تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,858 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,987 |
به سوی سبک زندگی اسلامی(6) | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 9، دوره 1393، شماره 389 - شماره پیاپی 390، مرداد 1393، صفحه 28-29 | ||
تاریخ دریافت: 24 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 24 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
به سوی سبک زندگی اسلامی(6) محمدتقی رهبر آرامش در سبک زندگ اسلامی در نگرش دینی که دریافت فطری نیز آن را تأیید میکند، حقیقت حیات انسان به روح و روان اوست که فراتر از حیات مادی و حیوانی است. اگر روح آدمی آرامش و آسایش نداشته باشد، هیچیک از ظواهر زندگی مادی و لذات آن نمیتواند خلأ روحی و قلبی انسان را جبران کند و به او آرامش دهد. آرامش روحی و روانی همان چیزی است که قرآن کریم از آن به «سکینه، امن و اطمینان» تعبیر میکند و ثمره ایمان به خداست. زندگی آرام و امن، آرمان و گمشده انسان است، بهویژه در عصر ماشین و مدرنیسم که با وجود تسهیلات و امکانات مادی زندگی، تنشها و چالشها و هیجانهای ناشی از آن، ناآرامیها و بحرانهای روحی و روانی فراوانی را بر انسان تحمیل کرده و نشانههای آن را در بحرانهای بینالمللی و منطقهای، اجتماعی و خانوادگی و روانی، افسردگی، ناامیدی، بیاعتمادی، پوچی، بیهدفی، خودکشی، خشونت، تروریسم و دیگر ناهنجاریهای روزافزون میبینیم. اما این آرامش آرمانی را از چه طریق میتوان به دست آورد؟ بنا به آموزههای دینی، آرامش واقعی انسان جز از راه ایمان به مبدأ لایزال هستی میسر نیست. همانگونه که قرآن کریم بیانگر است: « الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛(1) آنان که ایمان آوردند، دلهایشان به ذکر خدا آرام گرفت، آری به ذکر خداست که دلها آرام میگیرند.» «الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ(2) آنان که ایمان آورده و ایمانشان را به ستم آلوده نکردند امنیت برای آنها است و آنان هدایت یافتگانند.» افزون بر آیات قرآن کریم، روایات فراوانی نیز در این زمینه به دست ما رسیدهاند. مرحوم کلینی در اصول کافی ذیل عنوان «ان السکینه هی الایمان» برخی از این روایات را آورده است: 1ـ ابیحمزه از امام باقر«ع» معنی آیه « أَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنین» (فتح / 4) را میپرسد و حضرت پاسخ میدهند: «هو الایمان» یعنی سکینه و آرامش که در آیه کریمه آمده همان ایمان است. امام صادق«ع» نیز همین مطلب را فرمودهاند. 2ـ و نیز ابیحمزه از امام باقر«ع» معنی آیه « وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْه» (مجادله / 22) را میپرسد و امام پاسخ میدهند «هوالایمان» یعنی؛ آن روح که خداوند مؤمنان را به وسیله آن تأیید میکند همان ایمان است. 3ـ و نیز از قول امام صادق«ع» آورده که معنی آیه « وَأَلزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوی» (فتح / 26) را پرسیدند و حضرت پاسخ دادند: «هو الایمان». آن کلمه تقوا که خداوند بندگانش را بدان یاری میرساند همان ایمان است. 4ـ همچنین از قول امام صادق«ع» آورده که در تفسیر «عروه الوثقی» فرمودند: «هی الایمان بالله وحده لا شریک له» آن رشته استواری که گسسته نمیشود ایمان به خدای یگانهای است که شریک ندارد. 5ـ و نیز امام صادق«ع» در تفسیر واژه « صِبْغَةَ اللَّه» میفرماید: «هِیَ اِلاسلام» آن رنگ خدایی که مؤمنان را پوشش میدهد همان اسلام است.(3) در روایت دیگر است که حضرت صادق«ع» به خواستههای مردم در دنیا اشاره کرده و راه تحصیل آنها را ارائه فرموده است: «مطلوبات الناس فی الدنیا اربعه: الغنی والدئه و قله الاهتمام و العز» انسانها چهار خواسته دارند: بینیازی، راحت و آرامش، نداشتن غم و اندوه و عزتمندی. بینیازی در قناعت است و کسی که بینیازی را در مال زیاد بجوید، به آن نرسد. راحت و آرامش در سبکباری است و کسی که آن را در بار سنگین بجوید به آن نرسد. کمی غم و اندوه در کاستن از مشغلههاست و کسی که آن را در مشغلهها زیاد بجوید به آن نرسد. عزت در خدمت به خالق است و کسی که آن را در خدمت خلق بجوید به آن نرسد.(4) بدیهی است که خدمت به خلق اگر برای رضای خداوند و با خلوص نیت باشد، نوعی بندگی و مایه عزت است. نامطلوب آن است که انسان بخواهد با نزدیک شدن به خلق کسب عزت کند وخلق را مؤثر بداند.
ایمان و آرامش فراگیر آرامش و طمأنینه قلب که در آیات و روایات آمده مطلق است و شامل همه ابعاد حیات انسان، حال و آینده و پس از مرگ اوست. بسیاری از نگرانیهای انسان در مورد آینده است که نمیداند فردا و فرداها و تا پایان زندگی دنیا و بعد از آن چه بر سر او میآید. اومیخواهد تا اندازهای از سرنوشت خود اطمینان حاصل کند، اما چگونه و بر چه اساسی؟ در این مورد قرآن کریم پاسخ میدهد: « الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب؛(5) آنان که ایمان آورده و عمل صالح کنند، خوشی ونیک فرجامی از آن آنهاست.» و درباره امنیت خاطر نسبت به حیات پس از مرگ میفرماید: « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَ ادْخُلی جَنَّتی»(6) این نفس به اطمینان رسیده، برگرد نزد آفریدگار خود در حالی که تو از او راضی هستی و او از تو راضی است، پس در زمره بندگان من درآی و به بهشت من داخل شو.
آرامش در مشکلات زندگی یک فرد با ایمان ممکن است در دنیا و در مسیر آرمانهای متعالی خود با مصائب و مشکلاتی روبهرو شود، همان گونه که در زندگی اولیاء خدا بسیار خوانده یا دیدهایم، اما از آنجا که این مصائب در راه هدف والای حیات است، تحمل آن آسان میشود و صبر و پایداری در برابر آن لذتبخش است. مؤمن هرگز از مسیر حق خارج نمیشود و آن را نردبام تعالی و وسیله دستیابی به پاداش الهی میداند. همان گونه که از آیات و روایات و سیره پاکان در مییابیم، آنان شهادت و اسارت و مصیبت را جز زیبایی نمیدانند و میگویند « ما رَأینا اِلاّ جَمیلا» سخنی که حضرت زینب در برابر دژخیمان گفت و برگرفته از جهانبینی توحید است، در حالی که انسانهای مادی و بیاعتقاد در ناملایمات نه تنها قدرت تحمل ندارند، بلکه اگر همه دنیا را هم داشته باشند، باز هم زیادهخواهی و حرص و طمع آنان را آرام نمیگذارد و اصول اخلاقی و انسانی را زیر پا میگذارند و گاه برای خلاصی از درد و رنج به دیگرکشی یا خودکشی دست میزنند. امام صادق«ع» میفرمایند: «مؤمن ممکن است به هر بلا و مصیبتی مبتلا شود و به هر دردی بمیرد، اما هرگز دست به خودکشی نمیزند.» توکل و تفویض و رضا و تسلیم از صفات مؤمن است و او با چنین سرمایهای آرامش مییابد.
نعمت و زوال نعمت از منظر دیگر اگر به این زندگی عاجل دنیوی نیز بنگریم، باز هم آرامش و رفاه معیشت را در ایمان و آموزههای دین باید جستوجو کرد. تعالیم اسلام به ما میآموزد که رفاه و آسایش و نعمت و امنیت و آبادانی که خواسته هر انسانی است، در سایه ایمان و تقوا قابل دسترسی است و اگر مردم در مسیری که شرع مقدس مقرر داشته حرکت کنند، با رحمت بیچون الهی روبهرو خواهند شد، وگرنه باید چشم به راه مجازات باشند. « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُون؛(7) اگر اهالی شهرها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم، ولی آنها به تکذیب حق پرداختند و در نتیجه، آنان را به کیفر اعمالشان رساندیم.» انسان میخواهد در زندگی با درد و رنج کمتری روبهرو شود و اسباب معیشت برای او فراهم گردد. در صورتی که انسان تقوا و پرهیزگاری پیشه کند، خداوند این را تضمین کرده است: « وَمَن یَتَّقِ اللَّـهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شیء قَدرا(8) آن کسی که تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راه نجات برای او فراهم میسازد و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد و کسی که به خدا توکل کند، برای او کافی است. خداوند کار خود را به انجام رساند و برای هر چیزی اندازهای معین کرده است.» و در مقابل هشدار می دهد که هرگاه انسانها کفران نعمت کنند خداوند نعمتهای خود را از آنان خواهد گرفت. « وضرب الله مثلا قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقها رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ»(9)خداوند شهری را مثال میزند که در امن و امان بود و روزی آن از همه جا میرسید، اما به نعمتهای خدا کفر ورزیدند تا اینکه خداوند لباس گرسنگی و ترس را به مجازات اعمالشان بر آنها پوشانید.»
تشخیص سعادت و شقاوت مسئله دیگر در زندگی، سعادت و خوشبختی است که هر انسانی از هر نژاد و رنگی طالب آن است و در این جهت تردیدی نیست. آنچه قابل بحث است مفهوم سعادت و خوشبختی است. سلامت، امنیت، رفاه، آزادی، خانواده و فرزند، اشتغال و موفقیت و... همه از لوازم سعادتند، اما آیا در خوشبختی به همین مقدار میتوان بسنده کرد؟ پاسخ به این سئوال هم مبتنی بر این است که انسان و حیات او را از چه منظر و در کدامین گستره بنگرد. همین زندگی دنیایی یا فراتر از آن؟ این مطلب به جهانشناسی و جهانبینی مربوط است. در جهانبینی اسلامی هر چند امکانات حیات مادی از لوازم و مصادیق خوشبختیاند، اما اگر اینها با سعادت آخرت همراه نباشند، خوشبختی نیست وگاه رفاه زندگی دنیوی عامل بدبختی خواهد بود. به آیات کریمه قرآن بنگریم: « یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِید؛ روزی خواهد آمد که هیچ کس جز به اذن خدا سخن نتواند گفت، در آن روز برخی شقی و بدبختاند و برخی سعید و خوشبخت...» « فأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّار لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ؛ بدبخت کسانی هستند که رهسپار دوزخ شوند...» «وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا ؛ و سعادتمند کسانی که در بهشت جاودان درآیند.»(10) علی«ع» فرمود: «ا السَّعادةُ ما أفْضَتْ إلَى الفَوْز(11) خوشبختی آن است که به رستگاری بیانجامد.» نکته دیگر اینکه انسان اگر در تشخیص خیر و شر و سعادت و شقاوت دستخوش اشتباه شد، راه تحصیل سعادت و خوشبختی را گم میکند و ندانسته به همان سرنوشتی که از آن هراسان بود گرفتار میشود و چیزی را که در طلب آن است از دست میدهد. علی«ع» میفرماید: «یترک الناس شیئاً من امر دینهم لاستصلاح دیناهم الا فتح الله علیهم ما هو ضر منه».(12) امام حسین«ع» میفرماید: « مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛ (13) کسی که از راه معصیت خداوند در طلب چیزی باشد آن را از دست خواهد داد و از آنچه میترسد به سرعت دامنگیرش میشود.»
امنیت اجتماعی امنیت حیات انسان تا حد زیادی به همنوعان و نوع تعامل اجتماعی او بستگی دارد. اگر ایمان و اعتقاد بر جامعه حاکم باشد، آحاد انسان از امنیت اجتماعی بهره خواهند برد و حتی افراد غیرمؤمن نیز از این فضای امن برخوردار میشوند. اصولاً واژه ایمان و مؤمن برگرفته از امن و امان است و مؤمن همان گونه که از آرامش فردی برخوردار است، باید پناهگاه امنی برای دیگران باشد. پیامبر اکرم«ص» میفرماید: «الَمُسلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ؛ مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند.» امام صادق«ع» میفرماید: « اِنَّ الْمُؤمِنَ لَیَسْکُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ کَما یَسْکُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ؛ (14) مؤمن با مؤمن به آرامش میرسد، همان گونه که تشنه با آب خنک آرامش مییابد». در جامعه اسلامی مؤمنان به مثابه یک پیکرند. پیامبر اکرم«ص» فرمودند: « إنَّما الْمؤمنون فی تَراحُمهم و تَعاطُفِهم بِمنزلهِ الْجَسد الْواحِد». این روایت را سعدی چنین ترجمه کرده است: بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار در آرمانشهر اسلامی مکر و دغل و نیرنگ جایگاه ندارد. پیامبر اکرم«ص» فرمود: « لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِمًا ، أَوْ ضَرَّهُ ، أَوْ مَاکَرَه؛(15)کسی که با مسلمانی غش و دغل کند یا او را زیان برساند یا مکر و نیرنگ به کار برد از ما نیست. در این فرهنگ حتی اهانت به مؤمن به منزله جنگ با خداست. پیامبر اکرم«ص» از حق متعال روایت میکند: « مَن أهان لی وَلیا فَقَد أرصد لِمُحارِبتی».(16) در منابع روایی اسلامی ابواب گستردهای است در باره حقوق اسلامی و انسانی و سبک تعامل اجتماعی.(17)
فساد و مفسدان از عواملی که زندگی را دستخوش پریشانی و انسان را درگیر ناآرامیها میکند، مفسداناند که بذر فساد را در جامعه میپراکنند و حرث و نسل را به تباهی میکشند و این هنگامی است که زندگی از سبک و سیاق طبیعی و مشروع خارج و روند زندگی مختل و منحرف میشود. « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ (روم / 44)فساد دریا و خشکی را گرفت به موجب اعمالی که مردم انجام میدهند تا بدین وسیله پارهای از کیفر اعمالشان را به آنها بچشاند، شاید به راه راست برگردند». از این آیه کریمه استفاده میشود: 1ـ اعمال بد انسان نه تنها دامنگیر خود اوست، بلکه به جهان پیرامون او سرایت میکند و دریا و خشکی را فرامیگیرد. 2ـ این مجازاتها میتوانند عامل بیداری انسان باشند، اگر انسان عبرت بگیرد و متنبه شود و راه و روش خود را اصلاح کند. حکومت صالحان گهواره امن است. چه کسانی دنیا را ناامن کردهاند؟
پینوشتها 1ـ رعد، 28. 2ـ انعام، 83. 3ـ اصول کافی، ج 2، صص 15ـ14. 4ـ علل الشرایع، ص 429. 5ـ رعد، 29. 6ـ فجر، 30ـ27. 7ـ اعراف، 95. 8ـ طلاق، 2 و 3. 9ـ نحل، 112. 10ـ هود، 107ـ105. 11ـ میزان الحکمه، 5/247. 12ـ قصار، 106. 13ـ تحفالعقول، ص 253. 14ـ کافی، ج 1، ص 247. 15ـ تحفالعقول، ص 41. 16ـ کافی، ج 2، ص 351. 17ـ بازگشت به اصول کافی، ج 2، باب العشره و... .
سوتیترها:
1. زندگی آرام و امن، آرمان و گمشده انسان است، بهویژه در عصر ماشین و مدرنیسم که با وجود تسهیلات و امکانات مادی زندگی، تنشها و چالشها و هیجانهای ناشی از آن، ناآرامیها و بحرانهای روحی و روانی فراوانی را بر انسان تحمیل کرده است.
2. آن کسی که تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راه نجات برای او فراهم میسازد و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد و کسی که به خدا توکل کند، برای او کافی است. خداوند کار خود را به انجام رساند و برای هر چیزی اندازهای معین کرده است و در مقابل هشدار می دهد که هرگاه انسانها کفران نعمت کنند خداوند نعمتهای خود را از آنان خواهد گرفت.
3.
در آرمانشهر اسلامی مکر و دغل و نیرنگ جایگاه ندارد. پیامبر اکرم«ص» فرمود: « لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِمًا ، أَوْ ضَرَّهُ ، أَوْ مَاکَرَه؛(15)کسی که با مسلمانی غش و دغل کند یا او را زیان برساند یا مکر و نیرنگ به کار برد از ما نیست. در این فرهنگ حتی اهانت به مؤمن به منزله جنگ با خداست.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 274 |