تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
منظومه اهل دل | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 10، دوره 1394، شماره 401 - شماره پیاپی 402، مرداد 1394، صفحه 1-1 | ||
تاریخ دریافت: 04 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 04 مرداد 1395 | ||
اصل مقاله | ||
منظومه اهل دل بازهم همهمه درکوچه... باز هم پشت درخانه صدا پیچیده بوی دود است که در بیت ولا پیچیده عدهای بیسرو پا دور حرم جمع شدند باز هم، همهمه در کوچۀ ما پیچیده آن طرف نعره شیطانیِ"آتش بزنید" این طرف صوت مناجات و دعا پیچیده خلوت پیرترین مرد مناجات شکست حرف حمله ست که در زمزمه ها پیچیده چکمه از پای درآرید حرم محترم است عطرِ سجادۀ آقا کفِ پا پیچیده آبرو دارد و پیراهنِ او را نکشید پیرمرد است به پاهاش رَدا پیچیده دور تا دور گلویش شده زخمی بَسکن خُب! ببین گوشۀ عمامه کجا پیچیده بین درگاهیِ خانه نفسش بَندآمد گوئیا زمزمۀ فضه بیا پیچیده شکر حق روسریِ دختری آتش نگرفت چه صداهاست که در کرببلا پیچیده دختری داد زد عمه عمو عباس کجاست؟ به پر و پای همه شمر چرا پیچیده؟ هر چه سر بود که اینان همه بر نیزه زدند پس چرا حرمله دور شهدا پیچیده؟ یک نفرنیست بگیرد جلوی چشم رباب یک سری را به سرِ نیزه جدا پیچیده قاسم نعمتی
نور عصمت هفتم هدایت میوزد از مکتب توحید چشمانت خدا را شکر بانو، گشتهام امشب مسلمانت بشارت میرسد بر من، طلوعی میکند روشن سحر از مشرق آیینهها، خورشید چشمانت ترنم میکنم امشب، تبسمهای نورت را به شوق وصف نور تو، شدم بانو غزلخوانت تو نور عصمت هفتم، گواه هشتمین مهری زمین آیینهی عشقت، فلک،آیینه گردانت اگر معصومهی مهرت، بخندد بر شب هستی چو قلب قم شود بانو! دل خلقت چراغانت تبسم کن به زیبایی، که مهری عالم آرایی بُود نورت اهورایی، دل آیینه حیرانت نسیم کوثر فطرت، سحاب رحمت عصمت! مرا خیس کرامت کن، شبی در زیر بارانت قسم بر لیلة القدری، که قرآن تو نازل شد تو نوری از خدا هستی، خدا باشد ثنا خوانت شمیم جلوهزار «هو»، تو هستی از خدا گلبو شبی میآیم ای بانو! به گلگشت گلستانت زیارت میکنم عاشق، کرامات نگاهت را دو رکعت نور میخوانم، سحر در صحن چشمانت زدنیا من نمیخواهم، به جز سرمایهی مهرت نظر هرگز نمیدوزم، مگر بر دست احسانت نخواهم کرد من بیعت، مگر با ضامن نورت مُرید کس نخواهم شد، مگر پیر خراسانت طلوع نو بهار تو، مبارک باد بر هستی تو ای معصومهی زهرا! جهان بادا گل افشانت رضا اسماعیلی
ما مستحق فطریه هستیم دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پُست غلامیِ تو احراز نکردم ساقی بده جامی که تو را درک نکردم شاید که دگر میکده را درک نکردم من لایق مهمانیات اییار نبودم من قابل الطاف تو اییار نبودم بودم به حضور تو و انگار نبودم در محضر تو بودم و انگار نبودم من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای شرمندهی تو یوسف زهرا شدم ای وای شبهای مناجات و دعا رفت ز دستم فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم یک ماه نه، یک عمر صفا رفت ز دستم همسُفرگیِ با شهدا رفت ز دستم جاماندهترین رهروِ این جاده منم من از پا و نفس بین ره افتاده منم من افسوس که رفته ز کفم حاصلم ایدوست آلوده نمودم به چه سرعت دلم ایدوست بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست بنما تو به درک عرفه شاملم ایدوست راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم من جز تو کسیرا گل زهرا نستایم شکرانه به جا آورم از این که گدایم با عشق تو میسوزم و میسازم و آیم تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم بگذار سحرها به قنوت تو بمانم مثل تو سحر نالهی العفو بخوانم شبهای زیارت ز دل خسته دلان رفت هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت گریه ز غم قافلهی اهل جنان رفت تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد خوش بخت هرآنکه دلت او را بپذیرد از لوث گنه پاک شده عید بگیرد بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم ای آنکه تو صاحب به زمین و به زمانی هستی به کنار همه و باز نهانی فرزند رضا ضامن عشاق جهانی ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم احسان محسنیفر
نوبتی آخرالزمان شرار هجر تو بر جان عاشقان زدهاند محمد رضا طهماسبی
جوش موج حمید سبزواری
لا تفرقوا... سجد یکی، مناره یکی و اذان یکیست محمدصادق آتشی (شاعر اهل تسنن)
یک صبح جمعه... عطیهسادات حجتی
خاطرات نیمه جان سعید بیابانکی
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 567 |