تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,477 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
گفت و گو با حجة الاسلام والمسلمین غروى نائینى | ||
حوزه | ||
مقاله 2، دوره 13، شماره 77 - 76، مهر 1375، صفحه 13-25 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 15 دی 1394، تاریخ پذیرش: 15 دی 1394 | ||
چکیده | ||
آنچه در پیش روى دارید گفت و گویى است روشن گر با حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدى غروى نائینى فرزند برومند مرحوم آیت اللّه میرزا محمد حسین نائینى. وى در این گفت و گو به بیان انگیزه خود از گردآورى سخنرانیها و نوشته هاى عالمان و فرهیختگان در روشن گرى مواضع فکرى و سیاسى آیت اللّه نائینى و قدردانى از تلاشهاى علمى وى و ترجمه آنها مى پردازد و ویژگیهاى اخلاقى آن بزرگ مرد را بر مى شمارد و به شایعه ها و شبهه هایى که شایعه پراکنانِ وابسته به بیگانه و شبهه افکنان بیماردل درباره موضع سیاسیِ آن مرجع بیدار شیعیان نوشته و نشر داده اند پاسخِ روشن مى دهد. ایشان افزون بر این همان گونه که در گفت و گو اشاره مى کند از مجموعه ارزشمندى که از گفته ها نوشته ها و سروده هاى عالمان دانشوران و شاعران بزرگ اسلام در اختیار دارد گزیده اى را ترجمه کرده و براى چاپ در ویژه نامه آیت اللّه نائینى فروتنانه در اختیار مجلّه حوزه قرار داد که از ایشان کمال تشکر را داریم و از خداوند بزرگ سلامتى و عزت و سربلندى ایشان و خاندان بزرگ نائینى را خواهانیم. | ||
اصل مقاله | ||
حوزه:آیا حضرت عالى تاکنون کارى درباره معرفى شخصیت مرحوم نائینى انجام داده اید.* متأسفانه کارى درخور انجام نداده ام. مجموعه اى از سخنرانیها و اشعارى که پس از رحلت مرحوم نائینى علما و شخصیتهاى ادبى و شاعران بنام ارائه داده و سروده بودند از همان زمان در اختیار داشتم تا این که حضرت آیت اللّه خامنه اى رهبر معظم انقلاب اسلامى ادام اللّه ظله العالى على رؤس المسلمین امر فرمودند این مجموعه راچاپ و نشر بدهم بنده امتثال امر کردم و یازده گفتار از مجموعه گفتارها را برگزیدم و ترجمه کردم و در پى فرصتى مى گشتم که به چاپ برسانم تا این که شنیدم مجله حوزه بر آن است ویژه نامه اى براى علاّمه نائینى نشر دهد من هم این مجموعه را در اختیار دست اندرکاران مجلّه حوزه گذاشتم تا به هر شکلى که مصلحت مى دانند نشر دهند.
حوزه: حضرت عالى چه مدتى در محضر مرحوم والد علامه نائینى بوده اید.* بنده شانزده ساله بودم که پدرم علامه نائینى به دیار حق شتافت. بنده افزون بر درس و بحث همراه مرحوم اخوى کارهاى مرحوم ابوى را بر عهده داشتیم. چون مرحوم اخوى مریض بود و نمى توانست در نجف بماند و ناگزیر به لبنان رفت و مدتى در آن جا ماند و بعد به ایران آمد این جانب بیش تر کارها را بر عهده داشتم و در دادن شهریه ثبت و ضبط وجوه شرعى و… کمک مرحوم والد بودم.
حوزه: لطفاً از ویژگیهاى مرحوم علامه نائینى آنچه را به یاد دارید بیان کنید.* ایشان ویژگیهاى اخلاقى و معنوى بسیار داشت که به عقیده من مى تواند اکنون براى حوزه هاى علمیه و فضلا الگوى مناسب باشد از جمله: 1 . بى علاقگى به دنیا: مرحوم میرزاى نائینى در نجف اشرف خانه ملکى نداشت. با این که تمکن آن را داشت و مى توانست بخشى از املاک خود را در نائین بفروشد و خانه ملکى براى سکونت خود و خانواده تهیه کند ولى این کار را نکرد و در این مدت در منزل اجاره اى به سر برد. 2 . دقت در دریافت و مصرف وجوه شرعى: مرحوم میرزاى نائینى در امور مردم از عبادات و حج و نماز و روزه و کفارات و سایر حقوق مخصوصه کمال دقت را در ثبت و ضبط داشت. داراى دو دفتر مخصوص بود که در آنها نماز و روزه و حج خواه میقاتى و خواه بلدى ثبت مى شد. دفتر عبادات از نماز و روزه و حج مستقل بود. دفتر دیگرى داشت مخصوص کفارات و زکوات و کفاره روزه و کفاره شصت مسکین و کفاره قضا. مثلاً نماز ده سال به نام زید ثبت شده بود. اشخاصى که استیجار مى کرد از اشخاص مطمئن و موثق و صحیح العمل والقرائه بودند. اینان به شهادت شاهدانى که بر عادل بودن و موثق بودن آنان گواهى مى دادند برگزیده مى شدند. به هر یک از آنان یک سال نماز و با یک ماه روزه بیش تر نمى دادند. براى هر یک از مستأجران نماز زمانى ویژه تعیین مى کردند که در آن زمان باید نماز را بگزارد. بدین گونه: اولى از یک تا سه بامداد دومى از ساعت سه تا شش بامداد سومى از ساعت شش تا نُه بامداد چهارمى از ساعت نُه بامداد تا دوازده ظهر پنجمى از ساعت دوازده تا سه بعدازظهر ششمى از ساعت سه تا شش بعدازظهر هفتمى از ساعت شش تا نهُ شب و هشتمى از ساعت نُه تا دوازده شب باید نمازها را بگزارند. زیرا مبناى ایشان این بود که دو مستأجر در یک وقت نباید نماز بگزارند و نماز استیجارى باید به ترتیب گزارده شود. تمامى اینها در دفتر ثبت و ضبط مى گردید. روزه را هم به افراد بیش از یک ماه نمى داد. پس از انجام یک ماه ماه دیگر مى داد. حج بلدى را از شهر متوفى استیجار مى کرد. باید شخصى که به نیابت از متوفى مى خواهد حج بگزارد برود به شهر متوفى و از آن جا قصد نیابت کند و به مکه معظمه مشرف شود. امّا حج میقاتى: وجوه آنها و شمار اشخاص و اسامى آنان را نزد وکیل شان در مدینه منوره سید عمران حبوبى ارسال مى کرد و ایشان از مدینه نایب مى گرفت تا اعمال حج را انجام دهند. در ضمن ایشان سه گونه شهریه داشت. به مجتهدان هر ماهه به گروهى دو یا سه ماه یک بار و به گروهى اگر ابراز نیاز مى کردند مى داد. سهم امام اگر در غیر این سه مورد مى خواست مصرف شود باید شخص گیرنده و مصرف کننده کارى براى اسلام انجام دهد که مورد رضامندى امام زمان(عج) باشد; از این روى به خدمتگزاران از این پول نمى داد و حتى به ما که فرزندان ایشان بودیم و تحصیل هم مى کردیم اگر مى گفتیم: وجهى به ما بدهید مى فرمود: باید کارى انجام بدهید که مورد رضاى امام زمان(عج) باشد تا از سهم امام چیزى به شما بدهم مثلاً تحقیقى بکنید حاشیه بر رساله اى بزنید رساله اى تصحیح کنید و… بنابراین به کسانى از سهم امام شهریه مى داد که یا اهل درس و بحث باشند یا به کارى تحقیقى و علمى هر چند حاشیه اى مشغول باشند. 3 . احترام به ماه رمضان: آن مرحوم به ماه مبارک رمضان احترام ویژه اى مى گذاشت. تلاش مى ورزید در این ماه به نیازمندان رسیدگى بیش تر بشود; از این روى هر سال در ماه مبارک رمضان بین فضلا طلاب و نیازمندان برنج تقسیم مى کرد و این کار بازتاب بسیار عالى داشت. 4 . احترام به قرآن: آن بزرگوار وقتى براى ملاقات علما روحانیان و مردم به بیرونى تشریف مى برد و در ضمن کسى از ایشان تقاضاى استخاره مى کرد قرآن شریف را مى آوردیم ایشان به احترام قرآن به پا مى خاست و همه افراد جلسه نیز بر مى خاستند و ایستاده مى ماندند تا استخاره تمام مى شد و قرآن شریف را از بیرونى مى بردیم. این حرکت بسیار با شکوه و عظمت بود. انسان ناچیزى و کوچکى همگى را در برابر قرآن و عظمت قرآن مى دید. ایشان همین حرکت را در خلوت هم انجام مى داد و در برابر عظمت قرآن به خضوع مى ایستاد. 5 . توجه به رسالت عالمان: ایشان وقتى که حدیث شریف: (مداد العلماء افضل من دماء الشهداء) را قراءت مى کرد بر سر مى زد و مى فرمود: خاک بر سر ما علما! 6 . شب زنده دارى: همیشه دو ساعت به فجر مانده بیدار مى شد و به عبادت و تهجّد مى پرداخت و تا اذان صبح و طلوع فجر به عبادت مشغول بود. 7 . برگماردن مراقبان تیز نگر براى رفتار خود: مرحوم والد با دو نفر از آقایان خلوت مى کرد: * آقا سید عبدالغفار مازندرانى امام مسجد بزرگ هندى نجف. * آقا سید جمال الدین گلپایگانى. به این دو گفته بود: (شما نزد خدا مسؤول هستید اگر از من خطایى سر بزند یا گرفتار هواى نفس شوم و متوجه نباشم به من تذکر ندهید و مرا از هوا و لغزش متوجه نسازید و چشم پوشى کنید.) 8 . اهمیت به تبادل نظرهاى علمى: حضرات آیات و حجج اسلام: آقا سید جمال الدین گلپایگانى آقا سید محمود شاهرودى آقا شیخ موسى خوانسارى آقا سید على مدد قائنى آقا شیخ على کاظمى خراسانى آقا شیخ حسین حلى و… در شبانه روز دو مرتبه به محضر مرحوم نائینى مى رسیدند و در مسائل علمى با این آقایان تبادل نظر علمى مى شد. 9 . اهمیت به علم و گفت وگوهاى علمى: در نشستهایى که مرحوم والد با اصحاب و شاگردان خود داشت به یاد ندارم مجلسى تشکیل شود و فرعى و مسأله اى عنوان نشود و آن مرحوم نظر خود را بیان نفرماید. 10 . احترام به استاد: ایشان بسیار مقید بود که احترام ویژه به استادان خود بگذارد و همیشه احترام به آنان را جزو برنامه کار خود قرار مى داد. حتى به فرزندان استادان خود احترام مى گذاشت. گاه پیش مى آمد در مجلسى شرکت مى جست و فرزند مرحوم میرزاى شیرازى بزرگ آقا میرزا على آقا هم حضور داشت در هنگام خروج یا ورود ایشان را بر خود مقدم مى داشت به احترام پدر بزرگوارشان. امّا مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانى هیچ گاه بر مرحوم والد پیشى نمى گرفت و همیشه مرحوم والد را بر خود پیش مى داشت امّا بر مرحوم آقا میرزا على آقا فرزند میرزاى بزرگ پیشى مى گرفت مگر آن جا که مرحوم والد حضور داشت که به احترام ایشان آقا میرزا على آقا را بر خود مقدم مى داشت و پس از آقا میرزا على آقا و مرحوم والد وارد مجلس یا از آن خارج مى شد. این است مبناى (من علّمنى حرفاً فقد صیّرنى عبدا.) 11 . اهمیّت به زیارت ائمه(ع): ایشان همه ساله روزهاى زیارتهاى مخصوصه حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام به کربلاى معلّى مشرف مى شد: در ماه ذیحجه براى زیارت عرفه محرم براى زیارت عاشورا صفر براى زیارت اربعین و اوّل رجب و نیمه شعبان. در این پنج سفر پنج روز تا یک هفته در کربلاى معلى اقامت مى گزید. 12 . نخبه پرورى: مرحوم نائینى نسبت به تربیت شاگرد خیلى اهتمام مى ورزید و علاقه مند بود شاگردان خود را از هر جهت علم و تقوا افراد ممتاز و نخبه بار آورد. از این روى بسیارى از شاگردان ایشان از مراجع تقلید شدند.
حوزه: مى گویند: علامه نائینى پس از انحراف مشروطیت از مسیر خود از سیاست کناره گیرى کرد و انزوا گزید آیا به نظر حضرت عالى این سخن درست است.* کناره گیرى از مشروطیت با کناره گیرى از سیاست فرق مى کند. بله مرحوم نائینى پس از انحراف مشروطیت و به شهادت رسیدن شیخ فضل اللّه نورى از هوادارى و پشتیبانى مشروطیت دست برداشت ولى این که از سیاست دست بردارد خیر این چنین نبوده گواه بر این موضع گیریهاى ایشان در برابر کارهاى ناشایست و خلاف اسلام رضاخان است از جمله: در قضیه کشف حجاب برداشتن عمامه از سر روحانیان و کوتاه کردن لباس آنان جلوگیرى از بر پایى مجلس روضه و وعظ و اجتماع درمساجد و بستن دَرِ مساجد رواج منکرات سرکوبى خونین مردمان مسلمان که در مسجد گوهرشاد علیه کشف حجاب گرد آمده بودند تبعید حاج آقا حسین قمى دستگیرى آیت اللّه زاده خراسانى و آوردن ایشان بدون لباس و عمامه به تهران و… علامه نائینى و آقا سید ابوالحسن اصفهانى تلگرافهاى فراوانى به رضاخان مخابره کردند و علیه این نابسامانیها و کارهاى خلاف به وى هشدار دادند امّا رضاخان به هیچ یک از این تلگرافها پاسخ نداد و راه خود را مى رفت و گوش به فرمان ارباب خودش بود. اوضاع نابسامان و ناگوار ایران سبب شد در سفرى که حاج آقا حسین بروجردى به زیارت عتبات مقدسه مشرف شده بود آقایان: نائینى اصفهانى و بروجردى جلسه اى در منزل ما تشکیل بدهند و در چگونگى برخورد با این مصیبت بزرگ به مشورت بپردازند و در پایان از جمله تصمیمهایى که گرفته مى شود این که مرحوم بروجردى به ایران برود و با رضاخان ملاقات و پیام شفاهى آقایان مراجع را به وى ابلاغ کند. مرحوم بروجردى این مأموریت را انجام مى دهد و پیام شفاهى آقایان را به رضاخان ابلاغ مى کند; امّا رضاخان هیچ توجهى به پیام نمى کند و روز به روز بر ستم به مردم و انجام کارهاى خلاف مى افزاید و بى پروا همه ارزشهاى انسانى و اسلامى را زیر پا مى گذارد تا این که جنگ شروع مى شود و روس و انگلیس وارد ایران مى شوند انگلیسیها از جنوب و روسها از شمال ایران را به زیر سلطه خود در مى آورند و رضاخان بدبخت با خفت و خوارى به جزیره موریس تبعید مى شود و پس از چندى در همان جزیره پس از عذاب دنیا به عذاب آخرت و جهنّم گرفتار مى آید.
حوزه: پس این که درپاره اى از نوشته ها آمده: مرحوم میرزاى نائینى گاه با ارسال تلگراف و یا هدیه از رضاخانجانبدارى مى کرده است چگونه توجیه مى کنید. * اینها صددرصد دروغ است. اصلاً چنین چیزى نبوده است. متأسفانه در این اواخر آقاى عبدالهادى حائرى این مطالب واهى و دروغ را به مرحوم نائینى نسبت داده آن هم از زبان فرزند ایشان مرحوم آقا میرزا على نائینى که از اساس دروغ است; از این روى برخى از منسوبین به وزارت ارشاد شکایت کردند و وزارت ارشاد هم از چاپ و نشر دوباره کتاب وى جلوگرفت. بله اخوى آقا میرزا على نائینى در یکى از سفرهایى که به ایران مى آید در تهران به مرحوم سید محمد بهبهانى وارد مى شود چنانکه خود ایشان براى من نقل کرد: آقاى بهبهانى با اصرار از اخوى مى خواهد که با رضاخان دیدارى داشته باشد. اخوى به دیدن رضاخان مى رود و در این دیدار تربت کربلا به او هدیه مى کند و او هم ساعتى به مرحوم اخوى هدیه مى دهد. این دیدار به هیچ روى از سوى مرحوم والد نبوده بلکه اخوى از پیش خود آن هم با اصرار بهبهانى چنین کارى را انجام مى دهد و ما از این دیدار هیچ اطلاعى نداشتیم تا این که خود ایشان براى ما نقل کرد.
حوزه: نوشته اند علامه نائینى وقتى از سیاست کناره گرفت مبلغ هنگفتى خرج کرد تا تنبیه الامه را جمع آورى و نابود کند.* این هم از داستانهاى شگفت تاریخ معاصر است. دستانى در کار بوده که چهره ایشان را مخدوش کنند و گرنه این همه دروغ و شایعه چرا؟ البته این داستان را پس از رحلت ایشان در ایران شنیدم: میرزاى نائینى براى هر کتاب تنبیه الامه یک لیره مى داده و آنها را جمع آورى مى کرده است! اصلاً چنین چیزى درست نیست; زیرا دست کم باید من که هزینه هاى ایشان را ثبت مى کردم از این موضوع با خبر مى شدم.
وانگهى مرحوم نائینى چنین بودجه اى نداشت. ایشان گاه به خاطر همان شهریه اى که مى داد ماهى 600 یا 800 دینار مدیون مى شد. از همه مهم تر مگر در تنبیه الامه غیر از آیات قرآن سخنان پیامبر(ص) و حضرت على و ائمه(ع) چیزى آمده که ایشان از آن منصرف شود و به جمع آورى آن بپردازد. شما در همین سخنرانیها و نوشته هاى شخصیتهاى دینى و علمى و شاگردان ایشان که در رثاى آن مرحوم گفته اند و نوشته اند مى بینید که بر تنبیه الامه به عنوان یک اثر مهم مرحوم نائینى انگشت مى گذارند و درباره آن سخن مى گویند و بر دیدگاههاى ایشان در این اثر تکیه مى کنند اگر نائینى این کتاب را جمع آورى کرده بود و دوست نمى داشت که از آن نامى برده شود باید این شخصیتها که به ایشان نزدیک و تا آخرین روزهاى حیات همراه ایشان بودند از قضیه جمع آورى کتاب آگاه مى بودند و نامى از آن نمى بردند و یا به علت جمع آورى اشاره مى کردند و به تحلیل آن مى پرداختند.
حوزه: معروف است که مرحوم میرزاى نائینى در دادن اجازه به افراد دقتهاى ویژه اى داشته است لطفاً در این باره اگر مطلبى به یاد دارید بیان کنید.* اجازه هایى که ایشان به اشخاص مى داد چند گونه بود: 1 . اجازه روایت و نقل حدیث از کتابهاى معتبر امامیه براى اهل منبر و خطیبان. 2 . اجازه امور حسبیه براى اهل فضل و تقوا که با احتیاط کامل این امور را سرپرستى کنند و همچنین سهم امام و دیگر وجوه شرعى را بگیرند و مقدارى از آن را به نیازمندان بدهند و باقى را براى ایشان بفرستند. 3 . اجازه تدریس براى کسانى که شایستگى و فضل آنان به درجه اى بود که از عهده تدریس سطوح فقه و اصول به خوبى مى آمدند. 4 . اجازه تجزى یعنى مرتبه اى از اجتهاد که به این عبارت صادر مى شد: (حتى بلغ مرتبةً من الاجتهاد.) 5 . اجازه اجتهاد که به این عبارت صادر مى شد: (اشتغل فى النجف الاشرف مدةً من عمره حتى بلغ مرتبة الاجتهاد مقرونة بالصلاح والرشاد فله التصدى بما لایجوز الا للفقهاء العظام…) 6 . اجازه اجتهاد مطلق که به این مضمون صادر مى شد: (تحصیلات خود را در نجف اشرف به پایان رسانیده و به درجه اجتهاد نائل گشته و یحرم علیه التقلید) یعنى شایستگى آن را دارد که مسائل را استنباط و استخراج کند و به نظر خود برابر مدارک استخراجى عمل کند.
حوزه: مرحوم میرزاى نائینى گویا دوبار براى معالجه به بغداد مى رود لطفاً درباره این سفرها توضیح دهید:* مرحوم والد بر اثر ضعف مزاج در سال 1346هـ.ق. براى معالجه به دعوت حاج شیخ کاظم ابوالتِمَّن که وکیل ایشان و از علما و تجار و موجهین بغداد بود بدان شهر رفت و در کرّاده شرقیه منزلى از سوى حاج على اکبر کرّادى تقدیم ایشان شد تا تابستان در آن جا سکنى گزیند و در ضمن به پزشکان بغداد مراجعه کند. ایشان سه ماه در آن جا ماندگار شد و پزشکان بغداد خصوصى و دولتى از سوى ملک فیصل براى معالجه ایشان فرستاده مى شدند. پس از درمان به نجف برگشت و به تدریس و اقامه نماز جماعت و کارهاى علمى و عملى خود مشغول گردید سفر دیگرى هم در سال 1352هـ.ق. براى بسترى شدن در بیمارستان بزرگ بغداد به آن شهر داشت. آقا سید باقر بلاط از اهالى کاظمیه و رئیس دفتر دربار ملک غازى که از مریدان مرحوم والد بود منزلى در العوازیه بغداد براى ساکن شدن ایشان تعیین کرد.
مرحوم میرزا از راه کربلاى معلّى با چند نفر از اصحاب و یاران خود از جمله آقاسید جمال گلپایگانى آقا شیخ موسى خوانسارى آقا شیخ محمد على کاظمینى آقا شیخ حسین حلّى و خانواده به بغداد تشریف برد. در خارج بغداد چادر استقبال نصب گردیده بود و در حدود دویست اتومبیل حامل علما و اعیان و تجار و کسبه و نمایندگان مجلسین از شیوخ فرات و دجله و وزیر فرهنگ آقا شیخ على شرقى و وزیر دادگسترى آقا سید محمد صادق صدر و دیگر وزیران از شیعه و سنى و رئیس مجلس اعیان آقا سید محمد صدر و رئیس مجلس شوراى ملّى آقا سید محمد على بحرالعلوم و علماى کاظمین و بغداد و نماینده مرحوم میرزا در بغداد حاج شیخ کاظم ابوالتمن و برادرزاده ایشان حاج جعفر ابوالتمن نماینده مجلس شوراى ملى همگى در چادر انتظار ورود ایشان را داشتند. پس از ورود و مقدارى توقف و رفع خستگى با آقایان چادر را ترک گفته و به سوى بغداد حرکت کردند. اتومبیل مرحوم میرزا پیشاپیش سپس اتومبیل سید محمد صدر و بحرالعلوم و دیگر اتومبیلها در حرکت بودند تا این که به منزل رسیدند و شمارى از آقایان در حضور ایشان بودند و بعد کم کم مرخص شدند.
حوزه: لطفاً درباره نسب و فرزندان مرحوم میرزا براى ما و خوانندگان بگویید.* مرحوم میرزاى نائینى فرزند حاج میرزا عبدالرحیم شیخ الاسلام نائین بود. برادران پدر و مادرى ایشان عبارت بودند از: میرزا محمد عیسى میرزا مصطفى میرزا محمد سعید میرزا جعفر و برادران پدرى ایشان عبارت بودند از: میرزا محمد رضا میرزا عبدالرحیم. ایشان چهار فرزند داشت: سه پسر و یک دختر: 1 . میرزا على آقا متولد 1287هـ.ش. از فضلا و مدرسان حوزه علمیه نجف اشرف و از شاگردان آن فقید سعید بود که در سال 1356هـ.ش. به رحمت ایزدى پیوست و در مقبره مرحوم والد در نجف اشرف به خاک سپرده شد. 2 . مخدره فاضله متولد 1292هـ.ش. زوجه حجةالاسلام والمسلمین آقاى حاج سید محمد عرب زاده (معروف به حاج آقا نجفى) ساکن همدان نویسنده تفسیر انوار درخشان و درخشان پرتوى از اصول کافى. 3 . این جانب مهدى غروى نائینى که در نجف اشرف نزد استادان عالى مقام: حاج شیخ على محمد بروجردى و آقا شیخ حسین حلّى فقه و اصول را به پایان بردم و به تهران آمدم و افزون بر ارشاد تا مدتى امامت جماعت مسجد حضرت زهرا سلام اللّه علیها را در بازارچه سقاباشى به عهده داشتم. 4 . آقاى محمد غروى نائینى که تحصیلات خود را در نجف اشرف در نزد استادان یاد شده به پایان برده و اکنون در تهران ساکن است.
حوزه: مرحوم میرزاى نائینى در چه تاریخى دار فانى را وداع گفت:* در سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج مریضى ایشان شدت یافت و در منزل بسترى شد و در تاریخ بیست و ششم جمادى الاول همان سال دارفانى را وداع گفت و به رحمت واسعه حق جلّ وعلى پیوست.
حوزه: از این که وقت شریف خود را در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاسگزاریم.* من هم از شما متشکرم و امیدوارم خداوند شما را درخدمت به اسلام موفق بدارد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 387 |