تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,106 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,036 |
ازدواجهای عاشقانه و زیانهای آن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 23، دوره 1393، شماره 387 - شماره پیاپی 388، خرداد 1393، صفحه 72-75 | ||
تاریخ دریافت: 24 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 24 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
ازدواجهای عاشقانه و زیانهای آن
حجتالاسلامسیدجواد حسینی از مسائلی که متأسفانه در بین گروهی از مردم به صورت فرهنگ درآمده، ازدواجهای عاشقانه است که عدهای به وسیله کتابها، مجلات، فیلمها و... بهشدت به آن دامن میزنند: «عاشق شدن گناهی ندارد. اگر عشق نباشد، هیچ چیز زیبا نیست. بگذارید دختران در مدارس آماده زندگی، عشق و ازدواج شوند».(۱) در جای دیگری طلبکارانه فریاد میزند: «بگذارید دختران در مدارس آمادة زندگی، عشق و ازدواج شوند. از تحمیلها دست بردارید. یک مشت دختر افسرده و پسر عقدهای تحویل ندهید. این نسل را خراب و رابطة دختر و پسر را نابود نکنید.»(۳) دیگری مینویسد: «زیباترین و تعالیبخشترین جنبة هستی انسان، عشق است، ولی حاکمیت در ایران، به تصویر کشیدن رابطة عاشقانه بین دو انسان را، ولو زن و شوهر باشند گناهآلود میداند».(۳) واقعیت امر این است که ما بپذیریم یا نپذیریم، در محیط دانشگاه و برخی از مراکز و بعضی از شهرها، از طریق عشقهای خیابانی، موبایلی، ایمیلی و... دنبال ازدواج هستند. نمیشود چشم را بست و گفت چنین فرهنگی وجود ندارد و یا آن را حمل بر صحت کنیم، بلکه باید پذیرفت چنین ارتباطهایی وجود دارند و متأسفانه در فیلمهایی که با بیتالمال هم ساخته میشوند، بهراحتی ترویج هم میشوند. یکی از مهمترین سوژههای فیلمها، عاشق شدن است. پیرمرد هفتاد ساله و جوان عاشق میشوند. حالا دیگر عشق را به نوجوانها هم رساندهاند. با چنین وضعیتی، مناسب است که ضرر و زیانهای چنین ازدواجهائی به صورت منطقی گوشزد شوند. شاید بهترین و مورد اطمینانترین گروه در بیان این زیانها، روحانیون و مبلّغان باشند. آنچه پیش رو دارید قدمی است در بیان ضرر و زیانهای ازدواج عشقی. امید آن که دلسوزان، نویسندگان متعهد و رسانههای ملی بهتر و بیشتر به این امر بپردازند و به جای این فرهنگ غلط، فرهنگ صحیح دینی و سنتهای خوب و معمول پذیرفته شده جامعه را در این باب ترویج کنند.
مغالطه بزرگ زیربنای فکری ازدواجهای عشقی در داخل کشور و سطح جهانی این است که عشق امری مقدس و ستودنی است، ولی توجه نکردهاند که عشق دو نوع است، عشق حقیقی و مجازی و عشق مجازی نیز به عفیف و حیوانی تقسیم میشود. عشق عفیف به عشقی گفته میشود که مبدأ آن شباهت و همسانی نفس عاشق با نفس معشوق در جوهر و ذات با او باشد. بیشتر اهتمام عاشق به روشهای معشوق و آثاری است که از نفس وی صادر میگردد. این عشق، نفس را پرشوق و وجد میسازد و رقّتی را ایجاد میکند که عاشق را از آلودگیهای دنیایی بیزار میگرداند. عشق حیوانی عشقی است که منشأ آن شهوت جوانی و طلب لذت و کامجویی و بیشترین عامل جذب و کشش عاشق، شکل و شمایل و حسن و زیبایی معشوق است و جذابیتهای جسمانی و ظاهری در آن نقش اساسی را بازی میکند. این عشق ناشی از استیلای نفس امارّه است که غالبا همراه با فجور، مفاسد و انحرافات اخلاقی است.(۴) نظامی گنجوی میگوید: عشقی که نه عشق جاودانی است بازیچة شهوت جوانی است عشق آینه بلند نور است شهوت ز حساب عشق دور است استاد مطهری در باره انواع عشق میگوید: «عشق، اوج علاقه و احساس است. این احساسها دو نوعند که یکی آثار نیک و سازنده و دیگری آثار کاملاً مخرّبی دارد. برخی از احساسات از مقولة شهوت و مخصوصاً از شهوت جنسی است و افزایش و کاهش آن بستگی زیادی به فعالیت فیزیولوژیک دستگاه تناسلی و سن جوانی دارد و با پا گذاشتن به سن، از یک طرف و اشباع و ابراز از طرف دیگر کاهش مییابد و منتفی میگردد. جوانی که از دیدن رویی زیبا به خود میلرزد و از لمس دستی ظریف به خود میپیچد، باید بداند چیزی جز جریان مادی و حیوانی در کار نیست. این گونه عشقها که بهسرعت میآیند و بهسرعت میروند، قابل اعتماد و توصیه نیستند، بلکه خطرناک و فضیلتکشاند...»(۵) بنابراین عشق جنسی و دوستیهای خیابانی که با ترشح غدد جنسی آغاز میشود و با ارضای زودگذر جسمانی پایان مییابد، نابودکننده عشق حقیقی و واقعی است و عشق اصلی را به افسانه تبدیل میکند. البته این بدان معنی نیست که در اسلام نباید بین زن و شوهر عشق وجود داشته باشد، بلکه ازدواج باید عاقلانه شروع شود و عاشقانه ادامه یابد و هرگز نباید عاشقانه شروع شود و عاقلانه ادامه نیابد. این عشق همان است که در قرآن از آن به نام «مودت» و «رحمت» یاد شده است که هم در آغاز زندگی (بعد از پیوند ازدواج) لازم و ضروری است و هم استمرار زندگی خانوادگی و نشاط روحی و جسمی بستگی به آن دارد. اگر زن و مرد پروانههای شمع عشق زندگی باشند، زیباترین زندگی را به تصویر میکشند، اما برخی عشق در زندگی را با دوستیهای خیابانی اشتباه گرفتهاند. عشق، مافوق نیازهای جسمی و مادی است، زیرا نیاز مادی و شهوانی چیزی جز یک نیاز موقت بدنی نیست که به مجرد تخلیه، انرژی فشرده جنسی به پایان میرسد، اما شور عشق همیشه باقی است. هر که خود را رایگان و ارزان به این و آن بفروشد، از بازار قیمت انسان بیخبر است. هر کسی که زود عاشق شود و دائماً معشوق عوض کند، معلوم است که عشق را به بازی گرفته و خود بازیچه هوس شده است. بازیگر و بازیچه بودن، هر دو مایه شرمندگی است. باید در باره تفاوت عشق و هوس، بیشتر اندیشید.(۶) فرق این دوگونه عشق را غربیان نیز که خود بهنوعی مروج عشقهای مادی و شهوانی هستند، متوجه شدهاند. «موریس مترلینگ» میگوید: «عشق در همه موجودات وجود دارد، ولی در انسان تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشوند، امکان آن وجود ندارد... بعضی آن را منحرف و ندانسته به صورت تمتع از لذات، مصرف میکنند و هیچ از حقیقت آن برخوردار نمیشوند.»(۷) و «کارن هورنای» در بیان فرق بین عشق واقعی و ابراز محبتی که ناشی از نیاز است، میگوید: «فرق بین عشق و نیاز به جلب محبت آن است که در عشق، احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است، در حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدم است. بسیاری از این نوع روابط بین انسانها گرچه اساسشان سودجویانه است، معذلک ماسک عشق و دلبستگی به چهره میزنند، به همین دلیل یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبت است.»(۸) بنابراین دوستیهای خیابانی را عشق خواندن، مغالطه بزرگی است که متأسفانه انجام گرفته است و عدهای که میخواهند از وجدان پاک دینی و مذهبی و فطری خویش فرار کنند، به عنوان عشق پناه میبرند و چند صباحی خود را آرام میکنند.
ضررهای روحی و معنوی ۱ـ گناه است و زیانآور اولین ضرر این گونه ارتباطها این است که گناه و حرام الهی است و معنویات و ایمان انسان را خدشهدار میکند. مراجع عظام هرگونه نامهنگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی و یا شهوانی را از طریق نامه، تلفن، چت و... حرام میدانند.(۹) حضرت علی«ع» فرمود: «قرین الشهوه مریض النفس، معلول العقل؛(۱۰) کسی که با شهوت همراه شود، جان و عقلش مریض و بیمار میشود». و همین طور اگر موفق به توبه نشود، گرفتاری و عذابی سختی دارد. محمدبن سنان از مفضل بن عمر نقل کرد که گفت: «سألت اباعبدالله جعفربن محمد الصادق«ع» عن العشق فقال قلوب خلت من ذکر الله فاذاقها الله حب غیره؛(۱۱) از امام صادق«ع» درباره (راز) عاشق شدن پرسیدم، حضرت فرمود: «دلی که از یاد خدا خالی میشود، خداوند محبت غیرخودش را به آن میچشاند». پس عشقهای شیطانی در واقع یک نوع مجازات الهی و حاصل غفلت از ذکر خداوند است.
۲ـ حاضر به ازدواج نیستند غالباً از طرف دختران، این نوع دوستیها به هدف شکار و به دست آوردن شوهر صورت میگیرد، ولی در پسران غالباً جنبه شهوانی و خوشگذرانی دارد، لذا به این راحتی حاضر نیستند با این گونه دختران ازدواج کنند. در مصاحبهای که با جمعی از جوانان انجام گرفته است، پسری میگوید: «هیچ وقت امکان ندارد با دختری که دوست هستم ازدواج کنم. شما اگر معنای ازدواج را بدانید، آن وقت حساسیت مردهای ایرانی را میفهمید. اگر دختری با چند تا پسر دوست بوده باشد، حاضر نیستم با او ازدواج کنم.»(۱۲) دیگری میگوید: «من اگر دختری داشته باشم نمیگذارم با پسری ارتباط داشته باشد؛ چون این ارتباط بد جا افتاده و اکثراً برای وقت تلف کردن است نه برای ازدواج.»(۱۳) دخترانی که سادهلوحانه شکار گرگان ناموس میشوند، به این امر توجه ندارند که حتی بدترین افراد و هرزهترین مردان هم در ازدواج دائم، دنبال دختران نجیب، پاک و عفیف هستند و هرگز حاضر نیستند با کسانی که هر روز عاشق و دلداده شخصی میشوند، ازدواج کنند. ۳ـ ترس از افشای ارتباطهای گذشته جوانی که انتظار دارد بعد از ازدواج، زندگی او سرشار از عشق و محبت و آرامش باشد، اگر در گذشته دوستیهایی داشته باشد، همیشه نگران است که مبادا روابط گذشته او افشا شوند و هر لحظه در زندگی او مشکلی ایجاد شود، بهویژه در بافت اجتماعی جامعه اسلامی ما این نگرانی بیشتر هم هست. دختر جوانی که بهتازگی ازدواج کرده است، در نامهای مینویسد: «من قبل از ازدواج با پسری دوست بودم. اکنون که ازدواج کردهام آن پسر مرا تهدید میکند که یا خواهرشوهرت را برای دوست شدن با من آماده کن و یا من مسائل مربوط به دوستی میان تو و خود را افشا خواهم کرد».(۱۴)
۴ـ بدگمانی نسبت به همدیگر پسری که قبل از ازدواج با افراد زیادی ارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دختری نظر میکند میپندارد او نیز با پسرهای متعددی ارتباط داشته است و پاک و عفیف نیست. همین طور دختری که چنین ارتباطی با پسران داشته، در مورد همسرش این طور فکر میکند. حال اگر جوانی با تجربههای دوستی قبل از ازدواج بخواهد کانون عشقی برپا کند و خانوادهای را تشکیل دهد، اولین مشکل زندگی جدید او بدگمانی به همسر است و طبعاً اضطراب و ناآرامی بر زندگی او حاکم خواهد شد. «ویل دورانت» در این زمینه میگوید: «مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسی پیش از او زنش را تصرف کرده باشد، ولی این نگرانی و اضطراب در زن کمتر است.»(۱۵) خانمی به مرکز پاسخ به سئوالات به بنده زنگ زد و گفت: «یک هفته است ازدواج کردهام. شوهرم قرآن را وسط گذاشته است و میگوید دست روی قرآن بگذار که تا به حال با پسری غیر از من ارتباط نداشتهای. من اگر بگویم رابطه داشتهام، همین الان طلاقم میدهد و اگر انکار کنم، میترسم قرآن بلایی بر سرم بیاورد». پرسیدم: «قبل از ازدواج رابطه عاشقانه داشتهاید؟» گفت: بله... توضیح دادم که از آثار ازدواج عشقی همین بدگمانی بعد از ازدواج است، چون پسر تازه سر عقل آمده که این دختر در زمانی که با هم نامحرم بودیم با من ارتباط داشت، پس مرزهای شرع برای او اهمیت ندارند. از کجا معلوم که الان نیز با کسانی ارتباط نداشته باشد، چون بالاخره زیباتر، پولدارتر از این پسر هم وجود دارد. وقتی دستورات شرع مانع نشدند، بعد از ازدواج هم این مانع وجود ندارد. وقتی زن و شوهر به هم بدگمان شدند، زندگی تلخ و اضطراب بر آن حاکم میشود.
۵ـ ناپایداری و طلاق بسیاری از ازدواجهایی که از روابط خیابانی، پارک و دانشگاهها شروع شدهاند، یا به سرانجام روشنی نرسیده و یا قبل از ازدواج تمام شده و حاصلی جز بدنامی نداشتهاند. عشق و علاقههایی که از طریق آشنایی در خیابان و تماس تلفنی و... حاصل میشود، با همان شتابی که ایجاد میشوند، با همان سرعت هم به سردی میگرایند و خاموش میشوند. دکتر شیخی جامعهشناس در این مورد میگوید: «جوانانی که همدیگر را در پارکها و خیابانها مییابند، یا از طریق تماسهای تلفنی به همدیگر علاقمند میشوند، اصولاً مبنا و اساس علاقمندی خود را بر همان نگاههای اولیه پایهگذاری میکنند. عشق و علاقه وقتی ظاهری باشد، قاعدتاً بعد از مدتی تحلیل میرود و نهایتاً خاموش میشود. لذا میبینیم که اغلب چنین ازدواجهایی بعد از مدت کوتاهی (کمتر از یک سال) به طلاق میانجامند»(۱۶) غربیها که خود مروج این گونه ارتباطهای عشقی هستند و روشنفکران غربزده، آن را به عنوان سوغات غرب به کشورهای اسلامی هدیه آوردهاند، پی به ضرر این گونه ارتباطها بردهاند. یکی از اساتید رشته جرمشناسی در کتاب خود مینویسد: «دکتر اسنل پنتی کارشناس بزرگ امریکایی در امر زناشویی این عبارت را منتشر کرد: به خاطر عشق ازدواج نکنید، ازدواج عشقی، زهرآگینترین نوع ازدواج است.» این کارشناس که سی سال است به پروندههای ازدواج و طلاق در شهرهای بزرگ و پرجمعیت امریکا و دیگر کشورهای جهان رسیدگی میکند، در بارة علل طلاق میگوید: «افسانة عشق یکی از مخربترین اختراعات بشر است. در امریکا از هر صد ازدواج عشقی ۹۳ تای آن با شکست رو به رو میشود. در فرانسه وضع از این هم بدتر است. عمر متوسط ازدواج عشقی 3 تا 5 ماه است. در امریکا از هر پنج فقره جنایت، یک فقره محصول مرافعات کسانی است که به واسطه عشق ازدواج کردهاند.»(۱۷) آیا این فرهنگ شکستخورده که خود غربیها نیز به خطر آن اعتراف دارند، قابل ترویج و تجربه است؟
۶ـ جرّ و بحث دائمی بدگمانی از یک طرف و تنوعطلبی از طرف دیگر باعث میشود همیشه بین زوجین جر و بحث در گیرد و هر چند وقت یک بار به این مسئله اشاره شود که اگر تو سالم بودی با من دوست نمیشدی. جمعی از جوانان شرکتکننده در مصاحبهای در باره روابط دختر و پسر بهرغم اصرار بر رفع محدویتهای موجود در جامعه و خانواده، در لا به لای سخنان خود به برخی از مفاسد این نوع ارتباطات اشاره کردهاند. پسری میگوید: «به نظر من اگر پس از ایجاد ارتباط، ازدواجی صورت گیرد مشکلآفرین میشود، چون پسرهایی که (با دختری) دوست میشوند، تا مشکلی در زندگی مشترک پیش بیاید میگویند تو همان کسی بودی که با من دوست شدی.»(۱۸) این تردیدها باعث سرشکستگی دختر میشود و اعصاب او را در هم میریزد ، شیرینی و حلاوت زندگی را از بین میبرد و زمینة جر و بحث و درگیری دائمی زوجین را فراهم میسازد.
۷ـ تنوعطلبی و کمبود محبت مرد یا زنی که قبل از ازدواج با افراد متعددی ارتباط داشته، خواه ناخواه تنوعطلب میشود و این امر بعد از تشکیل خانواده و زندگی مشترک همچنان ادامه مییابد و موجب کم شدن محبت در کانون گرم خانواده میگردد. «ویل دورانت» مینویسد: «فساد پس از ازدواج، بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است... (که) در زیر عوامل سطحی طلاق، نفرت از بچهداری و میل به تنوعطلبی نهان است. میل به تنوع گر چه از همان آغاز در بشر بوده است، ولی امروزه به سبب اصالت فرد در زندگی مدرن و تعدد محرکات جنسی در شهرها و تجاری شدن لذت جنسی دو برابر شده است.»(۱۹) استاد مطهری میگوید: «در مورد غریزه جنسی و برخی از غرایز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند و طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوع افزایش مییابد. راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضا تسکین مییابد، حرارت جسمی است نه عطش روحی.»(۲۰)
۸ـ بدبختی و نفرت فلسفه منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع و منع ارتباط با نامحرمان از نظر خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار میرود، در حالی که در روابط آزاد و کامیابی و ارتباط دوستانه، همسر از لحاظ روانی، یک رقیب و مزاحم و زندانبان و نگهبان به شمار میرود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود و طرفین احساس خوشبختی نمیکنند. روژه موکی یلی در کتاب «روانشناسی زندگی زناشویی» و کتاب «عقدههای روانی»، آماری را در باره سرنوشت عشقهای خیابانی آورده است: «90% از افراد متأهل (در فرهنگ ما غربیها) ازدواجشان پیامد عشقی بوده که نسبت به آن تردیدی نداشتهاند و از این رقم 5/95% شوهران مورد پرسش، پس از گذشت سه سال از ازدواج خود اظهار میدارند که در خانه احساس خوشبختی نمیکنند و در همین شرایط 5/91% از زنان اظهار میدارند در خانه خوشبخت نیستند.»(۲۱)
9ـ عدم جذابیت دختران جوان باید بدانند که برای جوانان، دختران عفیف و با حیا جذابترند. ممکن است جوان برای لذتهای زودگذر جذب دختری شود، ولی برای ازدواج دائم دنبال دختر باحیا میرود و اگر هم با بیحیایی جذب دختری شود، پس از ازدواج، این جذابیت بهسرعت از بین میرود. «ویل دورانت» به صراحت میگوید: «زنان بیشرم جز در لحظاتی زودگذر، برای مردان جذاب نیستند. مردان جوان به دنبال چشمان پر از حیا هستند و بدون آنکه بدانند حس میکنند که این خودداری ظریفانه (حیا و عفاف) از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد.» (۲2) و این حیا همیشه خاطرة خوشی برای مرد خواهد بود و بعد از ازدواج، همسرش همواره برای او جذاب خواهد بود.
جمعبندی عدهای براساس مغالطهای بزرگ تلاش میکنند از نام مقدس عشق سوءاستفاده و رابطههای شهوانی و حیوانی را عشق قلمداد کنند و بر این اساس ازدواجهای عشقی را ترویج نمایند. برای جلوگیری از این فرهنگ غلط یکی از راهکارها این است که جوانها را با ضرر و زیانهای این نوع ازدواجها آشنا سازیم. گناه و آلوده شدن روح، ترس و اضطراب همیشگی از برملا شدن ارتباطهای گذشته، بدگمانی و سوءظن زوجین به همدیگر، ناپایداری و طلاق زودرس، جر و بحث دائمی در زندگی، تنوعطلبی، احساس کمبود محبت، نفرت از همدیگر، احساس محرومیت دائمی، التهاب جنسی، هیجانات روحی، بیاشتهایی، عصبانیت و قتل و جنایت از جمله آثار سوء این نوع روابط هستند.
پینوشتها ۱ـ ایران جوان، ۵/۱۰/۷۸، ش ۱۵۶، ص ۲. ۲ـ همان. ۳ـ ایران فردا، ۲۲/۱۰/۷۸، ش ۶۶، ص ۳۰، ناصر ایرانی. ۴ـ خواجه نصیرالدین طوسی، شرح اشارات، قم، نشر البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۵ هـ ش، ج ۳، ص ۳۸۴. ۵ـ مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی«ع»، قم، انتشارات صدرا، چهارم، صص ۴۹ـ۴۷. ۶ـ جواد محدثی، نگاه تا نگاه، تهران، نشر نهال، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۷. ۷ـ عقل و سرنوشت، موریس مترلینگ، ترجمه موسی فرهنگ، تهران، مطبوعاتی فرخی، چاپ سوم، ج ۳، ص ۱۴۶. ۸ـ عصبانیهای عصر، «کارن هورنای»، ترجمه ابراهیم خواجه نوری، تبریز، کتابفروشی امید، ۱۳۴۷، صص ۱۳۹ـ۱۳۸. ۹ـ عروه الوثقی، سیدکاظم طباطبایی یزدی، بحث نکاح، با استفاده از مسئله ۳۹، امام خمینی(ره)، تحریرالوسیله، بحث نکاح، با استفاده از مسئله ۲۹. ۱۰ـ میزان الحکمه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، اول، ج ۱۰، ص ۳۷۸. ۱۱ـ علل الشرائع، شیخ صدوق، مقدمه سیدمحمد صادق بحرالعلوم، بیروت، دارالبلاغه، بیتا، ص ۱۴۰، باب ۱۱۸. ۱۲ـ جوان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم، اول، ۱۳۸۰، ص ۵۶. ۱۳ـ همان. ۱۴ـ تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، دکتر علیاصغر احمدی، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، پنجم، ۱۳۷۸، ص ۴۹. ۱۵ـ لذات فلسفه، ویلدورانت، ترجمة عباس زریاب، تهران، نشر دانشجویی، هشتم، ۱۳۷۳، ص ۴۵. ۱۶ـ هفته نامه دیدگاه، دکتر شیخی، پیششمارة ۳ آبان، ۷۹، ص ۵. ۱۷ـ علوم جنایی، ج ۲، ص ۱۰۱۶، به نقل از فساد و سلاح تهاجم فرهنگی، سیدمحمود مدنی بجستانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اول، ۱۳۷۴، ص ۳۰۰. ۱۸ـ ایران جوان، ش ۱۳۵، ص ۳۶، جوانان و روابط، همان، صص ۵۷ـ۵۶. ۱۹ـ لذات فلسفه، همان، ص ۹۷. ۲۰ـ مسئله حجاب، مرتضی مطهری، قم، صدرا، چاپ چهل و دوم، ۱۳۷۴، صص ۱۱۴ـ۱۱۳. ۲۱ـ ایران جوان، شماره ۱۳۵، ص ۳۵. ۲2ـ لذات فلسفه، ص ۱۲۹.
سوتیترها: 1. جوانی که از دیدن رویی زیبا به خود میلرزد و از لمس دستی ظریف به خود میپیچد، باید بداند چیزی جز جریان مادّی و حیوانی در کار نیست. این گونه عشقهایی که بهسرعت میآیند و بهسرعت میروند، قابل اعتماد و توصیه نیستند، بلکه خطرناک و فضیلتکشاند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 485 |