تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,323 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,022,194 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,721,666 |
چرخ چرخ تا سیستان... (ص 24 و 25) | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 15، دوره 27، مهر 95 - شماره پیاپی 319، بهمن 1395، صفحه 24-25 | ||
نوع مقاله: گردشگری | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.22530 | ||
تاریخ دریافت: 17 اسفند 1395، تاریخ پذیرش: 17 اسفند 1395 | ||
اصل مقاله | ||
سفرنامهی سیستان و بلوچستان چرخ اول: بهلگرد و بیجار عدالت عابدینی خیلی وقت بود که دوست داشتم به استانهای خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان بروم، تا اینکه بالأخره این فرصت امسال دست داد و با دوچرخه این سفر را انجام دادم. استانهایی که برخلاف تصورم، یکی از هفت روستای شگفتانگیز جهان، یکی از قدیمیترین تمدنهای ایرانزمین، زابل سرسبز، عشایری خونگرم، مردمانی مهربان و مهماندوست و خیلی چیزهای جالب دیگری را داشتند که در این سفرنامه به آنها اشاره خواهم کرد. نزدیک ظهر و در شهر «بیرجند» استان خراسان جنوبی هستم. خورجینها و کیف جلوی دوچرخه را سر جایشان میگذارم. دوچرخه را وارسی میکنم. کلاه بر سر و دستکشها به دست، شروع به حرکت میکنم. شهر خلوت است. پرسانپرسان خود را به جنوب شهر میرسانم. هوا کاملاً بهاری و معتدل است. تکههای سفید و زیبای ابر در آسمان رخنمایی میکنند. نسیم ملایمی میوزد. چند کیلومتر دور از شهر، تابلویی در منتهیالیه سمت راست جاده توجهم را جلب میکند: «روستای بهلگرد؛ Bahlgard». به سمت روستا میروم. وارد روستا میشوم. گویی هیچ کسی در روستا نیست. به دنبال کسی هستم تا در خصوص روستا راهنماییام کند. خبری نیست! خانم میانسالی را میبینم. تا مرا میبیند به خانهیشان دعوت میکند. تشکر میکنم. خانهی آقای محمدی، یکی از اعضای شورا را نشانم میدهد. از قضا همان لحظه آقای محمدی از راه میرسد. ابتدا خودم را معرفی میکنم. ایشان با اشتیاق تمام در مورد روستایشان میگوید. بعد از اینکه صحبتها تمام میشود، سوار بر ماشین میشویم و به بازدید از قسمتهای مختلف این روستا میپردازیم. روستای بهلگرد روستای «بهلگرد» در حدود پانزدهکیلومتری شهر بیرجند واقع شده و دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. برخی دیدنیهای این روستا عبارتاند از: «سرو کهن»، «باغ و عمارت بهلگرد»، «مسجد جامع» و... آقای محمدی با غرور خاصی از روستایشان میگوید که زمانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. این حس وطندوستیاش ستودنی است. روستا به دلیل موقعیت جغرافیایی و ارتفاعی که دارد، دارای درختان متنوع میوه، از جمله «انار»، «توت»، «گردو»، «بادام»، «زردآلو»، «هلو»، «گلابی»، «سیب» و... است. غذاهای محلی آنکه بیشتر اشکنه دارند، عبارتاند از: «اشکنه نبات»، «اشکنه شیرین»، «اشکنه جوز(گردو)» و «اشکنه گوجه». البته در چند روستای بعدی هم این نوع غذاها را میبینم که طبیعتاً به خاطر نزدیکی جغرافیایی این روستاهاست. ضمن اینکه غذاهایی همچون «قوروت محلی» و «شیربرنج» هم دارد. مردم این روستا رسم جالبی در ایام شب یلدا داشتند که شلغم برای آن شب میپختند، هنداونهها را از میان انبار کاه درمیآورند و همراه با انار در کنار خانواده از این میوهها استفاده میکردند. بزرگترها هم حکایتها و شعرها از گذشتهای دور میگفتند. بازدیدم که تمام میشود، سوار بر دوچرخه راهم را ادامه میدهم. در ادامهی مسیر، روستای بیجار را میبینم. به داخل روستا که میرسم، مرد نسبتاً مسنی را مشغول نصب تابلویی میبینم. از خانمی که آنجا ایستاده، سراغ دهیار را میگیرم. با لبخند میگوید خودم دهیار هستم. تعجب میکنم. برای اولین بار است که در طول سفرهایم خانم دهیاری را میبینم. خانم خسروی میگوید در این استان بهجز من، خانمهای دهیار دیگری هم هستند. تازه میفهمم آن مردی هم که مشغول نصب تابلو بودند، پدرشان هستند. به عنوان یک خانم، کارهای جالبی در این روستا انجام داده است که یکی همین نصب تابلوی راهنما، سنگفرش مناسب، اجرای بخشی از طرح هادی و... است. آنها با اینکه در شهر بیرجند هستند، ولی از روی علاقهای که دارند، به خانهیشان در این روستا میآیند و به امورات آن رسیدگی میکنند.
روستای بیجار این روستا در سیکیلومتری شهر بیرجند واقع شده و دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. محصولات کشاورزی آن عبارتاند از: عناب، زرشک، گردو، توت، سنجد، بنه کوهی و زعفران. البته عناب، زرشک و زعفران از سوغاتیهای این روستا هم به حساب میآید. در گذشته که پزشکی نبوده، مردم از داروهای گیاهی همچون: مستار، نحلسه، گل بومادران، گل زوفا، ترخ، آویشن، کاکوتی، زیره، شاهتره و گل بنفشه استفاده میکردند، که هر کدام خواص جداگانهای داشتند. برخی از غذاهای محلی آن عبارتاند از: آبگوشت، بنه سیرماس، اشکنه نخود، اشکنه بادیان و سیرآب. روستا دارای جاذبههایی همچون لاق سیاه، قلعهی مخروبه و کوه قلاع است که گویا بر بالای این کوه، قبرهایی وجود دارد که دقیقاً مشخص نیست متعلق به چه دورهای هستند؛ البته گفته میشود که احتمالاً مربوط به دورهی گبریان یا همان زرتشتیان بوده است. روستا مسیری را به سمت منطقهی کوهستانی دارد که اگر این مسیر را ادامه دهیم، به باغات روستا و منطقهی ییلاقی آن میرسیم که در تابستانها مسافران زیادی به این منطقه میآیند. از آنجایی که خانم خسروی و پدر قصد بازگشت به شهر بیرجند را دارند، من مسیرم را ادامه میدهم تا به شهر «مود» که شهر کوچکی است، میرسم. در آنجا از طریق آتشنشان، با شهرداری ارتباط برقرار میکنم. شهردار با اینکه نه مرا دیده و نه میشناسد، شامی را برایم مهیا میکند و مکان مناسبی را برای خوابم تدارک میبیند. شب با خیال راحت میخوابم تا ببینم فردا چه پیش میآید.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 327 |