تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,462 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,406 |
اخلاق فضیلتمدار* | ||
نقد و نظر | ||
مقاله 12، دوره 4، شماره 14-13، دی 1376، صفحه 286-299 اصل مقاله (6.21 M) | ||
نوع مقاله: تخصصی | ||
تاریخ دریافت: 07 بهمن 1395، تاریخ پذیرش: 07 بهمن 1395 | ||
چکیده | ||
استعمال امروزین «اخلاق فضیلتمدار» (1) به نحوی است که یک دیدگاه را از سایر دیدگاههای موجود در اخلاق تمیز میدهد. اما در فلسفه یونان این تقسیم نامعقول بوده است، بدان جهت که در این فلسفه، که فضیلتیک مزیت (آریته) (2) به شمار میآمده و اخلاق به مزایای مربوط به خصلت و منش میپرداخته است، اخلاق یکسره اخلاق فضیلتمدار میبود. اخلاق فضیلتمدار معاصر تا حدی احیای شیفتگیهای برخی یونانیان میباشد که نیاز به عنوان نمودن مشکلات فلسفه اخلاق جدید، آنها را دگرگون ساخته است. سقراط (حدود 399-470ق.م.) در جریان ارائه ناسازگاریهای آتنیان درباره فضایلی چون شجاعت و پارسایی، چهار سؤال اصلی در اخلاق فضیلتمدار یونان را طرح نمود: چه امری یک وصف خاص انسانی را تبدیل به فضیلت میکند؟ چگونه معرفتبه چیستی فضایل، با دارا بودن فضایل ربط دارد؟ آیا فضایل مختلف، جنبههای [گوناگون] یک فضیلت واحد هستند یا ربط و پیوند آنها به گونهای دیگر است؟ و چگونه به فضایل عمل کنیم تا خیر یا خیرهای مخصوص انسان را به دست آوریم؟ افلاطون (حدود 347-430ق.م) و ارسطو (حدود384-322ق.م) با بسط پژوهشهای سقراط، ابعاد ضروری روانشناختی، سیاسی و متافیزیکی هر نظریه جامعی را در باب فضایل مشخص نمودند. بدینسان افلاطون در جمهوری، در جستجوی پاسخ این سؤالات سقراط، اعتدال (3) را مزیتخاص بخش شهوانی روح، شجاعت و حکمت را مزیتهای بخش روحانی و عقلانی [آن]، و عدالت را مزیتی دانست مربوط به انتظام درست این اجزاء در روحی که عقل در آن حاکم است. هر فضیلت نیز مزیت دسته شایستهای از شهروندانی است که در یک دولتشهر نظاممند نقش خود را ایفا میکنند. معرفتبه این که هر یک از فضایل چیستند، و نیز این که چگونه هریک، نمونهای از یک فضیلت مثالی را نشان میدهند یعنی آن معرفتی که موجب کسب فضایل به وسیله کسانی که عقل بر آنان حاکم است میشود معرفتی است از مثل ازلی، در پرتو نوری که به وسیله مثال خیر (4) فراهم آمده است; آن خیر اعلایی که هر حیات بشریای که با فضایل شکل یافته باشد در یک روند عقلانی به سوی آن در حرکت است. | ||
عنوان مقاله [English] | ||
اخلاق فضیلتمدار* | ||
چکیده [English] | ||
استعمال امروزین «اخلاق فضیلتمدار» (1) به نحوی است که یک دیدگاه را از سایر دیدگاههای موجود در اخلاق تمیز میدهد. اما در فلسفه یونان این تقسیم نامعقول بوده است، بدان جهت که در این فلسفه، که فضیلتیک مزیت (آریته) (2) به شمار میآمده و اخلاق به مزایای مربوط به خصلت و منش میپرداخته است، اخلاق یکسره اخلاق فضیلتمدار میبود. اخلاق فضیلتمدار معاصر تا حدی احیای شیفتگیهای برخی یونانیان میباشد که نیاز به عنوان نمودن مشکلات فلسفه اخلاق جدید، آنها را دگرگون ساخته است. سقراط (حدود 399-470ق.م.) در جریان ارائه ناسازگاریهای آتنیان درباره فضایلی چون شجاعت و پارسایی، چهار سؤال اصلی در اخلاق فضیلتمدار یونان را طرح نمود: چه امری یک وصف خاص انسانی را تبدیل به فضیلت میکند؟ چگونه معرفتبه چیستی فضایل، با دارا بودن فضایل ربط دارد؟ آیا فضایل مختلف، جنبههای [گوناگون] یک فضیلت واحد هستند یا ربط و پیوند آنها به گونهای دیگر است؟ و چگونه به فضایل عمل کنیم تا خیر یا خیرهای مخصوص انسان را به دست آوریم؟ افلاطون (حدود 347-430ق.م) و ارسطو (حدود384-322ق.م) با بسط پژوهشهای سقراط، ابعاد ضروری روانشناختی، سیاسی و متافیزیکی هر نظریه جامعی را در باب فضایل مشخص نمودند. بدینسان افلاطون در جمهوری، در جستجوی پاسخ این سؤالات سقراط، اعتدال (3) را مزیتخاص بخش شهوانی روح، شجاعت و حکمت را مزیتهای بخش روحانی و عقلانی [آن]، و عدالت را مزیتی دانست مربوط به انتظام درست این اجزاء در روحی که عقل در آن حاکم است. هر فضیلت نیز مزیت دسته شایستهای از شهروندانی است که در یک دولتشهر نظاممند نقش خود را ایفا میکنند. معرفتبه این که هر یک از فضایل چیستند، و نیز این که چگونه هریک، نمونهای از یک فضیلت مثالی را نشان میدهند یعنی آن معرفتی که موجب کسب فضایل به وسیله کسانی که عقل بر آنان حاکم است میشود معرفتی است از مثل ازلی، در پرتو نوری که به وسیله مثال خیر (4) فراهم آمده است; آن خیر اعلایی که هر حیات بشریای که با فضایل شکل یافته باشد در یک روند عقلانی به سوی آن در حرکت است. | ||
مراجع | ||
10. Cicero. 11. مارکوس تولیوس سیسرون، فیلسوف، سخنور و سیاستمدار رومی که یکی از شخصیتهای اصلی در سالهای آخر جمهوری روم بود و در سال51 قبل از میلاد به قتل رسید. 12. Posidonius. 13. manliness. 14. De officiis. 15. beneficentia. 16. of divine law. 17. positive law. 18. passions. 19. appetites. 20. grace- given. 21. friendship. 22. atypical. 23. Peter Abelard فیلسوف و متکلم فرانسوی که به دلیل کاربرد اصول منطق یونان قدیم در آراء کلیسای کاتولیک قرون وسطی متهم به بدعت گردید. 24. Jean Buridan فیلسوف مدرسی فرانسوی که قائل به جبر، و معاصر و همدرس ویلیام اکام بود. 25. Nicolo Machiavelli مورخ سیاستمدار و فیلسوف سیاسی ایتالیایی که مکتوبات غیر اخلاقی، ولی مؤثر او در باب حکومت، نام او را معادل حیلهگری و ریاکاری قرار داد. 26. Bernard Mandeville طبیب فیلسوف و طنزپرداز آلمانی تبار. او در اثر اصلی خود به نام «افسانه زنبورها» نظریه سودانگاری شخصی را تثبیت کرد. 27. natural Virtues. 28. Francis Hutcheson فیلسوف ایرلندی که آثار متعددی در اخلاق و زیباییشناسی نگاشته است. او مخالف اصل نفع شخصی بود و اصلی با عنوان «نیکی آرام» تاسیس نمود; نزد او فعل خوب آن است که برای جامعه سودمند باشد. 29. artifice. 30. sentiment. 31. self- mastery . 32. eudaimonia. 33. unselfishness. 34. self- knowledge. 35. Jacques Maritain فیلسوف فرانسوی که به دلیل تفاسیرش بر آثار توماس آکویناس مورد توجه قرار گرفت. 36. Yves Simon. 37. Philippa Foot. 38. G.H. von Wright. 39. Myles Burnyeat. 40. James D.Wallace. 41. convention - informed. 42. rule-following. 42. Annette Baier. 43. Kurt Baier. 44. Harold Alderman. 45. Hauerwas Stanley. 46. Gilbert Meilaender. 47. A.S. Cua. 48. David Wong. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 551 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 454 |