تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,764 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
شیار ۱۴۳ اثر ماندگار آبیار | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 26، دوره 1393، شماره 395 - شماره پیاپی 396، بهمن 1393، صفحه 24-24 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
شیار ۱۴۳ اثر ماندگار آبیار علیرضا سربخش فیلم، داستان یک مادر شهید کرمانی به نام الفت (مریلا زارعی) را روایت میکند که تنها پسر خانواده در والفجر مقدماتی مفقودالاثر میشود و پس از ۱۵ سال از تاریخ شهادت، پیکر مطهر وی توسط گروه تفحص به موطن خویش بازمیگردد و... نقد: فیلم «شیار ۱۴۳» دومین فیلم بلند سینمایی خانم نرگس آبیار است. فیلم در ژانر دفاع مقدس ساخته شده و از همان ابتدا مشخص است که با یک روح لطیف و زنانه به آن پرداخته شده است. فیلم از جنبه کارگردانی، بازیگری و فیلمبرداری قابل قبول است آنگونه که تهیهکنندگان آن گفتهاند فیلم از کمک و بودجههای دولتی بهرهای نبرده است. ابتدا داوران بخش هیأت انتخاب، این فیلم را رد کردند، اما بعداً آن را وارد بخش مسابقه سی و دومین جشنواره فیلم فجر کردند. فیلم موفق شد که به صورت مشترک جایزه فیلمنامه را بگیرد و حقاً سزاوار و شایسته بود که به تنهایی این رتبه را احراز کند، اما غیرمنصفانه فیلم دیگری را شریک آن قرار دادند. فیلم همچنین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر اول زن را نیز دریافت کرد. «شیار ۱۴۳» لطافت روحی و حماسة صبر یک مادر مفقودالاثر را نشان میدهد که ظرف ۱۵ سال، سرانجام فرزندش را مییابد. کارگردان موفق شده به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کرده و آن را به باور بیننده نزدیک کند. در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر فیلمی از خانم نرگس آبیار به نام «اشیاء از آنچه که در آینه میبینید به شما نزدیکترند» مشاهده کردیم که فیلمِ فمنیستی و نامناسبی بود، اما به نظر میرسد فیلم دوم او کاملاً متفاوت است. در کار اول، انتقاداتی به آن وارد بود، اما در سال جاری او در دومین اثر خود به سراغ یک سوژه دفاع مقدسی، مادران شهدا و مفقودین و مردم ساده و صمیمی شهرستانها رفته و زندگی ساده و روستایی و مردم بیادعای آنها را به تصویر کشیده است و اینکه آنها در خدمت دفاع مقدس فرزندانشان را به جبهه فرستاده و گویا هزینه جنگ را پرداخت کرده و صبورانه پای همه تبعات جنگ ایستادند و چیزی را نیز درخواست نکردند امثال الفت، سیدعلی و چهار جوانی که از روستای آنها به جبهه رفتند نظارهگر این مطلب بود که مردم ما دفاع مقدس را یک جنگ اعتقادی دانسته و تا آخر پای آن ایستادهاند. به هر حال، فیلم یک اثر نجیب و شرافتمندانه است. نکات قوت و مثبت فیلم زیاد است. سوژة خوب، پرداخت مناسب (که شاید یکی از قویترین پرداختهایی است که مفهوم مادر شهید و انتظار مادران مفقودین را به تصویر کشیده است) شخصیتهای باورپذیر (کارگردان سعی کرده مردم را با غم، اندوه و درد این مادران آشنا کند و شخصیتهای آنان را دستیافتنی و دوستداشتنی ترسیم نماید) و... از جمله امتیازاتی است که این فیلم دارد. الفت، ذلیل و حقیر نیست و درنهایت یک عزت نفسی که مخاطب آن را درک و فهم کرده را تا پایان فیلم از خود بروز میدهد. فرجام کار نیز خوب است، فرجامی که این انتظار را ثمر داد همه به گونهای از انتظار درمیآیند. به نظر میرسد فیلم، آنچنان هزینه هنگفتی نیز به دنبال نداشته است، معلوم است که کارگردان امکان بازسازی صحنههای جنگی را نداشته است. شاید این موضوع امتیاز این فیلم باشد، چرا که عیناً از صحنههای مستند جنگ، توانسته به شکل بهینه ا ستفاده کند. فیلم برخلاف فیلمهایی که در ارتباط با دفاع مقدس ساخته میشود که دارای زمان و مکان درستی نیست و معلوم نیست کدام عملیات، کدام سرزمین، کدام لشگر است و در تخیل کارگردان شکل میگیرد، از زمان و مکان صحیح برخوردار است. اینکه در چه زمانی و در محدوده کدام لشگر و... عملیات صورت گرفته از فیلم درمییابیم که در زمستان سال ۶۱ و عملیات والفجر مقدماتی و توسط نیروهای جمعی لشکر ثارالله کرمان عملیات انجام شده است به گونهای همه چیز آدرس دقیق و منطقی دارد. همچنین پذیرش قطعنامه قابل استناد است، گویا همه چیز طبق یک روال منطقی، درست و تاریخانگارانه ترسیم شده است. از این نظر، فیلم باورپذیر است و با واقعیات زمان جنگ مطابقت نسبی دارد. داستان فیلم نیز گیراست، آنجا که الفت به معراج شهدا میآید، دل مخاطب را میلرزاند و کمتر چشمی را میتوان سراغ گرفت که بر صبر مادر نگرید. آنجا که فردوس میگوید الفت بزرگ شده بود چیزی از این بزرگی درک نمیکنیم، ولی آنگاه که او را در معراج مشاهده میکنیم این بزرگی و عظمت روح او به چشم مخاطب میآید، فیلمی که میتوان ردّ پای یک کارگردان زن را در ساخت آن مشاهده کرد. کاری که شاید هیچ کارگردان مردی نتوانست به آن نزدیک شود و آبیار به خوبی آن را در پشت جبههها به رخ مخاطب کشید. قابهای خوب و ماندنی، بازیهای تحسینبرانگیز مریلا زارعی و دیگر بازیگران را نیز میتوان جزو امتیازات فیلم به شمار آورد و... . اما فیلم کاستیهایی نیز دارد که میتوان به برخی از مصادیق آن اشاره کرد، به عنوان مثال؛ به جای آنکه ساختار فیلم به نوعی اهداف درازمدت دفاع مقدس را ترسیم کند، حماسه صبر یک مادر مهربان را به تصویر کشیده است، اینکه چه اتفاقی رخ داد که مردم چنین صبر و پایداری عظیمی به خرج دادند، اینکه دفاع مقدس چنین صبری را به مردم آموخت و چنین افرادی را تربیت کرد و... از خودِ این دفاع مقدس یا چیزی نگفته و یا بسیار کم گفته است، چرا فیلم در این خصوص سکوت کرده است که عملیات والفجر مقدماتی علیرغم آنکه لو رفته و خیانتی انجام گرفته بود و رزمندگان به اصطلاح گوشت دم توپ شده بودند، انجام گرفت؟ فیلم از حماسه دفاع مقدس چندان چیزی نمیگوید، بیشتر از فراق و درد سخن به میان میآید، منتها فیلم از این توانایی برخوردار است که فراق و درد را نهایتاً یک حماسه نشان میدهد. فیلم از خود دفاع مقدسی که یک حماسه بود و اینکه جوانان ما چه دیده بودند که اینگونه واله و شیدا به سوی جبهه میشتافتند چیزی نمیگوید. یونسی که شاغل بود و ازدواجی نیز در پیش داشت و سرباز وظیفه هم نبود به چه دلیل همه چیز را به حال خود رها کرد و آنگونه عاشقانه به جبهه رفت؟ این چه فضایی بود که جوانان ایران زمین را در دوران دفاع مقدس جذب و جلب خود کرد؟ و... فیلم جواب این پرسشها را نمیدهد، به نظر میرسد دفاع مقدس از مادران شهدا هم در این فیلم غریبتر است. «شیار ۱۴۳» یک فیلم سیاه نیست، چون حماسه صبر مادران شهدا را به تصویر کشیده است، اما اگر این نبود، میتوانستیم تعابیر دیگری چون ضایعات، صدمات و تلفات جنگ را از فیلم برداشت کنیم. هنر فیلم این است که چون از صبر، یک حماسه ساخته این سیاهیها یا دیده نمیشود و یا کمتر دیده میشود، اما اگر مخاطبی بعداً به عقل خود رجوع کند، جا دارد که از خود بپرسد این کاستیها در دوران دفاع مقدس چه بوده است؟ به عبارت دیگر چون در فیلم به قدر کافی از عظمت، شور و حماسه دفاع مقدس گفته نمیشود، طبعاً آنچه باقی میماند صبر، چشمانتظاری و رنجی است که باید مادران شهدا و مفقودین تحمل کنند و این در ذهن مخاطب میماند. فیلم از لذت معامله با خدا نمیگوید و یا کمتر میگوید. بهتر بود این مطلب در فیلم گلدرشتتر میشد. الفت صراحتاً میگوید که سر نماز حواسم نیست و سیدعلی میگوید که داری از یونس برای خودت بت میسازی، او فرزندت است، اما امانت خداست و... به عبارتی، خدایی که یونس را به تو داده آن را از تو گرفته و صبرش را به تو هدیه داده است، باید لذت معاملة با خدا در فیلم ترسیم میشد که نشد. فیلم میگوید که الفت بزرگ شد و در محضرش احساس کوچکی میکردیم، اما مکانیزم این بزرگی را توضیح نمیدهد. الفت به واسطه آنچه که با خدا معامله کرد و آنچه که از دست داد و اینکه دقیقاً در قبال این معامله چه به دست آورد، در فیلم درست توصیف نمیشود. این مسئله در قالب یک جمله گفته میشود و میگذرد، اما رنج او کاملاً دراماتیزه میشود. در این فیلم، عظمت مادران شهدا مورد اذعان قرار میگیرد و مردم نیز به همین نکته از فیلم معترف بوده و به آن رأی مردمی بالایی را دادند، اما ماهیت این عظمت به درستی توصیف نمیشود، چرا الفت بزرگ شده بود و تعریف ما از بزرگی روح او چیست؟ چرا معامله کردن با خدا انسان را بزرگ میکند؟ این چه معاملهای است که انسان برای آنچه که از دست داده نه تنها ناراحت نمیشود، بلکه غبطه هم میخورد؟ این غبطهبرانگیز بودن معاملة مادر شهید با خدا بالقوه میتوانست در این فیلم مورد ترسیم قرار گیرد که متأسفانه نمیگیرد. به نظر میرسد که این دوری آنقدر که از طریق رادیو عراق دراماتیزه میشود و دائماً رادیو به عنوان یک المان زیباشناختی فیلم (علیرغم اذیت شدن مخاطب) به عنوان یک فرم صوتی در همه جا از تیتراژ تا انتها حضور دارد، اما آنچه که مخاطب را در پایان فیلم دلخوش میکند این است که الفت داوطلبانه رادیو را از کمر باز میکند، گویا بعد از خوابی که دیده و خداوند یونس را به او داده و فلسفة این فراق را برایش گفته، اکنون دیگر ضرورتی نمیبیند که رادیو را به کمر ببندد. در این فیلم، موقعیت یک مادر شهید برای دیگر مادران میتوانست غبطهبرانگیز باشد، اما حداکثر چیزی که در این فیلم مشاهده میشود این است که این موقعیت ترحمبرانگیز جلوه میکند، هر چند که در همین حد هم خوب است، اما فیلم در همین جا متوقف میماند. آن چیزی که مادران ما را در دفاع مقدس وادار میکرد فرزندان خود را به جبهه بفرستند، ترحمانگیزی مادران شهدا نبود بلکه غبطبرانگیزی آنان بود، چرا که آنان با خدا معامله کردند، هر چند که این نگاه کاملاً یک نگاه آرمانی و کمالگرایانه بر فیلم است. سرانجام باید گفت خانم آبیار همین که از فیلم اول خود فاصله گرفت و این رویکرد جدید را انتخاب کرده است، تحسینبرانگیز است. امیدواریم آن فتنهای که در سینمای ایران وجود دارد که بلافاصله پس از تولید فیلمهای ارزشی به سراغ دستاندرکاران و بازیگران آن میرود و آنها را در آثار و نقشهای مبتذلی به کار میگیرند، به سراغ دستاندرکاران این فیلم نیامده و از خداوند منان میخواهیم که دستاندرکاران و عوامل این فیلم همچنان در سیر صعودی پیش بروند و اثر سوم آنها بهتر از اثر پیشین آنها باشد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 303 |