تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,076 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
موجهای واقعه غدیر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 10، دوره 1393، شماره 391 - شماره پیاپی 392، مهر 1393، صفحه 8-8 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
موجهای واقعه غدیر حجت الاسلام سید جواد حسینی مقدمه اگرمولا ولی میشد چه میشد؟ خلیفه گر علی میشد چه میشد؟ نه امت از علی محروم میماند نه حق بییاور و مظلوم میماند رسول اکرم(ص) داستان غدیر را ساده و بیاهمیت برگزار نکرد، بلکه تا آنجا که توان داشت قبل از حادثة غدیر، در حین ایراد خطبه و بعد از آن با دستورات و عنایات الهی رفتارهائی را انجام داد که هر یک به حادثة غدیر بها و موج میداد. کیفیت اعلان رفتن به حجّهالوداع و نامهایی که برای آن انتخاب شد، حضور جمعیت کثیر، همراه بردن صحابه و سرشناسان آنها، سخنرانیهایی که پیامبر«ص» قبل از خطبة غدیر ایراد فرمودند، آیاتی که قبل و بعد از خطبة غدیر نازل شدند، نکات مهم در متن خطبه، کیفیت بیعت گرفتن از مردم، بیعت خواص و... همه از نقاط برجسته در واقعه غدیر به حساب میآیند.
الف) اعلان رسمی و همگانی پیامبر اکرم«ص» بعد از هجرت به مدینه منوره، سه بار به مکه مشرف شدند. بار اول در سال هشتم که پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمرة القضا» وارد مکّه شدند، ولی هرگز برای حضور در این عمره اعلان عام ندادند و جمعیت زیادی هم شرکت نکرد. بار دوم در سال نهم هجری به عنوان «فتح مکّه» وارد این شهر شدند. مجموع جمعیت شهر حدود 10 هزار نفر بود. سومین و آخرین بار هم در سال دهم هجری، روز شنبه، پنج یا ششم ذی القعده بود که آن را «حجّه الوداع» نامیدند و بهطور رسمی اعلان حج عمومی دادند. این اعلان عام و فراگیر به مردم مدینه، اطراف مدینه، مکه، یمن و اطراف آن خبر داده شد، لذا جمعیت زیادی بین نود تا یکصد و بیست و چهار هزار نفر همراه پیامبر«ص» به سوی مکه به راه افتادند.(1). این در حالی بود که هنگام حرکت حضرت، بیماری آبله و حصبه در مدینه آمده بود و عده زیادی را از رفتن باز داشت. تازه اینها غیر از کسانی بودند که در مکه حضور داشتند. در حدود دوازده هزار نفر هم همراه امیرمؤمنان علی»ع» از یمن و عدهای در معیت ابوموسی اشعری آمدند.(2) این واقعه را میتوان در کلام خداوند یافت، آنجا که دستور داد: «وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالحَجِّ یأتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ»؛(3) «و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند». این حج، به نام «حجه الوداع» (آخرین حجّ پیامبر»ص»، «حجه البلاغ»، به خاطر نزول آیه تبلیغ، «حجه الکمال» به خاطر نزول آیه «اَکمَلتُ لَکُم» و «حجه التمام» به خاطر «اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتِی» نامیده شده است(4) که خود این مسئله، بهنوعی یک برجستگی برای غدیر به حساب میآید.
ب) نحوه حرکت از مدینه و همراهان کیفیت خروج حضرت از مدینه موجآفرین بود. علاّمه امینی در این باره مینویسد: «فَخَرَجَ صلّیالله علیه وآله مِنَ المَدِینَةِ مُغتَسِلاً مُتدهِّناً مُتَرَجِّلاً مُتجَرِّداً فِی ثَوبین صحاریین اِزارٍ و رداءٍ؛(5)پیامبر»ص» در حالی که غسل کرده و روغن زده بود، با پای پیاده و بدون لباس از مدینه خارج شد. ایشان فقط دو جامه که نماد سفیدی داشت به عنوان ازار و رداء (یعنی همان لباس احرام) را بر تن کرده بود». ااین حالت در مدینه توجهبرانگیز و حرکتآفرین بود، از اینرو جمعیت زیادی با پیامبر «ص» همراه شدند. در کنار این حالت رسول خدا«ص»، موضوع قابل توجه دیگر، حضور همسران آن حضرت در این سفر بود «وَأَخرَجَ مَعَهُ نِسَاءَ کُلِّهِنَّ فِی الهَودَاج؛(6)و با رسول خدا«ص» همه زنانش در هوداج خارج شدند.» و همینطور فرزندان آن حضرت از جمله حضور فاطمه زهرا «س» در این حج و در جریان غدیر.(7)
ج) روی آوردن مردم به اسلام مسئله دیگری که در «غدیر» خیزش و موج ایجاد کرد، این بود که بعد از فتح مکه، در اواخر سال نهم و آغاز سال دهم هجری، مردم جزیرهالعرب و طوائف و قبایل، فوج فوج به اسلام روی آوردند: «وَ رَأَیتَ النَّاسَ یدخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفواجاً»؛(8) «و مردم را میبینی که گروه گروه وارد دین خدا میشوند».(9) هجوم این طوائف و قبایل به سوی اسلام، نقش زیادی در حضور جمعیت کثیر در حجه الوداع و ایجاد موج در جریان غدیر داشت، وگرنه در سال نهم کل جمعیتی که در فتح مکّه حضور داشتند فقط دههزار نفر بود و با اینکه اعلام عمومی برای شرکت در جنگ و فتح مکّه داده شده بود، پس از گرایش قبایل به اسلام، ناگهان این جمعیت در سال بعد به ده برابر افزایش یافت.
د) سخنرانی در منا پیامبر«ص» در خطبه منا، ابتدا به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبرو و سپس به خونهای بناحق ریخته شده و اموال به غارت رفته در دوران جاهلیت اشاره کردند. آنگاه مردم را از اختلاف و دشمنی بعد از خود برحذر داشتند و چند مسئله را تصریح فرمودند: یک: خبر از رحلت خویش «فَإِنِّی لَا أَدْرِی لَعَلِّیلَا أَلْقَاکُم بَعدَ عَامِی هَذَا؛(10) بهراستی نمیدانم. شاید بعد از این سال شما را ملاقات نکنم.» دو: خبر از ارتداد گروهی «هشیار باشید! بهزودی گروهی از مردان شما بر من کنار حوض(کوثر) وارد و از من دور میشوند. میگویم: پروردگارا [اینها] اصحاب من هستند. پس گفته میشود: ای محمد! آنها بعد از [رحلت] تو، بدعتگذاری کردند و سنّتات را تغییر دادند. پس میگویم: دور باد از رحمت خدا، دور باد.»(11) سه: بیان مکرر حدیث ثقلین حضرت بارها حدیث ثقلین را یادآوری کردند و در بخشی از خطبه منا فرمودند: «أَلَا وَ إِنِّی قَد تَرَکتُ فِیکُم أَمرَینِ إِن أَخَذتُم بِهِمَا لَن تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِترَتِی اهلبیتی فَإِنَّهُ قَد نَبَّأَنِی اللَّطِیفُ الخَبِیرُ أَنَّهُمَا لَن یفتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الحَوضَ أَلَا فَمَن اعتَصَمَ بِهِمَا فَقَد نَجَا وَ مَن خَالَفَهُمَا فَقَد هَلَکَ أَلَا هَل بَلَّغتُ؛(12) توجه کنید دو امر در بین شما باقی میگذارم، اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید، کتاب خدا و عترت و اهلبیتم. بهراستی خدای ریزبین و آگاه به من خبر داد که آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند. بیدار باشید! هر کس به آن دو چنگ زند، نجات مییابد و هر کس مخالفت کند، هلاک میشود. آیا من [پیام خداوند را] رساندم؟» همه گفتند: بلی.
هـ) سخنرانی مسجد خیف در آخرین روز ایام تشریق در منا، سورة نصر نازل شد. حضرت ندا دادند که مردم برای نماز جماعت در مسجد «خیف» اجتماع کنند. بعد از حمد و ثنای الهی در ابتدای خطبه تأکید فرمودند که گفتههای ایشان را خوب به خاطر بسپارند و حاضران به غائبان برسانند. حضرت فرمودند: «خدا نیکو گرداند امر و کار کسی را که سخنان مرا میشنود، سپس آن را حفظ میکند و به کسانی که حضور ندارند، میرساند. پس چه بسیار کسانی که حامل فقه و آگاهی هستند، اما خود غیر دانا هستند و چه بسیار کسانی که حامل فقه و آگاهی هستند به کسانی که از آنها برتر و داناترند.»(13) پیامبر«ص» در ادامه خطبه به اخلاص در عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و دوری از تفرقه سفارش و اعلام کردند که تمام مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی یکسانند. آنگاه بار دیگر حدیث ثقلین را یادآوری کردند: «أَیهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَینِ...ِ؛(14) ای مردم! بیدار باشید. بهراستی من در بین شما دو چیز گرانبها میگذارم... . تکرار حدیث ثقلین واقعاً مؤثر بود. عدهای بهخوبی مقصود پیامبر«ص» را از این اقدامات متوجه شدند، از اینرو دست به توطئه زدند. در این زمینه میخوانیم: «فَاجتَمَعَ قَومٌ مِن أَصحَابِهِ وَ قَالُوا: یرِیدُ مُحَمَّدٌصلیاللهعلیهوآله أَن یجعَلَ الإِمَامَةَ فِی اهلبیتهِ فَخَرَجَ مِنهُم أَربَعَةُ نَفَرٍ إِلَى مَکَّةَ ...(15) گروهی از صحابه اجتماع کردند و گفتند: محمد اراده کرده که امامت را در اهلبیت خود قرار دهد. پس چهار نفر از آنها به سمت مکّه و داخل کعبه رفتند و پیماننامهای نوشتند که اگر خدا، پیامبر«ص» را از دنیا برد و یا کشته شد، نگذارند به هیچ وجه خلافت به اهلبیت او برگردد. پس خداوند بلندمرتبه این آیه را بر پیامبرش نازل فرمود: «بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند. ما نیز اراده محکمی [درباره آنها] داریم. آیا آنان میپندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمیشنویم؟ آری، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مینویسند.» در واقع این افراد(16) تلاشهایی انجام دادند که جلوی حرکت عظیم پیامبر«ص» را بگیرند، ولی با عنایت الهی موفق نشدند.
و) خطبه غدیر خطبه غدیر و انتخاب محل آن و نکاتی که در آن مطرح شد موجهایی را در حادثه غدیر ایجاد کرد که به اهمّ آنها اشاره میشود: 1ـ توقف در جحفه پیامبر«ص» در جحفه، محلّ غدیر خم دستور به توقف دادند. به آنهایی که از آنجا گذشته بودند، دستور دادند که برگردند و منتظر ماندند تا افرادی که نرسیده بودند، به آنان ملحق شوند. این نشان میدهد که مسئله آن قدر مهم بود که همه افراد باید حضور میداشتند.
2ـ اعلام نزدیک بودن رحلت تذکر این نکته که رحلت آن حضرت نزدیک است، نشان از آن دارد که در پی مطرح کردن جانشین خویش بودند. در متن خطبه غدیر میخوانیم: «وَ إِنِّی أَوشَکَ أَن أُدعَى فَأُجِیبَ فَمَا أَنتُم قَائِلُونَ قَالُوا نَصَحتَ؛(17) و بدانید که من نزدیک است که [به سوی حق] دعوت شوم، پس اجابت کنم [و از دنیا بروم]،حال شما چه میگویید؟ گفتند: نصیحت کردی [و خیرخواه بودی]». این جملات از چند جهت محرّک بود. اوّلاً عاطفه دوستداران پیامبر«ص» را تحریک میکرد که رحلت آن حضرت نزدیک است . ثانیاً مردم را به این پرسش وامیداشت که چرا حضرت خبر نزدیک شدن مرگ خود را به مردم میگوید و حتماً هدف و غرضی دارد. ثالثاً ذهن کنجکاو مردم را به این سو سوق میداد که بعد از پیامبر«ص» چه کسی باید خلیفه و جانشین ایشان باشد؟
3ـ خدا و رسول بر جان مؤمن ولایت دارند نکته برجسته دیگر طرح این پرسش بود که چه کسانی بر جان و مال مؤمنین ولایت دارند؟ خود پرسش و جواب گرفتن از مردم، وجدانها را بیدار و در نتیجه موج ایجاد میکرد: «أیهَا النَّاسُ مَن أولَی النَّاسِ بِالمُؤمِنِینَ؟ قَالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ أعلَمُ. قَالَ: أولَی النَّاسِ بِالمُؤمِنِینَ اهلبیتی، یقُولُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مِرآت...؛(18) ای مردم! چه کسانی برترین مردم هستند نسبت به مؤمنین [و بر آنها ولایت دارند]؟ گفتند: خدا و رسول او داناترند. فرمود: برترین مردم نسبت به مؤمنین، اهلبیت من هستند. و این را سه بار تکرار فرمود».
4ـ خطبه غدیر و آیا ت مطرح شده(19) دل را ولا و حب علی باصفا کند هر درد را محبت مولا دوا کند آن شاهکار خلقت و فرمانروای عشق مدحش به آیه آیه قرآن خدا کند مسئله دیگری که در جریان غدیر، موج ایجاد کرد، آیاتی است که در متن خطبه به کار برده شده است. به عنوان نمونه: 1ـ آیه تبلیغ: (20) «ای پیامبر! آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان که اگر این کار را نکنی، رسالت او را انجام ندادهای. خداوند تو را از [خطرات احتمالی] مردم نگاه میدارد».(21) 2ـ آیه ولایت: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ...»؛(22) «سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر«ص» او و آنها که ایمان آوردهاند. همانهائی که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند».(23) 3ـ رسول خدا (ص) فرمودند: «ای مردم! قرآن بیان میکند که امامان بعد از او علی»ع» فرزندان او هستند و من نیز به شما اعلام کردم که آنان از [نسل] من و او هستند. آنجا که خداوند عزیز و جلیل میفرماید: «کَلِمَه باقِیه فی عَقِبِه»؛(24) «کلمة پاینده در نسل او» 4ـ آیه بیعت: «إِنَّ الَّذینَ یبایعُونَکَ ...»؛(25) «کسانی که با تو بیعت میکنند [در حقیقت] تنها با خدا بیعت مینمایند و دست خدا بالای دست آنهاست، پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها بر زیان خود پیمان شکسته است.» و همینطور آیات اکمال، افشای منافقین(26) و در پایان اشاره فرمودند که آیات متعددی درباره علی»ع» در قرآن نازل شده است: «و آیة خشنودی [پروردگار] جز درباره او نازل نشده است و مخاطبه خداوند با مؤمنان آغازش با علی»ع» است. آیه مدحی در قرآن نازل نشده است مگر او داخل آن است. «هل اتی» بهشت را برای او شهادت داده است و سوره «هل اتی» درباره غیر او [و اهلبیتاش] نازل نشده است و جز او به وسیله آن مدح نشده است».(27)
5ـ امامت امامان و حضرت مهدی«عج» نکتة موجآفرین دیگر، طرح امامت تمام امامان دوازدهگانه در خطبة غدیر است، برخلاف آنچه که در اذهان عمومی جا گرفته است، حضرت در بیش از شش مورد بر امامت تمام امامان تصریح فرمودهاند.(28) از جمله فرمودند: «ثُمَّ مِن بَعدِی عَلِی وَلِیکُم وَ إِمَامُکُم بِأَمرِ اللَّهِ رَبِّکُم ثُمَّ الإِمَامَه فِی ذُرِّیتِی مِن وُلدِهِ إِلَى یومِ تَلقَونَ اللَّهَ عَزَّ اسمُهُ وَ رَسُولُه؛(29) سپس بعد از من، به فرمان خدا، علی»ع» ولی و امام شماست. سپس تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، امامت در نسل من از فرزندان علی«ع» باقی است». امامت حضرت مهدی«عج» و دستاوردهای حکومت ایشان نیز در خطبه غدیر مطرح شده است: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی نَبِی وَ عَلِی وَصِیی أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الأَئِمَّه مِنَّا القَائِمُ المَهدِی؛(30) ای مردم! بهراستی من نبی، و علی وصی من است. بدانید که آخرین امامان از ما، مهدی قائم است...»
6ـ تجسّمی نمودن حادثه ولایت علی«ع» نکته برجسته دیگر، تأکید و تکرار ولایت علی»ع» بود. علاّمه امینی در بخش دیگری از خطبه غدیر به نقل از اهل سنّت نقل میکند که «پیامبر«ص» فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ مَولَای وَ أَنَا مَولَى المُؤمِنِینَ وَ أَنَا أَولَى بِهِم مِن أَنفُسِهِم فَمَن کُنتُ مَولَاهُ فَعَلِی مَولَاه؛(31) یقُولُهَا ثَلاَثَ مَرَّاتِ وَفِِی لَفظِ اَحمَد اِمَامِ الحَنَابِلَه: أرْبَعَ مَرَّات؛ بهراستی خدا، مولای من است و من مولا و سرپرست مؤمنان و بر آنها از خودشان اولی هستم. پس هر کس من مولا و سرپرست او بودهام، علی مولا و سرپرست اوست». پیامبر«ص» این جمله را سه بار و بنا بر قول احمد، امام حنابله چهار بار تکرار کردند. ایشان علاوه بر تکرار، موضوع را به صورت تجسمی هم نشان دادند، به این صورت که دست علی»ع» را بالا بردند و تاکید کردند که این علی را میگویم نه فرد دیگری را. بهراستی پیامبر اکرم«ص» در بحث ولایت و امامت، سنگ تمام گذاشتند و با روشهای گوناگون مسئله را تبیین کردند. حتی اهلبیت«ع» را در جریان نزول آیة تطهیر و حدیث کساء زیر عبا قرار دادند و فرمودند: اینها اهلبیت من هستند، تا عدهای نیایند و بگویند که همسران پیامبر«ص» نیز داخل اهلبیت هستند [چنانکه گفتند]. در اینجا نیز دست علی«ع» را بالا بردند تا بر همه روشن شود که مقصود، علی بن ابی طالب«ع» است».(32)
7ـ تأکید بر انتقال به دیگران تأکید به این امر که حاضران به غائبان برسانند و نسل امروز به نسل فردا در روایات و نقل اهل سنّت نیز آمده است: «أَلَا فَلیبَلِّغِ الشَّاهِدُ الغَائِب؛(33) توجه کنید باید که حاضران به غائبان [داستان غدیر را] برسانند»؛ ولی نقلهای شیعه آمده، با تأکید و وضوح بیشتری بیان شدهاند. در بخشی از خطبه غدیر میخوانیم: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِی عَقِبِی إِلَى یومِ القِیامَةِ وَ قَد بَلَّغتُ...؛(34) ای مردم! خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه میسپارم. من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر هر حاضر و غائبی و بر همة کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.» پیامبر«ص» به این هم اکتفا نکردند، بلکه از آنان تعهد گرفتند که جریان غدیر را به نسلهای آینده برسانند: «فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُم... ؛(35) سپس همگی بگویید... [ای رسول خدا، این مطالب خطبه غدیر را] از طرف تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلهایمان میرسانیم و خدا را بر آن شاهد میگیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت میکند و تو نیز بر این اقرار شاهد هستی».
8ـ عمامه «سحاب» یا همان تاج پیامبر اکرم«ص» در جریان غدیرخم، عمّامه خود «سحاب» را به عنوان تاج افتخار بر سر امام علی»ع»، نهادند. محمد جوینی از امام باقر»ع» در این زمینه چنین نقل کرده است: «اِنَّ رسُول اللَّه عَمَّ عَلِىَّ بنَ اَبِى طَالِب صَلَوَاتُ الله عَلَیه وَالِهِ عَمَامَتُهُ السَّحَابَ فَأَرخَاهَا مِن بَینِ یدَیهِ وَ مِن خَلْفِهِ؛(36) پیامبر«ص» [در مراسم غدیر خم] عمامه خود «سحاب» را بر سر علی بن ابی طالب «ع»قرار دادند و انتهای عمّامه را بر دوش آن حضرت آویزان کردند و فرمودند: «العَمَائِمُ تیجَانُ العَرَبِ؛(37) عمامهها تاجهای عرب است». امام علی «ع» خود گزارش دادهاند که: «عَمَّمَنِی رَسُولُ اللهِ یوْمَ غَدِیرِ خُمِّ بِعَمَامة...؛(38)رسول خدا(ص) در غدیر خم عمامهای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم رها کردند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین مرا به وسیله ملائکهای که چنین عمّامهای بر سر داشتند، یاری فرمود». عمّامه گذاردن از این جهت مؤثر است که اوّلاً در مردم شوق و شادی ایجاد میکند و ثانیاً نشانه رسیدن به مقامی است همچون امامت و وصایت.(39)
9ـ بیعت گرفتن رسمی حضرت در متن خطبه غدیر بر بیعتگیری و بیعت کردن مردم پای فشردند. این نیز نکته مهمی است زیرا نشان میدهد که بحث امامت و پیشوایی مطرح است نه فقط دوستی و محبت، لذا فرمودند: «ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهماندم و این علی است که بعد از من به شما میفهماند. بدانید که من بعد از پایان خطابهام، شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او و بعد از من به دست دادن با او فرا میخوانم. بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم». ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید. پروردگارم مرا مأمور کرده است که در باره آنچه برای علی امیرالمؤمنین«ع» و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم...» آنگاه فرمودند: «ای مردم! با خدا و با من بیعت و با علی امیرمؤمنان«ع» و حسن و حسین و امامان«ع» از ایشان به عنوان کلمه باقیه بیعت کنید».(40) و نیز فرمودند: «هر کسی بیعت را بشکند، به ضرر خویش شکسته است، و هر کسی به آنچه که با خدا پیمان بسته است وفا کند، خداوند به او اجر بزرگی عنایت میفرماید...».
موجهایی که خداوند ایجاد کرد خداوند متعال علاوه بر دستوراتی که به پیامبر اکرم«ص» داده بود، آیاتی را نیز مستقیماً نازل کرد که همه موید حادثة غدیر هستند. 1ـ نزول سوره نصر در منا علامه مجلسی نقل کرده است که در روزهای آخر ایام تشریق، سوره نصر: «اِذَا جَاءَ نَصرُ اللهِ وَالفَتح...»؛ بر پیامبر«ص» نازل شد که هم رویآوردن مردم به اسلام و هم به نحوی نزدیک بودن رحلت پیامبر اکرم«ص» را گوشزد میکند. 2ـ نزول آیة تبلیغ پیامبر«ص» فرمودند: «ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده، کوتاهی نکردهام. جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند... و مرا مأمور کرد که آنچه را که وحی شده است، بیان کنم. خداوند چنین وحی کرده است: «ای پیامبر! آنچه را که از طرف پروردگارت نازل شده، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرساندهای و خداوند تو را از مردم حفظ میکند».(41) علاّمه امینی از سی منبع اهل سنّت نقل کرده است که این آیه در روز 18 ذیالحجّه بر پیامبر اکرم«ص»نازل شد.(42) نزول این آیه از چند جهت مهم بود: یک: نزول مکرّر آن بر پیامبر اکرم«ص» دو: تهدید شدید پیامبر اکرم«ص» که اگر مسئله مورد نظر را ابلاغ نکند، در واقع رسالت الهی را انجام نداده و زحمات 23 ساله او هدر رفته است سه: خبر از اینکه اعلام این امر مخالفان سرسختی دارد، ولی خداوند، پیامبر«ص» را از توطئه دشمنان محافظت میکند. 3- نزول آیه اکمال دین و اتمام نعمت. 4- نزول آیه «سئل سائل».
پینوشتها ۱ـ الغدیر، علاّمه امینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 9، به نقل از: الطبقات الکبری لابن سعد، ج 3، ص 225، امتاع المقریزی، ص 510؛ ارشاد الساری، ج 6، ص429. ۲ـ الغدیر، ص 9، به نقل از: السیره الحلبیه، ج 3، ص 283؛ سیره احمد زینی دحلان، ج 3، ص 3، تاریخ الخلفاء، ابن جوزی، ج 4، تذکرة الخواص الامه، ص 8؛ دایرة المعارف فرید وجدی، ج 3، ص 542. ۳ـ حج، 27. ۴ـ الغدیر، ص 9. ۵ـ همان، ص 9. ۶ـ همان. ۷ـ در ذیل داستان حارث فهری، به حضور فعّال فاطمه زهرا«س» در حادثه غدیر اشاره میشود. ۸ـ نصر، 2. ۹ـ از جمله قبایلی که مسلمان شدند، عبارت بودند از:قبیله بنی عبدقیس؛بنو حنیفه؛بنو طی ووو ر،ک:(دائره معارف القرن العشرین، محمد فرید وجدی، ج 3، ص 545 و 546، بیروت، دارالمعرفه، چ 3.) ۱۰ـ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، داراحیاء التراث، ج 37، ص113، ح 6. ۱۱ـ همان، ص 114، ادامه حدیث 6 و ر.ک: منابع روایی و تاریخی اهل سنّت. ۱۲ـ بحارالانوار، ج 37، ص 114. ۱۳ـ بحارالأنوار، ج 27، ص 68، باب 3. ۱۴ـ همان، ج 37، ص 114. ۱۵ـ بحارالأنوار، ج 37، ص 113، باب 52؛ زخرف/79 و 80. ۱۶ـ این افراد همان اصحاب «صحیفه ملعونه» هستند . ۱۷ـ الغدیر، ج 1، ص 33، به نقل از مطالب السؤل، ابن طلحه شافی، ص 16 و مجمع الزوائد، ابوبکر هیثمی، ج 9، ص 104. 18ـ همان، به نقل از منابعی چون: الریاض النضرة، ج 2، ص 69؛ تلخیص، ذهبی، ج 3، ص 533. 19ـ قابل ذکر است که آیات مطرح شده براساس نقل شیعیان است؛ ولی در نقل اهل سنّت، این آیات نیامده است. با اینکه در تاریخ دمشق، ج 2، ص 41، ح 541؛ کنز العمّال هندی، ج 1، ص 188، ح 958 و البدایه والنهایه، ج 7، ص 362 و... تعبیر خطبه شده است؛ ولی کلّ آن بیش از یک صفحه و نیم که در الغدیر، ج 1، ص 10 ـ 11 آمده، نیست؛ ولی در منابع شیعه خطبه مفصّل است. 20ـ مائده، 67. 21ـ ر.ک: بحار، ج 37، ص 206. 22ـ مائده، 55. 23ـ بحار، ج 37، ص 206. 24ـ زخرف/ 28؛ بحار، ج 37، ص 215. 25ـ فتح، 10؛ بحارالانوار، ج 37، ص 126 و ص166؛ الغدیر، همان، ج 1، ص 58. 26ـ نور، 15، برای اطلاع بیشتر، ر.ک: پاسدار اسلام، ش 289، ص 20، مقاله «خطبه غدیر و آیات مطرح شده در آن»، از نگارنده. 27ـ بحارالانوار، ج 37، ص 215. 28ـ مقاله تحت عنوان «حدیث غدیر، امامت علی«ع» و معصومین»«ع» در مجلّه شماره 62 مبلغان به چاپ رسیده است. 29ـ بحارالانوار، ج 37، ص 207 و 208؛ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانی، ج 15، ص 375 و 376. 30ـ بحارالانوار، ج 37، ص 212. 31ـ الغدیر، ج 1، ص 11. 32ـ همان، ج 1، ص 33. 33ـ همان، ص 11 و 33. 34ـ بحارالانوار، ج 37، ص 211؛ عوالم العلوم، ج15، ص 375 و 376. 35ـ همان، ج 37، ص 215. 36ـ الغدیر، ج 1، ص 291 و 292؛ فرائد السمطین، ج 1، ص 76، باب 12. 37ـ الغدیر، ج 1، ص 291. 38ـ همان. 39ـ الغدیر، ص 290 ـ 293. 40ـ عوالم العلوم، ج15، ص 328؛ الغدیر، ج 1، ص 399 و 340. 41ـ بحارالانوار، ج 37، ص 180 ـ181؛ عوالم العلوم، ج 15، ص 307. 42ـ الغدیر، ج 1، ص 214 ـ 247.
سوتیترها:
1. نکتة موجآفرین دیگر، طرح امامت تمام امامان دوازدهگانه در خطبة غدیر است، برخلاف آنچه که در اذهان عمومی جا گرفته است، حضرت در بیش از شش مورد بر امامت تمام امامان تصریح فرمودهاند: بعد از من، به فرمان خدا، علی»ع» ولی و امام شماست. سپس تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، امامت در نسل من از فرزندان علی(ع) باقی است.
2. امامت حضرت مهدی«عج» و دستاوردهای حکومت ایشان نیز در خطبه غدیر مطرح شده است: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی نَبِی وَ عَلِی وَصِیی أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الأَئِمَّه مِنَّا القَائِمُ المَهدِی: ای مردم! بهراستی من نبی، و علی وصی من است. بدانید که آخرین امامان از ما، مهدی قائم است...»
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 391 |