تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,142 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,056 |
مراحل کمال انسان تا امامت پارسایان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 2، دوره 1393، شماره 391 - شماره پیاپی 392، مهر 1393، صفحه 1-1 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
مراحل کمال انسان تا امامت پارسایان
حضرت آیتالله جوادی آملی تهیه و تدوین حجتالاسلاموالمسلمین مصصطفیپور انسان برای کمال آفریده شده است و بالاترین کمال و مقام، رسیدن به مقام قرب الهی است، به این معنا که انسان آن چنان ترقی کند که به حضور خدا برسد. چنین انسانی نه تنها میداند خدایی هست که او را آفریده و به کارهای او آگاه است و به اعمال او رسیدگی میکند، بلکه همواره خود را در محضر و مشهد خدای عظیم و کریم میبیند. اگر انسان به این مقام راه یافت همه کارهای خود را خالصاً لوجه الله و هماهنگ با اراده او انجام میدهد. به دیگر سخن انسانی که به مقام عنداللهی و قرب خدا میرسد درمییابد که بین او و خدایش هیچ حجاب ومانعی وجود ندارد، همان گونه که بین خدا و انسان هیچ حجاب و مانعی وجود ندارد و کمال واقعی انسان در این است به جایی برسد که بین خود و خدایش حجاب و حایلی نیابد. ناگفته نماند تا برای انسان ثابت نشود که خدا با او و از افکار و اعمال او باخبر و مطلع است، هرگز نمیتواند به مقامی برسد که بین او و خدایش حجابی نباشد. بنابراین: ۱ـ خدا به انسان نزدیک است و بین خدا و انسان حجابی وجود ندارد. ۲ـ مانع و حجاب بین انسان و خدا توسط خود انسان ایجاد میشود و آن هم چیزی نیست جز گناهان و تعلقات دنیایی. ۳ـ مراحل کمال انسان با پیمودن مراحل طی میشود و پایان آن امامت پارسایان است.
خدا به انسان نزدیک است نزدیکی خدا به انسان در آیات گوناگون بیان شده است. در آیهای میفرماید: من به شما نزدیکم « وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛(۱) اگر بندگان من مرا از تو پرسیدند، من نزدیکم اگر کسی بخواند مرا و او را اجابت میکنم، پس به من ایمان آورید و دعوت مرا اجابت کنید.» در آیهای دیگر میفرماید: من از نزدیکانتان به شما نزدیکترم « وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ؛(۲) ما به شما از شما نزدیکتریم ولکن شما نمیبینید» و در مرحله سوم میفرماید: من از رگ گردن به شما نزدیکترم « وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنسان وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إلیه مِنْ حَبْلِ الوَرِیدِ؛(۳) ما انسان را آفریدیم و از وسوسههای نفس او باخبریم و از رگ گردن که رگ حیات اوست به او نزدیکتریم و در مرحله چهارم میفرماید: من به شما از خود شما نزدیکترم و بین من و شما هیچ فاصلهای وجود ندارد « أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ المَرءِ وَقَلبِه؛(۴) خدا بین قلب انسان که همان حقیقت و روح انسان و انسانیت اوست فاصله میشود»، یعنی بین ما و حقیقت ما خدا فاصله است و آنچه در قلب ما میگذرد در قلمرو قدرت اوست. وقتی خدا بین انسان و قلب او حایل شود، یعنی هیچ فاصلهای وجود ندارد و اگر ما آن قرب و نزدیکی را نمییابیم به دلیل وجود حجابها و موانعی است که بین ما و او وجود دارد. باید این حجاب و مانع را برطرف کرد و به او نزدیک شد.
شناخت موانع راه آنچه بین انسان و خدا فاصله ایجاد میکند شهوات و گناهان انسان و تعلقات او به دنیاست. آدمی در مرحله اول باید شهوات و گناهان را ترک گوید و اوامر خدا را انجام دهد و برای اینکه بتواند در ترک گناهان موفق شود اول باید اهل مراقبه باشد، یعنی مواظب باشد چه میکند ، هر سخنی میگوید مراقب باشد که چه میگوید و بداند که «یَعلَمُ خَائِنَةَ الأَعیُنِ وَمَا تُخفِی الصُّدُور(۵) خدا نگاه خائنانه را میداند و به آنچه که سینهها پنهان میکند آگاه است.» انسانی که به مقام مراقبه میرسد مواظب تمام کارهای خود هست تا خلاف نکند و اهل محاسبه است، یعنی پیوسته کارهای خود را حسابرسی میکند و حتی یک لحظه هم خود را فراموش نمیکند. انسانی که با مراقبت، گناهان و معاصی را ترک میکند ممکن است با مانع دیگری به نام تعلقات و دلبستگی به دنیا و زخارف آن مواجه شود که دنیا را در نظر او زیبا میسازد و در نتیجه او را میفریبد و به خود مشغول میسازد، اما انسانی که در مسیر سلوک الهی گام برمیدارد تلاش میکند تا این تعلقات را رها کند و میداند که زیورهای این جهان ناپایدارند و زیورهای ناپایدار این جهان زیور زمین و آسمان است، نه زینت جان انسانها. خدای سبحان در آیات قرآن میفرماید: « إِنَّا جَعَلنَا ما عَلَى الأَرضِ زِینَةً لَّهَا»(۶) آنچه را که روی زمین است، زینت زمین قرار دادیم نه زینت شما و فرمود: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنیَا بِزِینةٍ الکَوَاکِبِ» (۷) ما آسمان دنیا را با ستارگان زینت دادیم. بنابراین آنچه در زمین است، زینت زمین است نه زینت انسان و آنچه در آسمان است زینت آسمان است نه زینت انسان، اما زینت جان انسان ایمان و اعتقاد به خدا و معاد است « و لکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیکُمُ الإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُم»(۸) خدا اعتقاد به مبدأ و معاد و وحی و نبوت را محبوب انسان قرار داد و این عقیده را زیور جان آدمی قرار داد. پس زینت انسان نه آن انگشتر و فلزی است که در دست اوست، نه آن درجهای است که بر دوش اوست و نه آن تاجی است که بر فرق اوست و نه آن لباس و عبا و ردایی است که بر تن اوست و نه آن کفش و چکمهای است که بر پای اوست و نه آفتابی است که بالای سر او میتابد و نه باغ و راغی است که در زیر پای اوست، زیرا اینها جدای از انسان است و آنچه که با انسان است یعنی ایمان و اعتقاد پاک، زینت انسان است. پس از آنکه موانع راه و سیر الیالله شناخته شد، انسان باید تلاش کند با آن موانع برخورد کند و آنها را از سر راهش بردارد، یعنی شهوات و معاصی را ترک گوید و خود را از تعلقات و وابستگی به دنیا و لذات و زینتهای دنیا آزاد سازد و با این آزادسازی، قدم به قدم در صراط مستقیم و در مسیر عنداللهی شدن و رسیدن به قرب الهی پیش برود. آدمی برای این که در این مسیر قرار گیرد و گام به گام به سوی مقصد پیش برود تا امام پارسایان گردد، باید مراحلی را طی کند. این مراحل عبارتند از:
۱ـ معرفت اولین گام برای سالکی که در مسیر عنداللهی شدن است شناخت و معرفت است. علی«ع» خطاب به کمیل فرمود: «ما مِن حَرَکَةٍ إلا و أنتَ مُحتاجٌ فیها إلی مَعرِفَةٍ»؛(۹) هیچ حرکتی نیست جز اینکه انسان در آن به معرفت و شناخت نیازمند است و اگر سیر در راه بدون معرفت باشد، پیمودن آن انسان را از مقصد دورتر میکند. بر این اساس، انسانی که در مسیر قرب به خداست باید به اموری معرفت پیدا کند. اول: معرفت و شناخت خدای سبحان و اسماء و صفات کمال و جلال و جمال اوست تا در پرتو این معرفت به محبت و عشق به خدا دست یابد و با این محبت و عشق مجذوب کمال و جمال مطلق شود. دوم: شناخت مقصد و هدف، یعنی بداند هدف چیست و مقصد واقعی انسان ابدیت و جاودانگی است. سوم: شناخت راه رسیدن به هدف و صراط مستقیم است و آدمی با شناخت این راه و رهروان آن یعنی پیامبر«ص» و ائمه معصومین«ع» اهتمام میورزد از راه انحرافی و پیمودن آن محفوظ بماند. چهارم: خویشتنشناسی است یعنی آدمی بداند که کیست و چه نیازها و استعدادها و حقوقی دارد که تا نیازها را تأمین، استعدادها را شکوفا و حقوق را ادا کند. این خودشناسی او را وادار به حرکت برای رسیدن به غنا و کمال و جمال مطلق میسازد. پنجم: شناخت وسایل و ابزار و لوازم پیمودن راه و موانع آن، یعنی بداند ایمان و عمل صالح و تقوا و طهارت و عبادت و انجام وظیفه فردی و اجتماعی، ابزار سفر او به ابدیت است.
۲ـ هجرت انسان پس از معرفت خدا و هدف و شناخت و لوازم پیمودن راه، باید حرکت در دوری از هر پلیدی و ناپاکی را آغاز کند، زیرا پلیدی نمیگذارد انسان وارد صراط مستقیم شود. انسان همواره باید مهاجر الی الله باشد و از پلیدی هجرت کند. خدای سبحان به رسولش فرمود: « وَالرُّجزَ فَاهجُر(۱۰) از پلیدی هجرت کن». هر انسانی موظف است از هر چه پلیدی و پستی است هجرت کند. اهل سلوک موظفند از هر چه فریباست، از عادات و آداب بد، از رفیق بد اعم از درونی و بیرونی، از سنتهای باطل و ناروا و از سیرتهای بد هجرت کنند.
۳ـ سرعت وقتی انسان از پستی و پلیدی مهاجرت کرد و به راه افتاد، گام بعدی سرعت بخشیدن به حرکت مهاجرانه است، یعنی باید راه را به تندی طی کند، زیرا اگر آهسته قدم بردارد و در این هجرت کندی روا دارد، ممکن است رهزن مانع راه او شود: « وَسَارِعُوا إِلَى مَغفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُم»؛(۱۱) هرگاه به راه خیر و مستقیم افتادید، پستی را پشت سر گذاشتید و پلیدی را رها کردید، این راه خیر را بهسرعت طی کنید، چون راه مستقیم و خیر، بیآسیب و بیخطر است.
۴ـ سبقت انسان در حرکت در صراط مستقیم نباید هرگز به درجات پست قناعت کند، بلکه همواره باید پیشکسوتان راه خیر را معیار و الگو قرار دهد و تلاش کند از دیگران سبقت بگیرد، بر همگان تقدم یابد و در فضایل از همه جلو بیفتد: « فَاستَبِقُوا الخَیرَات»؛(۱۲) در کارهای خیر گوی سبقت را بربائید، زیرا کارهای خیر فراوانند و راه خیر اگر چه برای همه یکسان نیست، برای هر کسی در هر کسوت و پیشهای باز است. مسلمان نه تنها باید خیر را شناسایی کند و آن را انجام بدهد، بلکه باید در کارهای خیر از دیگران پیشی بگیرد تا آن خیرات مانند مغفرت، فضیلت، عدالت و تقوایی که به عنوان جایزه به برندگان داده میشود، نصیب او گردد. چنین سبقتی هم محبوب است و هم سبب محبوبیت سبقت گیرنده نزد دیگران میشود. سبقت ناپسند و مذموم، آن است که سبب تکبر و خود برتربینی شود و یا بر کبر انسان بیفزاید.
۵ـ امامت براساس آموزههای الهی و توحیدی آدمی باید از همت عالی برخوردار باشد، به اهداف بلند بیندیشد و از همت پایین و اهداف پست و دون پرهیز کند. پیامبر اکرم«ص» فرمود: «ان الله یحب معالی الامور و یکره سفسافها؛(۱۳) خداوند همتها و فکرهای بلند و اهداف عالیه را دوست و از کارهای پست و فرومایه و اندیشههای نازل اکراه دارد.» این حدیث بلند رسول خدا«ص» جوانمردی چون حسینبن علی«ع» را تربیت میکند که به ما میآموزد انسان چگونه میتواند به مقام بلند راه یابد و ملت چگونه بلند همت میشود. لذا انسان سالک نیز مسیر سلوک در جهتی حرکت میکند که به هدف بلند یعنی به مقام لقاء الهی برسد و به پیشگاه خدا بار یابد، زیرا میداند « ما عِندَکُم یَنفَدُ وَ ما عِندَ اللَّهِ باقٍ»؛(۱۴) آنچه پیش شماست پایانپذیر و آنچه پیش خداست باقی و پایدار است. آدمی نه تنها میخواهد به آن مقام بار یابد، بلکه میخواهد به مقامی برسد که امام و پیشوای دیگران شود و به او اقتدا کنند. به عبارت دیگر، انسان وقتی در میدان مسابقه خیرات گوی سبقت را از دیگران ربود، به این فکر نیست که فقط خود را حفظ کند و به مقصد برسد، بلکه با همت بلند به فکر هدایت مردم است و وقتی امام دیگران شد، باب مقام شامخ عنداللهی شدن کمکم به روی او گشاده میشود. چنین انسانی در درجه اول خود به مقصد میرسد و سپس امام و پیشوا و پیشکسوت کسانی که اهل راهند میشود: « وَاجعَلنَا لِلمُتَّقِینَ إِمَامًا»؛(۱۵) خدای سبحان به آنهائی که اهل راهند دستور میدهد که از او امامت اهل تقوا را طلب کنند؛ یعنی آنها را به جایی برساند که وارستهها به وی اقتدا کنند و امام پارسایان شود. بنابراین، برای انسان این شایستگی وجود دارد که پیشوای افراد خوب باشد.
نتیجهگیری نتیجه این که انسان برای کمال آفریده شده و کمال او در این است که همواره خود را در محضر خدا ببیند. مانع و حجاب بین انسان و خدا گناهان و شهوات و تعلقات دنیایی هستند و او باید با استفاده از مراقبه و محاسبه، این موانع را از میان بردارد و با برداشتن گامهای پنجگانه معرفت، هجرت، سرعت، سبقت و امامت، به سوی کمال حرکت کند. انسان الهی همتی بلند و هدفی والا دارد و تنها به فکر نجات خویش نیست، بلکه با رسیدن به امامت پارسایان، اهل تقوا و پارسایی به او اقتدا میکنند و با پیروی از او به مقام والای عنداللهی شدن نایل میشوند.
پینوشتها ۱ـ بقره، ۱۸۶. ۲ـ واقعه، ۸۵. ۳ـ ق، ۱۶. ۴ـ انفال، ۲۴. ۵ـ مؤمن، ۱۹. ۶ـ کهف، ۷. ۷ـ صافات، ۶. ۸ـ حجرات، ۷. ۹ـ تحفالعقول، ۱۷۱. ۱۰ـ مدثر، ۵. ۱۱ـ آلعمران، ۱۳۳. ۱۲ـ بقره، ۱۴۸. ۱۳ـ بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۳۲۳. ۱۴ـ نحل، ۹۶. ۱۵ـ فرقان، ۷۴.
سوتیتر:
1. آنچه بین انسان و خدا فاصله ایجاد میکند شهوات و گناهان انسان و تعلقات او به دنیاست. آدمی در مرحله اول باید شهوات و گناهان را ترک گوید و اوامر خدا را انجام دهد و برای اینکه بتواند در ترک گناهان موفق شود، باید اهل مراقبه باشد، یعنی مواظب باشد چه میکند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,000 |