تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,993,570 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,705,684 |
زندگى به روایت مرگ | ||
نقد و نظر | ||
مقاله 7، دوره 8، شماره 32-31، مهر 1382، صفحه 162-177 اصل مقاله (132 K) | ||
نوع مقاله: تخصصی | ||
نویسنده | ||
رضا بابایی | ||
تاریخ دریافت: 27 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 27 مرداد 1395 | ||
چکیده | ||
زندگى با تولد ـ یا کمى پیش از آن ـ آغاز مى شود, اما معنادارى خود را از مرگ مى ستاند. مرگ, در مقابل همه آنچه از ما مى گیرد, بهاى آن را نیز مى پردازد; بهایى که مى توانیم با آن, بسى بیش از آنچه داده ایم, باز پس گیریم. مرگ اگر مرد است گو نزد من آى تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ز او عمرى ستانم جاودان او ز من دلقى ستاند رنگ رنگ1 در اینجا مولوى, در مقابل لباسى ژنده و پر از وصله و پینه, عمرى جاودان از مرگ طلب مى کند و هم بدین روست که آن را (عروسى ابد) مى خواند: مرگ ما هست, عروسى ابد سرّ آن چیست؟ هو الله احد2 تفسیر زندگى و فهم اعماق نظرى آن, بدون درک عمیق از مسئله مرگ, امکان ندارد. نه فقط بدان رو که گفته اند (تعرف الاشیاء باضدادها) بلکه نیز از این جهت که هیچ جمله اى را تا پایان نگرفته است, اجازت تفسیر و مفهوم گیرى و معنایابى نداریم. نقطه, به ما اجازه مى دهد که درباره معنا و صدق و کذب جمله, قضاوت کنیم و تا پیش از آن, فقط باید انتظار کشید. وقتى در پایان عبارتى کوتاه یا بلند, نقطه مى گذاریم, در واقع به خواننده خود اجازه داده ایم که درباره آن و معناى ساده یا دشوارش, داورى کند. مفهوم گیرى از جمله اى که هنوز (یصحّ السکوت علیها) نشده است, نوعى تعجیل شیطانى است. اگر گفته اند (عجله از شیطان است) چون او صبر نکرد تا بداند که با این خاک, چه روحى درخواهد آمیخت و این روح را سرنوشت چیست. (…دیو, آدم را نبیند غیر طین)3 | ||
عنوان مقاله [English] | ||
زندگى به روایت مرگ | ||
نویسندگان [English] | ||
Reza Babaee | ||
چکیده [English] | ||
زندگى با تولد ـ یا کمى پیش از آن ـ آغاز مى شود, اما معنادارى خود را از مرگ مى ستاند. مرگ, در مقابل همه آنچه از ما مى گیرد, بهاى آن را نیز مى پردازد; بهایى که مى توانیم با آن, بسى بیش از آنچه داده ایم, باز پس گیریم. مرگ اگر مرد است گو نزد من آى تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ز او عمرى ستانم جاودان او ز من دلقى ستاند رنگ رنگ1 در اینجا مولوى, در مقابل لباسى ژنده و پر از وصله و پینه, عمرى جاودان از مرگ طلب مى کند و هم بدین روست که آن را (عروسى ابد) مى خواند: مرگ ما هست, عروسى ابد سرّ آن چیست؟ هو الله احد2 تفسیر زندگى و فهم اعماق نظرى آن, بدون درک عمیق از مسئله مرگ, امکان ندارد. نه فقط بدان رو که گفته اند (تعرف الاشیاء باضدادها) بلکه نیز از این جهت که هیچ جمله اى را تا پایان نگرفته است, اجازت تفسیر و مفهوم گیرى و معنایابى نداریم. نقطه, به ما اجازه مى دهد که درباره معنا و صدق و کذب جمله, قضاوت کنیم و تا پیش از آن, فقط باید انتظار کشید. وقتى در پایان عبارتى کوتاه یا بلند, نقطه مى گذاریم, در واقع به خواننده خود اجازه داده ایم که درباره آن و معناى ساده یا دشوارش, داورى کند. مفهوم گیرى از جمله اى که هنوز (یصحّ السکوت علیها) نشده است, نوعى تعجیل شیطانى است. اگر گفته اند (عجله از شیطان است) چون او صبر نکرد تا بداند که با این خاک, چه روحى درخواهد آمیخت و این روح را سرنوشت چیست. (…دیو, آدم را نبیند غیر طین)3 | ||
مراجع | ||
پى نوشت ها: 1. مولوى, دیوان شمس. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,204 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 521 |