تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,763 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
ایران و تحولات اخیر منطقه از نگاه سیدحسن نصرالله | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 10، دوره 1394، شماره 399 - شماره پیاپی 400، تیر 1394، صفحه 1-1 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
ایران و تحولات اخیر منطقه از نگاه سیدحسن نصرالله
اشاره: تحلیل شرایط پیچیده و دشوار خاورمیانه در پی خیزش جنبشهای بیداری اسلامی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا و بیم غرب از گسترش حیرتانگیز اسلام در سراسر جهان و دریافت پیام انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) توسط حقجویان سراسر گیتی، غرب را بر آن داشت تا با تصمیمی شتابزده و برای ممانعت از گسترش این موج ظلمستیز و برای شکست محور مقاومت و تلاش برای حفظ و بقای رژیم صهیونیستی، تهاجم گستردهای را به کمک برخی کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی و نیز ترکیه به سوریه و سپس عراق آغاز کند. این استراتژی با حملۀ عربستان به یمن و کشتار بیامان مردم بیگناه آن دیار به جرم استقلالطلبی، بیش از پیش بر وخامت و پیچیدگی اوضاع در این منطقه افزوده است. سید حسن نصرالله همچون همیشه با اشراف کامل بر زوایای جریانات منطقه و با نگاهی تیزبین و آیندهنگر و سرشار از امید و توکل شیعی، اینبار نیز در سخنرانی روشنگرانهای ابعاد موضوعات گوناگون را تبیین کرده و به بسیاری از پرسشها با لحنی صریح و شجاعانه پاسخ داده است. از آنجا که متن سخنرانی بسیار طولانی و برخی موضوعات مطرح شده در ان، در ارتباط مستقیم به جایگاه و نقش ایران در این تحولات نبودند، فقط بخشهایی که به این موضوع پرداخته شده، تقدیم میگردد. باشد که تحلیلهای این مجاهد نستوه شیعی، چراغهای روشنی را فراروی کسانی که هنوز هم در ماهیت و اهداف تهاجمات بیامان غرب دچار تردید و شبهه هستند. روشن سازد.
شرایط جدید منطقه و تهاجم به یمن مستلزم تحلیل این شرایط است که به شکل مختصر به آن میپردازم. برخی ادعا میکنند که شرایط جدید یمن امنیت ما، منطقه خلیج و سعودی را تهدید میکند. البته در اینکه شرایط تازهای بر یمن حکمفرما شده است، تردیدی نیست. هنوز هم روشن نیست که ظرفیت و توان این قدرت چقدر است، چون هنوز شکل نگرفته است؛ اما شما میگویید که احساس خطر کرده و به همین دلیل هم دست به تجاوز زدهاید. پرسش ما این است. آیا خطر وجود اسرائیل با قدرتمندترین ارتش جهان را که در پشت بندرها، دریاها، اقیانوسها و کشورهای شما حضور دارد احساس نکردید؟ این سخن گواه بر آن است که از نگاه این افراد، اسرائیل نه فقط امروز دشمن نیست، بلکه هیچ گاه دشمن و یا حتی تهدید نبوده است که نیاز به طوفانی از این جنس داشته باشد! باید دید که آیا این دلایل میتوانند مجوزی برای به راه انداختن چنین جنگ ویرانگری باشند؟ تخریب خانهها و تأسیسات زیربنایی و کشتار شهروندان و زنان و کودکان بیگناه به استناد چنین دلایلی پذیرفتنی است؟ حتی اهل علم هم میخواهند برای این جنگ مشروعیت ایجاد کنند! در این میان سه دلیل عمده بیان شدهاند. اولین دلیل آن است که به قول آنها یک رئیس جمهور مشروع منتخب استعفا داده و سپس استعفایش را پس گرفته است، در حالی که، مدت ریاست جمهوری او تمام شده است. بیایید فرض کنیم او نه استعفا داده و نه مدت ریاست جمهوریش تمام شده و از آنها کمک خواسته تا بار دیگر رئیس جمهور شود و کابینهاش را بر کشور حاکم کند. آیا این دلیل برای راه انداختن جنگ علیه یمن کافی است؟ شما پیش از این چنین کاری نکرده بودید. وقتی ملت تونس علیه زین العابدین بن علی قیام کرد و او به سعودی گریخت، پادشاه سعودی خشمگین شد و علیه انقلاب ملت تونس موضعگیریهای تندی کرد و کوشید زین العابدین بن علی را برگرداند، اما در برابر اراده تونسیها شکست خورد. چطور آن روز ائتلاف عربی و جهانی تشکیل ندادید تا با رئیس جمهور و دولت مشروع تونس بجنگید؟ همه میدانیم موضع پادشاهی عربستان سعودی در باره انقلاب ملت مصر که موجب سرنگونی حسنی مبارک شد یک موضع مخالف، بسیار منفی و علنی بود. گفته شد میان سعودیها و آمریکاییها بحث شدیدی رخ داد، چون سعودیها تصور کرده بودند که آمریکاییها کمک کرده، امکانات داده یا توطئه کردهاند. شما به خاطر حسنی مبارک قیامت به پا کردید، ولی با اینکه مصر همسایه شما و برایتان بسیار پراهمیت است، ائتلاف بینالمللی تشکیل ندادید که بروید و کسانی را که از دستورات رئیس جمهور مشروع ـ که از نظر شما حسنی مبارک بود- سرپیچی میکنند، بمباران کنید. پس چرا در مورد یمن این کار را انجام دادید؟ معلوم میشود بحث این حرفها نیست و این یک دلیل واهی و بهانه و دروغی برای به راه انداختن جنگ است. ضمن اینکه در همه جای جهان وقتی میخواهند رئیس جمهور یا دولت مشروعی را بازگردانند، یک روند سیاسی را در پیش میگیرند، تحریم میکنند، فشار سیاسی، مالی و اقتصادی میآورند، قطعنامه مینویسند، همه را به گفت و گو فرا میخوانند و همه دوستیها و دشمنیهای جهان را به کار میگیرند و در آخرین مرحله به این گزینه میرسند. راز این شتاب عجیب و غریب و شگفتآور برای ورود نظامی به یمن، آن هم در این حجم بالا چیست؟ مسئله برگرداندن یک رئیس جمهور نیست. مسئله بسیار عمیقتر از اینهاست. دومین دلیلی که ذکر میکنند شرایط جدید یمن، یعنی انقلاب عظیم مردمی به سردمداری انصارالله و کمک، همافزایی و همکاری ارتش و بسیاری از قبایل و طبقات ملت یمن در عین تفاوت رویکردها و مذاهبشان است. شرایط جدیدی که از آن نام میبرند این است که امنیت سعودی، کشورهای خلیج و دریای سرخ را تهدید میکند. آیا این دلیل درستی است؟ آیا دلایل قطعی دارید که به ملتهای مسلمان و علما و مفتیانی که برایتان فتوا میدهند ارائه کنید؟ شما دارید جنگ به راه میاندازید. در جنگ خون بیگناهان بر زمین میریزد. شما میخواهید مردم را بر اساس نیتهایی که فکر میکنید در سر دارند محاکمه کنید. این هیچ ربطی به انسانیت و دین خدا ندارد. این دین جورج بوش است. آنها مردم را بر اساس نیتهایشان محاکمه میکنند. آیا شما دلیل محکمی دارید که شرایط جدید یمن، سعودی و کشورهای خلیج را تهدید میکند؟ اولا چنین دلیلی وجود ندارد. ثانیا همه میدانند یمن مشکلات داخلی عظیمی دارد، از جمله مشکلات امنیتی که به برکت داعش و القاعده برای آنان به وجود آمدهاند؛ معضلات جناحی، منطقهای، توسعه، اقتصاد، جامعه، معیشت، پول، سیاست، بازسازی قدرت و نظام و بازنویسی قانون اساسی. ملت و نیروهای سیاسی یمن از حالا تا ۲۰ ، ۳۰ سال آینده باید کار کنند تا از این مشکلات رهائی یابند. توان نظامی یمن هم روشن است. کسی که بیشترین اطلاع را درباره توان نظامی یمن دارد سعودی است. آیا این یمن میتواند امنیت سعودی و خلیج را تهدید کند؟ نمیدانم این خبر در رسانهها منتشر شده است یا نه که هیئتی از برادران جنبش انصارالله ضمن داشتن رابطه با پادشاهی قطر و کشورهای خلیج، در شب فوت ملک عبدالله بن عبدالعزیز، در یمن با سازمان اطلاعات سعودی جلسه داشتند. اما ملک مُرد و افراد جدیدی آمدند و رابطه قطع شد. افرادی که هیچ خطایی مرتکب نشده، هیچ تجاوزی به شما نکرده و جنگ را با شما آغاز یا علیه شما جنگی را اعلام نکردهاند و و در مسقط یا یک کشور بیطرف،آماده تماس و گفتگوی سیاسی درباره آینده یمن هستند، همیشه شما را با مهربانی خطاب قرار میدهند و میگویند حوادث یمن و تهدیدهای داعش و القاعده همچنان که ملت یمن را تهدید میکند، دامن برادران سعودی را هم خواهد گرفت. اینها چه کردهاند که علیهشان جنگ به راه انداخته و حکم صادر کردهاید که امنیت سعودی، خلیج، باب مندب، دریای سرخ و… را تهدید میکنند. این دلیل واهی و دروغ است. حوزه بحث را به منطقه گسترش میدهم و در پایان به یمن باز خواهم گشت. دلیل و شاهد شما بر اینکه یمن توسط ایران اشغال شده چیست؟ اشغال جنبههایی دارد، ولی مهمترین جنبه آن حضور ارتش یا پایگاههای نظامی در یک کشور است. آیا ایران در یمن ارتش یا پایگاه نظامی دارد؟ میگویند اشغال نظامی نکرده، اما هیمنه و سلطه نظامی پیدا کرده است. این سخن نه فقط برای درک مسئله یمن که برای درک تمام حوادث منطقه جای بحث دارد. در شیوه تفکر نظام سعودی و همراهانش یک مشکل ریشهای وجود دارد و آن هم به رسمیت نشناختن ملتها، از جمله تونس، مصر، یمن، عراق، حتی ملتهای خلیج است. سعودی، جنبش، اراده و آرمان ملتها را به رسمیت نمیشناسد و به همه مردم به چشم رعیتی نگاه میکند که نمیتواند اراده، آرمان، ماهیت یا هویت مستقل داشته باشد و اگر روزی سرپیچی کند، به بخشی از محور مقابل یا به بخشی از نبرد منطقهای و بینالمللی تبدیل میشود. مشکل ریشهای اینجاست. به همین خاطر آنها با مسئله تونس و مصر و لیبی، عراق و سوریه و… اینگونه برخورد میکنند. این درک و شیوه تفکر به موضعگیریها و سیاستها و نتایج غلط و ناکامیهای مستمر منجر میشود. عربستان سعودی در ۲۰ ، ۳۰ سال گذشته در سیاست خارجی و دیپلماسی چه توفیقاتی را به دست آورده است؟ فعلاً در باره سیاست داخلی صحبت نمیکنم. ناکامی محض! ناکامی، نتیجه سیاستهای غلط است. سیاستهای غلط نتیجه خوانش غلط و خوانش غلط حاصل تفکر غلط با پیچیدگیهای نادرست است. اساساً همین سیاستهای غلط است که درهای منطقه را به روی ایران باز کرده است. حتی اگر ایران تلاش زیادی را هم انجام ندهد، این شما هستید که با عملکردتان ملتهای منطقه را به سمت او میرانید. شواهدش را ذکر خواهم کرد. مشکل از ناکامی، طرز تفکر، مدیریت، روش، عملکرد، نقشهها و درک شماست و نه از ایران. مثالی میزنم. در سال ۱۹۸۲ وقتی اسرائیل بخشهای زیادی از لبنان را اشغال کرد و وارد بیروت شد همه اعراب غیر از سوریه پشت لبنان را خالی کردند. البته برخی از کشورهای عربی از جمله الجزائر، سودان، موضع سیاسی گرفتند، ولی بهطور کلی اعرابی که پول و نفوذ دارند و صدها میلیارد دلار سلاح، هواپیما و توپ میخرند، پشت لبنان را خالی کردند. حق لبنانیها بود که در مقابل اشغال اسرائیل مقاومت کنند و فقط ایران و سوریه بودند که از او حمایت کردند. ایران در حالی این کار را کرد که جنگ به او تحمیل شده بود، آن هم جنگی که شما با آن رابطه داشتید. ایران نگفت که رژیم صدام حسین با پشتیبانی عربها و خلیج در حال جنگ با من است و لبنانیها خودشان میدانند که در برابر اسرائیل چه کار باید بکنند، بلکه به کمکخواهی و دادخواهی ما پاسخ، تجربههایش را انتقال و به ما مشورت داد و پول، اسلحه و تکنولوژی در اختیارمان گذاشت، ولی مقاومت لبنان لبنانی بود. مردان، زنان، فرماندهان، شهیدان، اسیران، قهرمانان، مجروحان، یتیمان، خانوادههای شهیدان، آرمان، جنبش و تصمیمگیریهایش صد در صد لبنانی بودند. مقاومت ایرانی نبود؛ ولی شما چون چیزی به نام ملت، جنبش، اراده و مقاومت لبنان را به رسمیت نمیشناسید، از ابتدا تا امروز این مقاومت را مقاومتی ایرانی یا مقاومتی دنبالهروی ایران خواندهاید، در حالی که این طور نیست. شما هیچ دلیلی ندارید که این طور هست و من هزار دلیل دارم که این طور نیست. ولی شما طوری رفتار میکنید که گوئی مقاومت لبنان یک مقاومت ایرانی است و مقاومت لبنانی و عربی نیست. حتی وقتی ما پیروزی را به عرب و امت عربی هدیه کردیم، شما نپذیرفتید و با آن مثل یک پیروزی ایرانی و مذهبی رفتار کردید، در حالی که ما آن پیروزی را برای همه عربها، مسلمانان و افراد شریف جهان میخواستیم. میگویید ایران در لبنان از احترام برخوردار است؟ طبیعتا نزد گروهی گسترده و قابل توجه و بزرگ، از احترام برخوردار است و تأثیر و نفوذ خود را دارد. این درست است. اما آیا ایران لبنان را اشغال کرده است؟ ایران بر لبنان سلطه دارد؟ نه. ایران گزینههایش را به لبنان تحمیل میکند؟ به هیچ وجه. و اما فلسطین. شما نظامهای عربی و مشخصا نظام سعودی و کشورهای خلیج پشت ملت فلسطین را در برابر اسرائیل خالی کردید و گذاشتید که اسرائیل بکشد، سر ببرد، آواره کند، بمباران و ویران و هتک حرمت کند، اسیر بگیرد و بازداشت کند. همچنین او را در برابر آمریکا تنها گذاشتید که از طریق مذاکراتی که به هیچوجه به نتیجه نخواهد رسید و در آن به دنبال سراب میگردید برایش حل سیاسی بتراشید! شما برای ملت فلسطین هیچ کاری نکردید. برای ملت فلسطین نجنگیدید. مگر پول ندارید؟ شما میلیاردها دلار پول دارید. چرا ملت فلسطین باید در اردوگاهها، در کشورهای مختلف و داخل فلسطین در این بدبختی زندگی کنند؟ چرا ملت فلسطین نمیتواند ویرانیهای جنگهای غزه را بازسازی کند؟ چرا اهالی بیتالمقدس و کرانه باختری مجبورند مهاجرت کنند؟ شما پول دارید و اسرائیل افسر، ژنرال، سرباز و هواپیما دارد. ما انتظار طوفان از شما نداریم. حداقل همین پولهایی را که در اروپا، آمریکا و جاهایی که همه خبر دارند خرج میکنید به ملت فلسطین میدادید، ولی ندادید. نه فقط در مقابل اشغال که در مقابل فقر، گرسنگی، سرشکستگی و آوارگی تنهایشان گذاشتید. ملت فلسطین نیازشان را نزد ایران بردند. ایران با وجود اینکه این بار هم از جانب شما گرفتار جنگی هشت ساله و سپس به برکت شما درگیر تحریمها بود، به داد فلسطینیها رسید و به اندازهای که میتوانست در زمینه پول، سلاح، انتقال تجربه، آموزش، تکنولوژی کمکشان کرد. اگر ایرانیها با وجود همه مشکلاتشان نسبت به ملت فلسطین مهربان بودند، دوستشان داشتند و کمکشان کردند، ملت فلسطین چرا نباید ایران را دوست داشته باشد؟ بعد شما میآیید میگویید نفوذ ایران در فلسطین زیاد شده. پرونده فلسطین ایرانی شده و باید تلاش کنیم پرونده فلسطین عربی شود. چه کسی پرونده فلسطین را از دست شما گرفت؟ چه کسی در زمینه فلسطین با شما رقابت کرد؟ چه کسی از شما جلو زد؟ شما خودتان فلسطین را رها کردید، تنهایش گذاشتید و پست قلمدادش کردید. ایران در اینجا وارد شد. سوریه هم که همیشه در مورد فلسطین موضع سیاسی، مادی، معنوی و میدانی افتخارآمیزی داشته است. البته شما سوریه را در زمینه یمن متهم نکردهاید، به همین دلیل در این بخش فقط از ایران صحبت میکنم. شمامیگویید پرونده فلسطین ایرانی شده است، در حالی که ایران به هیچ وجه بر فلسطینیان، تصمیمات، جنبشها و رهبران آنها سلطه پیدا نکرده است. و اما عراق. این روزها از نفوذ ایران در عراق و تسلط و اشغال بر این کشور از جانب ایران صحبت میکنید. اولاً عراق توسط ایران اشغال نشده است. اما مسئله دوم نفوذ، تأثیر، حضور و… است. شما سعودیها و همراهانتان درمورد عراق چه کردهاید؟ صدام حسین انگیزه لازم برای تجاوز به ایران را داشت، ولی شما هم تشویق و حمایت مالیش کردید. امیر نایف به یکی از مسئولان ایرانی اعتراف کرده بود که ما به صدام حسین ۲۰۰ میلیارد دلار پول دادیم و اگر میتوانستیم بیشتر هم میدادیم. آن روزها یک میلیارد دلار مبلغ بسیار زیادی بود. فقط سعودی ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه کرد. شما صدام را تحریک کردید که وارد جنگ با ایران بشود. ایران و عراق هنوز دارند از جنگی که از صدقه سر نظام سعودی به راه افتاد، رنج میبرند. شما بودید که جورج بوش را برای اشغال عراق تشویق، تحریک، کمک و پشتیبانی کردید. درست است که ارتش آمریکا عراق را اشغال کرد، ولی شما بخشی از آن عملیات لجستیکی و سیاسی آن بودید، چون شما ارتش اهل نبرد ندارید. کسی هم از شما لشکر نخواسته بود. آمریکاییها آمدند و عراق را اشغال کردند. وقتی مشخص شد ملت عراق تسلیم اشغال آمریکا نمیشود و از فرصت رهایی از نظام صدام حسین برای بازگرداندن استقلال، مرتبه و جایگاهش استفاده میکند و به مقابله با اشغال بر میخیزد، گروههای القاعده و تکفیری را روی سرشان ریختید. من همیشه ار عراقیها خواستهام شجاعت این را داشته باشند که حقیقت را به ملت عراق و همه ملتهای عرب و جهان بگویند که مدیریت گسیل انتحاریها و خودروهای بمبگذاریشده به عراق و حامی مالی عملیاتهای کشتار در بغداد و شهرهای عراق در شمال، جنوب و مرکز که تفاوتی میان عرب، کرد، ترکمن، اهل سنت، شیعیان، مسلمانان و مسیحان قائل نمیشود، سازمان اطلاعات سعودی است. شما این جنایتها را علیه ملت عراق انجام دادید. آخرین آنها هم داعش بود که شما و همپیمانانتان آن را برای سرنگونی نظام جناب بشار اسد و دولت مالکی از چهارگوشه جهان آوردید. آیا اینها پنهان است؟ نه، همه جهان خبر دارند. نمیخواهم بگویم فلان کابینه، اشکال ندارد، ولی رفتار شما در عراق علیه شخص بود. سازمان اطلاعات شما بود که به داعش پول داد، او را آورد و مسلح کرد، ولی به ضرر خودتان تمام شد و داعش که مانند القاعده از دست شما خارج شده بود، شما را ترساند. ملت عراق در این چند دهه از نظام سعودی چه دیده؟ آیا وقتی صدام حسین ملت عراق را میکشت و مرتکب جنایتهای دستهجمعی میشد و اهالی شمال و جنوب را قتل عام و به اهالی مرکز تجاوز میکرد از صدام حسین و نظامش حمایت نمیکردید؟ ملت عراق از ابتدای اشغال آمریکا شاهد بوده که ایرانیها در زمینه سیاسی و موضعگیریهای بینالمللی و منطقهای و حتی مقاومت کنارشان ایستادهاند. این شجاعت و جرئت بینظیر ایران است. آنها از مقاومت عراق علیه ارتش آمریکا حمایت میکردندو آمریکاییها هم تهدید کردند که نیروی قدس، پادگانها و محلهای آموزش مقاومان عراقی در ایران را که از آن باخبر بودند میزنند. نهایتاً وقتی داعش حمله کرد و استانها در برابرش فروپاشیدند و نزدیک بود که بغداد، اربیل و جنوب هم سقوط کنند و به مرزهای سعودی، کویت و… برسند، اولین کسی که برای کمک به ملت عراق وارد عمل شد و جگرگوشهها، پول، سلاح، انبارها و مشاوران خود را فرستاد و منتظر هیچ کسی در جهان نماند و فرقی هم میان شیعیان جنوب و کردهای شمال نگذاشت و دلسوزیش برای همه ملت عراق اعم از شیعه، سنی، کرد و ترکمن بود غیر از ایران بود؟ شما برای دفاع از ملت عراق در برابر داعش چه کردید؟ آمریکا هم که بعداً آمد و ائتلاف درست کرد و هواپیماهایش هم رسیدند. البته امروز روشن است که دارند بازی میکنند. بنابراین ملت عراق چرا نباید به ایران احترام بگذارد و ایران را دوست داشته باشد؟ وقتی ایران در کنار عراق ایستاده، کمکش کرده و از او در چند ماه نبردی که نزدیک بود به برکت حمایت شما از داعش، کشورش را ریشهکن کند، دفاع کرده است، چرا نباید در عراق حضور مؤثر داشته باشد؟ اما ناگهان شبکههای العربیه، الجزیره و مسئولان عرب از نفوذ ایران در عراق حرف میزنند. دلیلش این است که شما در برابر ملت عراق تنبل، سست، کاهل و بیمسئولیت هستید، ولی یک نفر دیگر هست که فعال، باهمت، مسئولیتپذیر و چابک است. در سوریه هم همین طور. شما تمام وحوش زمین را نه برای یاری ملت سوریه، بلکه برای سرنگونی نظام سوریه به این کشور آوردید. هدف اصلی این بود که سوریه دنبالهرو شود. جناب بشار اسد یک رئیس جمهور جوان با شرایط خاص خودش بود که میخواست حکومت کند و شرایط اقتصادی مخصوصی داشت. سعودی، قطر و ترکیه برای جذب جناب اسد خرجها کردند تا سوریه دنبالهروی سعودی، قطر یا ترکیه شود، ولی سوریه خواست مستقل بماند و به ارزش، توان و تأثیر منطقهای خود معتقد بود. شما همه جهان را برای جنگ با سوریه، سرنگونی جناب اسد و نظام سوریه جمع و کشورشان را نابود کردید، کشتید، سربردید و راهحلهای سیاسی را نپذیرفتید. بروید از همه ملت سوریه در داخل و خارج نظرسنجی کنید. خواهید دید که همه اتفاق نظر دارند که ما خواستار راه حل سیاسی هستیم. این جنگ، نظام سوریه را سرنگون نمیکند، بلکه فقط موجب ویرانیهای بیشتر میشود. چه کسی جلوی راه حل سیاسی در سوریه را میگیرد؟ چه کسی در سوریه به آتش موجود دامن میزند؟ پادشاهی عربستان سعودی و همپیمانانش. در اینجا هم طبیعی است که ایران احترام پیدا کرد، چون به سوریه آمد، ایستاد و پشتبانی و کمک کرد. ارتشی از طرف ایران در آنجا حضور ندارد. تعداد ایرانیها در سوریه بسیار کم است. قطعاً بیش از ۵۰ نفر نیستند، اما ناگهان سعود فیصل میآید و میگوید ایران سوریه را اشغال کرده است. خندهدارتر آن است که میگوید حزبالله سوریه را اشغال کرده است! حالا ایران یک چیزی، بالاخره یک کشور منطقهای است. حزب الله اصلاً میتواند سوریه را اشغال کند؟ این تفکر، از ملت و ارتش سوریه و نظامی با پایگاه مردمی قوی چشمپوشی میکند و میگوید ایرانیها و حزبالله در سوریه میجنگند که تحریف و دروغ محض است. ما در حزبالله لبنان از ۱۹۸۲ با ایران رابطه دوستانه داریم. حتی بنده باور دارم که حضرت امام سید علی حسینی خامنهای امام و ولی امر مسلمانان است. ولی با کمال صداقت میگویم که ایران نه در زمینه داخلی و نه در زمینه منطقهای، به هیچوجه هیچ امری به ما نکرده، هیچ تصمیمی را به ما ابلاغ ننموده و هیچ مطالبهای نداشته است. رهبری ما مستقل است. ما خودمان بررسی میکنیم و تصمیم میگیریم و اگر گاهی از نظرات و تجربهشان کمک میگیریم تصمیم خودمان است. به هیچ وجه به ما نگفتهاند امری را قبول کنید یا نکنید. بنده از برادران حماس، جهاد اسلامی، جبهه مردمی آزادی فلسطین، جبهه مردمی فرماندهی کل و دیگر گروههای فلسطینی که رابطههای دیرینی با جمهوری اسلامی دارند میخواهم بگویند که آیا ایران هیچ گاه از آنها خواسته تصمیمی بگیرند؟ گفته است که این کار را بکنید یا نکنید؟ جنگ را آغاز کنید، متوقف کنید، اعتراض کنید یا بحث کنید؟ به هیچ وجه. در مورد سوریه و عراق هم همین طور است. این واقعیت است، ولی شما نمیتوانید این واقعیت را درک کنید. البته عجیب هم نیست، چون ایران، کشور محمد رضا شاه پهلوی، همپیمان و دوست و بلکه سرور گذشته شما نیست. چون ایران جمهوری اسلامی، کشور اسلام، کشور امام خمینی و کشور ملت مسلمان مبارز مجاهدی است که اسلام برای آنها بر همه اعتبارات قومی، فارسی، نژادی، فرقهای، مذهبی و… برتری دارد.ایران اینگونه است. شما تعجب میکنید که آخر چطور ایران به لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و… کمک میکند، ولی چیزی را دیکته نمیکند، تصمیم نمیگیرد، دخالت نمیکند و سلطه نمییابد؟ نمیخواهید باور کنید، بنکنید. شما نمیتوانید این نوع تفکر، اخلاق، اندیشه یا روش را درک کنید. روزی هیئتی از سران حماس در ریاض بودند. خودشان برای بنده تعریف کردند که وقتی سعود فیصل از آنها در باره رابطه با ایران درخواستی را مطرح کرد به او گفتند ایران به ما پول، سلاح و آموزش داده است. شما همان چیزهایی را که ایران به ما داده بدهید، ما رابطهمان را با ایران قطع میکنیم. این مسئله مایه ننگ نیست؟ میخواهید با نفوذ ایران در فلسطین مبارزه کنید. حماس که همان وقت به شما گفت چه کنید، ولی شما نه پول دادید، نه سلاح و نه آموزش. جرئت هم ندارید بدهید، چون مسئله شما اسرائیل و آمریکاست. به همین دلیل بنده در همان فضای بهار عرب به بسیاری از فرماندهان فلسطینی گفتم که اگر شرق و غرب عالم را بگردید، به مریخ بروید یا به ارضین سبع فرو روید، هیچ کسی را نخواهید یافت که برای مقابله با اسرائیل به شما سلاح، تجربه و تکنولوژی نظامی بدهد. ممکن است کسی را پیدا کنید که پول بدهد که خانه بسازید، اما هیچ یک از کشورهای روی کره زمین غیر از ایران و سوریه به شما سلاح نخواهند داد. به این نتیجه خواهید رسید و اکنون دارند میرسند. و اما شما به عنوان پادشاهی عربستان سعودی در باره یمن چه کردید؟ آیا نیروهای مؤثر و ملی یمن مرتکب جنایتی شدهاند که تحت تعقیب قرارشان دادهاید؟ دهها سال است که بر یمن سلطه دارید و در همه چیز یمن، اداره، سیاست، امنیت، اقتصاد، ارتش، قبایل و حتی مذاهبش دخالت میکنید. آیا برای تغییر مذهب چندین قبیله تلاش و پولهای گزاف هزینه نکردید. آیا برای باقیماندن سلطه و هیمنهتان بر یمن با همه چیز این کشور بازی نکردید؟ با وجود دهها سال سلطه بر یمن برای این کشور چه کردید؟ آیا در یمن اقتصاد، تأسیسات زیربنایی، رفاه، امنیت و ثبات وجود دارند؟ آیا علیه یمن توطئه نکردید؟ آیا پذیرفتید به شورای همکاریهای خلیج بپیوندد یا آن را سربار قلمداد کردید؟ آیا همان طور که خود یمنیها میگویند همیشه رفتارتان با این کشور با خودبرتربینی، استکبار و توهین همراه نبوده است؟ درباره انصارالله یا به قول شما حوثیها چه کردید؟ آیا شما به عنوان پادشاهی عربستان سعودی از شش جنگ علیه این افراد مظلوم مستضعف که در استان صعده محاصره شدهاند، برای از بین بردن، قتل عام و ریشهکن کردن آنها پشتیبانی نکردید؟ آیا این شما نبودید که به آنها هجوم بردید و شکست خوردید؟ مگر وقتی در کشور به جایگاه اول رسیدند به سراغ شما نیامدند و از همه گذشته چشمپوشی نکردند و نگفتند بیایید تفاهم داشته باشیم و گفتگو صحبت کنیم؟ آیا شما در یمن مرتکب این کارها نشدید؟ برای یمن و ملت آن چه هزینهای کردید؟ بله، میلیاردها دلار در یمن خرج کردید، اما برای خریدن افراد، تغییر مذهب، حمایت از گروههای تکفیری و خریدن مناصب! این کاری بود که در یمن کردید. در هر صورت بعد از دهها سال ملت یمن به مرتبهای از هشیاری، اراده و عزم رسیده که دیگر مانند گذشته نیست و تصمیم گرفته کشور، حکومت، مرزها، قدرت، تمامیت، وجود و کرامتش را باز گرداند. برادران حوثی یا انصارالله، تا زمان جنگ ششم، یعنی چند سال گذشته، هیچ رابطهای با ایران نداشتند و رابطههایشان با کشورهای عربی از جمله قطر بود. این را مسئولان قطری گفتند. حزبالله هم با حوثیها رابطه نداشت. حتی در زمان جنگ ششم، آنها را فقط از طریق رسانهها میشناختیم و با آنها همدردی میکردیم. مشاهده میکردیم که به آنها ظلم میشود، ولی رابطه و شناخت نزدیک وجود نداشت. ایران با این مظلومان همدردی کرد، کنارشان ایستاد و حقشان را به رسمیت شناخت، پس حق دارند ایران را دوست داشته باشند. ولی ایران در یمن و استقلال آن دخالت نمیکند. امروز این یمنیها هستند که تصمیم میگیرند با این جنگ چگونه رفتار کنند. جمهوری اسلامی هیچ چیزی را دیکته و در کاری دخالت نمیکند. حتی اگر کسی بخواهد از ایران درخواست کند، پاسخ نمیدهد و به همه در یمن، لبنان، عراق، سوریه و… میگوید تصمیم با خود شماست. هیچ سلطه و دخالتی در کار نیست. پس از چندین دهه مصیبتباری که ملت یمن به واسطه رفتار و سیاست شما سپری کرده، ایران در یمن محترم است. امروز این شما هستید که دارید یمن را در دامن ایران میاندازید. مثل کاری که با عراق، سوریه و بسیاری از فلسطینیان کردید. بازگرداندن یمن با افروختن آتش جنگ علیه آن صورت نمیگیرد. بازگرداندن یمن با جذب، رفتار برادرانه، گفتگو، فروتنی و برخورد عاقلانه صورت میگیرد... علت اصلی جنگ در یمن آن است که سعودی در آنجا ناکام مانده و هیمنه و سلطهاش را بر یمن از دست داده است. او اینک از گزینههای داخلی، گروههای وابسته به خود و گروههای تکفیری ناامید شده و احساس کرده که یمن به دست مردم این کشور و نیروهای وطنی حقیقی استقلالطلبی افتاده است که در برابر توصیههای هیچ کسی سر خم نمیکنند. سعودی این را تحمل نمیکند. هدف جنگ، بازگرداندن سلطه و هیمنه بر یمن است. امروز خون فرزندان و افسران ارتش سعودی، فرزندان ملت یمن و افسران و سربازان ملتهای عرب به پای بازگشت هیمنه پادشاهان آل سعود بر یمن ریخته میشود. ملت مظلوم، مجاهد و مقاوم یمن بهزودی پیروز خواهد شد، چون این سنت الهی است. آیا ارتش سعودی و همراهانش قدرتمندتر از ارتش آمریکا هستند؟ سرنوشت ارتش آمریکا در عراق چه شد؟ سرنوشتش در افغانستان چه شد؟ در سال ۱۹۸۲ سرنوشتش در لبنان چه شد؟ آیا ارتش سعودی از ارتش اسرائیل قویتر است؟ سرنوشت ارتش اسرائیل در همه نبردهای اخیرش چه شد؟ در طول تاریخ متجاوزان شکست میخورند و ذلیل میشوند... ما به ملت عربستان سعودی احترام میگذاریم و آن را که یکی از ملتهای مظلوم امتمان است عزیز و بزرگ میدانیم. شکست نظام سعودی و پیروزی قاطع و حقیقی ملت یمن سنت تاریخ است.
سوتیترها: 1. شما میگویید که احساس خطر کرده و به همین دلیل هم دست به تجاوز زدهاید. پرسش ما این است. آیا خطر وجود اسرائیل با قدرتمندترین ارتش جهان را که در پشت بندرها، دریاها، اقیانوسها و کشورهای شما حضور دارد احساس نکردید؟ این سخن گواه بر آن است که از نگاه این افراد، اسرائیل نه فقط امروز دشمن نیست، بلکه هیچ گاه دشمن و یا حتی تهدید نبوده است که نیاز به طوفانی از این جنس داشته باشد!
2. پس از چندین دهه مصیبتباری که ملت یمن به واسطه رفتار و سیاست شما سپری کرده، ایران در یمن محترم است. امروز این شما هستید که دارید یمن را در دامن ایران میاندازید. مثل کاری که با عراق، سوریه و بسیاری از فلسطینیان کردید. بازگرداندن یمن با افروختن آتش جنگ علیه آن صورت نمیگیرد. بازگرداندن یمن با جذب، رفتار برادرانه، گفتگو، فروتنی و برخورد عاقلانه صورت میگیرد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 247 |