تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,164 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,091 |
این یک نفر؛ علامه طبرسی و نذری جاودان | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 11، دوره 27، آذر 95 - شماره پیاپی 321، بهمن 1395، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.22689 | ||
تاریخ دریافت: 15 فروردین 1396، تاریخ پذیرش: 15 فروردین 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سیدهاعظم سادات لرزش دست دزد، بدن نیمهجانش را در قبر لرزاند. دزد سراسیمه و آشفته چند قدمی به عقب رفت؛ اما دستهای ناتوان شیخ با تمام توان دستهای او را گرفته بود. دوباره و دوباره دستش را تکان داد، ولی فایدهای نداشت. صدای تپش قلبش بیشتر شد. بیشتر و بیشتر. آنقدر که احساس کرد میخواهد بمیرد و جای صاحب کفنی بخوابد که برای دزدیدن کفنش آمده بود. صدای آرامی در گوشش پیچید: «نترس، من روح نیستم. سکته کرده بودم و همه فکر کرده بودند که مردهام و مرا به اینجا آوردند و به خاک سپردند. حالا که خدا تو را فرستاده کمکم کن و مرا نجات بده.» دزد که تازه فهمیده بود چه اتفاقی افتاده کمی آرام گرفت. سنگهای لحد پایین قبر را برداشت و فوری شیخ را بیرون کشید. بند کفن را پاره کرد و بعد پارچههای سفید را از دور بدنش باز کرد.
شیخ آرام پرسید: «مرا میشناسی؟» دزد سرش را پایین آورد. خم شد و با لحنی آرام پرسید: «شما نمیتوانید راه بروید. کجا ببرمتان؟» شیخ که توان حرف زدن نداشت، آرام بر دوش دزد نشست و گفت: «برو محلهی مسجد جامع. من همسایهی محمد بن یحیی هستم.» دزد نیمخیز شد و به راه افتاد. شیخ چشمانش را بست و به خدایی فکر کرد که خیلی مهربان بود. حالا باید نذرش را ادا میکرد و تفسیر قرآنی را مینوشت که نجاتش داده بود. ***** معجزه فقط در کتابها یا در دست پیامبران خدا نیست. گاهی وقتها در زندگی بعضی آدمها حتی آدمهای اطراف ما اتفاق میافتد. یکی از همین اتفاقهای جالب را در زندگی عالم بزرگ شیخ طبرسی خواندیم. نجات از قبری که به دست کفن دزدی باز میشود؛ البته دزدی که بعد از شناختن شیخ از کار زشت خود پشیمان شد و از گناهانش توبه کرد. شیخ طبرسی یکی از بزرگترین عالمان دین است. نام اصلی او «فضل بن حسن» است. او در سال 468 به دنیا آمد. خانوادهی شیخ طبرسی در تاریخ شناخته شدهاند. هم پدر او از بزرگان دین است و هم فرزندان ایشان خیلی باسواد و عالم بودند. سالهای کودکی و دوران تحصیلی شیخ طبرسی از سنّ خیلی کم و در کنار حرم امام هشتمm یعنی در شهر مقدس مشهد سپری شد. او در کلاسهای علمی زیادی مثل ادبیات عرب، قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و کلام شرکت کرد و آنقدر زحمت کشید که از بزرگان و صاحبنظران در آن علوم شد. او حتی در علم حساب، جبر و مقابله که در آن زمان خیلی جاافتاده نبود تحصیل کرد و در آن رشتهها هم عالم و صاحبنظر شد. شیخ طبرسی بعد از 54 سال زندگی بابرکت در مشهد به دعوت بزرگان و عالمان سبزوار پاسخ گفت و به آن شهر مهاجرت کرد. او در آنجا مسئولیت «مدرسهی دروازهی عراق» را پذیرفت و با تلاش زیادی که کرد آن مدرسه را به یکی از بهترین حوزههای علمیه تبدیل کرد، آنقدر که شاگردان زیادی از مناطق دور ایران به آنجا میآمدند و در آن مدرسه و زیر نظر شیخ طبرسی درس میخواندند. در میان شاگردان ایشان چهرههای بزرگی به چشم میخورد. آثار جالب و خواندنی شیخ طبرسی هر کدام مثل گنجی برای عالمان شیعه اهمیت دارند؛ اما معروفترین کتاب او «مجمع البیان» است؛ همان کتاب تفسیر قرآن مجید که شیخ در گودی قبر نذر کرد که بنویسد و تا حالا هم با وجود گذشت اینهمه سال از بهترین تفاسیر قرآن است. امینالاسلام شیخ طبرسی بعد از 79 (یا هشتاد) سال زندگی پر از خیر و برکت در شب عید قربان سال 548 ق. در شهر سبزوار به دیدار خداوند رفت و تعدادی از تاریخنویسان اسلامی شیخ طبرسی را «شهید» دانستهاند. بعضی گفتهاند او با سم به شهادت رسید. بعضی هم با توجه به همزمان بودن وفات شیخ با فتنهی طائفهی غُز، به شهادت ایشان به دست این گروه شورشی اشاره کردهاند. پیکر پاک شیخ طبرسی از سبزوار به مشهد مقدس منتقل شد و در قبرستانی نزدیک حرم امام رضاm به خاک سپرده شد. منابع: ریاض العلماء، ج4، ص340؛ روضات الجنات، ج5، ص357. مکتب اسلام، ش10، سال اول، ص67. تاریخ بیهقی، ص242؛ ریاض العلماء، ج4، ص345. تاریخ آستان قدس رضوی، عزیزالله عطاردی، ج1، ص260. روزنامهی جمهوری اسلامی، ش3660، ص4.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 215 |