18-19 | ||
تاریخ دریافت: 24 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 24 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
مِهر مقدس و خشم مقدس آیتاللهسید احمد خاتمی محور مجموعه مقالات «در آستان امامان» زیارت جامعه کبیره بود و اینک فراز دیگری از آن را پی میگیریم. «اشهد الله و اشهدکم انی مؤمن بکم و بما آمنتم به کافر بعدوکم و بما کفرتم به: خدا و شما را گواه میگیرم که من به شما و هر آنچه شما بدان ایمان دارید ایمان دارم و به دشمن شما و هر آنچه بدان کفر ورزیدهاید کافرم.
ایمان به مقام والای امامان در این فراز زائر ایمان ارادتش را با واژه «ایمان» بیان میکند. «ایمان» فراتر از ابراز عشق است. ایمان یعنی باور چه بسا «علم» هست، ولی ایمان نیست، چه بسا عشق و ارادت هست، ولی ایمان نیست. عشق برخاسته از احساس است و «ایمان» برخاسته از عقل و احساس است. « قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُم...؛(۱) عربهای بادیهنشین گفتند ایمان آوردهایم. بگو شما ایمان نیاوردهاید، بگویید اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است». «ایمان برخاسته از انگیزههای معنوی، عشق علم و آگاهی است» و صرف ابراز اسلام «ایمان» نیست. در روایتی از پیامبر اکرم«ص» آمده است « الاسلامُ علانیهٌ والایمانُ فی القلب»؛(۲) اسلام امر آشکاری است ولی جای ایمان دل است. وقتی گل «ایمان» در جان جوانه زد، فداکاری و ایثار را در پی دارد. بر این اساس است که قرآن، مؤمنان را با همین ویژگی میستاید. بلافاصله در آیه بعد میفرماید: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛(۳) مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه نمیدهند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد میکنند. آنها راستگویانند. در این فراز، زائر امام میگوید من امامت شما را باور دارم و رهنمودهای شما را رهنمود الهی و در راستای ابلاغ فرامین الهی میدانم. این باور، فداکاری را در پی دارد، فداکارانی که حتی در لحظه آخر زندگی خود با اعلام این باور با پیکرهای خونین به دیدار خدا رفتند.
نمونههای ایمان راستین یکی از این ایثارگران میثم تمار است، او سراپا عشق به مولی علی«ع» بود. پسر میثم میگوید: «شنیدم که پدرم میگفت روزی امیرمؤمنان«ع» مرا فراخواند و به من فرمود: یا میثم کیف انت اذا دعاک دعی بنیامیه عبیدالله بن زیاد الی البرائه منی؟: ای میثم تو در چه حالی آنگاه که فرزخوانده بنیامیه عبیدالله بن زیاد تو را به بیزاری جستن از من فرا میخواند؟» من گفتم: اذا والله اصبر و ذاک فی الله قلیل: به خدا سوگند آنگاه پایداری میکنم و این به خاطر خدا اندک است. مولی علی«ع» فرمود: اذا تکون معی فی درجتی: ای میثم پس (در بهشت) با من در یک جا خواهی بود.»(۴) این میوه شیرین درخت تنومند باور است. این در حالی است که حضرت مولا ریز واقعه شهادتش را پیشگویی کرد و فرمود که تو پس از من به دار آویخته میشوی، با سر نیزه تو را زخمی میکنند و در روز سوم از بینی و دهانت خون سرازیر میشود و محاسنت را رنگین میکند. منتظر آن رنگین شدن باش و تو دهمین نفری هستی که بر خانه عمروبن حریث به دار آویخته میشوی و چوبه دارت از همه آنان کوتاه و از همه به جوی آب نزدیکتر است. بیا برویم تا درخت نخلی را که بر چوبه آن به دار کشیده میشوی به تو نشان دهم. مولا آن را به او نشان داد. میثم پیوسته نزد آن نخل میآمد و کنارش نماز میخواند و میگفت چه نخل مبارکی! من برای تو آفریده شدم و تو برای من بزرگ شدهای. هنگامی که بالای چوبه دار بود و هنوز به شهادت نرسیده بود، برای مردم از فضایل بنیهاشم میگفت. به ابنزیاد گفته شد این جوان شما را رسوا کرد! گفت بر دهانش لگام بزنید. او نخستین خلق خدا بود که پس از اسلام بر او لگام زدند. او ده روز پیش از ورود امام حسین«ع» به عراق به شهادت رسید و در روز سوم به دار کشیدنش، با سر نیزه زخمیاش کردند که تکبیر گفت و در پایان روز خون از دماغ و دهانش سرازیر شد.(۵) تجلی برجسته «مؤمن بکم» یعنی این. تجلی دیگر این عنوان جناب «ابن سکیت» است. او از علما و بزرگان ادب عربی است و هنوز هم نامش در ردیف صاحبنظران زبان عرب مانند سیبویه و دیگران برده میشود. وی در دوران خلافت متوکل عباسی میزیست. در حدود دویست سال پس از شهادت مولی علی«ع» در دستگاه متوکل متهم بود که شیعه است، اما چون بسیار فاضل و برجسته بود، متوکل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد. یک روز که بچههای متوکل به حضورش آمدند و ابنسکیت هم حاضر بود و ظاهراً در آن روز امتحانی هم از آنها گرفته بود و خوب از عهده برآمده بودند، متوکل ضمن اظهار رضایت از ابنسکیت و با توجه به سابقه ذهنی از او که شنیده بود تمایل به تشیع دارد، پرسید این دو نزد تو محبوبترند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابنسکیت از این جمله و از این مقایسه برآشفت، خونش به جوش آمد، با خود گفت کار این مرد مغرور به جایی رسیده است که فرزندان خود را با حسن و حسین«ع» مقایسه میکند؟ این تقصیر من است که تعلیم آنها را برعهده گرفتهام و در جواب متوکل گفت؛ به خدا قسم قنبر غلام علی بهمراتب از این دو و پدرشان نزد من محبوبتر است. متوکل فی المجلس دستور داد زبان ابنسکیت را از پشت سرش درآوردند.(۶)
خشم مقدس زائر امامان به همان اندازه که به انان ایمان و عشق دارد، به همان میزان از دشمنانشان نفرت دارد، هر چند تمام آرزویش هدایت آنها و راهیابیشان به صراط مستقیم امامان است. در مکتب ما «تولی» و «تبری» با هم است، چنان که دعوت همه پیامبران خداست. « وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوت...؛(۷) تحقیقاً برای هر امتی رسولی فرستادیم که خدا را عبادت و از طاغوت اجتناب کنند.» این یعنی تولی به حضرت حق و تبری از دشمنان خداوند. محتوای «لااله الا الله» به عنوان برجستهترین شعار توحید، تبری از غیر خدا و تولی به خداوند است. در بسیاری از آیات صفت «غفور رحیم» خداوند همراه با اینکه عذاب او هم عذاب دردناکی است آمده است: «نبئْ عِبَادِی أَنی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَّ عَذَابی هُوَ الْعَذَاب الأَلِیم: به بندگانم خبر بده که من آمرزنده و مهربانم و عذاب من هم عذاب دردناک است». در دعای افتتاح میخوانیم: « وَ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَة وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة: و یقین دارم که تو در موضع عفو و رحمت مهربانترین مهربانان و در موضع عذاب و مجازات سختترین عقابکنندگانی».(۹) امامان سلامالله علیهم اجمعین تولی منهای تبری را دروغ میدانستند، یعنی کسی را محب و دوستدار خویش میدیدند که در کنار محبت به این گلهای بیخار جهان هستی، جانش مملو از نفرت از دشمنانشان باشد. شخصی به امام صادق«ع» گفت: «ان فلانا یوالیکم و لکنه یضعف عن البرائه من عدوکم:(۱۰) فلانی شما را دوست دارد، اما در عرصه برائت از دشمنانتان ضعیف است. حضرت فرمود: هیهات کذب من زعم انه یحبنا و هولا یتبرء من عدونا: هرگز (او دوست ما نیست) .دروغ میگوید کسی که میپندارد ما را دوست دارد و از دشمنانمان تبری نمیجوید». این متون و دهها متن دیگر که در مجامع روایی تحت عنوان التبری من اعداءالله، الغضب لله و... آمده است گویای این است که اسلام ناب و واقعی، هم مهر مقدس را در خود دارد و هم خشم مقدس را و تفسیر یک سویه از اسلام، تحریف اسلام به نفع اهداف شخصی است. در دورهای تنها از مهر اسلام گفته میشد که البته شعار انتخاباتی و اهداف جناحی را دنبال میشد. این جریان تا آنجا پیش رفت که گفت حتی در کربلا هم مهر بود و بس. اگر مرادشان این بود که سیدالشهدا«ع» سراپا مهر به هدایت دشمنان خدا بود، آن چنان که همه پیامآوران الهی چنین بودند، سخن حقی است، ولی آنان دین را در خدمت خود میخواستند و تفسیرشان این نبود. به راستی شهید بزرگ کربلا حضرت علیاکبر«ع» که دهها نفر از یزیدیان را به جهنم واصل فرمود، از سر این کار را کرد یا با خشم مقدس؟ سردار رشید کربلا که دهها نفر از دشمنان خدا را بر زمین انداخت با مهر بود یا با خشم مقدس؟ این جریان حتی یک بار هم از خشم مقدس سخنی بر زبان نیاورد و تا بدانجا پیش رفت که هر کسی میگفت در اسلام خشم مقدس هم داریم، او را طرفدار خشونت معرفی میکردند و شاید امروز هم او را «افراطی» بنامند. البته تنها خشم مقدس را دیدن و مهر مقدس را ندیدن هم تفسیر یکجانبه و یکسویه از اسلام است که نادرست است. زائر امامان در کنار ابراز عشق و ایمان خود به آنان برائت خویش را از دشمنان با واژه «کفر» به آنها ابراز میکند.
بصیرت «مستبصر بشأنکم و بضلاله من خالفکم؛ به مقام شما آگاهیم و به گمراهی هر که با شما مخالفت کند بیناییم.» در این فراز زائر امامان ابراز میدارد که تولی و تبری او آگاهانه و با بصیرت است. ایمان ماندگار، ایمان برخاسته از بصیرت است. بصیرت، روشندلی است. پیامبر بزرگ اعلام میدارد که « : قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی...؛(۱۱) بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم. زائر میگوید با بصیرت به مقام والای شما که باید برای شناخت شما از خداوند شروع کنیم « اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ» آنگاه سراغ پیامبر بیاییم «ا اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَبِیَّک» و آنگاه سراغ مقام والای آنان بیاییم « اَللّهُمَّ عَرِّفْنی اِمامِک». مقام والای شما را به این میشناسم که چون بشر هستید به تعبیر قرآن الگوی آنهایید و از سوی دیگر مقام ملکوتی دارید. به اذن خداوند ولایت تکوینی دارید، به اذن او علم غیب دارید و... . شما اولیاء الهی را چنین میشناسید. بر این اساس دینمان را به شما گره زدهایم و با این مبنا با دشمنان شما دشمن هستیم.
ارادت به دوستان اهل بیت«ع» «موال لکم و لاولیائکم بغض لأعدائکم و معادلهم؛ دوستدار شما و دوستان شما هستم و به دشمنانتان کینه میورزم و دشمن آنانم». این فراز هم بیان جلوه دیگری از تولی و تبری است. ارادت و محبتم نثار شماست و هم دوستان شما، آنچنان که نفرتم و دشمنیام نثار دشمنان شماست. معنی این فراز این است که تجلی ابراز ارادت به اهل بیت«ع»، دوست داشتن دوستان آنهاست. نه تنها قلبی که در عمل هم آنچه را که برای خود میخواهد، برای محبان اهل بیت«ع» هم میخواهد. این تولی عملی است. شیعه چنین است. هم علاقه قلبی به دوستان اهل بیت«ع» دارند، هم علاقه عملی. امام صادق«ع» از یکی از شیعیان خود احوال دوستانشان را پرسید، او هم از آنها تعریف و تمجید کرد، حضرت پرسید رسیدگی ثروتمندانشان به تهیدستانشان چگونه است؟ آن مرد عرض کرد اندک. امام پرسید دیدار و سر زدن ثروتمندانشان به تهیدستانشان چگونه است؟ آن مرد گفت اندک! حضرت پرسید دستگیری و کمک مالی ثروتمندانشان از تهیدستانشان چگونه است؟ آن مرد عرض کرد شما اخلاق و صفاتی را میفرمایید که در میان ما کمیاب است. حضرت فرمود« «فکیف تزعم هولاء انهم شیعه؛ پس چگونه آنان خود را شیعه میدانند؟»(۱۲) در روایت مشابهی همین سئوال را امام باقر«ع» در باره شیعیان پرسیدند در ملاقات با کسی که میگفت شیعیان بسیار دارید، حضرت فرمود: «آیا توانگر به تهیدست توجه میکند؟ آیا نیکیکننده از کسی که (در جواب خوبیاش) به او بدی کرده گذشت میکند؟ آیا با یکدیگر همدردی میکنند؟ عرض کردم خیر، حضرت فرمود: «لیس هؤلاء الشیعه، الشیعه من یفعل هکذا؛ آنها شیعه نیستند، شیعه کسی است که این کارها را بکند.»(۱۳) زائری که میگوید من دوستدار شما و دوستانتان هستم، باید علاقه و دوستی خود را با مواسات و همراهی به نمایش بگذارد.
پاورقیها ۱ـ حجرات، ۱۴. ۲ـ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۱۳۸. ۳ـ حجرات، ۱۵. ۴ـ موسوعه الامام علی بن ابیطالب، ج ۷، ص ۵۱۰ (چاپ دارالحدیث) به نقل از خصائص الائمه، ص ۵۴، رجال کشی، ج ۱، ۲۹۵. ۵ـ موسوعه الامام علی بن ابیطالب، ج ۷، ص ۵۰۷ تا ۵۰۹ به نقل از: الارشاد، ج ۱، ص ۳۲۳، اعلام الوری ۱/ ۳۴۱، الاصابه، ج ۶، ۲۴۹. ۶ـ جاذبه و دافعه علی«ع»، ص ۲۴ و ۲۵ (چاپ اول). ۷ـ نحل، ۳۶. ۸ـ حجر، ۴۹. ۹ـ مفاتیحالجنان، مستند، ص ۴۱۶ (انتشارات اسوه) ۱۰ـ السرائر، ج ۳، «مستطرفات» ۱۱ـ یوسف، ۱۰۸. ۱۲ـ الکافی، ج ۲، ص ۱۷۳. ۱۳ـ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۱۳.
سوتیترها: 1. «ایمان» فراتر از ابراز عشق است. ایمان یعنی باور. چه بسا «علم» هست، ولی ایمان نیست، چه بسا عشق و ارادت هست، ولی ایمان نیست. عشق برخاسته از احساس است و «ایمان» برخاسته از عقل و احساس است.
2. شخصی به امام صادق«ع» گفت: فلانی شما را دوست دارد، اما در عرصه برائت از دشمنانتان ضعیف است. حضرت فرمود:.دروغ میگوید کسی که میپندارد ما را دوست دارد و از دشمنانمان تبری نمیجوید. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 294 |