تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,057 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,004 |
مروری بر مهمترین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر مقام معظم رهبری(مدظله) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 12، دوره 1393، شماره 387 - شماره پیاپی 388، خرداد 1393، صفحه 44-46 | ||
تاریخ دریافت: 24 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 24 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
مروری بر مهمترین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایراناز منظر مقام معظم رهبری(مدظله) غلامعلی سلیمانی در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی، سیاست خارجی و دیپلماسی شأنی همپای نیمه داخلی نظام سیاسی دارد. به باور ایشان: «سیاست خارجی و دستگاه اداره کننده سیاست خارجی، در حقیقت نیمی از نظام سیاسی است. نیمی به مسائل داخلی کشور رسیدگی میکند و نیمی رابطه و حدود و منافع کشور را در اقطار عالم دنبال میکند. سیاست خارجی جایگاهش این است».(1) از جمله مهم ترین اهداف سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی از نظر رهبر انقلاب، مبارزه با استکبار، تعقیب منافع ملی و تلاش برای برقراری عدالت در جهان است. الف) هدف سیاست خارجی جمهوری اسلامی مبارزه با استکبار است یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی از نظر رهبر انقلاب مقابله با استکبار است. ایشان استکبار را مفهومی قرآنی میدانند و معتقدند: «مفهوم استکبار در قرآن این است که عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق به حساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاک حق قرار بدهد. اولین مستکبر در تاریخى که قرآن براى ما ترسیم مىکند، ابلیس است».(2) ایشان پس از بحث در باره مفهوم قرآنی استکبار، مفهوم امروزین آن را در روابط بینالملل و سیاست خارجی چنین معنا میکنند: «البته در هر زمانى و براى هر ملتى، ممکن است استکبار معناى خاصى پیدا کند. براى ملت ایران، در جریان انقلاب و پیش از انقلاب و بعد از آن تا این ساعت، استکبار معناى خاصى داشته و عبارت از قدرتهاى مسلّطى در جهان بوده است که در مسائل کشور و در سرنوشت و کارهاى ملت ما حضورى ظالمانه و قدرتمندانه و قلدرانه را در پیش گرفتند. براى ما معناى استکبار این بوده است».(3) مصداق استکبار از نظر ایشان دولت آمریکاست: «اگر بخواهیم در بین دولتهاى دنیا مستکبر را پیدا کنیم، دچار مشکل نمىشویم. دولت امریکا ـ که امام به او لقب شیطان بزرگ دادند ـ در مقابل نداى حقطلبانه ملت ایران مستکبر بود. استکبارى که در زمان ما شکل گرفت، استکبار امریکایى بود. قبل از انقلاب هم این طور بود. در دوران انقلاب و تا امروز هم همین طور است».(4) نحوه مبارزه با استکبار از اهمیت زیادی برخوردار است، از نظر رهبر انقلاب، مقصود از مبارزه با استکبار لشکرکشی و حمله نظامی نیست، بلکه افشاگری و آگاهسازی ملتهای جهان است که از مهمترین رسالتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی به شمار میرود: «ملت ایران که مىگوید ما با استکبار مبارزه مىکنیم، مقصودش این نیست که ما لشکرکشى مىکنیم تا در خلیج فارس ناوگان امریکا را مثلا بمباران کنیم! مبارزه ما این نیست. حتى ملت ایران و مسئولان کشور نمىگویند که ما کارى مىکنیم که به دست امریکاى قلدر بهانه بدهیم تا در موقعیتى، حرکت تند مجنونانهاى علیه جمهورى اسلامى بکند. پس معناى مبارزه، مبارزه نظامى به آن شکل نیست»، (5) بلکه: «مقصود از مبارزه این است که ملت ایران در مقابل کید و تعرض و دستاندازى و تلاشهاى سیاسى دشمن و انواع و اقسام کارهایى که مىکند تا دو باره کشور ایران را به یکى از اقمار خود تبدیل نماید، با شدت و قدرت خواهد ایستاد و مقاومت خواهد کرد. مبارزه یعنى این. مبارزه با استکبار یعنى هرجا که در سطح جهان دستمان برسد، نسبت به استکبار افشاگرى خواهیم کرد. هر جا که مظلومى از ظلم استکبار دچار آسیب است و به جان آمده، ما هرطور بتوانیم طرف آن مظلوم را بگیریم».(6)
ب) هدف سیاست خارجی، پیگیری منافع ملی با معیار ارزشهاست برخی در حوزه سیاست خارجی بر این باورند که بین منافع ملی و ارزشهای دینی و اسلامی و یا به عبارت دقیقتر مصالح اسلامی تضاد وجود دارد و برای تعقیب منافع ملی باید مصالح اسلامی را کنار گذاشت، چون این دو مانعه الجمع هستند. بر اساس این رویکرد، واژه «ملى» مفهوم منفعت ملى را از دو بعد تحدید مىکند: بعد فروملى و بعد فراملى. از لحاظ فروملى، «منافع ملى» غیر از منافع شخصى افراد تصمیمگیرنده است و «منافع جمعى و عالیه عموم مردم» را به ذهن متبادر مىسازد و «خیر عمومى» جامعه را مطرح مىکند. از بعد فراملى هم مرزهاى سیاست خارجى را محدود مىکند؛ بدین معنا که برحسب منافع ملى، اهداف خارجى یک کشور محدود به تأمین منافع ملت خود در چهارچوب سرزمینى مشخص است.»(7) از نظر رهبر انقلاب، سیاست خارجی دولت اسلامی را نمیتوان بدون ارزشها تصور کرد و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت اسلامی نمیتواند در مسیری متفاوت با ارزشهای اسلامی پیگیری شود: «گاهی حرفی هم در بعضی زبانها تکرار میشود که ما در سیاست خارجی و فعالیتهای دیپلماتیک باید مسائل ارزشی و معنوی را دخالت ندهیم و باید فقط به منافع ملی فکر کنیم و بس. البته شکی نیست که منافع ملی خود یک ارزش و امر معنوی است. منافع ملی غیر از منفعت جیب شخصی زید و عمر است. حفاظت از منافع ملی یک امر معنوی است. بنابراین در رعایت منافع ملی هیچ تردیدی نیست و ما بهجد این را تأیید میکنیم که باید منافع ملی مورد نظر باشد، اما این که تصور شود اگر ما از ارزشی صرفنظر کردیم به منافع ملی میرسیم و اگر به ارزشهای خودمان مستمسک شدیم و پایبند ماندیم، منافع ملی را از دست میدهیم، خطای بسیار بزرگی است. منافع ملی ما در جهت ارزشها و اصول ماست. اصول ما منبع منافع ملی ماست. سربلندی ما به خاطر اسلام و عزت ما به خاطر انقلاب است».(8) اما تعقیب منافع ملی با معیار ارزشها از نظر رهبر انقلاب نیازمند توجه به دو موضوع اساسی است. نخست این که بین تعقیب منافع ملی و ارزشها و بین اصول با تغییر اولویتهای سیاست خارجی کشور منافاتی وجود ندارد: «تعیین اولویتها براساس منافع ملی باید نوبت به نوبت عوض شود. اولویتهایی که ما در اول انقلاب برای ارتباطات خود معین میکردیم، بر اساس منافع ملی ما در آن روز بود. ممکن است امروز منافع ملی ما چیز دیگری را ایجاب کند. اولویتهای سیاست خارجی و رابطه دیپلماتیک را باید در هر برههای از زمان بر اساس منافع ملی، البته در چهارچوب همان نظام ارزشی و نه بیرون از آن تعریف کرد».(9) دوم اینکه تعقیب منافع ملی با معیار ارزشها و مصالح اسلامی نباید به معنای غفلت از سازندگی و پیشرفت کشور باشد و سازندگی کشور همواره باید در اولویت قرار گیرد: «البته شکى نیست که در سازندگى، مسائل ملت ایران به دلایل مختلف تقدم و ارجحیت دارند. این نظام و این دولت باید بتواند الگوئی درست کند تا فعل او، قول او را تأیید کند. باید بتواند در این کشور اسلام را تحقق ببخشد تا نهضت اسلامى، صادق شناخته شود. باید شعارها را به واقعیت بدل کند تا آن شعارها، دل شعاردهندگان سایر کشورها را گرم کند. پس مسائل کشور ایران تقدم و اولویت دارند. اما بلاشک در هدفهاى اصلى حرکت اسلامى و نظام اسلامى، مسائل مسلمین مطرح هستند. اگر در گوشهاى از جهان جمعى از مسلمین حرکتى مىکنند، تصمیمى مىگیرند، سودى مىبرند یا زیانى مىبینند، ملت ایران و انقلاب و نظام ما نمىتواند موضع منفى و بىتفاوتی بگیرد. لذا از روز اول که انقلاب ما به یک دولت و یک نظام تبدیل شد، این نظام در زبان امام و معلم و معمارش و در زبان مسئولان و گویندگانش، همواره مسائل ملتهاى مسلمان را مطرح و به آن اعتنا کرده است».(10) بنابراین در کنار تلاش برای سازندگی و پیشرفت کشور و تبدیل ایران به جامعه اسلامی موفق میبایست مصالح مسلمین، بهویژه مسلمانانی که مورد ظلم و تعدی غیرمسلمانان قرار دارند، مورد توجه جدی قرار گیرد. درست به همین دلیل است که رهبر انقلاب در بیانات مختلف و متعددی به وضعیت مسلمانان در اقصی نقاط جهان اشاره میکنند و در اکثر بیانات خویش مسئله فلسطین را مسئله اصلی مسلمین میدانند و بر ضرورت حمایت از آن تأکید میکنند: «آنچه که امروز حرف و مسئله ماست، این است که مسئله فلسطین از لحاظ اسلامى براى همه مسلمانان از جمله براى ما یک مسئله اساسى و یک فریضه است. همه علماى شیعه، سنّى، گذشته و قدما تصریح کردهاند که اگر بخشى از میهن اسلامى در تصرف دشمنان اسلام قرار گرفت، وظیفه همه است که دفاع کنند تا بتوانند سرزمینهاى غصب شده را برگردانند».(11)
ج) سیاست خارجی حکومت اسلامی به دنبال دستیابی به صلح از مجرای برقراری عدالت است از منظر رهبر انقلاب، عدالت بالاتر از صلح است و انسان تنها در سایه عدالت میتواند به کمال وجود خویش دست یابد: «در محیط قسط و عدل است که انسانها میتوانند رشد کنند، به مقامات عالی برسند و کمال انسانی خود را به دست بیاورند. قسط و عدل، مقدمه واجب برای کمال نهایی انسان است»،(12) اما نظم موجود در دنیا چه نسبتی با مفهوم عدالت از منظر رهبر انقلاب دارد؟ از نظر رهبر انقلاب: «دنیا انصافاً دنیایی است که به قسط و عدل بیاعتناست. اساس حکومتهای دنیا، اساس عدل و رعایت حقوق انسانها و رعایت ضعفا و محرومان نیست. شما ببینید امروز رژیم صهیونیستی با مسلمانان چه میکند. با اسلام و مقدسات اسلامی چه میکند. ببینید امریکا ـ که گناه بزرگ این قضایا به گردن این شیطان بزرگ است ـ چگونه از اینها حمایت می کند!»(13) فقدان عدالت در نظام بینالملل امروز و همچنین در سطح نهادهای بینالمللی یکی از مهمترین مسائلی است که میبایست مورد توجه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی قرار گیرد. از نظر رهبر انقلاب، تقسیمبندی دنیای امروز به صورت دو قطب سلطهگر و سلطهپذیر است: «امروز در دنیا نظام سلطه حاکم است. این یک نظام جهانى است. تسلط نظام سلطه بر دنیا و زندگى بشر دو طرف دارد. یک طرف سلطهگرها که همان ابرقدرتهایند و طرف دیگر دولتهاى سلطهپذیرند که دخالتهاى وقیحانه و گستاخانه ابرقدرتها را قبول مىکنند. اینها هم خودشان شریک جرمند. در این میان، ملتهای بیچاره از روى ناآگاهى و ضعف و یا بىهمتى پایمال مىشوند و از بین مىروند».(14) نهادهای بینالمللی نیز مورد سوءاستفاده قدرتهای بزرگ قرار دارند و در حل مسائل جهانی از استانداردهای واحد پیروی نمیکنند: «در حل مسائل جهانى، در شوراى امنیت و سازمان ملل معیارهاى یکسانى به کار گرفته نمىشوند و حقیقتاً به کسانى ظلم مىشود. ما خودمان جزو کسانى هستیم که مورد این ظلم قرار گرفتهایم».(15) با این وصف ماهیت و رسالت جمهوری اسلامی ایران چیست؟ از نظر رهبر انقلاب، ملت ایران تنها ملتی است که در مقابل زورگوییها و ناعدالتیها ایستاده است: «در وسط این جنگل وحش و غوغاى سلطهگرى که قدرتها با یکدیگر بدند و از خودشان مىترسند و حساب مىبرند و آتشبس پنهانى را بین خود برقرار کردهاند تا دنیا را راحتتر تقسیم کنند و منابع کشورها را به غارت ببرند، ناگهان ملتى پیدا شده است که به آن قدرتها و وابستگانشان و به زورگویىها و دخالتها و قیمتگذاریهایشان، «نه» مىگوید. این ملت روى پاى خود ایستاده است و با شجاعت در چشم قدرتهاى بزرگ نگاه مىکند و مىگوید: من با شما و زورگویىهاتان دشمنم، مخالف سلطهطلبیتان هستم و تا آنجا که بتوانم با شما مبارزه مىکنم».(16) از نظر ایشان علت اصلی همه این بیعدالتی، تلاش قدرتهای بزرگ برای سیطره بر عالم و رسیدن به منافع خود از طریق پایمال کردن حقوق سایر ملتهاست: «در نظام سلطه، مراکز سلطه جهانى به همه دنیا به چشم طعمه نگاه مىکنند. همه چیز، منابع مالى دنیا، ثروتهای دنیا، بازارها و نیروی کار دنیا باید در اختیار آنها قرار بگیرد. اساساً پایه نظام سلطه این است. نظام سلطه در واقع زنجیرهاى از دولتها و قدرتهاست، اما پشت سر این دولتها، کمپانىها و مراکز اقتصادى و مراکز مالى هستند که نهایتاً سیاستهای امروز را تعیین میکنند».(17) از نظر ایشان نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال مقابله با این بیعدالتی است و دنیای سلطه این مقاومت را اخلال در نظم و امنیت جهانی و بر همزننده صلح بینالملل تعبیر میکند: «حالا تبلیغات مىکنند که ایران با همه مسئله دارد. ایران با همه مشکل دارد. نه آقا! ایران فقط با سازمان امنیت دولتهاى مستکبر دنیا که از کریهترین جاهاى آن کشورهاست، مسئله دارد».(18) از نظر ایشان عدالت اهمیت بیشتری از صلح دارد و قدرتمندان، صلح را جایگزین عدالت کردهاند: « اما به نظر ما عدالت واژهاى است که زورمندان و متجاوزان همواره با ترس و احتیاط بدان مىنگرند و از صلح بالاتر و مهمتر است. اى بسا مظلومانى که زندگی، رفاه و صلح را به خاطر رسیدن به عدالت فدا کردهاند. اینها همواره به عنوان قهرمان شناخته شدهاند».(19) از سوی دیگر از نظر ایشان، عدالت در کنار عقلانیت و معنویتاست که معنا پیدا میکند. عقلانیت به معنای به کارگیری خرد و عقل در برقراری عدالت است که نباید محافظهکارانه باشد و معنویت نیز جهت الهی و معنوی عدالت را نشان میدهد: «اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خود در جامعه تحقق پیدا کند با دو مفهوم دیگر، یعنی عقلانیت و معنویت بهشدت درهم تنیده شده است. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود. عقلانیت و محاسبه یکی از شرایط لازم برای رسیدن به عدالت است. عقلانیت و محاسبه که میگوییم فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظهکاری است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظهکاری فرق دارد. محافظهکار طرفدار وضع موجود و از هر تحولی بیمناک است و تغییر و تحول را برنمیتابد، اما عقلانیت اینطور نیست. محاسبه عقلانی گاهی اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی میشود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. الان در نظام ما برخی از تحولات هست که حاصل نگاهی عقلانی و دقیق و موشکافانه به وضع موجود و وضع دنیاست. من این را در مسائل گوناگون مشاهده میکنم. حالت خوابرفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومی سیاسی و اقتصادی دنیا میگذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه ماست. اگر کسی درست بیندیشد، میفهمد که با تحرک و تحول، هم در زمینه مسائل اقتصادی و هم در زمینه مسائل سیاسی باید این وضع را دگرگون کرد. اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم و عدالت با معنویت همراه نباشد، این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوی عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد. عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید برای خدا و اجر الهی به دنبال عدالت باشید، در این صورت میتوانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید».(20)
پینوشتها [1] ـ به نقل از راهبردهای سیاست خارجی برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری، تهران، انقلاب اسلامی، سال 1390، ص 39. 2 ـ سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از دانشجویان و دانشآموزان به مناسبت سیزدهم آبان ماه (روز ملى مبارزه با استکبار)، سال 1368، ص 331. ۳ـ بیانات به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانى، سال 1375، ص 116. 4ـ همان، ص 116. 5 ـ بیانات به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانى، سال1375، ص 116. ۶ـ همان، ص 116. ۷ـ مقصود رنجبر؛ اهداف و منافع ملى در سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران؛ ص 48-49، همچنین بنگرید به مقصود رنجبر، منافع ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قم، آیت عشق، 1383. ۸ـ به نقل از راهبردهای سیاست خارجی برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری، ص 44. 9 ـ همان، ص 43. ۱۰ـ سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزه علمیهى قم، سال 1370، ص 486. ۱۱ـ بیانات در خطبههاى نماز جمعه تهران، سال 1378، ص 152. ۱۲ـ بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با جمعى از فرماندهان و پرسنل نیروى انتظامى، سال 1376. ۱۳ـ همان. ۱۴ـ سخنرانى در مراسم بیعت روحانیون، مسئولان و اقشار مختلف مردم استان اصفهان، سال 1368، ص 192. ۱۵ـ گفت و شنود با کوفى عنان، دبیرکل سازمان ملل، سال 1379، ص 49. ۱۶ـ بیانات، سخنرانى در مراسم بیعت روحانیون، مسئولان و اقشار مختلف مردم استان اصفهان، سال 1368، ص 192. ۱۷ـ بیانات در خطبههاى نماز جمعه تهران، سال 1383، ص 183. ۱۸ـ بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت روز «عید مبعث»، سال 1372، ص 130. ۱۹ـ سخنرانى آیتالله خامنهاى در چهل و دومین مجمع عمومى سازمان ملل، نیویورک، سال 1366، ص 1. ۲۰ـ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران، 1384.
سوتیترها: 1. نحوه مبارزه با استکبار از اهمیت زیادی برخوردار است، از نظر رهبر انقلاب مقصود از مبارزه با استکبار لشکرکشی و حمله نظامی نیست، بلکه افشاگری و آگاهسازی ملتهای جهان است که از مهمترین رسالتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی به شمار میرود.
2. اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد، این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوی عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 791 |