تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
شکوفاییعقل در نهضتحسینی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 2، دوره 1393، شماره 393 - شماره پیاپی 394، آذر 1393، صفحه 2-2 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
شکوفاییعقل در نهضتحسینی حضرت آیتالله جوادی آملی تهیه و تدوین:حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفیپور انسان موجودی است متفکر که کارهایش بر محور اندیشه استوار و تفکر او در تنظیم کردارش موثر است. نه میتوان او را از اندیشیدن بازداشت و نه میتوان کار و کوشش را از او گرفت . میتوان گفت حیات بشر آمیزهای از علم و عمل است و هویت انسان از اندیشههای علمی و انگیزههای عملی او ساخته میشود. کسی زنده است که اندیشه صائب و انگیزه صالح داشته باشد. هر قدر اندیشه انسان عمیقتر و کردارش حکیمانهتر و پیوند میان دانش و کوشش او استوارتر باشد، زندگی او خردمندانهتر و زندهتراست. قرآن در این زمینه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم: ای کسانیکه ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را استجابت کنید آن زمانیکه شما را به حیات دعوت میکند» (انفال/24) یعنی چون وظیفه رهبران الهی، احیای انسانیت است، پس شما هم با پذیرش دعوت آنان، انسانیت را در خود زنده کنید. احیای انسانیت در گرو شکوفایی عقل است، از این رو یکی از اهداف رهبران الهی کشف دفینههای عقلی بشر است: « وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» (نهجالبلاغه خطبه 1) ثوره به معنای شوراندن، شیار زدن و انقلاب است. برای استخراج دفینه، خاکبرداری مختصر کفایت نمیکند، بلکه باید ثوره و شیار عمیقی را در زمین ایجاد و خاکهای فراوانی را زیر و رو کرد. عقل دفن شده نیز بهآسانی در دسترس قرار نمیگیرد. این عقل با پنج جدار از بیرون و درون مستور است. از بیرون به وسیله چشم، گوش، لامسه، ذائقه و شامه مستور است و از درون به وسیله حس مشترک، خیال، قوه متخیله و قوه واهمه. انسان باید با کنترل حواس بیرون و درون و تعدیل آنها، گنجینههای نهفته در عقول را در آورد تا آنجا که عقل بر حواس ظاهری و باطنی حاکم شود و به آنها جهت بدهد. آنگاه چشم به چیزی مینگرد که رواست و گوش چیزی را میشنود که مجاز است و قوه لامسه چیزی را لمس میکند که رواست و قوه واهمه و متخیله نیز اموری را ادراک میکنند که عقل اجازه میدهد. ائمه معصومین«ع» نیز مانند پیامبران با گفتار و رفتارشان عقل انسان را شکوفا میسازند تا اندیشه صائب و انگیزه شایسته در پرتو شکوفایی عقل منشاء اعمال صالح گردد. به عبارت دیگر عقل نیروی راهنما و راهبر اندیشه و انگیزه و هماهنگی این دوست. رهبران الهی در پرتو حق به شکوفایی عقل میپردازند. امام حسین«ع» فرمود: «لا یَکمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ : عقل کامل نمیشود مگر در پرتو پیروی از حق.» »(بحارالانوار ج75 /127)، بنابراین انسانها باید به وسیله حق که از سوی پروردگار است، به تکمیل عقل و خردورزی بپردازند. اینک این پرسش مطرح میشود که آیا قیام امام حسین«ع» در راستای شکوفایی عقل بود و اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ برای پاسخ به این سئوال ابتدا باید به معنای عقل و اقسام آن اشاره کرد و سپس به اقدامات مخالفان شکوفایی عقل و قیام امام حسین«ع» و تاثیر آن در شکوفایی عقل پرداخت.
تعریف عقل و تعریف و اقسام آن عقل به معنای «منع» است و از این جهت به زانو بند شتر عقال میگویند که شتر را از حرکت بیجا منع میکند. عقل در اصطلاح به عقل نظری و عقل عملی تقسیم میشود. عقل نظری راهنمای اندیشه بشر است و عقل عملی راهبر انگیزه او. عقل نظری نیرویی است که با آن، هست و نیستها و باید و نبایدها درک میشوند و عقل عملی نیرویی است که بر اساس آن عمل میشود. امام صادق «ع» در تبیین عقل فرمودند: «ما عبدالرحمن واکتسب بهالجنان: عقل آن است که خدای رحمان به آن عبادت و بهشت جاویدان با آن کسب میشود.» (کافی ج1 ص11) در اینجا مقصود از عقل، عقل عملی است که صرفاً با درس خواندن به دست نمیآید. آموختن دانش، عقل نظری را کامل میکند، اما عقل عملی با تمرین مکرر عمل صالح حاصل میشود. کمال عقل در پیروی از حق در بخش علمی و سپس عمل به احکام الهیاست و بس. امام رضا «ع» فرمودند: « صدیقُ کلُّ امرئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جَهلُه: دوست هرکسی عقل او و دشمنش جهل اوست.» (مسندالرضا 4 کتاب عقل ص3). بر اساس این حدیث، انسان تنها یک دوست دارد و آن هم عقل اوست و یک دشمن دارد و آن هم جهل اوست. انسان عاقل دوستی دارد که او را به سعادت ابدی هدایت میکند و انسان جاهل یک دشمن دارد که همواره خار راه و سد معبر سعادت اوست. عقل میگوید که هیچ چیز جز رضای خدا برای انسان سودمند نیست و رضایت خدا در گرو اطاعت از دین اوست. عناصر شکوفایی عقل عناصری که عقل را در انسان شکوفا میسازند عبارتند از: آموزگاری که در فن خود متخصص و مجتهد باشد و شاگردی که هیچ مدعایی را بیدلیل نپذیرد. در آموزههای رهبران الهی افزون بر دو عنصر یاد شده، گوینده باید خود، مطالب را تجربه کرده باشد و شنونده نیز باید آمادگی و توانایی درک معارف را داشته باشد.
اقدامات مخالفان شکوفایی عقل مخالفان شکوفایی عقل، طاغوتیان و ستمگرانند که با آلوده کردن انسان به شهوت و شبهه، مانع رسیدن آب حیات آموزههای وحیانی به پای نهال فطرت او میشوند تا عقل و خرد آدمی شکوفا نشود. آنان برای رسیدن به این مقصود دست به اقداماتی میزنند، از جمله:
قرآن کریم در باره هدف و برنامه رسمی طاغیان میفرماید که آنان بیش از هر کاری کوشیدند عقل مردم را تباه کنند. بدین منظور توسط افرادی چون سامری و بلعم باعورا، مردم را شست و شوی مغزی میدهند و با گسترش مغالطهها و شبههها راه رشد فکری مردم را میبندند. از سوی دیگر بساط خوردن و آشامیدن و شهوترانی و میگساری را میگسترانند تا راه عزم و انگیزه جامعه را ببندند، زیرا انسان سرگرم به عیاشی و پرخوری، زمام خویش را به دست شهوت و غضب و وهم و خیال میسپارد و از اندیشیدن باز میماند و در صورت اندیشیدن، از انگیزه عملی محروم است. قرآن در باره فرعون فرموده است : «فَاستَخف قومَهُ فاَطاعُوُه: فرعون با شست و شوی مغزی قوم خود، آنان را سبک و تهی مغز کرد» (زخرف / 54) تا توان به دست آوردن جزم علمی و عزم عملی را نداشته باشند، آنگاه بر آنان مسلط شد. خداوند در این آیه نفرمود که مردم مصر مطیع فرعون شدند، زیرا افراد جامعه بهراحتی زیر بار ستم نمیروند، بلکه فرمود آنان چون بیخرد شدند زیر بار زور رفتند. بنی امیه نیز وقتی بر سرنوشت مردم مسلط شدند، در همین راستا گام برداشتند تا اندیشهها را منحرف کنند.
پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام«ص» دنیازدگان در سقیفه بنیساعده گرد هم آمدند و با خانهنشین کردن علی«ع»، سفارشات پیامبر«ص» را به فراموشی سپردند. خانهنشین شدن علی«ع» اسارت قرآن شکوفاگر عقل را در پی داشت. گروهی از تبار اموی و غیر اموی، امامت و عصمت و مقام والای خلیفه الهی و در واقع حق و دین را به اسارت گرفتند و دینی که در اسارت باشد، پیروانی اسیر و بی اراده میپروراند.
اسیری که در صحنه نبرد در اختیار فاتحان قرار گیرد با او سه گونه رفتار میشود. یا او را میکشند یا رهایش میسازند و یا او را میفروشند. پس از واقعه سقیفه، خواست قلبی امویان نابود کردن دین الهی بود. آنان چون نمیتوانستند اسلام را علناً محو و نابود سازند و از طرفی آزاد کردن دین به سود آنان نبود، زیرا دین آزاد، پیروان آزاد و آگاه تربیت میکند، از این رو از حریّت دین و آزادی آن وحشت داشتند و راه سومی را برگزیدند، یعنی از راه فریب مردم و ریاکاری و تفسیر به رأی دین، به میل و هوس خود عمل کردند. کار رسمی معاویه که خود را امیر مومنان و جانشین پیامبر«ص» میانگاشت، دینفروشی بود. او دین را میفروخت تا خزائن خود را انباشته کند و این خود نشانه فقدان کمال عقلی بود که شرط لازم برای اداره جامعه است. سالارشهیدان «ع» عدم شایستگی حاکمان اموی را در قالب استدلالی منطقی چنین بیان فرمود: « لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ: نمیبینید که سردمداران و حاکمان جامعه از حق پیروی نمیکنند و از باطل روی نمیگردانند؟» ( بحار ج44 ص381) بنابراین امویان از عقل کامل بیبهره و تنها دارای عقل ابتدایی بودند که برای اداره جامعه کافی نیست، پس اینان سزاوار حکومت نبودند. عقل ابتدایی و عادی از شرایط تکلیف است و توده مردم دارای آنند و با آن، خوب را از بد و زیبا را از زشت تشخیص میدهند، اما قاضی اگر بخواهد درست قضاوت کند، کمال عقل شرط است. امام حسین«ع» در زمانی به امامت رسید که امویان منابر و مساجد را در اختیار گرفته بودند و نمازهای جمعه و جماعت به امامت آنان برگزار میشد. بدین سان در طول سالیان متمادی، فرهنگ مردم تغییریافت و روح سلحشوری در آنان مرد. آنان با تبلیغات زهرآگین و پراکندن شبهات، راه فهم و ادراک درست مردم را بستند و آنان را متقاعد ساختند که خود خلیفه و جانشین رسول خدایند.
اقدامات اساسی امام حسین«ع» امامحسین«ع» برای رهایی دین الهی از اسارت امویان کوشید تا معرفت مردم را در زمینه دین گسترش دهد، از این رو به گسترش معارف توحیدی پرداخت و مردم را به عبادت آگاهانه دعوت کرد. سالارشهیدان «ع» هدف آفرینش انسان را چنین ترسیم فرموده است: « إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بعِبادتِهِ عَن عِبادِهِ ما سِواه: خدای سبحان انسانها را برای شناخت خود آفریده است. انسانی که خدا را شناخت او را عبادت میکند و انسانی که خدا را عبادت کند، از پرستش غیر او بینیاز میشود.» (بحار ج5 ص312) معنای سخن امام «ع» این نیست که انسان خدا را بشناسد و نماز بخواند و روزه بگیرد و دیگر هیچ. اینها گوشهای از معنای عبادت حقیقی هستند. عبادتدر ژرفای معارف عقلی و اعتقادی و اوصاف اخلاقی تا همه شئون عادی و معنوی زندگانی جاری است. امام «ع» با سخنانی از این دست، انسانها را به پرستش آگاهانه فراخواند تا در همه امور زندگیخویش پیرو دین باشند.
فرارسیدن قیام پساز مرگ معاویه، یزید بر تخت سلطنت نشست. او جوانی خام، سبکسر و همواره در پی خوشگذرانی و میگساری بود. بیپروایی او در زیر پا نهادن احکام اسلام و آشکار ساختن مفاسدش، مردم را اندکی از ریاکاری و بیدینی امویان آگاه کرد و بهترین زمان برای قیام دینی فرا رسید. امام حسین «ع» با همه مخالفتهایی که با تصمیم ایشان در باره مبارزه با یزید شد، تصمیم خود برای ایستادگی در برابر یزید گرفته بودند، از این رو وقتی محمد حنفیه آن حضرت را از شرایط نامساعد و بحرانی آگاه کرد، امام در پاسخ فرمودند: «والله لَو لَم یکُن لِی مَلْجَأَ وَ لا مَأوی لَما بایعْتُ یزیدُبنُ مُعاویه: بهخدا اگردر مشرق و مغربگیتی و شمال و جنوب آن هم برایم پناهگاه و جای امنی وجود نداشته باشد، هرگز با این حکومت ننگین سازش نخواهم کرد»(بحار ج44 ص329). همچنین در پیشنهاد ولید در باره بیعت با یزید فرمودند: «یزید رجل، فاسق، شاربالخمر قاتلالنفسالمحرّمه معلن بالفسق و مثلی لایباع مثله: یزید شخصى است فاسق شرابخوار و آدمکش، متظاهر به فسق. مثل ما با چنین کسى بیعت نخواهد کرد.» (همان315) در اینجا سخن از شخص یزید نیست، بلکه چنین اندیشهای با اندیشه حسینی سازگاری ندارد. بیعت یعنی فروختن. موحدی که جان و مالش را به خدا فروخته باشد، با دشمن خدا معامله نمیکند. سالار شهیدان «ع» در پاسخ به پیشنهاد مروان بنحکم نیز فرمود: « علی الاسلام السلام اذقد بلیت الأمة براعه مثل یزید : وقتی مردم دچار زمامداری چون یزید شوند باید با اسلامبدرود گفت. (الفتوح ج5 ص17)، یعنی هرکسی اندیشه علمی و انگیزه عملی او مثل من است، با حکومت سلطه و ظلم کنار نمیآید.
امام حسین«ع» وارث پیامبران امام حسین «ع» وارث پیامبران الهی و نهضت او دنباله و همسو با نهضت آنان است. همان طورکه انبیا برای شکوفایی عقل انسانی مبعوث شدهاند، امام حسین «ع» نیز به همین منظور قیام کرد، از این رو قیام به نتایجی متعدد منجر شد که بهطور خلاصه به آنها اشاره میشود:
سالار شهیدان اندیشه مردم را با انگیزه عاشقانه هماهنگ و عقل جهانبینی را در پرتو نور عشق احیا کرد. کسی که رهبری خویش را به دست توانای عشق میدهد، مست شراب ناب توحید میشود و در راه انجام فرمانهای الهی، همه دشواریها و خطرها را به جان میخرد. عقل کسی که گرفتار بدمستی شده و زمام کار را به دست شبهه و شهوت سپرده، در حالت انخساف است و حق را نمیفهمد، ولی عقل کسیکه شیدای حق و عاشق او شد، تحت الشعاع نور عشق قرار میگیرد و مرکز خورشید فروزان عشق، عقل را زیر پای خویش محو و نابود میکند.
2-احیای عزت و کرامت در زمان امام حسین «ع» فضایل اخلاقی در زنجیر اسارت خاندان اموی بود. امام با نهضت خود این گرهها را از دست و پای دین باز کرد و فصل تازهای از معارف و اخلاق الهی را به روی جامعه بشری گشود و شرافت و کرامت انسان را به او یادآور شد.
3-اقامه نماز در اول وقت امام حسین «ع» در نامهای به مردم کوفه نوشتند: « فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ » : سنت رسولخدا«ص» نابود شده و بدعتها رواج یافتهاند.» (کلمات الامامحسین «ع» ص315) آن حضرت با قیام خونین خود احکام و حدود الهی را احیا و نماز را اقامه کرد و اقامه نماز به معرفت و خلوص و ادای آن در ابتدای وقت است. نتیجهگیری: با توجه به اینکه انبیا برای شکوفایی عقل انسانی مبعوث شدهاند و در طول تاریخ قدرتهایی بودهاند که مانع رشد عقلی مردم میشدند، آنها پی در پی میآمدند تا این موانع را برطرف کنند. امویان نیز با اقدامات ظالمانه خود همین کار را کردند و امام حسین«ع» با قیامش به مردم توجه داد که بنیامیه به حق عمل نمیکنند و کسی که به حق عمل نمیکند، به کمال عقل نمیرسد. جوامعی هم که به حق عمل نمیکنند به کمال عقل نمیرسند، زیرا کمال عقل در پرتو پیروی از حق تحقق پیدا میکند و اینکار در شرایطی مانند حاکمیت ظالمان از جمله امویها با احیای عشق و عزت و اقامه نماز محقق میشود. امام حسین«ع» عاشقانه و عزتمندانه و با اقامه نماز بر این هدف جامه عمل پوشاند.
سوتیترها:
1. ائمه معصومین«ع» مانند پیامبران با گفتار و رفتارشان عقل انسان را شکوفا میسازند تا اندیشه صائب و انگیزه شایسته در پرتو شکوفایی عقل منشاء اعمال صالح گردد. رهبران الهی در پرتو حق به شکوفایی عقل میپردازند.
2. در زمان امام حسین«ع» فضایل اخلاقی در زنجیر اسارت خاندان اموی بود. امام با نهضت خود این گرهها را از دست و پای دین باز کرد و فصل تازهای از معارف و اخلاق الهی را به روی جامعه بشری گشود و شرافت و کرامت انسان را به او یادآور شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 215 |