تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,218 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,135 |
آیا علوم اجتماعی باید از ارزشهای علوم طبیعی تبعیت کند؟ | ||
نقد و نظر | ||
مقاله 12، دوره 5، شماره 18-17، دی 1377، صفحه 296-329 اصل مقاله (14.73 M) | ||
نوع مقاله: تخصصی | ||
تاریخ دریافت: 06 بهمن 1395، تاریخ پذیرش: 06 بهمن 1395 | ||
چکیده | ||
چیستی پدیدارهای علوم اجتماعی 1. زمینه تاریخی سیطره روشهای علوم طبیعی بر علوم اجتماعی پیش از این که در اندیشه روششناختی و معرفتشناختی هیک (1) پیرامون علوم اجتماعی کاوش کنیم، بجاستبه عنوان مقدمه، بر زمینه تاریخی و چگونگی تاثیر و نفوذ علوم طبیعی بر علوم اجتماعی در قرون هجدهم و نوزدهم تامل کنیم. در ضمن طرح این تاثیر، ارزیابی هیک را که یکی از بزرگترین نظریهپردازان اقتصاد سیاسی و اندیشه سیاسی معاصر جهان غرب استباز خواهیم گفت. در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، انتخاب روشهای تحقیق در حوزه علوم اجتماعی، از جمله اقتصاد، عمدتا با توجه به نوع و ماهیت مسائل مبتلابه و مورد توجه صورت میگرفت و اگرچه کلیت این سخن به طور مطلق صحیح نیست زیرا حتی در قرن هجدهم نیز نگرش علمپرستانه و سیانیتستی جسته و گریخته ظهور و بروز داشت، به طوری که درر مثل، جای پای آشکار این نگرش را میتوان در آثار منتسکیو یافت اما در مجموع، بزرگترین دستاوردهای نظری در علوم اجتماعی در این قرن، از قبیل آثار کانتیون، (2) دیوید هیوم، تورگو (3) و ادم اسمیث، عاری از این نگرش هستند. (4) این استقلال بدین گونه بود که حوزهها کار و کاوش خود را بدون تامل بر روشها و یا نسبتحوزه معرفتی خود با سایر حوزهها انجام میدادند. کلمه صعلمش هنوز دلالت و معنای مخصوص و محدود امروزین خود را نیافته بود و هیچ امتیاز و برتری خاصی، علوم طبیعی را از سایر علوم متمایز نمیکرد و علوم طبیعی مقام و منزلت ویژهای نزد عالمان نداشت. وضع چنان بود که حتی برخی از عالمان طراز اول و نوآور این حوزهها بدون کمترین دغدغه و تردید و نگرانی، برای اندیشههای خود در مواقعی که قدری کلیتر میشد از عنوان فلسفه استفاده میکردند. برای نمونه، شیمیدان نامآوری چون جان دالتون (5) کتاب معروف خود را نظام جدید فلسفه شیمی نام میدهد و لامارک (6) اثر خود را فلسفه جانورشناسی ،و فورکوری (7) کتاب خود را فلسفه شیمی مینامد. برخی تمامی این حوزه از معارف را صفلسفه طبیعیش مینامیدند و آن را بدین ترتیب از ص علوم اخلاقیش متمایز میکردند. | ||
عنوان مقاله [English] | ||
آیا علوم اجتماعی باید از ارزشهای علوم طبیعی تبعیت کند؟ | ||
مراجع | ||
1. FRIEDRICH AUGUST VON HAYEK. 2. CHNTILLON 3. ANN ROBERT JACQUES TURGOT 4. 5.JOHN DALTON 6. J.B. LAMARCK 7. FOURCROY. 8. JEAN DALEMBERT 9. BARON HOLBACH 10. ETIENNE BONNOT CONDILLAC 11. ANTOINE NICOLAS CONDORCET 12. DENIS DIDEROT 13. CHRISTIAN HUYGENS 14. 15. PHILOSOPHIAE NATURALIS PRINCIPIA MATHEMATICA 16. OPTICKS 17. از این به بعد، لفظ علم را هنگامی که مقصودمان معنای محدود نوین و امروزین آن است در گیومه قرار میدهیم. 18. HAYEK, F.A.(1979):p.20-1 19. Ibid,p.21. 20. 21. Ibid. 22. Ibid. 23. The ``Demagogue of Science||. 24. 25. HAYEK, F.A. (1979): P.22. 26. BERNARD LE BOVIER FONTENELLE درباره فونتونل بدین مقدار اکتفا میکنم که وی در سال 1686 کتاب کثرت جهانها را منتشر کرد; اولین کتابی که به زبان فرانسه اکتشافات علمی را به صورتی واضح، قابل فهم، و جالب توجه عامه اهل مطالعه بیان کرد. فونتونل دارای آثاری در ریاضیات است، اما به منزله دانشمند اهمیتی نداشت و هیچ اکتشاف علمیای به وی نسبت داده نشده است. به نظر باترفیلد، «وی فرد مناسبی بود برای این که خطابههای مراسم تشییع [دانشمندان] را بنویسد. زیرا او تا حدی ذوالفنون بود و خود را با بسیاری از علوم آشنا ساخته بود به طوری که میتوانست اکتشافات متخصصان را در زمینههای بسیار دور از هم درک و فهم کند. به منزله مردی دنیوی، وی آنچه را که مد و مقبول بود میدید و دقیقا همان را تولید میکرد.» (همان منبع، ص5164.) 27. Ibid, P.166. 28. HAYEK, F.A.(1979):P.22. 29. این مقاله هیک به همراه مقاله دیگری نخستین بار در سالهای 4-1941 میلادی منتشر شده است. 30. Ibid. 31. 32. 33. بدون این که لازم یا حتی مفید بدانم که بر سر تقسیم و تخصیص حوزههای معرفتی، ذیل عنوانی، که همواره قراردادی و مواضعتی است، بحثی کنم و یا میزان و معیاری وضع و طرح کنم، مناسب میدانم فقط متذکر شوم که مقصود از علوم اجتماعی، جمیع علوم انسانی که از جمله شامل فلسفه، ادبیات، تاریخ، و روانشناسی میشود نیست. منظور از علوم اجتماعی در اینجا عمدتا و بویژه جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، روانشناسی اجتماعی، و مردمشناسی است. 34. 35. Ibid, P.43. 36. Ibid, P.44. 37. Ibid, P.46. 38. اصطلاح صانفسیش را از استاد مصطفی ملکیان وام کردهام و اگرچه در بدو امر، همچون هر اصطلاح جدیدی، قدری نامانوس مینماید لیکن پس از مدتی، همچون هر اصطلاح جدیدی، مالوف و عادی خواهد شد. این اصطلاح، این حسن و توانایی مضاعف را دارد که در مقابل لفظ خلطانگیز صبین الاذهانیش، به صورت صبین الانفسیش و بدون کمترین دلالت منفی و گمراهکننده، میتواند به کار گرفته شود. 39. Ibid, PP.46-7 40. Material. 41. Mental. 42. Ibid, P.49. 43. Ibid. P.47. 44. Ibid. 45. این مطلب را با قدری ایجاز در کلام در صفحههای قبل شرح کردهام. 46. Ibid 47. Ibid, P.43. 48. Ibid. 49. Ibid. 50. مقصود از ضرورت منطقی در اینجا این است که هیچ یک از اصول منطقی این قاعده یا فرض را ضروری نمیکنند، به طوری که عدم فرض آن مستلزم تناقض شود و یا اصول دیگری از منطق را نقض کند. 51. مقصود از ضرورت متافیزیکی در اینجا این است که نظامی متافیزیکی، هر گونه(! ) نظام متافیزیکی، وجود یکسانی دستهبندی ادراکات حسی تمام ابنای بشر را ضروری سازد. 52. برای اطلاع بسیار اجمالی از مفهوم پارادایم و ذکر نقش جامعهپذیرانه آن به صورتی گذرا و ضمنی، رجوع کنید به «تلقی نوین از علم»، دانشگاه انقلاب، شماره 104، 1373، از همین نگارنده.... 53. Ibid, PP.43-4 54. Ibid, P.44. 55.Ibid, P.49. 56.Ibid, PP.49-50. 57.Ibid, P.51. 58.Ibid. 59.Ibid, P.52. 60. Subjectivism. 61.Ibid. 62. LUDWIG VON MISES 63. Ibid, P.53. 64. Ibid. 65. Ferdinando Galiani | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 771 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 546 |