تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,355 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,303 |
ماهی کوچولو و قلاب ماهی گیری (ص 6و7) | ||
سنجاقک | ||
مقاله 3، دوره 13، آذر 95 - شماره پیاپی 141، بهمن 1395، صفحه 6-7 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
تاریخ دریافت: 16 بهمن 1395، تاریخ پذیرش: 16 بهمن 1395 | ||
اصل مقاله | ||
ماهیکوچولو و قلّاب ماهیگیری ناصر نادری جشن تولّد ماهیکوچولو بود. ماهیکوچولو همهی ماهیها را دعوت کرد. ماهیکوچولو سر راهش یک قلّاب ماهیگیری دید. ترسید، به قلّاب گفت: «منو نخور! امروز روز تولّدمه.» قلّاب ماهیگیری گفت: «من دلم نمیخواهد ماهی بگیرم. بیام جشن تولّدت؟» ماهیکوچولو گفت: «نه! اگه تو بیایی، همه میترسند.» قلّاب ماهیگیری گفت: «ولی من دوست ندارم ماهی بگیرم.» ماهیکوچولو گفت: «چرا؟» قلّاب ماهیگیری گفت: «آخر دلم نازکه! میفهمی؟» ماهیکوچولو گفت: «باشه بیا، ولی اگر ماهیها ترسیدند چی؟» قلاّب ماهیگیری گفت: «من اصلاً نوک تیزم را میاندازم دور.» بعد نوک تیزش را برداشت و انداخت دور. شد قلّاب ماهیگیری بدونِ نوک. ماهیکوچولو گفت: «حالا شد! پس تو هم امشب بیا جشن تولّدم.» قلّاب ماهیگیری هر چی غذای ماهی داشت، جمع کرد و رفت جشن تولّد. ماهیها تا او را دیدند، از ترس خشکشان زد. ماهیکوچولو گفت: «این قلّاب، دوست منه. قول داده ماهی نگیرد.» ماهیها دوباره دست زدند و خندیدند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 246 |