
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,464 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,561 |
فرزند خصال خویشتن باش | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 16، دوره 1393، شماره 391 - شماره پیاپی 392، مهر 1393، صفحه 16-16 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
فرزند خصال خویشتن باش حجتالاسلام دکتراصغر هادوی مقدمه یکی از آفات فردی که اثر اجتماعی مهمی دارد، عدهای به آن مبتلا هستند، دوگانگی در باورها و رفتارهاست. این افراد چیزی را میگویند و عملی را انجام میدهند که در واقع به آن اعتقاد ندارند و همواره در پی کسب خشنودی دیگران هستند. مادامی که چهره واقعی آنان آشکار نشده، سرمست از باده نفاق و دورویی هستند و آنگاه که پردهها کنار رفت و شخصیت واقعیشان نمایان شد، شرمنده میشوند و سکوت و انزوا را برمیگزینند این بیماری در بسیاری از حوزههای اجتماعی از جمله بههنگام پیدا کردن شغل، هنگام کسب ریاست، خواستگاری و ازدواج، امور دینی و عبادات، ارتکاب ناهنجاریها توسط کسانی که میخواهند همرنگ جماعت شوند، ارائه مطالب علمی که گاه به سرقت علمی منجر میشود و خلاصه در زوایای مختلف زندگی پیدا میشود، غافل از این که این صفت، صفت منافقان است. قرآن میفرماید منافقان وقتی به مؤمنان میرسیدند اظهار ایمان میکردند و وقتی بزرگان خود را میدیدند میگفتند با شما هستیم.(۱) آنان هدایت را با ضلالت و گمراهی عوض کردند که نه هیچ سودی برای آنان دارد و نه هدایت شدند.(۲) . رسول خدا«ص» فرمود: «انسان دو چهره از بدترین مردم نزد پرورگار است».(۳)
۱ـ باور به تفاوتها در آفرینش انسانها باید بپذیرند که خداوند آنان را مختلف خلق کرده است و با دو چهرگی و تظاهر نمیتوان خود را جای دیگران قرار داد و از امتیازات دیگران بهره برد. زیبایی دنیا و زندگی آن در همین تفاوتها نهفته است. تابلوی یک رنگ زیبایی ندارد. تضاد رنگها و همنشینی آنها در کنار هم است که تابلوها را چشمنواز میکند. هر چه اختلاف رنگها بیشتر، زیباتر. پس این که یکی غنیتر و یکی فقیرتر است ضعف آفرینش نیست. اگر هر کسی وظیفه خود را در راه معیشت و کسب اعتبار اجتماعی انجام دهد، همان نقطهای که ایستاده همان اندازه روزی اوست. لازم نیست تظاهر کند و چهره دروغین از خود نشان دهد. قرآن به جای این تظاهر، تشویق به استفاده از استعدادهای یکدیگر میکند. وقتی این رویکرد و باور در جامعه رواج یابد، نتیجهاش این میشود که فردی که خود را ضعیف میدانست متوجه میشود که قابلیتی دارد که دیگران ندارند و لذا آنها از استعداد او بهره میبرند و او از تواناییهای دیگران. وقتی همه چهره واقعی و توانایی واقعی خود را نشان بدهند، جامعه داشتههای خود را میشناسد و در موارد نیاز از آنها استفاده میکند. قرآن میفرماید: «... ما روزی مردم را میانشان تقسیم میکنیم و بعضی را به درجات بالاتر رساندهایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند...».(۴)
۲ـ عدم مقایسه خود با دیگران یکی از عوامل دوچهرگی، مقایسه خود با دیگران و تظاهر به داشتن صفات دیگران است. باید بپذیریم دنیا میدان عمل و مسابقه است و هر کسی با توانی که دارد مسابقه میدهد و همه هم اول نمیشوند. البته همه باید تلاش کنند تا آنجا که ممکن است به کسب صفات خوب بپردازند، ولی باید بدانند که همه بهطور مطلق دارای این صفات نخواهند شد و مزیتها نسبی هستند. انسان اگر شبانهروز هم تلاش کنند که با دیگران یکسان شود، باز هم با دیگران تفاوت خواهد داشت، پس بهتر است رنج مقایسه را برخود تحمیل نکند، چون گاهی به حسد تبدیل میشود. البته غبطه خوردن خوب است، چون انسان سعی کند صفات خوب دیگران را داشته باشد. اگر مقایسه به رنج تبدیلشود، باید از آن بپرهیزیم، ولی اگر منجر به کسب کمالات مادی و معنوی شود زیباست.
۳ـ تکیه بر داشتهها قابلیت انسانها با هم متفاوت و ناشی از عوامل ذیل است: الف) سهلانگاری اشخاص در تقویت توان روحی و جسمی خود که موجب میشود افراد از تغذیه، بهداشت و آموزش کافی برخوردار نباشند. لذا یک نوع اختلاف خودساخته است و مقصر خود افرادند. ب) اختلاف ناشی از لازمه آفرینش. باید استعدادهای مختلفی وجود داشته باشند تا انسانها نیازهای یکدیگر را برطرف کنند. این تفاوت حکیمانه است. با این توضیح، انسان باید اختلافاتی را که ناشی از سهلانگاری و تنبلی هستند، از بین ببرد و استعدادهای واقعی و توان خویش را کشف نماید و آن را در خدمت رشد و تعالی خویش و جامعه به کار ببرد. در عین حال باید اختلافهای ناشی از لازمه آفرینش را بپذیرد، با آنها کنار بیاید و به جای این که خودی غیرواقعی را از خود نشان دهد، داشتهها و توانایی واقعیاش را کشف، روابط اجتماعی خود را براساس آن تنظیم کند، بداند همه افراد نمیتوانند تولیدکننده خوبی باشند و عدهای باید کار خدماتی انجام دهند. انسان باید بداند با هر کسی نمیتواند ازدواج کند تا به به دروغ و دورویی متوسل نشود. او باید درک کند استعداد او در کدام درس است و همان را ادامه دهد. بعضی از افراد که واقعیت وجودی خود را نشان نمیدهند و در موقعیتهای کاذب قرار میگیرند، شکست میخورند و سرمایه اصلی و داشته های واقعی خود را هدر میدهند. دلیل بسیاری از شکستهای اقتصادی، ناموفق بودن ازدواجها و عدم توفیق اساتید و معلمان را باید در پنهان شدن شخص پشت چهره واقعی خود دانست. شخص پروژهای را به عهده میگیرد که سرمایه و نیروی انسانی کافی را برای انجام آن ندارد. دیگری قبل از ازدواج شعارهایی میدهد که در تحقق آنها ناتوان است و استاد درسی را میگوید که مهارت کافی ندارد و فقط برای کسب موقعیت اجتماعی آن را بر خود تحمیل کرده است، در صورتی که اولی میتوانست یک تولیدکننده خوبی باشد، دومی میتوانست ازدواج مقبولی بکند و سومی میتوانست آموزگار خوبی باشد به شرط آنکه هرکدام خود واقعی خویش را میشناختند.
4ـ پرهیز از انفعال و وابستگی کسانی هستند که با گوش دیگران میشنوند و با چشم دیگران میبینند، اینها شخصیتهای وابسته و منفعلی دارند؛ مبنای تصمیمگیری آنها قضاوت دیگران است و برای خشنودی دیگران کارهایی را میکنند که ممکن است علاقهای به آنها نداشته باشند و از توان انجام آنها محروم باشند. این افراد: الف) توان تصمیمگیری، حتی تصمیمات زندگی روزانه را هم ندارند . ب) از آنجا که دوست دارند همیشه در چشم دیگران محبوب باشند، نظر واقعی خود را بیان نمیکنند، چون میترسند با این کار از جامعه طرد و از رابطه با دیگران محروم شوند. نوعی محافظهکاری غیرمنطقی بر آنها حاکم است که مانع رشد و هدایت آنها میشود. گفت و شنود با دیگران و پی بردن به خصلتهای منفی یکدیگر، خود بهنوعی اسباب رشد و کمال است، گرچه سکوت اگر همراه با اندیشه باشد، کمالآفرین است، اما سکوت این افراد علتی دیگر دارد. آنها ریسک خطا در سخن را نمیپذیرند تا مبادا مورد انتقاد دیگران واقع شوند. ج) این افراد همان طور که در سخن گفتن محافظهکاری میکنند، اعتماد به نفس لازم برای انجام بعضی کارها را هم ندارند. کاری را انتخاب میکنند که خوشایند دیگران و گاهی سنگینتر از توان آنهاست. این روش نتیجه عکس میدهد و از اعتماد به نفس ناقص آنها میکاهد. دوگانگی و ناهمسانی ظاهر و باطن آنها فقط برای آن است که دیگران قضاوت منفی در بارهشان نداشته باشند، غافل از اینکه بعضی از کارهایشان قضاوتها را منفیتر میکند. راه نجات از این ناهنجاری اخلاقی آن است که هر کسی همان گونه باشد که هست، نه آن گونه که دیگران میخواهند.
5ـ اصلاح رابطه بین خود و خدا به جای این همه زحمت و دوگانگی در باورها و رفتارها میتوان به سخن امام علی«ع» عمل کرد که فرمود: « مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس(6) هر کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند، خداوند رابطه بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد.» انسان باید بداند که عزت به دست خداست، بنابراین نمیتواند با شخصیت کاذب خود را عزیز جلوه دهد و اگر هم چند صباحی موفق شود، پایان خوشی ندارد. اما عزتی که بنیان آن براساس رضایت خدا باشد، جاودانه و ماندگار است و حتی بنده را به جایی میرساند که به جای آنکه دیگران به جای او بشنوند و ببینند، خداوند چشم و گوش آنها میشود. همان که خداوند به دو بنده صالح خود موسی و هارون خطاب کرد: « لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَع وَأَرَى؛(7) نترسید من همراه شمایم، میشنوم و میبینم». سعی کنیم رضایت خالق را با رضایت مخلوق عوض نکنیم و از استعدادهای خدادادی خویش استفاده کنیم و شخصیت ساختگی برای خود درست نکنیم. به قول نظامی: چون شیر به خود سپهشکن باش فرزند خصال خویشتن باش
پینوشتها 1ـ بقره، 14. 2ـ همان، 16. 3ـ الخصال، ج 1، ص 38. 4ـ زخرف، 32. 5ـ تفسیر نمونه، ج 3، ص 367. 6ـ نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره 89. 7ـ طه، 46.
سوتیترها:
1. انسانها باید بپذیرند که خداوند آنان را مختلف خلق کرده است و با دو چهرگی و تظاهر نمیتوان خود را جای دیگران قرار داد و از امتیازات دیگران بهره برد. زیبایی دنیا و زندگی آن در همین تفاوتها نهفته است. تابلوی یک رنگ زیبایی ندارد. تضاد رنگها و همنشینی آنها در کنار هم است که تابلوها را چشمنواز میکند. هر چه اختلاف رنگها بیشتر، زیباتر
2. این که یکی غنیتر و یکی فقیرتر است ضعف آفرینش نیست. اگر هر کسی وظیفه خود را در راه معیشت و کسب اعتبار اجتماعی انجام دهد، همان نقطهای که ایستاده همان اندازه روزی اوست. لازم نیست تظاهر کند و چهره دروغین از خود نشان دهد. قرآن به جای این تظاهر، تشویق به استفاده از استعدادهای یکدیگر میکند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 366 |