تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,151 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,077 |
خاخولی | ||
سنجاقک | ||
مقاله 10، دوره 13، آبان 95 - شماره پیاپی 140، بهمن 1395، صفحه 20-21 | ||
نوع مقاله: سرگرمی | ||
تاریخ دریافت: 09 بهمن 1395، تاریخ پذیرش: 09 بهمن 1395 | ||
اصل مقاله | ||
خاخولی طاهره خردور یک خانه بود که اسمش خاخولی بود. یک روز خاخولی هی سرفه کرد. هی سرفه کرد. اوهو! اوهو! اوهو! اوهو... اوهو... اوهو... درخت توی حیاط گفت: «خاخولیجان! چی شده؟» خاخولی اوهو اوهو کرد و گفت: «نمیدانم. گلویم میخارد.» درخت گفت: «خاخولیجان! حتماً خاک رفته توی گلویت.» خاخولی دوباره و سهباره سرفه و سرفه کرد. درخت گفت: «یک کم خودت را تکان بده. خاکت بریزد پایین، خوب میشوی.» خاخولی خودش را تکان داد. پنجرههایش را تکان داد. درش را باز و بسته کرد؛ امّا باز هم اوهو اوهو سرفه کرد. درخت به کلاغش گفت: «کلاغجان! پر بکش روی پشتبام. شاید دودکشِ خاخولی گرفته باشد که اینقدر سرفه میکند!» کلاغ پر کشید روی سر پشتبام. دید پارو سرِ دودکش نشسته است. کلاغ قارقاری کرد و گفت: «آهای پارو! مگر نمیبینی خاخولی سرفه میکند، حالش بد است؟ پس تو بودی که رفته روی سر دودکش نشستی. زود از سرِ دودکش برو کنار!» پارو که خیلی سردش شده بود، سرِ دودکش لم داده بود. او با شنیدن حرفهای قارقاری، فوری از سرِ دودکش آمد پایین. خاخولی دیگر سرفه نکرد. دودههای بخاری گولّه گولّه آمدند بیرون. خاخولی حالش خوب شد. کلاغ قارقاری هم رفت روی درخت و قارقار آواز خواند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 258 |