تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,076 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
آغاز تهاجم سراسری عراق به ایران، سخنرانی انقلابی شهیدرجایی در محل سازمان ملل | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 25، دوره 1393، شماره 391 - شماره پیاپی 392، مهر 1393، صفحه 25-25 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
بیپرده با تاریخ/ شهریور و مهر 1359
آغاز تهاجم سراسری عراق به ایران، سخنرانی انقلابیشهیدرجایی در محل سازمان ملل
سیدروحالله امینآبادی
مهمترین رویداد سال 1359 را شاید بتوان آغاز جنگ تحمیلی در روز پایانی تابستان همین سال دانست. روزی که رژیم بعث عراق با توهم دستیابی به نقاط حیاتی و نفتخیز ایران اسلامی، تجاوزی آشکار به میهن اسلامیمان را آغاز کرد، تجاوزی که به مدد کمکهای شرق و غرب به رژیم صدام، هشت سال طول کشید و ملت مبارز ایران اسلامی به عیان نشان داد که تسلیم باجخواهان بینالمللی نخواهد شد. در بعد سیاسی نیز معرفی کابینه شهید رجایی به مجلس شورای اسلامی، سخنرانی تنشزای رئیسجمهور وقت در مراسم 17 شهریور، اعلام تعطیلی موقت وزارت فرهنگ، بازداشت صادق قطبزاده، رئیس سابق سازمان صدا و سیما و حضور محمدعلی رجایی نخستوزیر وقت در سازمان ملل و سخنرانی انقلابی وی را میتوان از مهمترین رویدادهای شهریور و مهر 1359 دانست.
معرفی کابینه رجایی به مجلس شورای اسلامی در نهمین روز شهریور ماه سال 1359 پس از مدتها کش و قوس کابینه شهید رجایی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. ترکیب کابینه معرفی شده از سوی شهید رجایی به مجلس شورای اسلامی چنین بود: محمد نوربخش وزارت اقتصاد و دارایی، سید اسماعیل داوودی سازمان برنامه و بودجه، دکتر منافی وزارت بهداری، محمدعلی فیاضبخش وزیر مشاور و سرپرست بهزیستی، محمود قندی وزارت پست و تلگراف و تلفن، موسی کلانتری وزیر راه و ترابری، میرحسین موسوی وزیر امور خارجه، دکتر حسین عارفی وزیر علوم، فرهنگ و هنر، سید اسدالله لاجوردی یا رضا صدر وزارت بازرگانی، مهندس نعمتزاده وزارت صنایع، محمد سلامتی وزارت کشاورزی، آقای رجایی نخستوزیر سرپرست وزارت آموزش و پرورش، احمد توکلی وزارت کار و امور اجتماعی، بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی، محمد شهاب گنابادی سرپرست مسکن و شهرسازی و وزیر مشاور، حسن عباسپور وزیر نیرو، عباس دوزدوزانی وزیر ارشاد ملی، آیتالله مهدوی کنی وزیر کشور، اصغر ابراهیمی وزیر نفت. میانگین سنی کابینه معرفی شده از سوی شهید رجایی 33 سال است، روزنامه اطلاعات در تیتر صفحه اول خود خبر معرفی کابینه جدید را چنین پوشش داد: «جوانترین دولت مکتبی و انقلابی جهان پس از صدر اسلام تعیین شد». ده روز پس از معرفی کابینه به مجلس شورای اسلامی این کابینه از مجلس رأی اعتماد گرفت.
سخنرانی تنشزای بنیصدر در مراسم 17 شهریور یکی از ویژگیهای بنیصدر به عنوان نخستین رئیسجمهور ایران اسلامی سخنرانیهای جنجالی او بود که به منظور ملتهب کردن اوضاع جامعه ایراد میشدند. او در 17 شهریور 1359 در یکی از سخنرانیهای جنجالی خود به سران کشور تاخت و هر چه میخواست بر زبان راند. او در این روز طی سخنانی گفت: «ساعت سه و نیم بعد از ظهر امروز به من گفتند که تبلیغات و تحریکاتی میشود که گویا امروز به جاهایی حمله و زد و خورد و برخورد خواهد شد. من برای آنهائی که در خانههای خود بودند پیام فرستادم، برای مردم تهران پیام فرستادم که هیچ چیز آرامش تهران را برهم نخواهد زد. خطر وقتی است که شما در صحنه نباشید. باید همه شما با دلهای صاف از خدای بزرگ بخواهید مردی که مظهر روح و مقاومت شماست، امام خمینی را زنده نگه دارد و به او عمر طولانی عنایت فرماید تا همچنان بیانگر وحدت کامل ملت مسلمان ما باشد و ضامن تداوم انقلاب پیروز ما. مردم از من خواستهاند که درباره مسائلی با مردم صحبت کنم و توضیح بدهم». رئوس سوالات مطرح شده از سوی بنیصدر عبارت بودند از؛ *نظر رئیسجمهور در باره عدم تفاهم با نخستوزیر و کابینه *تعیین تکلیف برای اقتصاد آشفته و بیکاری و مسکن * چرا رئیسجمهور قدرت عمل ندارد؟ * چرا امنیت وجود ندارد؟ *نظر تان در مورد حزب جمهوری اسلامی چیست؟ *تکلیف گروگانها چه میشود؟ بنیصدر با برشمردن ویژگیهای جامعه شرکآلود، به رابطه خود با امام خمینی رسید و گفت: «در دل من که خود را فرزند امام میدانم جز عشق و صمیمیت به امام نیست و در فکر من هیچ نمیگذرد جز اینکه خواست او به اجرا درآید. من پنهان نمیکنم و به خود او نیز گفتهام مسائلی است که من درباره آنها جور دیگری میاندیشم، اما هیچ زمان نمیشود که من رأی خود را بر رای او رجحان بدهم؛ بنابراین از خودم مطمئنم، اما از دل امام هم مطمئنم. اگر من مخالف امام هستم پس موافق امام کیست؟ چطور ممکن است ملتی رأی بدهد و کسی را رئیسجمهور بکند و امام آن رای را تنفیذ کند و خود حمایت او را واجب شرعی بداند و این آدم به ملت خود و به دین خود جفا کند و به راه مخالفت برود؟ این تبلیغات دروغ است». بنیصدر از مخالفان خود خواست تا روز جمعه در مقابل نخستوزیری تجمع کنند تا قدرتشان مشخص شود. او در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: «با توجه به آنچه گفتم من برای اینکه نشان بدهم کمال علاقه را به همکاری با مجلس دارم و معلوم کنم در این جمهوری جز از راه همکاری نمیخواهم به هدفهای انقلاب اسلامی ایران برسیم، در انتصاب وزیران و در ترکیب دولت به دنبال حداکثر صلاحیت نرفتم.(۱) جمعی از اعضای شورای انقلاب که در زمان سخنرانی بنیصدر در منزل شهید آیتالله دکتر بهشتی گرد آمده بودند، بهسرعت از سخنرانی تند و تشنجآفرین بنیصدر باخبر شدند. نخستین عکسالعمل آنان تماس با امام خمینی بود. آیتالله هاشمی خاطره این واقعه را این گونه ذکر میکند: «... ما که در منزل شهید بهشتی جمع بودیم، سخنرانی بنیصدر در 17 شهریور را از رادیو شنیدیم. همان جا به پیشنهاد جمع من تلفنی از حاج احمدآقا خواستم که از امام در باره جواب گفتن ما به آن اظهارات نظر بدهند و جواب رسید که امام فرمودهاند با توجه به تخلف بنیصدر از دستور حفظ حرمت دیگران، در جواب گفتن آزادیم». این اظهارات عجیب که لحنی عصبی و انفجاری داشت، سخت به زیان بنیصدر تمام شد. آیتالله بهشتی در پاسخ به ادعای بنیصدر نسبت به آرای مردم گفت: «مردم درمورد دو نهاد یا شخصیت رأی میدهند یکی در انتخابات رئیسجمهور و یکی در انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی. بنابراین باید گفت که مردم به برنامههایشان رأی ندادهاند. مردم رأی دادهاند و رئیسجمهور انتخاب کردهاند. چگونگی اداره کشور را هم قانون مشخص کرده است نه اینکه هر چه که رئیسجمهور گفت باید اجرا شود. طبق قانون، کشوردولت دارد، مجلس دارد و برای اجرای هر برنامهای دولت و مجلس وظایفی دارند و برنامه دارند. بنابراین این برنامه و وظایف هر نهاد قانونی مشخص است.» آیتالله بهشتی این سخنان را در حالی به زبان آورد که تا کنون جز در برابر گروهکها، مواضعی اینگونه انتقادی از خود بروز نداده بود. وی در آغاز همین سخنان در بارۀ اشاره بنیصدر به حاکمیت گروه اقلیت صریحاً گفت: «اگر منظورشان حزب جمهوری اسلامی بود... مواضع حزب در قبال رئیسجمهور، دولت، مجلس و انقلاب روشن است...».(۲) این مسئله سبب شد تا کابینه شهید رجایی بهسرعت رأی اعتماد بگیرد. مجلس بدینوسیله موضع خود در برابر رئیسجمهور را به وی تفهیم کرد. دولت نیز بلافاصله در روز 19 شهریور 1359 اولین جلسه رسمی خود را تشکیل داد.
آغاز تهاجم سراسری عراق به ایران در روز پایانی تابستان 1359 تجاوز عراق به ایران اسلامی آغاز شد. این تجاوز بدون مقدمه و در یک آن صورت نگرفت، بلکه سیر تحولات بهخوبی نشان میداد که عراق تصمیم به این کار دارد. در ادامه به سیر تحولات در مرزهای ایران و تنها در بازه زمانی 20 مرداد تا 31 شهریور ماه 1359 که به آغاز جنگ منتهی شد، به صورت تیتروار اشاره میکنیم؛ 20 مرداد: خبرگزاریها گزارش دادند بیش از 300 تانک عراقی برای حمله گسترده به ایران در پشت مرزها آرایش جنگی گرفتهاند. 21 مرداد: ارتش بعثی عراق به پاسگاههای مرزی دهلران و نفت شهر حمله کرد. 3 شهریور: برای مقابله با حمله احتمالی ارتش عراق و آمریکا به مناطق غرب و جنوب کشور به نیروهای نظامی آمادهباش کامل داده شد. 14 شهریور: ارتش عراق مجدداً به پاسگاههای مرزی دهلران و نفتشهر حمله کرد. بنابر اطلاعیه ستاد عملیات مشترک غرب کشور نیروهای مرزی ایران یک هواپیما و سه تانک عراقی را در جریان این تحرکات منهدم کردند. 16 شهریور: ارتش عراق به پاسگاههای ایلام، قصر شیرین، خرمشهر، خسروآباد، نفت شهر و سومار حمله کرد. 17 شهریور: عراق پس از ارائه دو یادداشت به کاردار جمهوری اسلامی ایران در بغداد، پاسگاه زین قوس و مناطق آن را اشغال کرد؛ این مناطق به موجب پیمان 1975 الجزایر به ایران واگذار شده بود. 18 شهریور: عراق برای چندمین بار پیاپی به شهرهای مرزی خرمشهر، نفتشهر، قصر شیرین و پاسگاههای مرزی جنوب و غرب ایران تعرض کرد. 19 شهریور: مرزداران ارتش با مهاجمان عراقی در پاسگاههای مرزی مهران، نفتشهر، طلائیه، قصر شیرین درگیر شدند و تحرکات ایذایی آنها را دفع کردند. در همین روز عراق سومین یادداشت تهدیدآمیزش را مبنی بر تملک بر اروند رود به ایران تحویل داد. 22 شهریور: بالگرد حامل رئیسجمهور و نخستوزیر که برای بازدید دو ساعته از نوار مرزی به ایلام سفر کرده بود، مورد حمله یک فروند میگ عراقی قرار گرفت که با واکنش بهموقع خلبان بالگرد و دخالت جنگندههای نیروی هوایی به کسی صدمهای نرسید. 26 شهریور: عراق بهطور یکجانبه عهدنامه مرزی و حسن همجواری 1975 میلادی الجزایر و سه پروتکل ضمیمه و چهار موافقتنامه تکمیلی آن را لغو کرد. 27 شهریور: عراق اعلام کرد کلیه شناورها برای عبور از اروند رود باید پرچم عراق را بر فراز قایقها و کشتیها نصب کنند. و سرانجام در 31 شهریور ماه 1359 تهاجم سراسری عراق به ایران آغاز میشود. در این روز دهها فروند جنگنده عراقی به پایگاههای هوایی کشور از جمله فرودگاه مهرآباد حمله کردند. همزمان نیروی زمینی این کشور با صدها تانک و چندین لشکر پیاده و مکانیزه تهاجم به مرزهای جنوب و غرب ایران را آغاز کرد. یک روز پس از آغاز تجاوز رسمی عراق به کشورمان نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران با ۱۴۰ فروند هواپیما تأسیسات فنی و نظامی آن کشور را درهم کوبید تا مشخص شود ایران تسلیم زورگویان بینالمللی نخواهد شد.
بازداشت رئیس اسبق صدا و سیما در روز 16 مهر ماه 1359 به دنبال سخنان تحریکآمیز صادق قطبزاده در جریان یک مناظره تلویزیونی، حکم بازداشت وی صادر شد. او در زمانی که کشور در شرایط جنگی بود، در باره قوای سهگانه، نهادهای انقلابی، دانشجویان پیرو خط امام و شرایط رادیو و تلویزیون سخنانی جنجالی را بیان کرد که متعاقب آن دادستان کل کشور دستور بازداشت وی را صادر نمود. قطبزاده پس از کنار گذاشته شدن از سمتهای خود و در نهایت پس از انتخابات ریاستجمهوری که با آرای بسیار پائین شکست خورد، بهتدریج از نظام اسلامی زاویه گرفت تا روزی که به دلیل راهبری یک کودتا دستگیر و پس از محاکمه اعدام شد.
سخنرانی انقلابی رجایی در محل سازمان ملل در 26 مهر ماه محمدعلی رجایی نخستوزیر وقت در نشست سالانه سازمان ملل متحد سخنرانی افشاگرانهای را ایراد کرد. قبل از ایراد سخنرانی، محمدعلی رجایی نخستوزیر به مدت یک ساعت و نیم با والدهایم دبیرکل سازمان ملل ملاقات و گفتوگو کرد. در حاشیه این نشست، کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا پیشنهاد داد برای حل بحران گروگانها جلسهای با حضور رجایی برگزار شود که با مخالفت نمایندگان ایران روبهرو گردید. و اما رجایی چه گفت؟ محمدعلی رجایی نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران در ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بامداد 26 مهر 1359 به وقت تهران در جلسه شورای امنیت سازمان ملل پیرامون جنگ ایران و عراق سخنان مبسوطی را ایراد کرد و با برشمردن دلایل آغاز جنگ علیه ایران و اهداف صدام از این حمله، از سکوت جامعه جهانی در قبال جنگ بهشدت انتقاد کرد و اظهار داشت: «من دیروز مستقیماً از جبهه جنگ عازم اینجا شدم و کشتهها و مجروحینی را که دیدن آنان دل هر انسانی، هر چند کماحساس را به درد میآورد، به چشم خود نظاره کردم. موشکهای ۹ متری زمین به زمین که به شهر دزفول پرتاب شده، قسمت اعظم شهر را بر سر مردم شریف و قهرمان آن دیار خراب کرده است. ارتش صدام حسین به بهانههای واهی به خاک ما تجاوز و مراکز تولیدی و اقتصادی و به خصوص مناطق مسکونی ما از جمله بیمارستانها و مؤسسات آموزشی را منهدم میکند و مردم بیگناه ما را به قتل میرساند. دنیا باید بداند که ارتش فریبخورده صدام به هیچ چیز رحم نمیکند و خاطرات حمله هیتلر را دوباره در یادها زنده کرده است. صدام برای ادامه چند روز بیشتر حکومت خود، با دوازده لشگر و با متجاوز از ۲۵۰۰ تانک و صدها هواپیمای جنگی و جنگافزارهای فراوان دیگر به مردم کشور ما که دوران بازسازی جمهوری اسلامی را شروع کردهاند، سبعانه حملهور شده است». وی در ادامه افزود: «ما وجدانهای پاک مردم سراسر جهان بهخصوص مسلمانان را که در ارزشهای مکتبی با ما هم عقیدهاند، به قضاوت فرا میخوانیم. ما متعجبیم که کسانی که خود را پایبند انسانیت میدانند، چگونه در مقابل این اعمال وحشیانه و ضدبشری و این تجاوز آشکار سکوت و یا ادعای بیطرفی میکنند؟ ملتها چگونه به نمایندگان خود اجازه میدهند که در محافل بینالمللی بگویند ما بیطرف هستیم؟» نخستوزیر در ادامه به افشاگری علیه دولت آمریکا و کمکهای این کشور به رژیم بعث عراق در جنگ با ایران پرداخت و گفت: «من صریحاً اعلام میکنم که ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی، نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشاند، بلکه با این عمل خود، ملت برادر و مسلمان عراق را نیز هر چه بیشتر با ماهیت رژیم ضدمردمی و وابسته صدام آشنا سازد و نیز جوابی دندانشکن به امپریالیسم آمریکا بدهد که مستقیم و غیرمستقیم به دولت بعث عراق کمک میکند». نخستوزیر وقت در ادامه به توطئه ابرقدرتها برای ایجاد یک اسرائیل دوم در منطقه اشاره کرد و گفت: «ابرقدرتها میخواهند در خاورمیانه، اسرائیل دیگری را بر مردم تحمیل کنند. مگر هنوز جنایات آمریکا در سرکوبی خلق محروم و برادر، فلسطین و مردم مسلمان جنوب لبنان کامل نشده است که کوشش در تشکیل اسرائیلی دیگر تحت پوشش ناسیونالیسم عربی میکنند؟ آیا صهیونیستهای اسرائیل برای انجام جنایات آنان در منطقه کافی نیستند که دولتی دیگر به سرکردگی صدام را به نابودی معیارهای انسانی و تأمین قصد قدرتطلبانهشان وادار میکنند؟ ما به دنیا ثابت میکنیم، بدون اینکه برای مبارزه با استعمار غرب به دامن استعمار شرق پناه ببریم، قادریم روی پای خویش بایستیم و برای حفظ استقلال خود بیشترین بها را بپردازیم. تجاوز نظامی طبس، توطئه کودتا و حمله سبعانه ارتش صدام به ایران، به ابرقدرتها نشان داد که توسل به زور به هر شکل در مقابل انقلاب اسلامی محکوم به شکست است». رجایی در ادامه به قطعنامه 1975 الجزایر و بهانه صدام برای تجاوز به ایران اشاره کرده و گفت: «مستضعفین جهان باید بدانند که رژیم جمهوری اسلامی ایران از آغاز پیروزی انقلاب با وجودی که میتوانست تجدیدنظر در کلیه معاهدات خود تجدید نظر کند، هرگز کوچکترین تخلفی از مقررات عهدنامه مذکور نکرد. جالب اینجاست که تخلف و نقض معاهده از جانب کسانی صورت میگیرد که در زمان تنظیم عهدنامه نیز بر ملت مظلوم عراق حکمرانی میکردند و امضاهایشان در زیر عهدنامهها موجود است. به علاوه این تخلف و نقض معاهده در حالی است که در عهدنامهها نحوه رسیدگی به اختلافات حاصله پیشبینی شده است. نخستوزیر در ادامه موارد نقض معاهدات حتی قبل از اعلام لغو یک طرفه آن از طرف صدام را به این شرح قرائت کرد: ۱. مداخله مستمر در طی ۱۹ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در امور داخلی آن. ۲. نقض مفاد معاهدات مربوط به امنیت در مرز با فرستادن مأمورین و مزدوران بعثی و گروههای مسلح به استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام، خوزستان و نیز کمک به عناصر ضدانقلاب. ۳. پناه دادن و کمک به کسانی که در ایران به جرم کشتار مردم در رژیم شاه از طرف دادگاههای انقلاب تحت تعقیب هستند و نیز دادن همهگونه امکانات مادی و تبلیغاتی به آنان جهت تضعیف و براندازی رژیم جمهوری اسلامی ایران، کما اینکه در حال حاضر اینگونه عناصر دو فرستنده رادیویی در عراق در اختیار دارند و علیه انقلاب اسلامی ما تبلیغ مینمایند». وی پس از برشمردن این تخلفات گفت: «چگونه است که رژیم بعث عراق به فرض داشتن اختلافات ارضی با ایران به جای مطرح کردن آن با الجزایر که طبق معاهدات فیمابین حکم بوده است، به حمله ناگهانی هوایی، دریایی و زمینی به حریم جمهوری اسلامی ایران دست میزند؟ چگونه است که تجاوز رژیم بعث عراق از حد «تصحیحات مرزی» ادعایی گذشته و به تلاش برای اشغال ایالات ما خصوصاً استان نفتخیز خوزستان منجر میشود؟ چگونه است که همزمان با این تهاجم، همه ضدانقلابیون فراری را در کشور خود پناه و به آنها امکان فعالیت علیه جمهوری اسلامی را میدهد؟چگونه است که همزمان با حمله صدام به خاک ایران، آمریکا آن را به فال نیک در جهت آزادی جاسوسان گروگان میگیرد؟ چگونه است که حمله عراق درست همزمان با خاموش شدن آخرین شعلههای تجزیهطلبی در کردستان و استقرار آخرین نهاد جمهوری اسلامی، یعنی تشکیل دولت صورت میگیرد؟ چگونه است که یاریدهندگان اصلی رژیم به اصطلاح انقلاب عراق در این جنگ، کثیفترین و پلیدترین رژیمهای ارتجاعی وابسته به آمریکا همچون اردن، مصر، مراکش و غیره هستند؟»(3) بدیهی است که به هیچ یک از این سئوالات پاسخی داده نشد. او همچنین ضمن تقبیح نظام حاکم بر جهان، در حین سخنرانی پای برهنه خود را روی میز گذاشت و با نشان دادن آثار شکنجه در زندانهای دوران شاه، حمایت دولت آمریکا از شاه را مورد انتقاد قرار داد. این اقدام نخستوزیر ایران، از اتفاقات کمسابقه در سازمان ملل بود
پینوشتها ۱ـ اطلاعات، 18 شهریور 1359، صفحه 15 و 16. ۲ـ مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، تهران: انتشارات همشهری، 1376، ص371. 3ـ کیهان، 26 مهر 1359، صفحه 1.
سوتیترها 1. مهمترین رویداد سال 1359 را شاید بتوان آغاز جنگ تحمیلی در روز پایانی تابستان همین سال دانست. روزی که رژیم بعث عراق با توهم دستیابی به نقاط حیاتی و نفتخیز ایران اسلامی، تجاوزی آشکار به میهن اسلامیمان را آغاز کرد، تجاوزی که به مدد کمکهای شرق و غرب به رژیم صدام، هشت سال طول کشید و ملت مبارز ایران اسلامی به عیان نشان داد که تسلیم باجخواهان بینالمللی نخواهد شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 724 |