تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,814 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,978 |
درآمدی بر تلاشهای علمی ـ فرهنگی امام رضا«ع» | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 12، دوره 1393، شماره 391 - شماره پیاپی 392، مهر 1393، صفحه 11-11 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
درآمدی بر تلاشهای علمی ـ فرهنگی امام رضا«ع» اسماعیل نساجی زواره مقدمه از مهمترین رموز موفقیت در گسترة زندگی، تلاش و پایداری برای رسیدن به اهداف راستین است. تحرک و پویایی وقتی از اعتقاد راسخ انسان سرچشمه بگیرد، اساسیترین عامل در راه رسیدن به مقصود به شمار میرود. مطالعة سیره و زندگی ائمة اطهار«ع» و توجه به تلاشهای علمی و فرهنگی آنان نشان میدهد که آن بزرگواران چشمههای جوشان معرفت و گنجینههای حکمت الهیاند که چون چراغی پرفروغ و جاودانه، تاریکیها را از بین میبرند و در هر زمان امید حقستیزان را ناامید میسازند. هشتمین فروغ امامت حضرت علیبن موسیالرضا«ع» همانند دیگر امامان معصوم«ع» دارای کمالات و فضایل انسانی است. ایشان بعد از شهادت پدر بزرگوارشان امامت و رهبری شیعیان را به عهده گرفتند و بهرغم مشکلات حاد جامعة مسلمین، در مدت ۲۰ سال امامت خویش، نقش سازندهای را در راه گسترش فرهنگ اسلامی و تنویر افکارعمومی ایفا نمودند. آن گوهر نبوی در روز یازدهم ذیالقعده سال ۱۴۸ هـ.ق در مدینه دیده به جهان گشود.(۱) دوران امامت آن حضرت با حکمرانی سه تن از خلفای مستبد عباسی: هارون (ده سال)، امین (پنج سال) و مأمون (پنج سال) همزمان بود. آن بزرگوار در آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هـ.ق در سن ۵۵ سالگی توسط مأمون مسموم شد و در سناباد نوقان که امروز یکی از محلههای مشهد مقدس محسوب میشود به شهادت رسید و در محل مرقد فعلی به خاک سپرده شد.(۲)
تبیین جایگاه امامت پس از رحلت پیامبر(ص) جایگاه امامت و ولایت شناخته نشد؛ بنابراین کسانی زمام امور مسلمین را به دست گرفتند که شایستگی و لیاقتی نداشتند. این بیلیاقتی، پیامدهای ناگواری همچون به وجود آمدن اختلافات، رواج بدعتها و زیانهای سنگین علمی و فرهنگی را برای جامعة اسلامی به دنبال داشت؛ به همین علت، امامان معصوم«ع» در طول تاریخ اسلام تلاش کردند تا جایگاه امامت و ولایت را برای عموم مردم تبیین نمایند. امام رضا«ع» همچون پدر بزرگوارشان، سخت تلاش کردند تا از فرصتها بهرهبرداری کنند و در جامعهای که امامت و خلافت رنگ پادشاهی و خودکامگی به خود گرفته و در حد ولایتعهدی تنزل یافته بود، معنا و تفسیر روشنی از امامت و جایگاه آن ارائه دهند و مردم را به شناخت امام عصر خویش رهنمون باشند. ایشان در مورد جایگاه رفیع امامت میفرمایند: «بهراستی امامت ریشة اسلام بالنده و شاخة بلند آن است. کامل شدن نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، صدقات و اجرای حدود و نگهداری مرزها به وسیلة امام انجام میگیرد. امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام میکند، حدود الهی را برپا میدارد، از دین خدا دفاع و با بیان اندرزهای نیکو و دلایل منطقی، مردم را به سوی پروردگار خویش دعوت میکند.»(۳) همچنین ایشان اوصاف امامت را این گونه بیان میکنند: «امام مانند خورشید فروزان است که نورش عالم را فرامیگیرد و خودش در افق اعلا قرار دارد. امام ماه تابان و ستارة راهنما در تاریکیها، کویرها و گرداب دریاهاست. امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای نجاتبخش است.»(۴) در ایامی که حضرت علیبن موسی الرضا«ع» در مرو حضور داشتند، خطبهای در باب امامت و امامشناسی ایراد نمودند که میتوان از آن به عنوان منشور ولایت یاد کرد. ایشان بعد از آنکه گزارش اختلاف مردم را در مورد امامت از یکی از اصحاب میشنوند به وی چنین میفرمایند: «مردم در نادانی به سر میبرند. مقام امام را نشناختهاند و در دینشان فریب خوردهاند، زیرا پنداشتهاند که امام«ع» تعیین نگشته و آنان باید وی را برگزینند، حال آنکه امامت و رهبری مسلمین از مسائل اصولی و مکمل دین است و امام از جانب خداوند تعیین میشود.»(۵) هشتمین فروغ امامت«ع» در این خطبه به جریان تاریخ امامت اشاره و از امامت حضرت ابراهیم«ع» شروع میکنند تا نوبت به پیامبر اسلام«ص» میرسد و در ادامه جانشینان آن خاتم رسولان، بار این مسئولیت بزرگ را بر دوش میکشند.(۶) تبیین جایگاه امامت و ولایت از سوی امام رضا«ع» در روزگاری صورت گرفت که بحران اعتقادی و فکری بر آن پردة ابهام افکنده بود و مردم گرفتار بسیاری از تردیدها و انحرافات شده بودند.
دفاع از حریم اسلام مسئلة دفاع فرهنگی از کیان اسلام و جلوگیری از بدعتها و گمراهیها از ضروریات مکتب حیاتبخش اسلام است و موجب پاداشهای عظیم و محبوبیتهای بسیار بزرگ در پیشگاه خداوند است، به طوری که پیامبر اسلام«ص» در مورد نگهبانی از حریم دین و حکومت اسلامی فرمودهاند: «یک شب نگهبانی از حریم حکومت اسلامی از هزار شب عبادت که انسان روزش را روه بگیرد برتر است.»(۷) هشتمین ستارة فروزان آسمان امامت در راستای دفاع از حریم اسلام میفرمایند: «عدهای از غالیان، اخباری را در مورد تشبیه ما به خدا و مسئلة جبر در شأن ما به دروغ جعل و با این بیهودهگوییها عظمت خدا را کوچک کردهاند. هر کس این گونه افراد را دوست بدارد، با ما دشمنی و هر کس آنان را دشمن بدارد با ما دوستی کرده است. هر کس با آنان رابطه برقرار سازد از ما بریده و هر کس از آنان ببرد با ما پیوند برقرار کرده است. هر کس نسبت به آنان بیاعتنایی کند به ما نیکی کرده و هر کس به آنان نیکی کند به ما جفا کرده است. شیعیان واقعی ما کسانی هستند که این گونه افراد را یار خود قرار نمیدهند و با آنان همکاری نمیکنند.»
هدایت منحرفان امام رضا«ع» به راهنمایی و هدایت منحرفان فکری و سیاسی بسیار اهمیت میدادند. پس از شهادت امام کاظم«ع» گروهی چنین پنداشتند که امام موسی کاظم«ع» همچنان زنده است. امام رضا«ع» به شیوههای گوناگون با این گروه روبهرو شدند و به هدایت آنان پرداختند. عبدالله بن مغیره میگوید: «من به مذهب «واقفیه»(۹) اعتقاد داشتم. وقتی برای به جای آوردن مراسم حج به مکه رفتم، شک و تردید تمام وجودم را فراگرفت. خود را به دیوار کعبه چسباندم و گفتم: خدایا! حاجتم را میدانی. مرا به بهترین و کاملترین دینها ارشاد فرما. همان جا به قلبم خطور کرد که به مدینه نزد امام رضا«ع» بروم. وقتی به خانة آن حضرت رسیدم، به خدمتگزار گفتم: به مولایت بگو مردی عراقی آمده است. در این لحظه صدای امام رضا«ع» را شنیدم که دوبار فرمود: عبدالله بن مغیره وارد شو. وارد خانه شدم، به چهرهام نگریست و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب و تو را وارد دین خویش کرد، گفتم: اشهد انک حجه الله و امینه علی خلقه».(۱۰)
تفسیر کلام وحی با اندکی تأمل در زندگانی علیبن موسیالرضا«ع» بهخوبی روشن میشود که قرآن در سیره و سخن آن امام جایگاه ویژهای داشته است. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت و در عمق آیاتش تدبر میکردند. دربارة اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است. امام رضا«ع» قرآن را کتاب هدایتگر، سرچشمة حیات و مایة عزت میدانند و میفرمایند: «قرآن ریسمان محکم الهی و راهی بیبدیل است که به بهشت منتهی میشود و انسان را از آتش نجات میدهد. این کتاب با گذشت زمان کهنه نمیشود و هیچگاه ارزش و اعتبار خود را از دست نمیدهد، زیرا برای یک عصر نازل نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجت برای هر انسانی است و باطل و نادرستی در آن راه نمییابد.»(۱۱) روایات تفسیری باقی مانده از عالم آل محمد«ص» گنجینهای بسیار ارزشمند و دستمایة بسیار مهمی برای مفسران و علاقمندان به تفسیر قرآن به شمار میرود. امام هشتم«ع» در تفسیر آیة شریفة: « الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء»(۱۲) فرمودند: «یعنی زمین را با طبیعت و جسم شما سازگار قرار داد و آن را گرم و سوزان نساخت تا شما را بسوزاند و بسیار سرد قرار نداد تا شما را منجمد گرداند. هوای آن را زیاد خوشبو نکرد تا سرهای شما به درد آید و زیاد بدبو نساخت تا شما را هلاک کند. آن را مانند آب، نرم و روان قرار نداد تا در آن غرق شوید و زیاد سخت و محکم نیافرید تا نتوانید خانه، ابنیه و قبرهای مردگان را در آن بسازید.»(۱۳) «علی بن شعبه» میگوید: وقتی امام رضا«ع» در مجلس مأمون به گروهی از دانشمندان عراقی و خراسانی پیوستند، مأمون گفت: منظور از آیة « ثُمَّ أَوْرَثـْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا»(۱۴) چیست؟دانشمندان گفتند: منظور تمام امت است، یعنی همة امت پیامبر«ص» را برگزیدهاند و کتاب به آنها ارث میرسد. مأمون به امام رضا«ع» گفتند: نظر شما چیست؟ امام«ع» فرمودند: خداوند در این آیه به عترت پاک پیامبر«ص» نظر دارد. مأمون پرسید: چگونه؟ امام«ع» فرمودند: اگر همة امت، برگزیدة خدا و وارث کتاب بودند، پس باید همه به بهشت بروند، زیرا خداوند میفرماید: « فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیر».(۱۵) پس وراثت به عترت پاک رسول خدا اختصاص دارد. عترت پیامبر«ص» کسانی هستند که خداوند در کتابش آیة تطهیر را در شأن آنان نازل کرده است.(۱۶)
منع تفسیرهای نادرست هشتمین فروغ امامت به عنوان پاسدار حریم وحی در فرصتهای مناسب از تفسیرهای نادرست قرآن کریم جلوگیری و معنای صحیح آیه را بیان میکردند. آن حضرت در ضمن گفتاری مفصل به «علی بن جهم» فرمودند: «از خدا بترس و نسبتهای ناروا به اولیای الهی نده و بپرهیز از اینکه کتاب خدا را طبق رأی خودت معنا و تفسیر کنی.»(۱۷) در یکی از جلسات علمی که در دربار مأمون تشکیل شده بود، امام رضا«ع» ، «حسن بن موسی وشاء» (یکی از دانشمندان عراق) را مورد خطاب قرار دادند و به او فرمودند: «اهل عراق آیة «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِح»: ای نوح! او از اهل تو نیست. او عمل غیرصالحی است» را چگونه قرائت میکنند؟ او در پاسخ گفت: یابن رسولالله! بعضی طبق معمول « إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِح»: او فرزند ناصالحی است، قرائت میکنند؛ اما بعضی دیگر بر این باورند که خداوند هرگز پسر پیامبری را مشمول قهر و غضب خود قرار نمیدهد و آیه را این گونه قرائت میکنند: «انه عمل غیر صالح؛ او فرزند آدم بدی است، فرزند تو نیست» و میگویند او در واقع از نسل نوح«ع» نبود. خداوند به او گفت: ای نوح! این پسر از نسل تو نیست. اگر از نسل تو بود، من به خاطر تو او را نجات میدادم. امام«ع» فرمودند: «ابداً این طور نیست. او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح«ع» بود. چون بدکار شد و از دستور خداوند نافرمانی کرد، پیوند معنویاش با نوح بریده شد و به حضرت نوح«ع» گفته شد این فرزند تو ناصالح است، از این رو نمیتواند در ردیف انسانهای صالح و برگزیده قرار گیرد.(۱۹)
تدوین حدیث و تصنیف کتاب آن امام همام«ع» در سیرة تربیتی خود شیعیان را به فراگیری علم و حکمت دعوت میکنند و میفرمایند: «در روز قیامت به انسان عابد گفته میشود که تمام همت تو در دنیا این بود که با آگاه شدن، خود را از زیورهای دنیوی نجات دهی، پس اکنون وارد بهشت شو و در مقابل به فرد فقیه و دانشمند گفته میشود: ای هوادار آل محمد«ص» و ای هدایتگر دوستان، بایست و برای تمام کسانی که دانش را از تو آموختهاند شفاعت کن و او نیز گروه گروه دانشآموختگان خود را وارد بهشت میکند. پس بین عالم ژرفاندیش و فرد عابد فاصلة زیادی است!»(۲۰) در منابع روایی کتابهایی را به آن حضرت نسبت دادهاند: ۱ـ «صحیفه الرضا» که «مسند الامام الرضا» هم نامیده شده است. امام رضا«ع» در این اثر روایاتی را از پیامبر«ص» با واسطه پدرانشان نقل کردهاند. ۲ـ «الرساله الذهبیه» که حاوی رهنمودهای طبی حضرت برای مأمون عباسی است. مأمون دستور داد که این اثر نفیس را با آب طلا بنویسند، لذا «رسالة ذهبیه» نامیده شد. ۳ـ «کتاب الاهلیلجه» حاوی براهین و مطالب بلندی در علم کلام است که ایشان آن را در رد منکران ربوبیت نوشتهاند. ۴ـ «مجالس الرضا مع اهل الایمان». مأمون مجالس علمی و مناظرات دینی بین امام و علمای دیگر ادیان برقرار میکرد. امام«ع» فرصت را غنیمت میشمردند، حقانیت تشیع و اسلام را به اثبات میرساندند و اعتقادات دیگران را با استدلال رد میکردد. بعدها یکی از پیروان آن حضرت آن مجالس را گردآوری کرد.(۲۱) امام«ع» تأکید داشتند که احادیث را به گونهای یادداشت کنند که ماندگار باشند. عبدالله جعفی میگوید: «حدیثی را بر کاغذی نوشته بودم، وقتی به حضرت نشان دادم، ایشان آن حدیث را تأیید، ولی سفارش کردند که آن را بر پوستی بنویسم تا ماندگار شود».(۲۲) جمعآوری این احادیث نشان میدهد که اولاً علم از بهترین ارزشهاست و ثانیاً همه باید تلاش کنیم تا اندوختههای علمی خود را افزایش دهیم. این فکر بیانگر مقام علمی صاحب فکر است که یکی از آنها حضرت رضا«ع» هستند. در دوران امامت آن حضرت ۷۲ نفر از شاگردانشان تألیف حدیثی داشتند و در مجموع ۲۰۷ کتاب تصنیف کردهاند. در میان آنها میتوان از «حسین بن سعید اهوازی» ۳۰ اثر، «صفوان بن یحیی» ۱۶ اثر، «محمدبن عمر واقدی» ۲۸ اثر، «موسی بن قاسم» ۱۵ و... را نام برد.(۲۳)
شرکت در جلسات مناظره عالم آل محمد«ص» همانند دیگر پیشوایان معصوم«ع» چنان در قلة شکوهمند اندیشه و آگاهی قرار داشتند که نه تنها دوستان و پیروان، ایشان را ستودهاند، بلکه دشمنان کینهتوز و سرسخت نیز به بیان کمالات علمی ایشان اعتراف کردهاند. وجود مبارک آن حضرت«ع» در مورد دانش بیکران خود و برتری بر اندیشمندان و متفکران علوم مختلف میفرمایند: «زمانی من در مسجدالنبی مینشستم و آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند. هرگاه یکی از آنان در پاسخ پرسشی عاجز میشد و دیگران هم نمیتوانستند از عهدة جواب برآیند، همگی به من اشاره میکردند و من پاسخ آن سؤال را میدادم.»(۲۴) مرحوم شیخ صدوق«ره» میگوید: «مأمون در هر جا که احتمال میداد دانشمندی هست که توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا«ع» را دارد، او را به مجلس خویش دعوت میکرد تا با امام هشتم«ع» بحث کند.اما امام رضا«ع» در تمام آن جلسات و مناظرههای سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه کردند. امام«ع» با کسی به بحث و مناظره نمیپرداختند مگر اینکه در پایان، طرف مقابل به فضیلت، برتری و دانش سرشار آن حضرت«ع» اعتراف میکرد و در برابر استدلالهای قوی و محکم ایشان سر تعظیم فرود میآورد.»(۲۵)
ترغیب به تعقل و خردورزی امامان معصوم«ع» در سیرة خود برای تعقل و خردورزی اهمیت بسیاری قائل بودند و آن را قویترین ارکان و پایة زندگی میدانستند و فقدان آن را فاجعه و مصیبت بزرگ معرفی میکردند. امام محمد باقر«ع» میفرمودند: «هیچ مصیبتی مانند بیخردی نیست.»(۲۶) امام رضا«ع» در روزگاری که امامت در حد پادشاهی تنزل یافته بود، از عقل و خرد خویش بیشترین بهره را بردند و با تشکیل مناظرات و احتجاجات عقلانی، خردورزان را جذب و عدهای از آنان را به راه امامت هدایت کردند. آن حضرت در تمام عرصههای زندگی بهویژه عرصة سیاسی رفتاری کاملاً حکیمانه و خردورزانه داشتند. پذیرش ولایتعهدی، یک موضع کاملاً عاقلانه در جامعة اسلامی بود و ایشان بدین وسیله توانستند تمام شیطنتها و نقشههای مأمون را خنثی کنند. به عنوان مثال هنگامی که مأمون امام را از مدینه به خراسان دعوت کرد، آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایتی خود پر کردند، به طوری که همة افراد پیرامون امام«ع» یقین کردند که مأمون با نیت سوء آن حضرت را از وطن خود دور میکند. همچنین هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، امام بهشدت استنکاف ورزیدند، تا وقتی که مأمون صریحاً آن حضرت را به قتل تهدید کرد. این مطلب همه جا پیچید که امام رضا«ع» از پذیرش خلافت و ولایتعهدی سرباز زدهاند. امام بعد از قبولی ولایتعهدی شرط کردند که در هیچ یک از شئون حکومت دخالت نکنند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازند. نتیجة این خردورزی و تدبیر آن شد که اولاً افرادی که حتی امام را نمیشناختند و یا بغض آن حضرت را در دل داشتند، با این تدبیر حکیمانه، جزو عاشقان و شیفتگان امام علی بن موسی الرضا«ع» شدند. ثانیاً نه تنها مأمون نتوانست معارضان و مخالفان شیعی را به خود خوشبین سازد، بلکه امام«ع» مایة امید و تقویت روحیة آنان شدند. ثالثاً نه تنها مأمون نتوانست امام را متهم به حرص بر دنیا و عشق به مقام و منصب نماید، بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی امام افزود. کوتاه سخن آنکه مأمون در این کار نه تنها چیزی به دست نیاورد، بلکه بسیاری از چیزها را از دست داد. اینجا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و درصدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران کند که تنها راه آن شیوة توسل به توطئه و قتل آن حضرت بود.(۲۷)
پینوشتها ۱ـ اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ج ۱، ص ۴۸۶. ۲ـ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ص ۳۰۴. ۳ـ مأخذ قبل، ص ۲۸۶. ۴ـ تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص ۴۳۶. ۵ـ اندیشة نور، محمد مهدی رکنی یزدی، ویژهنامة امام رضا«ع»، آذرماه ۱۳۸۵، ص ۱۵. ۶ـ نک: عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۱. ۷ـ نهجالفصاحه، ترجمة ابوالقاسم پاینده، حدیث ۱۳۵۵. ۸ـ اثباه الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۷، ص ۴۴۶ـ۴۴۵. ۹ـ فرقهای بودند که امامت علی بن موسیالرضا«ع» را نپذیرفتند و بعد از شهادت امام موسی کاظم«ع» در امامت و رهبری دچار ایستایی شدند. ۱۰ـ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۵۵. ۱۱ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۷، ص ۲۱۰. ۱۲ـ بقره، ۲۲. ۱۳ـ مسند الامام الرضا«ع»، عزیزالله عطاردی، ج ۱، ص ۳۰۸. ۱۴ـ فاطر، ۳۲. ۱۵ـ همان، ۳۲. ۱۶ـ مجلة پاسدار اسلام، شماره ۲۹۲ـ۲۹۱، اسفند و فروردین ۱۳۸۵، ص ۶۳. ۱۷ـ تفسیر نورالثقلین، علی بن جمعه الحویزی، ج ۱، ص ۳۱۸. ۱۸ـ هود، ۴۶. ۱۹ـ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۶۵. ۲۰ـ مسند الامام الرضا«ع»، ج ۱، ص ۸. ۲۱ـ تدوین السنه الشریفه، سید محمدرضا حسینی جلالی، ص ۱۸۲ـ۱۸۰. ۲۲ـ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۴۵. ۲۳ـ نک: سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانی، ص ۲۶۳ـ۲۳۶. ۲۴ـ مأخذ قبل، ج ۴۹، ص ۱۰۰. ۲۵ـ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۵۲. ۲۶ـ مأخذ قبل، ج ۷۸، ص ۱۶۵. ۲۷ـ گزیدهای از پیام مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای (دامت توفیقاته) به نخستین کنگرة حضرت امام رضا«ع» به نقل از مجلة پاسدار اسلام، شماره ۲۷۳، شهریور ۱۳۸۳، ص ۱۳.
سوتیترها:
1.
پس از رحلت پیامبر(ص) جایگاه امامت و ولایت شناخته نشد؛ بنابراین کسانی زمام امور مسلمین را به دست گرفتند که شایستگی و لیاقتی نداشتند. این بیلیاقتی، پیامدهای ناگواری همچون به وجود آمدن اختلافات، رواج بدعتها و زیانهای سنگین علمی و فرهنگی را برای جامعة اسلامی به دنبال داشت
2.
مرحوم شیخ صدوق«ره» میگوید: «مأمون در هر جا که احتمال میداد دانشمندی هست که توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا«ع» را دارد، او را به مجلس خویش دعوت میکرد تا با امام هشتم«ع» بحث کند. اما امام رضا«ع» در تمام آن جلسات و مناظرههای سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه کردند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 215 |