تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,788 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,973 |
بیپرده با تاریخ/ تیر و مرداد 1359 کشف و خنثی کردن کودتای نوژه/ نخستوزیری رجایی، مرگ آخرین شاه ایران در آوارگی و... | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 26، دوره 1393، شماره 389 - شماره پیاپی 390، مرداد 1393، صفحه 71-73 | ||
تاریخ دریافت: 24 تیر 1395، تاریخ پذیرش: 24 تیر 1395 | ||
اصل مقاله | ||
بیپرده با تاریخ/ تیر و مرداد 1359 کشف و خنثی کردن کودتای نوژه/ نخستوزیری رجایی، مرگ آخرین شاه ایران در آوارگی و... سید روح الله امین آبادی تیر و مرداد 1359 تیر و مرداد ماه سال ۱۳۵۹ حوادث و رویدادهای مهمی را ثبت کردهاند، از کودتای نافرجام و خطرناک نوژه تا چالش نظام نوپای جمهوری اسلامی بر سر تعیین نخستوزیر... در مرداد ماه این سال آخرین شاه ایران مرد تا با خود آرزوی بازگشت به سلطنت را به گور ببرد... انتخاب آیتاللههاشمی رفسنجانی به ریاست نخستین مجلس شورای اسلامی از دیگر رویدادهای این دو ماه بود. با هم این رویدادها را مرور میکنیم.
کودتای نوژه چگونه کشف و خنثی شد؟ هر چند که شکست آمریکا در صحرای طبس موجب شد تا مقامات این کشور موقتاً اندیشه عملیات نظامی علیه کشورمان را از سر بیرون کنند، اما این حادثه باعث نشد تا آمریکا طرحهای خرابکارانه خود را متوقف کند، بلکه حمایت مستقیم از ضدانقلابیون و تحریک آنان و همچنین پشتیبانی از رژیم بعث عراق، در مرحله پس از شکست کودتا در دستور کار آنان قرار گرفت. برخی از کارشناسان کشورمان معتقدند که پس از شکست آمریکا در حمله نظامی به طبس، دو راهکار برای جبران این مسئله از سوی مقامات کاخ سفید در نظر گرفته شد که عبارت بودند از؛ 1ـ انجام یک کودتای نظامی با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی با همکاری فرماندهان سابق ارتش رژیم شاهنشاهی، نیروهای ساواک، گروههای ضدانقلاب، متحدین آمریکا در منطقه و از طریق دریافت کمکهای مالی، نظامی و فنی آمریکا 2ـ تحریک یک کشور ثالث به طرحریزی حمله نظامی و تجاوز گسترده به خاک جمهوری اسلامی ایران. مؤیداتی برای اثبات این نظریه وجود دارد. از یک سو برخی از مقامات آمریکایی در خاطرات یا اظهارات خود با ظرافت به این مسئله اشاره کردهاند. از جمله برژینسکی ـ مشاور امنیت ملی کارتر ـ به بحثهای خود با کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا و دیگر اعضای کابینه وی در باره لزوم انجام یک عملیات تلافیجویانه در صورت شکست توطئه طبس اشاره کرده و میگوید: «براون (وزیر دفاع آمریکا) و ترنر (رئیس سازمان سیا) با عملیات تلافیجویانه در صورت شکست مأموریت نجات موافق بودند. در پایان این گفتوگوها به ما اجازه داده شد طرحهایی را برای عملیات تلافیجویانه در نظر بگیریم، ولی تصمیم اجرای این نقشه به بعد موکول شد». اعترافات برخی از سران دستگیر شده کودتای نوژه نیز نشان میدهد که بحث تقدم و تأخر این دو توطئه در میان طراحان و استراتژیستهای آمریکایی مطرح بوده و سرانجام قرار شد طرح کودتا که کمهزینهتر، مؤثرتر و سریعتر است، اجرا و در صورت شکست آن، از راهحل طولانیتر و پرهزینهتر تحمیل جنگ استفاده شود. به عنوان مثال، در اعترافات یکی از این افراد میخوانیم: «پس از سفر بنیعامری [یکی از سران کودتا] به پاریس، طرح حمله عراق به ایران در اولویت دوم و انجام کودتای نظامی به عنوان اولویت اول، در صدر برنامههای آمریکا قرار گرفت». علاوه بر این، دولت آمریکا در بحبوحه پیروزی انقلاب، یعنی در روز 22 بهمن نیز تلاش کرده بود تا یک کودتای نظامی را علیه انقلاب اسلامی ساماندهی کند. برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر که بیش از تمام همکاران رئیسجمهور آمریکا به استفاده از روشهای تند و خشن علیه انقلاب ایران علاقمند بود، در بحبوحه انقلاب و در حالی که سولیوان، سفیر آمریکا در ایران تلاش میکرد پرسنل نظامی را که در تهران در محاصره بودند، نجات دهد، با وی تماس گرفت و خواستار اظهارنظر سولیوان در این مورد شد. نظرات سولیوان در این زمینه خواندنی است: «نهایت خشم و عصبانیت من در این مکالمه موقعی بود که گفته شد برژینسکی در باره امکان ترتیب دادن یک کودتا برای استقرار یک رژیم نظامی به جای حکومت در حال سقوط بختیار، از من نظر میخواهد. این فکر و این سئوال در آن شرایط به قدری سخیف و نامعقول بود که بیاختیار مرا به ادای یک کلمه زشت درباره برژینسکی وادار ساخت». سولیوان سرانجام به دنبال اصرار مقامات واشنگتن با رئیس مستشاران نظامی آمریکا در تهران که در محاصره نیروهای انقلابی بود، تماس میگیرد و نظر خود را اینچنین اعلام میکنند: «در شرایط فعلی شانس موفقیت یک کودتای نظامی فقط پنج درصد است». اما برژینسکی خیال کودتا را کنار نمیگذارد و اندکی پس از پیروزی انقلاب با ژنرالهایزر که تا چند روز قبل از پیروزی انقلاب برای ساماندهی ارتش شاهنشاهی در تهران به سر میبرد، تماس میگیرد و از او سئوال میکند آیا مایل است برای انجام یک کودتای نظامی به تهران برگردد که هایزر چنین پاسخ میدهد: «وضعیت فعلی ایران را با توجه به اینکه افراد ارشد ارتش در زندان هستند، بسیار وخیم میدانم؛ به این جهت اجرای برنامه کودتا فعلاً میسر نیست. اما برژینسکی علاقه شدیدی به کودتا نشان میداد. گفتم تحت شرایطی میتوانم این کار را انجام دهم که مقدار نامحدودی پول در اختیارم قرار گیرد. باید در حدود 10 تا 12 ژنرال آمریکائی را با خودم ببرم و به ده هزار نفر از بهترین سربازان آمریکایی نیاز دارم. حمایت همهجانبه و متحد کشور نیز لازم است». این اظهارنظر موجب میشود تا برژینسکی و همفکرانش در آن مقطع فکر کودتا را از سر به در کنند، اما به دنبال واقعه گروگانگیری و شکست عملیات نجات در طبس و تحقیر شدید وجهه آمریکا در جهان، این فکر بار دیگر در ذهن سرمداران کاخ سفید جوانه زد و تماسهایی با شاپور بختیار در پاریس برای هدایت کودتای نوژه به عمل آمد. در همین زمینه سفیران آمریکا و انگلیس در فرانسه با بختیار ملاقات و چگونگی اجرای کودتا، تاریخ وقوع و اولویت آن نسبت به طرحهای دیگر را مشخص میکنند.
مقدمات و اجرای کودتا این مسایل پس از مسافرت سرهنگ 2 بازنشسته ژاندارمری، بنیعامری به پاریس در تاریخ 15 اسفند 1358 مشخص شد و جدیترین طرح براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی پس از شکست آمریکا در طبس در دستورکار قرار گرفت. بر همین اساس، بختیار تحت فشار آمریکا و انگلیس به سازماندهی کودتا و شناسایی و جذب گروهها و دستهها و چهرههایی پرداخت که به طور فردی یا جمعی علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند. به این ترتیب، بنیعامری در مقام رئیس شاخه نظامی کودتا از پاریس به تهران بازگشت و مشغول جذب افراد اطلاعاتی و نظامی از اداره دوم ارتش و مأمورین ساواک منحله شد. ستاد هدایت کودتا با کمک حامیان خارجی خود توانست سه کمیته مجزا را ایجاد کتد که جلسات متعددی را برای مدیریت کودتا تشکیل دادند و زیر نظر ستاد فرماندهی متشکل از چهرههای سیاسی و نظامی رژیم پهلوی در پاریس شروع به فعالیت کردند. سه کمیته تشکیل شده برای انجام کودتا عبارت بودند از : 1ـ کمیته نظامی و لجستیک (پشتیبانی) 2ـ کمیته سیاسی 3ـ کمیته عالی. کودتای نوژه که در تاریخ 18 تیر ماه سال 1359، یعنی سه روز قبل از وقوع، کشف و خنثی گردید. بر اساس اعترافات عوامل کودتا، همه ابرقدرتها در مورد کودتای نوژه توافق کرده بودند و طرح کودتا بهقدری دقیق و حساب شده بود که کودتاگران گمان میکردند صد درصد موفق خواهند شد. قرار بود عناصر کودتاچی پس از کسب آمادگیهای نظامی، مالی و سیاسی در میان ایلات و عشایر غیور و وطنپرست نفوذ و با انفجار در دکلهای برق، راهآهن، پلها، غارت سربازخانهها و غیره، ایجاد اغتشاش و شورش و خرابکاری کنند. عملیات کودتا قرار بود همزمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ به اجرا درآید و اماکنی مانند مدرسه فیضیه، اقامتگاه امام، کمیته مرکزی، نخستوزیری، میعادگاههای نماز جمعه، صدا و سیما و غیره با هواپیماهای جنگی و با بمبهای خوشهای و آتشزا بمباران و حدود 70 تن از شخصیتهای برجسته مذهبی و سیاسی ظرف 12 ساعت دستگیر شوند. همچنین قرار بود پس از آغاز عملیات هوایی، به فاصله کوتاهی نیروهای زرهی و پیادهوارد عمل شوند. رکنی در این مورد میگوید: «اعضای نیروی زمینی و لشکر گارد میگفتند بعد از اینکه نیروی هوایی وارد کار شد و هدفهای انتخاب شده را کوبید، ما حداکثر تا چهارساعت، با تانکها و نفرات وارد عمل میشویم.» عوامل خرابکار و وابسته به بیگانه، مانند دیگر سرکردگان گروهکهای ضدانقلاب و اربابان خارجیشان، امام خمینی«ره» را بزرگترین خطر میدانستند و با آنکه منزل ساده امام منطقه نظامی و از هیچگونه استحکامات دفاعی بهرهمند نبود، اما سه فروند هواپیمای فانتوم را برای بمباران اقامتگاه ایشان آماده کرده بودند. رکنی در اینباره میگوید: «عاملی که خطر واقعی محسوب میشد، امام بود. به همین جهت با وجود آن که منزل امام یک منطقه رزمی نبود، اما برای خانه ایشان سه فروند هواپیمای فانتوم منظور شده بود. این سه فروند هواپیما بمب جنگی و یک فروند موشک داشت، چون دقت موشک بینهایت زیادتر از بمب است. اینها را با هم مخلوط کرده بودند که حداکثر نتیجه را بگیرند. در یک فروند دیگر، بمبهای خوشهای ضد نفر بود که هرگاه پرتاب میشد تا نیم ساعت بعد از آن، هر کسی که به منزل امام و محوطهای که این بمب پرتاب شده بود نزدیک میشد، از بین میرفت، چون این بمبها فیوز داشتند و فیوزها از صفر تا نیم ساعت تنظیم شده بودند. با توجه به آتش قدرت هوایی، این کودتا از لحاظ تاکتیکی یک کودتای پیروز بود، ولی ایدئولوژی نداشت و این نقطه ضعف بود.» در صورت پیروزی کودتا قرار بود اعلامیه زیر به اطلاع مردم برسد: «همکاران عزیز! ساعت موعود فرارسید. ارتش وطنپرست ایران حکومت پوسیده آخوندها را برچید. کلیه واحدهای ارتش و ژاندارمری و شهربانی اعلام همبستگی نمودند. هرگونه مقاومت بهشدت سرکوب خواهد شد. آماده اخذ دستورات باشید.» کودتاگران میخواستند پس از برکناری دولت توسط عناصر کودتا، یک دولت صد در صد نظامی را روی کار بیاورند و زمام امور کشور را به مدت دو سال در دست بگیرند. همچنین قرار بود بختیار به ایران بیاید و به نخستوزیری برسد، ولی فقط قدرت سیاسی را در دست داشته باشد و به هیچ حزب و گروه سیاسی تا دو سال اجازه فعالیت داده نشود. پس از گذشت دو سال، یک به اصطلاح انتخابات برگزار و از مردم خواسته شود تا بین «جمهوری دموکراتیک» یا «رژیم موروثی سلطنتی» یکی را انتخاب کنند! اما در عمل، شورای نظامی که سرهنگ بنیعامری ریاست آن را برعهده داشت و قرار بود با برقراری امنیت، مقدمات و شرایط بازگشت بختیار به کشور را فراهم آورد، افکار دیگری در سر داشت که میتوان از آن به عنوان «کودتا در کودتا» یاد کرد. در حالی که سران کودتا در پاریس اصرار داشتند که بختیار ظرف 48 ساعت پس از کودتا به ایران بیاید و در پست نخستوزیری مشغول به کار شود، بنیعامری تأکید داشت که بختیار نباید زودتر از یک هفته به تهران بیاید. اعترافهای کودتاگران نشان میدهد که بنیعامری قصد داشت پس از تثبیت اوضاع در تهران، قدرت را به نفع خود در دست بگیرد. اما آمریکاییها با افکار او مخالف بودند و اعتقاد داشتند که پس از سقوط نظام جمهوری اسلامی، باید چهرهای صاحبنام و حتیالامکان برخوردار از مقبولیت، زمام امور را به دست گیرد. آمریکا از این امر آگاه بود که نظام جانشین جمهوری اسلامی باید پیرامون یک شخصیت مشهور و خوشنام و مشروع تشکیل شود تا پس از کودتا، جامعه درگیر جنگ داخلی و بیثباتی نشود و در مدت کوتاهی ثبات لازم را کسب نماید. این کودتا به دلیل آنکه قرار بود از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان آغاز شود به کودتای نوژه معروف گردیده است.
شکست کودتا به هر حال، کودتا سه روز قبل از وقوع، به علت تشویش و نگرانی یکی از عناصر شرکتکننده در آن و اطْلاع یافتن خانواده او از موضوع ماجرا فاش شد. خانواده این خلبان که وفادار به انقلاب و امام بودند و بهخصوص مادرش، او را ملزم به افشای اطلاعات خود در مورد کودتا کرد و او نیز موفق شد حضرت آیتالله خامنهای را از این مسئله مطلع سازد. به این ترتیب در بامداد چهارشنبه 18 تیر 1359 طرح کودتا توسط این فرد لو میرود. چند ساعت پس از افشای کودتا، یکی از درجهداران تیپ نوهد نیز به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه میکند و پاکتی حاوی بخشی از طرح عملیاتی کودتا را در اختیار کمیته فوق قرار میدهد و عملیات ضدکودتا از همین جا آغاز میشود. علاوه بر افشای این اطلاعات، قرائن و شواهد گوناگون دیگری که از فعالیتهای مخالفین نظام به دست آمده بود، موجب شد تا مسئولان نظام نسبت به وجود توطئة براندازی حساس شوند و به تشکیل ستاد «خنثیسازی کودتا» اقدام کنند. این گروه با تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، آمادگی لازم برای رویارویی با توطئة احتمالی و خنثیسازی آن را داشت. به هر حال، توطئة کودتای نوژه به بهترین نحو سرکوب شد و شکستی دیگر در کارنامه آمریکا ثبت گردید. اما آمریکاییها که به دنبال پیروزی انقلاب منافع خود را در خطر میدیدند و قصد داشتند به هر وسیلهای به ایران برای آزادی گروگانها فشار وارد کنند، بخش دوم توطئه خود را اجرا و این بار بهطور غیرمستقیم رژیم بعثی عراق را به جنگ ضدایران تشویق کردند. به دنبال این طرح، دولت بعثی عراق در تاریخ 31 شهریور سال 1359 از زمین، هوا و دریا به ایران حملهور و جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران آغاز شد، جنگی که در آن بازنده نهایی، ایالات متحده و سگ دست آموزش صدام بودند.(۱)
محمد علی رجایی چگونه نخستوزیر شد؟ بالاخره پس از دو ماه در تاریخ 1 مرداد 1359 تصویب اعتبارنامه نمایندگان به پایان رسید و در همان تاریخ رئیسجمهور رسماً تحلیف و سوگند را به جای آورد. همه منتظر بودند بنیصدر ظرف یکی دو روز نخستوزیر را معرفی کند تا نهادهای جمهوری اسلامی مصرح در قانون اساسی تشکیل و تکمیل گردند. بنیصدر در این مرحله با این امید که هم از نخستوزیر معرفی شده از سوی حزب جمهوری اسلامی یعنی جلالالدین فارسی رهایی یابد و هم در صورت مخالفت احتمالی نمایندگان ملت، روی اختلاف مجلس و بیت امام تمرکز کند، در یک اقدام فریبکارانه در نامهای به رهبر انقلاب، سید احمد خمینی فرزند امام را برای تصدی نخستوزیری معرفی میکند، ولی حضرت روحالله با هوشمندی مثالزدنی با پیشنهاد بنیصدر مخالفت میکنند.(۲) بنیصدر در گام دوم میخواهد مصطفی میرسلیم را به عنوان نخستوزیر معرفی کند، ولی این بار نیز نظر مجلس منفی است و او پس از افت و خیزهای فراوان، بر اساس توافق صورت گرفته، محمد علی رجایی را به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی میکند. محمد علی رجایی 10 شهریور 1359 در یک برنامه تلویزیونی شرکت و روند تشکیل کابینه را تشریح میکند: «بعد از این قضایا یکی از برادران به مجلس معرفی شد، ولی مورد موافقت قرار نگرفت. نامهای نوشتیم و برادرمان آقای بنیصدر به مجلس تشریف آوردند و در جلسه غیرعلنی مسئله را مطرح کردیم. آقای بنیصدر هم صحبت کردند و ضمن پیشنهادهایی که میکردند از مجلس برای تعیین معیارهای نخستوزیری که مجلس میپسندد، کمک خواستند. بعد از اینکه آقای رئیسجمهور تشریف بردند، بلافاصله رایگیری شد و 5 نفر انتخاب شدند. قرار شد یک نفر هم آقای رئیسجمهور بفرستد. آقای رئیسجمهور با این عنوان که قبلاً نظرشان را دادهاند از آن 5 نفر، 2 نفر را گفتند که باید کنار بروند و مجلس هم برای اینکه همکاری بیشتر خود را نشان بدهد آن دو نفر را کنار گذاشت و در نهایت سه نفر از مجلس و یک نفر از هم از طرف آقای رئیسجمهور مشغول بررسی صلاحیت و معیارهای لازم افراد برای انتخاب نخستوزیر شدند.» این هیئت 4 نفر را به عنوان واجدان صلاحیت برای تصدی نخستوزیری به بنیصدر معرفی میکند، ولی بنیصدر به صورت مطلق با سه گزینه مخالفت میکند: «درنهایت 4 نفر به آقای بنیصدر معرفی شدند و آقای رئیسجمهور فرمودند که با سه نفر از اینها مطلقاً موافقت نمیکنم و بلکه مخالفتم را اعلام میکنم، ولی با یک نفر از اینها من مخالفت فردی ندارم. از نظر خصوصیات فردی، من این خصوصیات را در ایشان میبینم، ولی از جهت اداره کشور و خطی که باید تعقیب بشود من ایشان را صالح نمیبینم.»
انتقادهای بنیصدر به رجایی: خشکسری و قاطعیت! رجایی اینگونه ادامه میدهد: «در انتقادهایی که ایشان از من کرده بودند همه خبر دارند که گفته بودند آقای رجایی ضمن اینکه مثلاً چنین و چنان است، اما آدم خشکسری است. بحث که میکند، حتی اگر غیر از آن چیزی که نظرش هست اثبات شود، همان چیزی را که نظرش است انجام میدهد. آقای بنیصدر پیش از این نیز در مورد وزارت آموزش و پرورش با مسئولیت بنده بر این وزارتخانه موافق نبودند.» بنیصدر نخستوزیری رجایی را نمیپذیرد و مجلس نیز اعلام میکند که رئیسجمهور هر کسی را که میخواهد به عنوان نخستوزیر معرفی کند و مجلس براساس معیارها رأی خواهد داد. با اعلامنظر هیئت و به گفته شهید رجایی: «رئیسجمهور گفت شما به مجلس بروید و ببینید نظر نمایندگان چیست؟ اگر اکثریت نمایندگان نظرشان رجایی است، من در مورد اختلافاتی که با ایشان دارم سکوت میکنم، خوب این هیئت هم برگشتند به مجلس برای رأیگیری. در جلسه غیرعلنی رأیگیری شد و آرایی که برای من دادند قابل ملاحظه بود. مسئله را به آقای بنیصدر اطلاع دادیم و رئیسجمهور گفتند بسیار خوب، من ایشان را معرفی میکنم و در مورد اختلافاتی که دارم سکوت میکنم و چیزی نمیگویم». با مشخص شدن نظر مجلس که جز محمدعلی رجایی کسی نخواهد توانست رأی اعتماد نمایندگان را به سوی خود جلب کند، بنیصدر در نامهای رجایی را به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی میکند. هر چند بنیصدر اعلام کرده بود در باره اختلافات خود با محمدعلی رجایی سکوت خواهد کرد و در تخریب کابینه اقدامی نخواهد کرد، اما در طول یک سال از هیچ کوششی برای زمین زدن دولت کوتاهی نکرد و بارها با این عنوان که این دولت به رئیسجمهور تحمیل شده، مانع تشکیل و تکمیل کابینه گردید، طوری که تا روز برکناری بنیصدر از ریاستجمهوری، کابینه شهید رجایی وزیر خارجه نداشت. مجلس برای حل این معظل مجبور شد قانونی را تصویب کند که بر اساس آن اداره وزارتخانههای بیوزیر بر عهده نخستوزیر بود، ولی بنیصدر این بار نیز از امضای قانون مصوب مجلس و مورد تائید شورای نگهبان خودداری کرد و مانع تکمیل کابینه گردید.
مرگ در آوارگی! در پنجم مرداد ماه سال 1359 سرانجام آخرین شاه ایران پس از ماهها آوارگی در مصر درگذشت و پس از دو روز در مسجد الرفاعی قاهره دفن شد. مراسم تشییع جنازه دو روز پس از درگذشت شاه برگزار شد. پیکر او به کاخ عابدین یعنی همان کاخی که 52 سال قبل مراسم ازدواجش با فوزیه در آن برگزار شده بود، منتقل شد. اردشیر زاهدی که روزگاری وزیر خارجه و نیز سفیر ایران در آمریکا و نیز داماد سابق شاه بود در خاطراتش مینویسد: «پرزیدنت انورسادات حق دوستی و برادری را کاملاً به جا آورد. جسد شاه را در تابوتی که روی یک عراده توپ قرار داده شده بود و با اسب کشیده میشد، در یک فاصله پنج کیلومتری از بیمارستان قاهره تا مسجد الرفاعی حمل کردند. تابوت شاه در پرچم سه رنگ ایران پوشانده شده و مدالها و نشانهای او روی آن قرار داشتند. در پشت جنازه ریچارد نیکسون (رئیسجمهور اسبق آمریکا)، هنری کیسینجر (وزیر امور خارجه اسبق آمریکا)، کنستانتین پادشاه سابق یونان، والاحضرت اشرف و شهبانو فرح و بنده به اتفاق همسر سابقم والاحضرت شهناز و عدهای از از رجال بلندپایه آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی حرکت میکردیم.» پیکر شاه در مسجد الرفاعی به یک مقبره زیرزمینی تنگ منتقل شد. رضا پهلوی(پسرش) و پسر انورسادات با چند نفر دیگر تابوت را حمل کردند. جنازه رضاشاه نیز که در 1323 در آفریقای جنوبی درگذشت به مدت 6 سال در مصر و در همین مسجد نگهداری شد. تقدیر محمدرضا شاه هم مانند سه شاه پس از انقلاب مشروطه، آوارگی و مرگ در خارج از ایران بود. او در کشوری دفن شد که روزگاری دامادش بود.(۳)
هاشمی رئیس مجلس شد نمایندگان مجلس در جلسه علنی 29 تیر 1359 آیتالله هاشمی رفسنجانی را به عنوان رئیس مجلس انتخاب کردند. از میان 196 رأی اخذ شده، هاشمی 146 رأی، حبیبی 20 رأی، دکتر علی گلزاده غفوری 15 رأی و مهندس بازرگان 12 رأی کسب کردند و به این ترتیب هاشمی رفسنجانی به عنوان ریاست دائمی اولین مجلس پس از انقلاب انتخاب شد.
پینوشتها ۱ـ رک کودتای نوژه حقارتی دیگر برای آمریکا، خبرگزاری فارس، 18 تیر 1391 و همچنین برای مطالعه بیشتر رک محمدی ری شهری، محمد، خاطرهها، جلد 1، مرکز اسناد انقلاب اسلامی صص 171-105. ۲ـ صحیفه امام، جلد 13، صفحه 56. ۳ـ مرور آخرین روزهای شاه، مرگ داماد مصر در قاهره، تاریخ ایرانی، 12 اسفند 1389.
1. کودتای نوژه که در تاریخ 18 تیر ماه سال 1359، یعنی سه روز قبل از وقوع، کشف و خنثی گردید. بر اساس اعترافات عوامل کودتا، همه ابرقدرتها در مورد کودتای نوژه توافق کرده بودند و طرح کودتا بهقدری دقیق و حساب شده بود که کودتاگران گمان میکردند صد درصد موفق خواهند شد.
2. عوامل خرابکار و وابسته به بیگانه، مانند دیگر سرکردگان گروهکهای ضدانقلاب و اربابان خارجیشان، امام خمینی«ره» را بزرگترین خطر میدانستند و با آنکه منزل ساده امام منطقه نظامی و از هیچگونه استحکامات دفاعی بهرهمند نبود، اما سه فروند هواپیمای فانتوم را برای بمباران اقامتگاه ایشان آماده کرده بودند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 270 |