تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,790 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,974 |
آسیبشناسی فهم آیات قرآن از دیدگاه امام محمدباقر«ع» | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 9، دوره 1393، شماره 391 - شماره پیاپی 392، مهر 1393، صفحه 7-7 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
آسیبشناسی فهم آیات قرآن از دیدگاه امام محمدباقر«ع»
جعفر نساجی آغازین سخن پنجمین ستارة فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت و طهارت، حضرت امام محمدباقر«ع» در روز سوم ماه صفر و به نقلی در روز اول ماه رجب سال ۵۷ هـ.ق در مدینة منوره دیده به جهان گشود.(۱) پدرش حضرت علیبن الحسین«ع» و مادرش حضرت فاطمه«س» دختر امام حسن مجتبی«ع» است که امام صادق«ع» از آن بانو با تعبیر «کانت صدیقه لم یدرک مثلها فی آل الحسن» یاد نموده است؛ لذا امام باقر«ع» نخستین کسی است که پدرش از نسل امام حسین«ع» و مادرش از نسل امام حسن«ع» است.(۳) آن بزرگوار بعد از شهادت پدرش حضرت امام سجاد«ع» در سال ۹۵ هـ.ق کشتی هدایت امت اسلامی را در میان دریای متلاطم حوادث رهبری کرد و به مدت ۱۹ سال و چند ماه زعامت شیعیان را عهدهدار شد و سرانجام در روز هفتم ماه ذیالحجه سال ۱۱۴ هـ ق در سن ۵۷ سالگی به دستور هشام بن عبدالملک دهمین خلیفه بنیامیه مسموم شد و در مدینه به شهادت رسید.(۴) آن حضرت در دوران امامت خویش فرصتهای مناسبی را برای گسترش فرهنگ قرآنی و استحکام معارف شیعی و ترویج آن در میان اقشار مختلف مسلمانان به دست آورد؛ به طوری که با اندک مطالعه در سیرة آن بزرگوار میتوان به حضور گستردة آیات وحیانی در تمام زوایای زندگیشان پی برد. امام محمد باقر«ع» در سیرة قرآنی خود عموم مسلمانان را به بهرهگیری از آیات این کتاب فراخوانده است و برای آنکه مبادا افراد نسبت به قرآن دچار سوءفهم شوند با تعابیر گوناگون نسبت به آفات فهم این کتاب هشدار داده است. به بهانة شهادت آن امام همام«ع» در این فرصت به سراغ رهنمودهای گهربارشان در زمینة آسیبشناسی فهم آیات قرآن رفته تا آموزههای این کتاب به طور صحیح مورد فهم و تبیین قرآنپژوهان قرار گیرد.
تفسیر به رأی اولین عامل آسیبزا در فهم صحیح آیات قرآن «تفسیر به رأی» است؛ یعنی قرآنپژوه بدون توجه به گفتار و روایات پیشوایان معصوم«ع»، پیشداوریها و آرای خود را اساس کار قرار دهد و براساس آن آیات قرآن را تبیین و تفسیر نماید. اینگونه تفسیر یک نوع تحریف معنوی قرآن محسوب میشود. تفسیر به رأی اگر نتیجهاش هم درست باشد کار خطایی است.(۵) مرحوم علامه طباطبایی«ره» میگوید: «تفسیر به رأی آن است که انسان بخواهد با همان قواعد و اصولی که کلام دیگران را بررسی میکند، آیات الهی را نیز همانگونه بررسی نماید.»(۶) امام محمدباقر«ع» در مکتب تفسیری خود پویندگان راه قرآن را از این نوع تفسیر نهی نموده است. قتاده بن دعامه (از تابعین مدرسة عراق که روایات فراوانی در تفسیر دارد) میگوید: روزی نزد امام محمدباقر«ع» آمدم، امام فرمود: ای قتاده تو فقیه اهل بصره هستی؟ گفتم: چنین میپندارند. حضرت فرمود: به من خبر رسیده است که تو قرآن را تفسیر میکنی. آیا آیات این کتاب را با علم تفسیر میکنی یا با جهل؟ گفتم: با علم، امام فرمود: اگر با علم تفسیر میکنی من از تو سئوالی دارم، گفتم: بپرس. امام«ع» از معنای آیهای سئوال نمود و من پاسخ نادرست دادم. ابوجعفر مرا متوجه اشتباهم نمود و فرمود: وای بر تو ای قتاده! اگر قرآن را با رأی و دیدگاه شخصی خود تفسیر کنی، هم خود هلاک شدهای و هم دیگران را هلاک نمودهای.(۷) از این روایت استفاده میشود که تفسیر قرآن باید براساس علم و آگاهی باشد و در غیر این صورت موجب هلاکت خود مفسر و دیگران خواهد شد.
غفلت از روایات به دلیل پیوندی که پیشوایان معصوم«ع» با قرآن دارند، سخنان و رهنمودهای آن بزرگواران باید همواره مور استفادة مفسران و قرآنپژوهان قرار گیرد؛ بنابراین عدم آگاهی از روایات معصومین«ع» یا عدم استناد به گفتار آنان در تفسیر، خود یکی از آسیبهای بزرگ فهم صحیح قرآن است؛ زیرا در بسیاری از موارد بدون توجه و تمسک به روایات، مقصود و مراد واقعی آیات برای قرآنپژوه روشن نخواهد شد. امام باقر«ع» میفرماید: شخصی نزد پیامبر«ص» آمد و عرض کرد: یا رسولالله! شب جنب شدم و آبی برای غسل کردن نداشتم. حضرت«ص» فرمود: پس چه کردی؟ عرض کرد بر روی خاک غلتیدم. پیامبر«ص» فرمود: این کار درازگوشان است. خداوند متعال میفرماید: «.. فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا...»(۸) آنگاه پیامبر«ص» دستانش را بر زمین زد و تیمم کرد و بدینگونه تیمم را تفسیر نمود.(۹) اگر به چنین روایتی از امام محمدباقر«ع» توجه نمیکردیم، چگونه این آیة شریفه را معنا میکردیم؟ همچنین وقتی واژة قرآنی بین دو یا چند معنا مشترک باشد و مراد واقعی را نتوانیم تشخیص دهیم، برای روشن شدن آیه ناچاریم به قول پیامبر«ص» یا امامان معصوم«ع» تمسک جوییم.
بیتوجهی به آیات دیگر یکی دیگر از آسیبهای فهم قرآن، غفلت از انطباق آیات الهی است؛ به این معنا که آیات قرآن تنها برای مردم خاصی و در زمان خاص نازل نشده است، بلکه این کتاب تا قیام قیامت، بشریت را به سوی سعادت ابدی رهنمون میسازد. خداوند سبحان محتوا و قالب معجزة جاوید خود، قرآن را به گونهای تنظیم کرده تا همواره سفره گستردهای باشد که همگان در هر عصری بر سر آن بنشینند و از نعمتهای معرفتی آن استفاده کنند. تاریخ قرآن نشان میدهد که این کتاب در هر زمانی، باب معارف جدیدی را به روی متفکران گشوده و میوههای بهشتی معرفتش در هر عصری، صاحبنظران مستعد را تغذیه کرده است. امام محمدباقر«ع» میفرماید: «آیات قرآن همانند خورشید و ماه دائماً در حال جریان و تابش جدیدند.»(۱۰) به همین علت آن حضرت در موارد بسیاری برای آیات قرآن کارکردهای جدیدی را متناسب با زمان ذکر کرده است. بنابراین قرآن کتابی است همگانی و همیشگی که بر گذشته، حال و آینده منطبق میشود. مثلاً آیاتی که در شرایط خاصی برای مؤمنان زمان نزول و تکالیفی را تعیین میکند، بر مؤمنانی هم که پس از عصر نزول همان شرایط را دارند، حاکمیت دارند و آنان بیکم و کاست همان تکالیف را دارند. آیاتی هم که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش میکند، کسانی را که به آن صفات متصف هستند در هر زمان و مکانی که باشند، شامل میشود.
خطا در بهرهگیری از علوم ادبی قرآن کریم به زبان عربی نازل که قواعد مخصوصی دارد و شناخت آن در فهم کلام بسیار مؤثر است. ناآگاهی مفسر و قرآنپژوه از معانی ساختهای گوناگون علوم عربی، او را در فهم صحیح آیات الهی ناکام خواهد گذاشت، بنابراین نباید آیات قرآن را به گونهای تفسیر کرد که برخلاف قواعد مسلم زبان عربی باشد. ائمه اطهار«ع» در بیان مفاهیم قرآن برای مشتاقان از این علوم ادبی استفاده میکردند. زراره فقیه شیعه و تربیتشدة مکتب امام باقر«ع» میگوید: روزی به امام محمدباقر«ع» عرض کردم: از کجا فهمیدید که مسح بر قسمی از سر و پاها کفایت میکند؟ حضرت خندید و فرمود: چون خداوند در قرآن فرمود: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ» فهمیدیم که باید کل صورت شسته شود. سپس فرمود: «وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ و ایدیکم الی المرافق» و بعد کلام را تغییر داد و فرمود: « امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ». از «بِرُؤُسِکُمْ » به دلیل آمدن حرف «باء» فهمیدیم که مسح بر بخشی از سر کفایت میکند نه همة سر. سپس خداوند متعال لفظ «ارجل» را به «رأس» عطف نموده است مانند عطف «ایدی» به «وجوه»، در این صورت میفهمیم که مسح پا نیز قسمتی از پا خواهد بود نه تمام پا و رسول خدا«ص» این آیه را به همین صورت برای مردم تفسیر کردند، ولی مردم آن را تباه کردند.(۱۱) از اینکه حضرت امام باقر«ع» خندید شاید بتوان استفاده کرد که میخواست به زراره بفهماند که اگر او به کمک علم نحو در این آیه دقت میکرد، میفهمید که چرا باید بخشی از سر و پا را مسح نمود.
بیتوجهی به دلایل عقلی عقل در مکتب حیاتبخش اسلام از جایگاه والایی برخوردار است و خداوند متعال در بسیاری از آیات قرآن مردم را به خردورزی دعوت نموده است. دانشمندان علوم دینی نسبت به جواز استفاده از دلایل عقلی در تفسیر قرآن اختلاف دارند. برخی مانند اخباریان بهکلی آن را غیرمجاز میشمارند و گروهی با رعایت برخی شرایط آن را مجاز میدانند. حقیقت این است که عقل یکی از ارزشمندترین نعمتهای الهی در وجود انسان است و باید از یافتههای قطعی آن به عنوان قرینه در فهم آیات قرآن استفاده کرد. پیشوایان معصوم«ع» همگی در تبیین و تفسیر آیات قرآن برای دیگران از یافتههای عقلی قطعی استفاده میکردند.(۱۲) یکی از یاران امام محمدباقر«ع» در مورد آیة « هُوَ اللَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض»(۱۳) سئوال کرد، حضرت«ع» فرمود: خداوند در همه جا هست. پرسید: آیا با ذات خود همه جا هست؟ فرمود: وای بر تو! اماکن ظروفاند. وقتی بگویی خدا با ذات خود در مکان است، باید او را در ظرف بدانی، در صورتی که خداوند از مخلوقاتش جداست و از نظر علم، قدرت و سلطه بر تمام پدیدهها احاطة کامل دارد.(۱۴)
تفسیر قرآن براساس قرائت غیرواقعی از جمله آسیبهای تفسیر قرآن این است که قرآنپژوه و مفسر نتواند قرائت واقعی قرآن کریم را به دست آورد و طبق آن آیات را تبیین و تفسیر نماید. منشأ این آسیب آن است که بهرغم وجود حافظان قرآن، در منابع روایی و علوم قرآنی قرائتهای مختلفی برای برخی از کلمات قرآن نقل شده است که این اختلاف قرائتها در تفسیر آیات تأثیر دارد.(۱۵) برخی به اشتباه میپندارند طبق قرائتهای هفتگانهای که ابوبکربن مجاهد در اوایل قرن چهارهم هجری از میان قرائتها برگزید میتوان قرآن را تفسیر کرد. مثلاً در آیة ۶ سورة مائده شماری از قاریان هفتگانه(۱۶) حرف «لام» را در کلمة «ارجلکم» به کسره و عدهای به فتحه قرائت کردهاند. ابن جریر طبری هر دو قرائت را پذیرفته و گفته است باید در وضو پاها را هم شست که با این کار شست و شو و مسح انجام گیرد که هرکدام از این دو کار لازمهاش یک قرائت از این آیة شریفه است.(۱۷) این در حالی است که طبق روایات، قرآن کریم به یک قرائت نازل شده است. امام محمدباقر«ع» در این باره میفرماید: «ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجیء من قبل الرواه: قرآن یکی است و از جانب یک خدا نازل شده است و اختلاف بر سر قرائت آن از سوی راویان [قاریان] صورت گرفته است» و چون پیامبراکرم«ص» قرآن را به یک قرائت برای مردم خوانده است، مفسر باید آیات این کتاب را طبق قرائت واقعی تفسیر کند وگرنه در بسیاری از آیات مقصود حاصل نمیشود.
بیتوجهی به بطن آیات از روایات پیشوایان معصوم چنین استفاده میشود که آیات قرآن همان گونه که دارای معانی ظاهری هستند، معانی ژرف و پنهانتری نیز در نهان دارند که باطن آنهاست و این معانی باطنی را با تسلط به زبان عربی و رعایت اصول و قواعد ادبی نمیتوان پیدا کرد. جابربن یزید میگوید: دربارة تفسیر آیهای از امام باقر«ع» سئوال کردم، حضرت آن را جواب داد. دوباره سئوال کردم؛ حضرت جواب دیگری داد. عرض کردم: یابن رسولالله! قبلاً همین سئوال را کردم شما به گونة دیگری جواب دادید، فرمودند: «ان للقرآن بطناً للبطن بطن و له ظهر و للظهر ظهر؛(۱۹) برای قرآن باطنی است و برای آن باطن، باطنی دیگر. قرآن ظاهری دارد و ظاهرش ظاهری دیگر.» بعضی افراد با توجه به این روایت تصور کردهاند که منظور از ظاهر و باطن قرآن این است که برخی از آیات جوانب مختلفی دارند. ممکن است آیهای دارای جنبههای متعدد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی باشد، اما با توجه به بعضی دیگر از روایات، معلوم میشود که چنین قولی مخدوش است.(۲۰) بنابراین قرآن کریم در ورای معارف ظاهری، معارف نهفتة باطنی دارد که برخی مراتب باطن این کتاب را جز پیامبر«ص» و امامان«ع» کسی نمیداند. شایان ذکر است که برخی از افراد از بطن قرآن سوءاستفاده میکنند و معتقدند که مراد از قرآن، باطن آن است نه ظاهرش و نسبت باطن به ظاهر مانند نسبت مغز است به پوست و عمل به باطن قرآن آدمی را از ظاهر آیات بینیاز میسازد. اینگونه افراد به «باطنیان» مشهور هستند و هیچ دلیل عقلی و نقلی بر این باور خود ندارند.(21)
پینوشتها ۱ـ اعیان الشیعه، سیدمحسن امین، ج ۱، ص ۶۵۰. ۲ـ بحارالانوار، علامة مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۱۵. ۳ـ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص ۲۸۵. ۴ـ همان، ص ۲۸۶. ۵ـ دانشنامة جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج ۷، ص ۶۲۵. ۶ـ المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج ۳، ص ۷۶. ۷ـ روضة کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ص ۱۴۲، حدیث ۴۸۵. ۸ـ سورة نساء، آیة ۴۳. ۹ـ البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم بحرانی، ج ۱، ص ۲۴. ۱۰ـ تفسیر عیاشی، محمدبن مسعود عیاش سمرقندی، ج ۱، ص ۱۰. ۱۱ـ تفسیر نورالثقلین، علی بن جمعه حویزی، ج ۱، ص ۵۹۶. ۱۲ـ مجلة معرفت، شماره ۷۱، آبان ۱۳۸۲، ص ۳۲. ۱۳ـ انعام، ۳. ۱۴ـ بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۹. ۱۵ـ نک: اتمهید فی علومالقرآن، محمدهادی معرفت، ج ۲، ص ۴۹ـ۴۲. ۱۶ـ این هفت قرائت عبارتند از: قرائت عبدالله بن عامر دمشقی، ابن کثیر مکی، عاصم کوفی، ابوعمرو بصری، حمزة کوفی، نافع مدنی و کسایی. ۱۷ـ جامعالبیان، محمدبن جریر طبری، ج ۴، ص ۴۶۷. ۱۸ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۶۳۰. ۱۹ـ قرآن در اسلام، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، ص ۷۰. ۲۰ـ نک: البیان فی تفسیر القرآن، ابوالقاسم خویی، ص ۳۹۸. 21ـ مأخذ قبل، شماره ۲۶، پاییز ۱۳۷۷، ص ۲۹.
سوتیتر
1.
اولین عامل آسیبزا در فهم صحیح آیات قرآن «تفسیر به رأی» است؛ یعنی قرآنپژوه بدون توجه به گفتار و روایات پیشوایان معصوم«ع»، پیشداوریها و آرای خود را اساس کار قرار دهد و براساس آن آیات قرآن را تبیین و تفسیر نماید. اینگونه تفسیر یک نوع تحریف معنوی قرآن محسوب میشود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 367 |