
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,327 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,549 |
پیش بسوی پالایش و پیرایش جامعه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 18، دوره 1393، شماره 387 - شماره پیاپی 388، خرداد 1393، صفحه 60-61 | ||
تاریخ دریافت: 24 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 24 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
پیش بسوی پالایش و پیرایش جامعه غلامرضا گلیزواره انعطاف و توافق با جامعه انسان علاوه بر محیط طبیعی شامل آب، هوا، نور، منطقه زیستی و سرزمین سالم یک محیط دیگر هم دارد که در آن زندگی میکند و آن فضای اجتماعی است. انسان شرایط اجتماعی غریزی همچون مورچگان و زنبور عسل ندارد، بلکه باید با استفاده از دانش، خرد، قدرت اراده و همت و نیز تن دادن به قوانین، آن ویژگیها را به وجود بیاورد. افرادی که با ما معاشرت دارند، آداب و عادات و اخلاق عمومی، مقررات، طرز تشکیلات اجتماعی همه عواملی هستند که به اجتماع هویت میدهند و باید طوری با آنها تعامل کرد که با احتیاجات، آرزوها و زندگی خصوصی آحاد جامعه هماهنگی داشته باشند یا حداقل در تباین و تضاد نباشند. زندگی خصوصی افراد هم باید چنان ترتیب داده شود که با این ساختار سازگار گردد. جامعه باید بکوشد تا ضمن حفظ مصالح اجتماع، برای منافع افراد تزاحمی به وجود نیاورد، اما افراد باید بدانند که فرد و تمایلات او نمیتواند هدف یک زندگی اجتماعی باشد و آنان ضرورتاً باید پیگیر اموری باشند که بقا، دوام، آرامش و سلامتی جمع را نیز تضمین کند، از این رو فرد باید نوعی خرسندی نسبت به مصالح عالی جامعه در خود به وجود آورد و در این باره احساس ناراحتی و نارضایتی نکند. برای دستیابی به چنین توافقی، شارع مقدس بر فضیلتها و ارزشهایی که بر توحید، ایمان و تقوا استوار گردیدهاند، تأکید ورزیده تا این تفاهم را برای طرفین قابل پذیرش کند. اگر در تاریخ بشر و یا سیره بزرگان فداکاری دیده میشود، از نیکیها و خدمات به خلق سخن گفته میشود و شجاعت و شهامت در برابر ستم و تجاوز میایستد و افرادی حدود و مدار دیگران را ارج مینهند، همه در پرتو اعتقاد به خدای یگانه و التزام عملی به تعالیم آسمانی اسلام است.
حقپذیری در جامعه رعایت حق در جامعه بدون تعاون و همکاری اجتماعی میسر نخواهد بود. یک فرد هر اندازه کامل و اهل تزکیه باشد، از همکاری دیگران بینیاز نیست و هیچ کس آن قدر پایین نیست که بتواند امدادرسان دیگران باشد. خداوند فرموده است در نیکوکاری و پرهیزگاری معاون هم باشید. این فرمان، همه افراد را اعم از عالی و دانی، عالم و جاهل، قوی و ضعیف را در بر میگیرد. شهید مطهری فرموده است: «اینکه هر کسی خودش را در سطحی بالاتر از همفکری و همکاری با دیگران بداند سبب میشود که افراد جامعه اتصال خود را از دست بدهند، یک ساختمان تا زمانی برپاست که ارتباط بین مصالح آن محفوظ باشد. رسول اکرم«ص» فرمود: مثل مؤمنین مثل ساختمانی است که بعضی، بعض دیگر را نگه میدارد، یعنی بین آنها اتصال و ارتباط برقرار است.»(۱) شایان ذکر است که اگر کسی از عرضه داشتن حق بر او آشفته میگردد، از عمل به حق به طریق اولی رویگردان است. انسانی که مقهور خیالات و اوهام خود است، از مواجهه با حقیقتی که مطابق میل او نیست، اکراه دارد، اما کسی که به حریم ایمان گام نهاده و فضایلی را در نهاد خویش شکوفا ساخته و از خردورزی هم بهرهای دارد، از حقیقت استقبال میکند و چون تقوا و خویشتنداری، روح و دلش را صیقلی نموده، برای او خیالات واهی و تمایلات جاهلانه و کوتهنظرانهای را باقی نگذاشته است. از این رو مصلحان متقی و پرهیزگاران پاکدل باید آفتهایی را که بر اثر جهالت مردم در میان جامعه لانه کرده و با تشخیصهای دینی آنان ممزوج گردیده و انواعی از خرافات و امور موهن را به وجود آورده، از بین ببرند. کم نیستند افرادی که باورهای بیپایه و بیاساس را با خیال خوش خود ترکیب میکنند. اینها مشتی سادهدلان هستند که با این نگرش، مستعد قبول افکار و عقاید به ظاهر درست، ولی در باطن انحرافی میگردند و در زمینه رشد فرقههای ضاله و عقیدههای وارداتی و بدعتآمیز را فراهم میسازند.
درک دردهای جامعه برخی افراد عقیده دارند بگذار عامه مردم با همان باورهای ابتدایی و سطحی خوش باشند، زیرا اگر عدهای از طریق بصیرت، تعقل و تفکر به آرامش رسیدهاند، اینها هم به این شکل احساس آرامش میکنند، غافل از این که آسایش ناشی از درک و آگاهی با آسایش ناشی از سستی و بیحسی تفاوت دارد. حکما و عرفا میگویند حتی درد و رنج ناشی از هوشیاری به این نوع آسایش برتری دارد. وحشی بافقی میگوید: هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست دل افسرده غیر از آب و گل نیست افرادی که از اینکه ذلیل و خوار باشند، رنج نمیبرند، بار تملق و چاپلوسی را تحمل میکنند، سنگینی تبعیضها، نارواییها، دردها و محرومیتهای جامعه را حس نمیکنند، گرفتار بیماری خطرناکی هستند. اینها به هنگام بروز فتنهها، توطئهها و انواع نیرنگها خاموش و ساکتند و قدرت اعتراض ندارند. اما انسان کامل، در رنج و غم دیگران شریک است، میخواهد خودش را در معرض خطر قرار دهد تا عدهای گمراه و مستضعف را نجات دهد. قرآن کریم میفرماید: «فرستادهای از جانب خداوند به سوی شما آمده است که از جنس خودتان است. او آمده در حالی که وقتی رنجهای شما را میبیند برایش غیرقابل تحمل است و بسیار اشتیاق میورزد به اینکه در راه راست و سیر هدایت گام نهید و نسبت به شما بسیار مهربان و رئوف است.»(۲) به حضرت علی«ع» خبر دادند که از سوی معاویه سپاهی به جانب شهر انبار یورش بردهاند و حتی زینت و زیور زنان مسلمان و غیرمسلمانی را که در پناه مسلمانان بودهاند ربودهاند. آن امام همام این وضع ناگوار را با اصحاب خویش در میان میگذارد و آنها را تحریک میکند که برای مقاومت در برابر چنین تجاوزهایی اقدام کنند. لشکریان شام با غنایم فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر از آنان مجروح گردد و یا قطرة خونی از بدنش ریخته شود. اگر برای این حادثه تلخ مسلمانی از روی تأسف و تأثر بمیرد مورد سرزنش قرار نمیگیرد و [حتی] از نظر من سزاوار است. شگفتا و عجبا، به خدای سوگند این واقعیت قلب آدمی را میمیراند و دچار غم و اندوه میکند که شامیان در باطل خود متحدند و شما برای اجرای حق و دفاع از آن متفرقاید.(۳) درک چنین آلامی قطعاً بر خوشیهای افراد بیدرد برتری دارد و آن رنجی که آدمی برای مردم تحمل میکند و در آن خداوند را درنظر گرفته است، مقدس است. به قول مولانا: هر که او بیدارتر، پردردتر هر که او آگاهتر رُخزردتر امام صادق«ع» فرمودند: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس؛ کسی که زمانه خود را بهدرستی بشناسد و درک کند، امور مشتبه به او هجوم نمیآورند». ما اگر در صدد ارشاد جامعه هستیم، باید گرایشها، تعلقات و ویژگیهای آن را بشناسیم، درست مثل پزشکی که مریض را معاینه و علت بیماری را بررسی میکند و بر اساس تبحر و احاطهای که دارد، دارویی را برای بیمار خود تجویز میکند و میکوشد او را درمان کند یا حداقل دردها و ناراحتیهای او را تقلیل دهد و از پیشرفت بیماری بکاهد.
مسئولیت آگاهانه با توجه به این حقیقت که همه افراد عضو لاینفک جامعه هستند، آثار اعمالشان اعم از نیک و بد، سود و زیان، منحصراً عاید خودشان نمیشود، بلکه متوجه جامعه میگردد. از دیدگاه اسلام هر فردی مسئول کردار خود و دیگران و موظف است هر جا امری، کاری و رفتاری مخالف موازین دینی انسانی و حقوقی مشاهده کرد، به نحو مقتضی برای جلوگیری از آن اقدام کند و از هر کس قصوری در انجام وظیفه دید، او را به ادای تکلیف خود وادار سازد. رسول اکرم«ص» فرمودهاند مَثَل مسلمان نسبت به مسلمان دیگر همچون دو دست است که یکدیگر را میشویند و پاک میکنند. مثل شما همچون جمعی است که با یک کشتی در اقیانوسی در حال مسافرتند و برای هرکدام در آن کشتی جایی را اختصاص دادهاند. حال اگر یک نفر بخواهد در جای ویژه خود رخنهای به وجود آورد و دیگران او را در این خرابکاری آزاد بگذارند و به او هشداری و بیمی ندهند، هم خود از بین میرود و هم دیگران را به هلاکت میافکند و اگر او را از این هوس خطرناک باز دارند، او و خود را نجات دادهاند. و نیز فرمودند بپرهیزید از فتنههائی که نه تنها ستمکاران بلکه همه شما را گرفتار میسازد. بدین جهت کسانی که از وظایف اجتماعی قصور میورزند گناهکار به شمار آمده، مورد نکوهش قرار گرفتهاند. اسلام فردی را که در برابر پدیدههای حیاتی مربوط به جامعه خاموش است، به رسمیت نمیشناسد. هر فردی مسئولیت دارد به اندازه توانایی خود در اصلاح و پیشرفت و ترقی اجتماع و مبارزه با آفات و مفاسد آن بکوشد، مسئولیتی که در نظام اخلاقی اسلام آموخته میشود، به چهارچوب منافع قومی و طایفهای منحصر نمیگردد، بلکه احساسی است در سطح جهانی و نسبت به تمام رویدادهای زندگی.(۴) اسلام با تمام ارزشی که برای علم و آگاهی قائل است، ارزش انسان را با معیار تعهد و مسئولیت حاصل از آگاهی میسنجد، نه با معیار دانایی و کسی که صرفاً به مسئولیتهای فردی میپردازد، در مقابل کسی که به مسئولیتهای اجتماعی توجه دارد، ارزش کمتری خواهد داشت. مسئولیت یک عالم صرفاً رشد و سازندگی فکری خود نیست، بلکه باید در اصلاح جامعه مشارکت جدی داشته باشد و تا حد توان و امکانات برای اجرای حق و مبارزه با خلاف و جنایت اقدام کند. قرآن میفرماید: چرا از هر گروهی، دستهای به سفر نروند تا دانش دین خود را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکاری و پلیدی حذر کنند.(۵) کسی که میخواهد ضایعات اخلاقی و کرداری جامعه را برطرف کند، نباید اهل رنجش باشد. غضب و خشم او الهی است و نه انتقام فردی. او مجرمان را قابل ترحم میداند. حضرت علی«ع» فرمودهاند: «یرحموا اهل الذنوب و المعصیه.(۶) به افرادی که از سلامت دینی برخوردارند رواست که به گناهکاران ترحم کنند.»، ابوعلیسینا هم در نمط نهم اشارات و تنبیهات در بیان مقامات عرفا مینویسد: «آن کس که با هدایت قدسی از لذت حق باخبر است، روی خود را به سمت آن متوجه ساخته و به آن کس که از رشد و هدایت حق بازداشته شده و به غیر و ضد او توجه کرده با دلسوزی مینگرد». به باور او، عارف تجسس بیهوده نمیکند و هنگام مشاهده منکر و امر ناخوشایند، خشم بر وی استیلا نمییابد. نهی از منکرش با نکوهشهای تحقیرکننده توأم نیست و با نصایح بیدارکننده درصدد است جاهل غافل گرفتار عصیان را متوجه عواقب وخامتبار خلافش بنماید.(۷) شهید مطهری خاطرنشان ساخته است: انسان باید بر بیچارگی و ضعف عاصیان رحمت آورد، همان طور که یک بیمار گرفتار، رحمت انسان را برمیانگیزد، گناهکار هم قابل ترحم است.(۸) از نظر علمی، فلسفی و نیز روانشناسی ثابت و مسلم گردیده که آدم بد وجود ندارد، بلکه اینهایی که خلافکارند در واقع مریضاند.(۹) انسان هنگامی میتواند مسئولیتهای خود را انجام دهد و به تعهدات خود عمل کند که این مسئولیتها را بشناسد و آنگاه با اراده قوی اجرا کند. از نظر اجتماعی هم آگاهی از جریانها و تحولات لازم است و هم اجرای این آگاهی باید قاطعانه و جدی باشد. در این ارتباط فرصتشناسی و موضعشناسی هم ضرورت دارد، زیرا هر دردی، دارویی خاص خود را دارد و هر فسادی نوعی اصلاح را ایجاب میکند. شهید مطهری میگویند: «علاوه بر آگاهی از وجود دردها، علت دردها، آگاهی به راه علاج آنها و تدبیر عملی برای علاج لازم است.»(۱۰) منطق روشنگر خیلی بهتر از اوامر تحکمآمیز که خطرات فراوان دارد اثر میگذارد. سعدی میگوید: به شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به مویی کشی لطافت کن آنجا که بینی ستیز نبرد قز نرم را تیغ تیز(۱۱) مولوی هم تأکید مینماید: تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر
پینوشتها ۱ـ حکمتها و اندرزها، شهید مطهری، ج اول، صص ۱۱۲ـ۱۱۱. ۲ـ نک: توبه، ۱۲۸. ۳ـ نهجالبلاغه، فرازی از خطبه ۲۷. ۴ـ تجدید حیات معنوی جامعه، جواد سعید تهرانی، ص ۲۰۴، نظام اجتماعی اسلام، سید ابوالفضل موسوی زنجانی، ص ۴۰. ۵ـ توبه، ۱۲۲. ۶ـ اولین فراز خطبه شماره ۱۴۰ نهجالبلاغه. ۷ـ اشارات و تنبیهات، ابوعلی سینا، ترجمه حسن ملکشاهی، ج اول، ص ۴۵۶. ۸ـ یادداشتهای شهید مطهری، ج اول، ص ۲۴۲. ۹ـ روانکاوی، ابراهیم خواجه نوری، ص ۳. ۱۰ـ یادداشتهای شهید مطهری، ج اول، ص ۲۵۲. ۱۱ـ گلستان سعدی، باب سوم، ص ۱۴۷.
سوتیترها: 1. جامعه باید بکوشد تا ضمن حفظ مصالح اجتماع، برای منافع افراد تزاحمی به وجود نیاورد، اما افراد باید بدانند که فرد و تمایلات او نمیتواند هدف یک زندگی اجتماعی باشد و آنان ضرورتاً باید پیگیر اموری باشند که بقا، دوام، آرامش و سلامتی جمع را نیز تضمین کند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 161 |