مجله حوزه: اکنون 21 سال از عمر مجله حوزه و حضور آن در عرصه مطبوعاتى مى گذرد. حضرت عالى با شناختى که از آن دارید, کارنامه این نشریه حوزوى را چگونه ارزیابى مى کنید. برجسته ترین نکاتى که در این کارنامه و شماره هاى نشر یافته نمود یافته چیست؟ و اصولاً در آینده, به چه بایسته هایى باید پاى بند باشد؟
براى شروع بحث, نخست نقاط قوت و ویژگیهاى مجله (حوزه) را متذکر مى شوم و بعد به سایر موارد بحث, پیرامون عملکرد مجله خواهم پرداخت. یکى از نقاط برجسته اى که در شماره هاى متعدد مجله حوزه به چشم مى خورد, پرداختن به آراء و نظرات شخصیتهاى علمى در مناسبتهاى مختلف است که احیاناً یک, یا دو شماره از مجله به تجزیه و تحلیل آراى یک متفکر بزرگ اسلامى یک شخصیت و یا عالم اسلامى, اختصاص یافته است که کم هم نیستند.
البته تا آن جا که من به خاطر دارم این تجزیه و تحلیلها, بیش تر مربوط به شخصیتهاى معاصر, یا نزدیک به زمان ماست. در حالى که این امر, قابل توسعه به شخصیتهاى گذشته است, مخصوصاً شخصیتهاى علمى که مجدد و مبتکر به شمار مى آیند و راه نویى را در درک و فهم معرفت دینى ارائه داده اند.
این, یک نکته بسیار مثبت به شمار مى آید که خود من, به نوبه خودم, لذت فراوان از آن برده ام. این خیلى عالى است که نشریه اى به یک مناسبت و بهانه اى, زیر عنوانِ بزرگداشت یک شخصیت, یک سلسله آراى پخته, سنجیده و مستدل را مطرح کند که مجله حوزه چنین رویه اى را پیش گرفته و موفق بوده است.
نکته دومى که جالب است, همان مقاله هاى فنى و تخصصى حوزوى است. همیشه این ایده در ذهنِ فارغ التحصیلان حوزه بود که حوزه علمیه قم, احتیاج به یک نشریه تخصصى دارد که به نامِ حوزه, کسانى را که از حوزه بریده و جدا شده اند و در شرایط جدایى و دورى از حوزه علمیه به سر مى برند ولیکن مى خواهند قلب و دل و فکر و معلومات شان متصل به حوزه باقى بماند, اشباع کند و براى آنان, منبع فکرى مناسبى به حساب آید. این ایده از قدیم الایام وجود داشت. چون مجله هایى که در قدیم, مخصوصاً قبل از انقلاب اسلامى در قم منتشر مى شد, مانند: مکتب تشیع, به همت آقاى رفسنجانى, مکتب اسلام, به همت آقاى مکارم شیرازى, اینها ناگزیر بودند که مخاطبان شان را از حوزه توسعه بدهند و مخاطبان فراتر از حوزه داشته باشند; لذا نمى توانستند واجد مسائل تخصصى باشند, هرچند گاه به گاهى, مقاله هایى هم در این زمینه در آنها منتشر مى شد.
بنابراین, این نکته دوم, بازتاب مقاله هاى فنى و تخصصى در مجله حوزه, که بخش درخور توجهى از مجله را ویژه خود ساخته, در عین حال پلى است بین حوزه علمیه و کسانى که در فکر و اندیشه پیوند با حوزه هستند. البته این کار را آقاى سبحانى یک مدتى دنبال کرد از طریق مجله کلامى و امثالهم.
در هر حال, چون این کارها هزینه هاى فراوانى را در بر دارد, بالأخره باید به وسیله مؤسسات و سازمانهایى, تأسیس و راه اندازى و حمایت شود که داراى بودجه رسمى دائمى و قادر به انجامِ چنین فعالیتهایى هستند.
البته این هم ناگفته نماند که مجله حوزه, اختصاص به این مسائل نداشته, در ضمن قدرى فراتر رفته و گسترده تر عمل کرده و مقاله هاى عمومى هم داشته است.
بنابراین, با توجه به دو نکته اى که عرض کردم, از یادآورى دیگر نکته هاى مثبت مجله درمى گذرم و شاید ضرورتى نداشته باشد که برشمرده شود.
به نظر حضرت عالى مهم ترین انتظار جامعه علمى و مخاطبان مجله حوزه, که ویژه حوزه هاى علمیه است و با نام (حوزه) و گرایش به حوزه ها نشر مى یابد, چه مى تواند باشد؟
, مجله حوزه, چون به نام حوزه علمیه است و به نام حوزه نشر مى یابد, مى تواند به صورت ارگانِ رسمى حوزه عمل کند. البته نه ارگان رسمى به معناى خاصِ قانونى آن, بلکه به معناى ارگان فکرى حوزه.
از این روى, باید از علوم رسمى حوزه بحث کند. مقاله هایى را به علومى مانند: فقه, اصول, فلسفه, تفسیر و سایر مسائلى که در حوزه به عنوان علوم رسمى تلقى مى شود, اختصاص بدهد. اگر قدرى هم سطح بالاترى داشته باشد, هیچ اشکالى ندارد.
و مى توان این دو نکته را با مطرح کردنِ شخصیتهاى گذشته و پرداختن به آراى آنان, با هم تلفیق کرد. فرض کنید شخصیتهایى فلسفى داریم که مى توان با طرحِ نام آنان, دیدگاه ها و نظراتى که در لابه لاى آثار از خود به جاى گذاشته اند, جست وجو کرد و برجسته ترین آراى آنان را با تحلیلهاى جدید, به جامعه علمى شناساند. چون ما, خواه ناخواه نمى توانیم ایستا عمل کنیم. به این معنى که به فرض, یک مطلب فلسفى در آثار ملاصدرا آمده و ما بعد از چند صد سال, مى خواهیم آن را تحلیل کنیم, نمى توانیم برابر و مساوى خود آثار ملاصدرا باشد, باید یک نوآورى در این تحلیل وجود داشته باشد.
لزومى ندارد نوآورى در اصل نظریه باشد. پردازش نظریه و به اصطلاح ارائه و بازخوانى نوین از یک نظریه قدیم, مى تواند واجد ویژگیهاى جدید باشد.
در هر حال, شخصیتهاى فلسفى, تفسیرى و عالمان علوم حدیث, فقه, اصول کم نداریم. فرض بفرمایید در یک شماره مجله, اگر آراى مرحوم آقا ضیاء عراقى, در زمینه نوآورى در اصول, که در (نهایه) بازتاب یافته, مطرح بشود و تجزیه و تحلیل درباره آن آراء, به درستى انجام بگیرد, کار بسیار مفیدى خواهد بود. اگرچه کتاب ایشان در دسترس است; امّا این که کسان بیش ترى بتوانند به نظر و تحلیل پژوهشگر و محققى که از این اثر بهره فراوان برده و مأنوس آن بوده و به شکل عمیقى نسبت به آن آشنایى پیدا کرده و با آثار منتقدین نیز آشناست, دسترسى پیدا بکنند, سبب ترویج و عمق بخشیدن به فکر و اندیشه خواهد شد و کارِ جدیدى خواهد بود.
من اشاره مى کنم در این جا به درسهایى که از صداى جمهورى اسلامى ایران پخش مى شود. پخش درسهاى رسمى حوزه خوب و مفید است. ولى این شکل که دیدگاه هاى فلسفى, فقهى, کلامى شخصیتهاى بزرگ مورد بررسى قرار بگیرد, همان کارى که مجله حوزه انجام مى دهد, به مراتب مفیدتر است. یعنى ممکن است که فارغ التحصیل دروس حوزوى که در یک گوشه اى از ایران به سر مى برد و تمام فکر و ذکرش در خدمت به جامعه اسلامى است, در عین حال, یکى ـ دو مشغله هم دارد, این که درس فلان آقا را از رادیو گوش کند, برایش خیلى مفید نیست. در واقع مخاطبان آن درسها, طلبه هاى جوانى هستند که دوره هایى را ندیده اند. فرض کنید جدید الورودند.
اما آن آقایى که در گوشه اى به خدمت مشغول است, فرض کنید, درسهاى بزرگان را دیده, منتهى الآن از حوزه دور افتاده است که این نوع ارائه نقطه نظرات بزرگان, با تحلیل جدید و قراءت نو, خیلى براى وى مفید و کارساز خواهد بود.
به طور طبیعى, نگاه توسعه اى یکى از الزاماتى است که مجله حوزه آن را در نظر دارد, اما با توجه به ظرفیتهاى محدود یک مجله با این همه گوناگونى آرمانى چگونه مى تواند توفیق کسب کند؟
, چهره حوزه علمیه و هدف اصلى آن, از آن نقطه آغازین که حوزه علمیه نجف به دستِ و همّت شیخ طوسى بنیان گذارده شد, تربیت فقیهان بود. این امر, رسالت نخست حوزه هاى علمیه به شمار مى رود. اما پاسدارى از دین, رسالت عام است که حوزه ها دنبال مى کنند.
حوزه ناگزیر است مفسر خوب, فیلسوف خوب و کلامى خوب هم تربیت کند. حتى در آن شش رشته اصلى علوم دینى و اسلامى, حوزه علمیه ناگزیر است که به نخبه پرورى بپردازد. بنابراین توسعه لازم است. حالا یک مجله, چگونه مى تواند به همه این بخشها بپردازد؟ یک راه حلّ آن, همان مناسبتها خواهد بود. فرض بفرمایید: یک, یا دو شماره به مرحوم علامه طباطبایى اختصاص یابد, به منظور ارائه شیوه و آراى تفسیرى آن عالم بزرگ. این مسأله مى تواند بسیار تحول آفرین باشد. لزومى هم ندارد در یک شماره محدود و خلاصه شود. در مراحل بعد مى توان به آراى فلسفى ایشان پرداخت. خوشبختانه ما عالمانى داریم که در بیش از یک رشته تبحر دارند و صاحب نام هستند. همچنین مسأله عرفان و اخلاق را داریم که جاى بحث و کار بسیار دارد و متأسفانه کم تر به آن توجه مى شود و در ردیف دروس رسمى حوزه هم قرار ندارد.
بنابراین, فکر مى کنم این روش, مى تواند خوب و باعث و منشأ خیر در جامعه علمى باشد. منتهى, خواه ناخواه, مجله از آن فکرى که شما دارید, که همان اشاعه فرهنگ اسلامى و مذهبى در میان عامه مردم به شمار مى رود, فاصله مى گیرد. چون, خود به خود با این روش, به سوى تخصصى شدن مى رود و مخاطبان خاص پیدا مى کند و براى همه مردم قابلِ استفاده نخواهد بود. ولى بالأخره جاى چنین کارى خالى است.
الحمدلله دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم, نشریه هاى گوناگونى دارد و مى تواند این نشریه ها را تقسیم بندى کند که ظاهراً این کار را هم کرده است. یعنى تا آن جا که من اطلاع دارم. به عنوان مثال چند وقتى است مجله اى را منتشر مى کند به نام: کاوشى نو در فقه. مجله بسیار مفید و خوبى است. البته پژوهش به معناى خاص است و مجله تخصصى خوبى است. دفتر تبلیغات اسلامى مشهد هم کارهاى خوب و اساسى انجام داده است.
در هر حال, تقسیم کار مى تواند موجب شود حوزه هاى کارى هر مجله مشخص شود. هیچ اشکالى هم ندارد که به فرض, مجله حوزه, یا هر مجله دیگرى به صورت تخصصى, تنها در هزار نسخه منتشر شود.اینها در آینده مأخذ و منبع خواهند شد و بسیار موجب خیر و برکت خواهند بود. این حرکتها و آثار, به تاریخ خواهد پیوست و نمایان گر تحول دوره و زمانه ما به شمار خواهند آمد. و آیندگان, یک قدم جلوتر حرکت خواهند کرد و تکرار مکررات گذشته نخواهد شد.
ثانیاً, در همین مخاطبان کیفى, یعنى همان هزار نفر مخاطب کیفى, اثر فوق العاده اى خواهد داشت.
نکته دیگر, کادر مجله است. تا جایى که من اطلاع دارم, گاهى پروژه هایى را به افراد مختلفى مى دهند, تا کار انجام شود. این مسأله, در عین حال که داراى نقاط مثبتى است و کمک مى کند به افراد صاحب نظر و محقق; اما این امر, باید به صورتى باشد که تنها در مقابلِ حق الزحمه صورت نگیرد. در واقع باید شرایطى را فراهم کرد, تا افرادى که نظریه جدیدى دارند و یا علاقه مند به ارائه طرح و تحلیل و بررسیهاى جدید خود هستند هم, تشویق شوند آراى خود را در مجله ارائه دهند.
فرق این دو دسته محقق و پژوهشگر در آن است که در دسته دوم, علاقه و انگیزه هاى دیگرى, به غیر از مسائل مالى هم وجود دارد و باید به نوعى با دعوت از آنان, زمینه انتشار آثارشان را فراهم کرد.
البته من تصور مى کنم شیوه مصاحبه با افراد صاحب نظر که در مجله ها و نشریه ها رواج پیدا کرده, به همین منظور است.
در این مصاحبه ها, خود مجله به سراغ افراد صاحب فکر مى رود و از او نظرخواهى مى کند. اما به نظر من این, کافى نیست; چرا که مصاحبه شونده, صرفاً به پرسشهاى طرح شده پاسخ مى دهد و طبیعى است در پرسش و پاسخ آن, دقت لازمى که در نوشتن وجود دارد, نخواهد بود.
در نوشتن, همیشه یک چراى بزرگ در برابر نویسنده وجود دارد. براساس ساختارى روشن, به طرح مسائل, به صورتِ همه جانبه و فراگیر مى پردازد, آن هم به صورت مستدل و مستند به هر حال, باید جاذبه هایى ایجاد شود تا اهل فن از طرحِ نظرات و آراى خود در مجله استقبال کنند.
بهترین راهکارها, یا راهکارهایى که براى افزایش توان و جاذبه هاى مجله مى توانید ارائه بفرمایید چیست؟
, براى این منظور مى توان به صورتِ دوره اى از افراد صاحب نظر سراغ گرفت و از آنان خواست که دیدگاه هاى جدید و تحلیلهاى خود را ارائه کنند. حتى در صورت مصاحبه, مى توان با جهت مندى در نظر گرفته شده به تقریر سخنان صاحب نظران و اندیشمندان پرداخت.
این مسأله بسیار مهم است که در مصاحبه جورى عمل نکرد که معنایى خلاف نظر نویسنده احصا شود. همچنین مى توان با ارائه و چاپ خلاصه مقاله ها, حوزه گسترده ترى را پوشش داد.
به هر حال, در مجموع, به نظرم مى آید نشریه حوزه, تا به این جا, تلاشِ بسیار بزرگى در راهِ گسترش فرهنگ و علوم اسلامى و دینى کرده است. امیدوارم که در آینده به مراتب موفق تر از گذشته باشد. براى همه عزیزان آرزوى توفیق و موفقیت دارم.
گفت وگو با دکتر سید جعفر شهیدى*
حوزه: ارزیابى حضرت عالى از کارکرد مجله حوزه چیست؟ آیا در راه گسترش فرهنگ دینى و نیز طرح مباحث علمى و پاسخ گویى به پرسشهاى مخاطبان خود موفق بوده است؟
به نامِ خدا. به نظر من باید نخست به این موضوع پرداخت که تا چه حدّ به اهدافِ تعیین شده اولیّه دست یافته است. در مجموع, مجله حوزه در این 20سال انتشار, رشد بسیار خوبى داشته است و توانسته به مخاطبان بیش ترى دست یابد.
مجله حوزه, با توجه به مطالب و مباحث مطرح شده توانسته منبع مناسبى براى پاسخ به پرسشهاى جامعه علمى کشور باشد و در راه ارائه نظریات و مباحث جدید هم عملکرد موفقى داشته است.
حوزه: به نظر حضرت عالى چه خلأهایى و چه مباحثى وجود دارد که در صورت طرح, مى توان آنها را به نقاط قوت مجله تبدیل کرد؟ در واقع, چه انتظار برآورده نشده از مخاطبان ممکن است وجود داشته باشد؟
, یکى از مسائل بسیار مهم, مطرح ساختنِ مباحث عمومى و مسائل مبتلا به امروز جامعه و مردم در کنار طرح مباحث و مسائل تخصصى موردنظر فرهیختگان و دانش پژوهان و طلابِ علوم دینى در مجله حوزه است که مى تواند به یکى از نقاط قوت آن تبدیل شود و مجله را داراى دو دسته از مخاطبان کند: نخست مخاطبان خاص و دوم مخاطبان عام. به این وسیله مى توان هر دو سطح را پاسخ گو بود و شبهه هاى هر دو دسته را از بین برد.
مجله حوزه پل ارتباطى میان حوزه و افرادى است که به هر دلیل دور از حوزه هستند و مى خواهند از منبع علوم اسلامى کسب فیض و معرفت کنند و این, مسؤولیت بسیار بزرگ و خطیرى است.
حوزه: در مسیر رشد و تحولاتى که حوزه مى بایست از آن برخوردار باشد, چه بایسته هایى براى آن مطرح است و شکل خوشایند حوزه در این حرکت چه مى تواند باشد؟
همان طور که وضعیت امروز حوزه هاى علمیه نسبت به گذشته تغییر بسیارى کرده است, رسانه هاى مربوط به حوزه هم باید در محتوا و هم در شکل بیرونى, همگام با تغییرات حوزه, رشد و توسعه پیدا کنند. مجلاتى همچون مجله حوزه, محل تضارب آراء, طرح مباحث جدید و بازخوانى آثار و نظرات علماى بزرگ گذشته است و مى تواند باعث حرکت و فهم عمیق تر از مسائل و مباحث دینى شود.
حوزه: مهم ترین مشخصه و ویژگى مجله حوزه چه مى تواند باشد؟ به نظر حضرت عالى, گرایشى را, با توجه به رسالتى که دارد باید برگزیند و دنبال کند.
مجله حوزه باید در طرح مباحث جدید و قراءتهاى نوین در مفاهیم عمیق دینى پیشگام باشد. لازم است انسان با تلاش و جهد و کسب شعور, هر مرحله و هر جایگاهى از زندگى را تبدیل به موقعیتى خداپسندانه به منظور خدمت به خلق خود قرار دهد و چه خدمتى بالاتر از آگاهى رساندن به مردم و شناساندن احکام و مفاهیمِ اسلامى به جامعه.
حوزه: از چه ابزارهایى مى توان بهره گرفت؟ در واقع کارآمدترین ابزارها در این راه, کدام است؟
مجله حوزه مى تواند با تحقیق و استفاده از نظریات علما و صاحب نظران علوم دینى, مشکلات فکرى و شبهه هاى موجود در اذهان جامعه را شناسایى و در رفع آنها اقدام کند که این بخشى از وظایف مجله اى چون حوزه به شمار مى رود.
حوزه: به طور کلى, حضرت عالى کارکرد دو دهه اى مجله حوزه را چگونه ارزیابى مى کنید؟
عملکرد مجله حوزه تاکنون الحمدلله موفقیت آمیز بوده است و امیدوارم در سایه الطاف خداوندى, در راه رسیدن به اهداف متعالى خود همچنان موفق و مؤید باشد.
گفت وگو با حجة الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحى مقدم*
حوزه: جناب عالى تا چه اندازه با مجله حوزه آشنایى و شناخت دارید و فکر مى کنید مجله اى که از درون حوزه براى مخاطبان مختلف درون حوزوى و حتى برون حوزوى منتشر مى شود, به چه بایدها و نبایدهایى مى بایست ملتزم باشد؟
, بنده از سالهاى قبل, این نشریه را مطالعه مى کردم. آن چه را که مى خواهم عرض کنم طبعاً بایسته ها و نبایسته ها در مورد چنین مجله اى است.
این مجله, چون عمدتاً براى خود طلاب نوشته مى شود, البته براى دیگران هم مفید است, ولى على القاعده, بیش ترین مخاطبان آن فضلا و طلاب حوزه هاى علمیه هستند. بر این مبنى, معتقدم که رسالت یک طلبه یا عالم دینى, دفاع از دین است. طبعاً دفاع از دین در هر دوره اقتضائاتى دارد. در این دوره, دفاع از دین, نیازمند شناخت افکار, عقاید و آرایى است که یا در جهان به طور عام منتشر مى شود یا در حوزه معارف اسلامى, اجتماعى و دینى در جامعه ما مطرح مى شود.
معمولاً آن چه که صاحب نظران در جامعه بازتاب مى دهند, هم برگرفته از افکار دیگران است که افکارشان در گذشته, یا در حال حاضر, در جهان مطرح شده است. بر این اساس, معتقدم یک مجله اى که رسالت اطلاع رسانى به علما و فضلاى حوزه هاى علمیه را دارد, باید این دیدگاه ها و افکار را منتشر کند هم خود افکار و آرا را با دلایل و مستندشان منتشر کند, هم اگر نقد و نظرى نسبت به آن افکار و آرا وجود دارد, آن نقدونظر را هم منتقل کند. البته از فضلا و علماى مخاطب بطلبد که آنها هم در این مورد نظرات خودشان را براى مجله ارسال کنند, تا مجله بتواند از نظرات آنها هم استفاده کند. شاید بگویم این مهم ترین رسالت یک مجله با این خصوصیات است که در حوزه معارف دینى قصد تقویت و تبلیغ اهل نظر و اهل عمل را دارد.
حوزه: چه گزاره ها, مقوله و موضوعهایى, به نظر حضرت عالى خوب است که محور کار قرار بگیرد و درباره آنها پژوهش شود؟
, طبعاً حوزه مسائل بسیار گسترده است. از مباحث مربوط به متافیزیک و فلسفه متافیزیک و در مقابلش فلسفه فیزیک گرفته تا مباحث زیربنایى فکر و اندیشه. آراى ارباب عقاید و بنیان گذاران مکاتب و فلسفه ها و مذاهب باید مطرح شود. بابى باید باز شود براى آشنایى با سایر ادیان, چه ادیان الهى و ابراهیمى, چه ادیان دست ساخته بشر. درباره ادیان, مى باید گفتار و مطالبى در حوزه معارف اسلامى منتشر شود, تا علماى ما با آن مذاهب و ادیان به خوبى آشنا و از آنها, مطلع شوند. همچنین اگر احیاناً نقد و نظر دارند, بتوانند آن نقد و نظر را به خوبى و روشنى, ارائه دهند.
علاوه بر این, عالمان دین در حوزه علوم اجتماعى, مثل اقتصاد و جامعه شناسى و علوم سیاسى و حقوق, باید مطالب را به روز بدانند و از آن چه که در سطح جامعه بشرى مطرح است, درک خوبى داشته باشند. قوى ترین استدلالهاى آنها را دریافته باشند و اگر نظرى دارند, على المبنا آن را در جامعه علمى بازتاب دهند.
حوزه: به نظر حضرت عالى, بُعد اطلاع رسانى مهم تر است, یا تغذیه اطلاعاتى؟
در مجله اى که به طور عمده, علما, فضلا و طلاب را از نظر نیازهاى فکرى و اطلاع رسانى تغذیه مى کند, شاید مسأله اطلاع رسانى مهم تر باشد, تا مسأله نقد و نظر. بسیارى از علما و فضلا, از نظر علمى توانایى ارائه نظرات کاربردى را دارند; اما ممکن است به دلیل ناآشنایى با زبانهاى مختلف دنیا, از آن چه که در باب معارف بشرى در دنیا وجود دارد و در روزنامه ها, مجله ها و کتابها بازتاب یافته و یا مى یابد, آگاهى و اطلاع کافى پیدا نکنند. از این حیث معتقدم که بُعد اطلاع رسانى, على القاعده, باید اهمیت بیش ترى داشته باشد.
حوزه: چه نکته هایى وجود دارد که مى بایست در مدیریت و انتشار مجله و به منظور رفع کاستیها و در راستاى قوت و کارآمدى مجله مورد اهتمام باشد؟ آیا راهکارهایى در این زمینه مى توان ارائه کرد؟
من مى توانم به صورت قاطع و مؤکّد پرهیز دهم که مبادا در استفاده از منابع و آثار, به منابع دست دوم و ترجمه ها اکتفا بشود; چرا که متأسفانه ضعف در انتقال مفاهیم در این زمینه, کم نیست. مترجم, گاه با حوزه اى که به ترجمه مشغول است, آشنایى کافى ندارد. از این جهت, در درک مفاهیم عاجز بوده و نمى تواند آن را درست ترجمه و انتقال دهد.
گفت وگو با دکتر کاظم معتمدنژاد*
حوزه: ضمن تشکر از فرصتى که در اختیار قرار دادید, به عنوان اولین سؤال بفرمایید با توجه به بایسته ها و اقتضائاتى که از یک رسانه تبلیغ دینى و حوزوى انتظار مى رود, جایگاه رسانه هاى دینى کشور را با توجه به ادوار مختلف تاریخى آن چگونه تحلیل مى کنید و چه آینده اى براى آن مى توان تصور کرد؟
بنده هم از شما تشکر مى کنم که مرا دعوت کردید و نظر بنده را در مورد پیشبرد اهداف و عملکرد مجله حوزه جویا شدید.
امروزه, با استفاده از تکنولوژیهاى جدید ارتباطى و پیدایش وسائلى همچون ماهواره, اینترنت و… شرایطى پدید آمده است که تعداد مخاطبان پیامهاى ارتباطى, افزایش پیدا کرده است. لذا من فکر مى کنم پیامها, باید طورى عرضه شود که توجه مخاطبین را جلب کند و باعث افزایش حضور مخاطبان شود. یکى از راه هاى جذب این حضور و افزایش مخاطبان, توجه به اوضاع و احوال کلى است که وضعیت مملکت, منطقه و جهان را در نظر گرفت و بر این مبنى پیامها را تهیه و تنظیم کرد. لذا با توجه به هدفهایى که مجله حوزه تعقیب مى کند, باید شرایط را در نظر گرفت. هر رسانه براى خودش یک اقتضائاتى و چارچوب مشخصى دارد. من فکر مى کنم که باید شرایط محیط ملى و شرایط منطقه اى و بین المللى را در نظر گرفت و با توجه به هدفهایى که دنبال مى شود و در نظر گرفتن این 3محور: ملى, منطقه اى, بین المللى, و یافتن آمادگیهاى موجود در محیط, اطلاعات در اختیار و دسترس مخاطب یا مخاطبان قرار دادن و نشر چیزهایى که مورد استفاده مخاطبان واقع شود. به همین جهت, صرف نظر از مسائل تاریخى, تنشها مطرح مى شود.
در تجربیات گذشته, به وضع کنونى ایران و کشورهاى اسلامى و جهان, باید توجه داشت و طبیعتاً موضوع انطباق با زمان پیش مى آید و البته رسالت حوزویان و نشریه حوزه, بیش از پیش است و امیدوارم در حرکت آینده مجله شما به این موضوع, بیش تر توجه شود.
حوزه: مسأله انطباق با زمان یکى از آن مسائل کلیدى حوزه پس از پیروزى انقلاب بوده و بسیار مورد تأکید حضرت امام خمینى, و در مقطع جدید حوزه به دنبال این مسأله بوده و هست که سازوکارهاى فقهى و نگاه به مسائل, با تکیه بر این مسأله باشد. بفرمایید انطباق با زمان در قالب مجله حوزه چه وجهى مى تواند داشته باشد؟
مسأله انطباق با زمان یک بحث تاریخى و تدریجى است. در گذشته هم نشریات دینى و مذهبى وجود داشته, ولى در گذشته آزادى کامل براى ارتباطات دینى و بالطبع استفاده از وسائل ارتباطى دینى وجود نداشت, لیکن پس از پیروزى انقلاب اسلامى که این امکانات پدید آمده است, باید حداکثر بهره بردارى را کرد و به همین جهت است که انطباق با زمان, اهمیت مضاعف پیدا مى کند. اکنون که این امکانات وجود دارد, چرا بهترین بهره برداریها نشود؟
به همین لحاظ ما به تجربه مفید در این زمینه نیاز داریم. یعنى با استفاده از مصاحبه هایى که با صاحب نظران انجام مى شود, یا راه هایى دیگر تولید و کشف منابع و راهکارها, یک طرح تحقیقاتى را باید دنبال کنیم و براساس آن طرح تحقیقاتى به پژوهش بپردازیم. بر مبناى پژوهش سیاستگذارى شود و بر مبناى یک آینده نگرى کلى, کارها جهت دهى ورونق و تداوم یابد.
من فکر مى کنم حوزه به خوبى این تواناییها را دارد که کار را شروع و دنبال کند. شاید هم این کار را شروع کرده که من اطلاع ندارم و امیدوارم موفقیت بیش تر باشد. با در نظر گرفتن اهداف انقلاب اسلامى که در قانون اساسى معرفى شده, و با در نظر گرفتن وضع دنیا و نیازى که امروزه نسبت به معنویت و دین و مذهب وجود دارد, طورى باید عمل شود که حداکثر استفاده را از امکانات موجود و ظرفیتهاى بالقوه و بالفعل ببریم. همه جوامع, امروزه, به این تعلیمات نیاز دارند و باید سعى کنیم که برخوردى پیش نیاید و تعلیمات دین, با شرایط اقتصادى و اجتماعى منافات نداشته باشد و باید سعى کرد که اینها مکمل یکدیگر باشند و تعلیمات خاصى که ما پخش و ترویج مى کنیم, در خدمت هدفهاى اقتصادى, اجتماعى و سیاسى و فرهنگى جامعه باشد و قید و بندهاى غیر ضرورى و محدودیت ساز ایجاد نشود.
در حوزه هاى علمیه, منابع دینى فراوان وجود دارد و با توجه به شرایط روز و مسائل جارى و مسائل حکومت دینى, امروزه باید در حوزه ها آمادگیِ بیش تر براى بحث و بررسى در همه زمینه ها وجود داشته باشد. مباحث کنونى جامعه, مباحث موجود در دنیا و متقابلاً در کنار آنها, با دانشگاه ها و دانشگاهیانى که در حوزه علوم اجتماعى و انسانى کار کرده اند, تعامل بیش ترى به وجود بیاید و بر آن مبناى پژوهش که عرض کردم و هدفهایى که وجود دارد و مشخص مى شود, همکارى بیش تر گردد و در زمینه کارهاى تحقیقاتى و سپس برنامه ریزیها و سیاستگذاریها مشارکت بیش تر داشته باشند و با یکدیگر نزدیک تر شوند. آن گاه نتیجه گیرى بهتر خواهد بود.
حوزه: نوع نگاه حضرت عالى به تحولاتى که در حوزه ارتباطات و بخصوص ارتباطات دینى و حوزوى اتفاق افتاده چگونه است و اساساً این تحولات را چگونه مى بینید؟
تحولاتى که در حال حاضر در دنیا به وجود آمده است قابل انکار نیست. این تحولات با دو دیدگاه مواجه هستند که یکى دیدگاهِ خوشبینانه و دیگرى انتقادنگر است. من فکر مى کنم که متأسفانه در بسیارى از جوامع و نیز در جامعه ما, آن دیدگاه خوشبینانه مورد توجه قرار مى گیرد و دیدگاه انتقادنگر کم تر مورد توجه است. به همین لحاظ است که ما به ظواهر توجه مى کنیم و این که چه اهدافى پشت سر اینها نهفته است, معمولاً به فراموشى سپرده مى شود. این چنین نیست که تکنولوژى خود به خود و بدون تأمین مصالح و منافع عمومى اختراع و گسترش یافته باشد. اینها یک منافع و اهداف اقتصادى و تجارتى را تعقیب مى کند. به همین جهت, دو دیدگاه خوشبینانه و انتقادنگر, در کنار هم, باید مورد بررسى واقع شود. بدون آن که بخواهیم به افراط یا تفریط بیفتیم. چنین نباشد که نگرش خوشبینانه باعث دورى ما از اهداف و واقعیت بشود. و یا آنچنان بدبین باشیم که جلوى رفاه ما را بگیرد و از آنها محروم شویم. البته تحولات, ما را نباید از توجه به گذشته و حتى روشهاى سنتى بازبدارد.
حوزه: ظاهراً جناب عالى تکیه صرف بر ابزارهاى ارتباطى مدرن را توصیه نمى کنید و به نوعى و همنشینى ابزارهاى سنتى با ابزارهاى مدرن ارتباطى قائل هستید.
من فکر مى کنم انقلاب اسلامى, بهترین تجربه براى استفاده از کاربرد امکانات و ارتباطات سنتى در جوامع جدید است. ما در دوره انقلاب شاهد بودیم که چگونه از امکانات ارتباطات اسلامى بهره بردارى شد و خطابه ها و سخنرانیها و مراسم هاى مختلف مذهبى به طور توأمان مورد بهره بردارى قرار گرفتند.
برگزارى مراسم نماز جمعه که از همان ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى به طور مرتب در همه شهرها ادامه دارد, شرایطى ایجاد کرده است که در واقع مى توان گفت: این نماز جمعه است که اعلام مى کند شرایط و سیاستها و روشها در طولِ ماه هاى آینده و روزهاى آینده چگونه باید باشد. و این در واقع ارتباطات سنتى است که راه را در جوامع امروزى نشان مى دهد و این مسأله در هیچ جامعه اى وجود ندارد. پس باید از آنها به نحو احسن و به عنوان یک نقطه مثبت بهره بردارى شود. طورى مسایل مطرح شوند که راهگشا باشند و به پیشرفت جوامع کمک کند. روشهاى سنتى باید با توجه به دغدغه ها و واقعیتهاى موجود و با واقعیت نگرى بیش تر تقویت شوند. فقط به نصیحت صرف تکیه نشود و در کنار پیشبرد معنویات به شرایط روزِ دنیا توجه و دقت شود. و البته از مسؤولیت نشریات دینى در کنار دیگر رسانه ها نمى توان چشم پوشى کرد.
من فکر مى کنم در کنار مسائل تاریخى موجود, در کنار عرضه تجربیاتى که وجود دارد, به مسائل زمانه در سطح داخلى و خارجى, باید بیش تر عنایت داشت و در برابر همه مسائلى که در این سه محور وجود دارد, پیام و حرف و پاسخ داشته باشیم. در خطاب به مردم, مطلب داشته باشیم و همکارى مردم را بخواهیم. واقعیتها را دقیقاً براى مردم توضیح دهیم و انتقادها را هم بیان کنیم و اگر اشتباهاتى صورت گرفته, بیان کنیم و پرهیز نکنیم که در این صورت, علاقه و اعتماد آنان بیش تر مى شود.
حوزه: رویکرد مجله حوزه در راه تبلیغ افکار دینى و استفاده از ابزار تبلیغى مدرن را چگونه دیدید و چه خلأهایى در این زمینه احساس مى شود؟
من فکر مى کنم که نشریه حوزه, مطالب زیادى درباره اوضاع و احوال کشورهاى مختلف اسلامى و تجربیات خود ایران مى تواند داشته باشد. به تاریخ معاصر ایران, بیش تر توجّه شود. در دنیا, شرایطى ایجاد مى شود که 3کشور و امپراطورى بزرگ اسلامى, امپراطورى عثمانى, امپراطورى مغول و هند دستخوش تحولاتى مى شوند. امپراطورى بزرگ اسلامى, دچار انحطاط شد و باعث شد که هند مستعمره مستقیم و ایران و ترکیه مستعمره غیرمستقیم استعمار واقع شود. استعمار به این کشورهاى بزرگ لطمه زد. باید اینها را بیان کرد و شرایط اتحاد و پیشرفت جوامع اسلامى را فراهم کرد و علل و عوامل, تجزیه و تحلیل و نتیجه گیرى و عبرت گیرى شود.
البته این مطالعات, خوشبختانه مورد توجه است, ولى باید هم در دانشگاه ها و هم در حوزه ها بیش تر مورد توجه واقع شود.
مطلب دیگر استفاده از روشهاى بروز اطلاع رسانى است. امروزه, در دانشگاه ها, خوشبختانه ما توانستیم رشته علوم ارتباطات را مستقل کنیم. پس از چندین سال, رشته هاى روزنامه نگارى و روابط عمومى را تأسیس کردیم که متأسفانه تعطیلى آنها پس از پیروزى انقلاب, خیلى به ما لطمه زد. شاید به علت بعضى ضعفها بوده و یا به علت نداشتن تحصیل کردگان روابط عمومى و مطبوعات. و شاید قصد برخى این باشد که این رشته ها امورى عادى هستند.
براى این که پیشرفت مطلوبى داشته باشیم, باید فضاى مطلوب فعالیت مطبوعات فراهم شود و آزادى گسترش پیدا کند. محدودیتها کم تر شود و همه چیز ضابطه مند گردد. استقلال اقتصادى مطبوعات, فراهم شود و به کمک دولت متکى نباشند و به دنبال آگهى هایى که نیاز کاذب براى جامعه به وجود مى آورد, نباشند. و اگر بتوانند پیامهاى خوبى براى خوانندگان داشته باشند, طبیعتاً تیراژها هم افزایش پیدا مى کند.
البته رشته سومى هم تحت عنوان: (رشته مطالعات ارتباطى و فن آورى هاى نوین اطلاعات) دایر شده است.
حوزه: به عنوان صاحب نظر برجسته علم ارتباطات, در خصوص محتوا چه ارزیابى و توصیه هایى دارید؟
در هر صورت در طول سالهاى گذشته در سطح لیسانس و فوق لیسانس و دکترا تحولاتى در سطح دانشگاه ها صورت گرفته است و امیدواریم در مطبوعات از نیروهاى متخصص استفاده بشود. وقتى این آمادگیها بیش تر شود, محتواى مطبوعات هم بهتر خواهد شد.
حوزه: به نظر جناب عالى مهم ترین ظرفیتهایى که در دانشگاه براى بهره گیرى در راستاى اهداف مجله حوزه وجود دارد, کدام است و چه استفاده اى از دانشگاه مى توان برد؟
معتقدم حوزه از این تحولات و پیشرفتهایى که براى بهبود وضعیت مطبوعات در دانشگاه ها به وجود آمده است باید اطلاع داشته باشد.
حوزه: در پایان اگر نکته خاصى دارید, بیان بفرمایید تا استفاده بیش ترى کرده باشیم.
در پایان من فکر مى کنم این تبادل نظرات بین استادان دانشگاه در رشته علوم انسانى و صاحب نظران گرامى حوزه ها بسیار مى تواند مفید باشد و تعامل و مشورت بیش ترى در زمینه پژوهشگرى, سیاستگذارى و برنامه ریزى وجود داشته باشد و ضمناً در ارزیابى فعالیتهاى صورت گرفته, حضور فعال داشته باشیم.
گفت وگو با حجة الاسلام والمسلمین محمدتقى سبحانى*
حوزه: با توجه به این که مجله حوزه 21سال از عمر خود را سپرى کرده و این مدت, براى عمر یک نشریه کم نیست. در یک نگاه کلى و با توجه به شناختى که نسبت به آن دارید, آن را چگونه ارزیابى مى کنید؟
من فکر مى کنم, باید نشریات را به صورت عموم, یا به صورت نشریات دینى به طور اخص یک دسته بندى بکنیم, تا بتوانیم به ویژگیهاى هرکدام بهتر بپردازیم.
به طور معمول, به دلیل, دسته بندیهاى کلى که نسبت به نشریات وجود دارد و گاه نگاه هاى عمومى, نمى توانیم رسالتهاى هر نشریه را به گونه ویژه بشناسیم. اگر یک نگاه کلى بخواهیم به این نوع نشریات داشته باشیم, فکر مى کنم نشریه حوزه, یک نشریه صنفى است.
مجلّه جوزه, در قالب نشریات صنفى قابل دسته بندى است. یعنى, نه یک نشریه عام است که در فرهنگ عمومى دینى بخواهد فعالیت کند و نه حتى یک نشریه تخصصى فنى در یکى از رشته هاى علوم دینى; بلکه یک نشریه اى که ناظر به یک نهاد فرهنگى است و بیش تر نوع نگاهش در دهه آغازین, متوجه به خود نهاد حوزه بوده است. از این جهت من فکر مى کنم شاید اولین امتیاز این نشریه, در همین بوده است. در زمانى که حوزه ما نیازمند یک بازنگرى و بازسازى جدّى بود, ضرورت یک نشریه اى که بتواند درست این نهاد حوزوى را بازشناسى و کالبدشکافى کند, ضعف و قوت آن را مورد شناسایى قرار دهد و پیشنهادهایى هم ارائه بکند, احساس مى شد.
این نکته, داراى اهمیت است و به نظر من استمرار و حیات نشریه حوزه هم, در گروى استمرار این نوع نگاه و این مأموریت است.
از آن طرف ما در دهه آغازین مى بینیم برخلافِ دغدغه اى که مثل همه کارهاى فرهنگى وجود دارد, آن هم کارهاى خطیرى که درباره مسائل حادّ اجتماعى و صنفى است, یک لغزشگاه هایى و افراط و تفریط هایى وجود دارد. اما اینها هیچ کدام از ارزش کار حوزه نمى کاهد و رسالت اصلى را زیر سؤال نمى برد.
حوزه: دگرگونیهاى کیفى مجله را در طول این دو دهه و بویژه در چند سال اخیر چگونه دیده اید و به نظر شما برجسته ترین کارى که تاکنون انجام شده چیست؟ از موضوعات پرداخته شده, کدام موضوعات ضرورى تر و هوشمندانه تر انتخاب شده است؟
من فکر مى کنم در مجموع دست اندرکاران نشریه حوزه توانستند در آن دهه آغازین یک خط نسبتاً معتدلى را در پیش گیرند و یک تعامل خوبى را بخصوص با نسل جوان حوزه برقرار کنند. امّا در دهه دوم, به دلیل شرایط درون و بیرون حوزه, نشریه حوزه هم از رسالت آغازین خودش اندکى فاصله گرفت و متوجه مباحث تخصصى یا موضوعات علمى و فرهنگى شد که البته کارهاى خوب و سترگى در این زمینه صورت گرفت. انصافاً, ویژه نامه هایى که نشریه حوزه در این مدت منتشر کرد, جزو منابع بسیار خوب و قابل مراجعه است. اما به دلیل همان نکته اى که عرض کردم: رسالت اصلى نشریه نگاه بازسازى و بازشناسى به حوزه بود, به گمانم این نوع فاصله گرفتن از مأموریت چندان پسندیده نبود و شاید بتوان گفت تا اندازه اى هم به عنوان نقطه ضعف تلقى مى شود. یعنى اگر من خودم را در آن وضعیت قرار دهم, به گمانم مى شد مجله حوزه, البته با یک نگاهى متفاوت و ایجابى, مباحث جدّى حوزه را به بحث و گفت وگو بگذارد.
ولى دست اندرکاران تشخیص دادند, قطعاً هم ملاحظاتى در این زمینه داشتند, که کار به گونه اى دیگر دنبال شود. عرض کردم: در مجموع, دستاورد فرهنگى مثبتى هم داشته اند.
حوزه: به نظر جناب عالى با استفاده از این ظرفیتهایى که در دو دهه گذشته تجربه و در دسترس بوده است, حوزه در نقطه عطف تحولات خودش چه آرمان و برنامه اى باید در دستور کار داشته باشد و چه قالبى را براى رشد و توسعه آن مى توان پیشنهاد کرد؟
حوزه همچنان باید یک نشریه صنفى, آن هم متعلق به نسل جوان حوزه ها باقى بماند. البته وقتى مى گویم نسل جوان, منظورم این نیست که براى غیر نسل جوان مفید نباشد. منظورم این است که مباحث اساسى اصطلاحى حوزه, بیش از هرچیز و براى هرکس, براى نسلى مفید است که بار مسؤولیت آینده را به دوش دارد و آینده حوزه بر دوش آن نسل سوار و استوار خواهد شد.
بر این اساس, اعتقادم این است که حوزه باید یک بار دیگر رسالت خودش را درباره مسائل استراتژیک و مسائل بنیانى حوزه متمرکز کند و به عنوان یک ارگان نسل نوخاسته و نوجوى حوزه به سمت تضمین چشم انداز آینده حوزه, ارائه راهبردهاى اساسى براى تدوین برنامه هاى بلند مدت حوزه و ایجاد تحول در بخشهاى مختلف و کمک به مسؤولان و متصدیان, از یک سو و نسل جوان و نوجوى حوزه از سوى دیگر. با این نگاه, به یک معنى همان رسالت دهه اول, هم در ابعاد گسترده تر و هم در یک برش عمیق تر نسبت به مسائل حوزه مطرح است.
حوزه: نقطه آغازین این بازشناسى و تحول چه مى تواند باشد و چگونه مى توان این نگاه را عملیاتى ساخت؟
من معتقدم الآن که مقام معظم رهبرى فرمودند: حوزه باید چشم انداز بیست ساله خودش را تنظیم و ارائه کند, همین را باید نقطه آغاز فضاى جدید نشریه حوزه قرار دهیم و از این نقطه شروع کنیم و بحثهاى بنیادى مربوط به حوزه و مطالعات استراتژیک مربوط به حوزه را در نشریه دامن بزنیم و به تبع, ظرفیتها و منابع جدیدى براى چنین رسالتى داشته باشیم.
طبیعى است براى دستیابى به چنین هدفى, ضرورت دارد هم منابع انسانى را یک بازنگرى بکنیم و هم افراد اندیشمندى را در این زمینه جذب فضاى نشریه حوزه بکنیم. از ظرفیتهاى گذشته سود ببریم و ظرفیتهاى دیگرى را هم جذب کنیم. حتى من به گمانم ایجاد حلقه هاى مطالعات استراتژیک حوزه را ما باید فعّال کنیم. امروزه کسان بسیارى هستند که هم مى اندیشند و هم اندیشه هاى خوب بسیارى دارند, اینها را جذب و سازماندهى کنیم و در قالب کار گروهى, اندیشه اى, که حاصل کار گروهى است, بتوانیم ارائه کنیم.
حوزه: بازشناسى به عنوان یک الزام دائمى و جزء لاینفک هر اقدام و حرکت مطرح است, اما در این بازشناسى با توجه مجدد به اهداف و آرمانهاى حوزه, چه راهبردهاى شخصى به لحاظ موضوع شناسى و
روش شناسى مى توان براى مجله حوزه ارائه کرد؟ یعنى مجله حوزه با چه راهبردهایى مى تواند این راه را در پیش بگیرد؟
در نقطه آغازین باید یک بازشناسى از جایگاه حوزه در عرصه فرهنگ دینى داشته باشیم; هم در سطح ملى و هم در سطح جهان اسلام و هم در سطح بین الملل. یعنى ما سه نگاه در طول یکدیگر را نسبت به مسأله حوزه داشته باشیم. حوزه امروز ما, حوزه 5سال گذشته و حتى حوزه 20سال پیش هم نیست. در 20سال گذشته شاید اگر حوزه وظیفه تخریب یک نظام طاغوت و پایه گذارى یک نظام جدید را داشت, امروز حوزه وظیفه مدیریتى یک حاکمیت ملى را در سطح ملى, آن هم در مواجهه با مسائل جهانى داراست. این جایگاه باید روشن شود. ما در سطح ملى مسؤولیت تأمین ابعاد تئوریک نظام را عهده دار هستیم. عقبه تئورى و فکرى و علمى نظام در حوزه هستیم. در جهان اسلام, ما نقطه کانونى تحولات آینده جهان اسلام خواهیم بود. امروز همه مسلمانان دنیا, از تجربه انقلاب اسلامى درس گرفته اند و به سمت یک چنین مأموریتهایى جامعه خودشان را هدایت مى کنند. آنان تجربه ما را شناسایى مى کنند و حوزه علمیه, به عنوان عقبه تئوریک نظام, باید بتواند این را با زبان درست و شفاف معرفى کند.
در نظام بین الملل, ما باید مأموریتهاى خود را به درستى تبیین کنیم. ما نقطه اى هستیم که مورد توجه نظام بین الملل, اعم از دوستان و دشمنانیم.
امروز, حوزه شیعه, یک حوزه مهجور و برکنار از حوادث نیست. حوزه علمیه, امروز در کانون توجه سیاستمداران بزرگ دنیا و در کانون توجه نخبگان علمى برجسته دنیاست. اول باید این جایگاه بدرستى شناسایى شود و متوجه شویم آن چه را که ما نسبت به خودمان مى اندیشیم, یک تصور کامل و درستى نیست. این تأمل, و به تبع آن یک خودباورى و درست بینى وضعیت اگر به وجود بیاید, گام بعدى این است که ظرفیتهاى خودمان را با آن چیزى که باید داشته باشیم, مقایسه کنیم.
آیا ما در بخش منابع انسانى, همان چیزى هستیم که باید باشیم؟ آیا ما در نظام آموزشى خودمان, (از مواد آموزشى گرفته تا سیستم آموزشى) توان مندى ارائه و انتقال معارف مورد نیاز را داریم؟ آیا عرصه پژوهش حوزه, عرصه اى است که بتواند چنین محتواى تئوریک و در واقع نظرى را فراهم کند؟
آیا امروز, دانشهاى اسلامى و مرسوم ما پاسخ گوى نیازهاى ملى و فراملى هست؟ آیا آن نوع طبقه بندى که ما در گذشته نسبت به دانش داشته ایم, همچنان مى تواند یک طبقه بندى رسمى و قابل قبول به شمار بیاید؟ و دهه ها سؤال از این دست. اینها سؤالهایى است که هرکدام مى تواند محور مقاله ها و گفت وگوهاى جدى قرار بگیرد و ذهنهایى را درگیر مسأله کند. من فکر مى کنم اینها زوایا و ابعادى است که باید آنها را واکاوى بکنیم و به بحث گذاریم و در این جا هم اجازه بدهیم, نقد و بررسیهاى جدى صورت بگیرد. ما دیگر نمى توانیم با خودمان تعارف کنیم. ما هرچقدر خودمان بتوانیم به استقبال نقدها و آسیب شناسى ها برویم, بهتر است که بمانیم و دیگران نسبت به ما انتقاد کنند. باید راه حل ارائه دهیم. گاه ما مى ترسیم که خودمان حوزه را نقد کنیم در حالى که نقد خودمان نسبت به حوزه, بیش از همه, دشمنان را ناامید مى کند. وقتى آنان مى بینند در درون نظام حوزه ما, یک هسته هاى فکرى, یک نگاه هاى استراتژیک وجود دارد, از این که بخواهند به حریم حوزه و آینده آن دخالت کنند, ناامید خواهند شد.
و نمى توانند به زوال و انحطاط فرهنگ دینى امید ببندند از این جهت, واقعاً این حوزه از کار مطالعاتى, شاید بهترین و بیش ترین سود را براى حوزه داشته باشد. الآن ما هیچ نشریه اى را نداریم که این را به عنوان مأموریت خودش مطرح کند.
حوزه: حوزه هایى که جناب عالى براى این بحث برشمردید هرکدام داراى چالش هایى است. در حوزه بین الملل ممکن است چالش ها قدرى پیچیده تر باشند.
بفرمایید با توجه به اهدافى که براى حوزه و بویژه مجله حوزه در سطح بین المللى متصور و مطرح است, در صورت مواجهه با چالش ها چگونه مى تواند از آنها عبور کند؟ یعنى اساساً چه چالش هایى در این راه ممکن است در پیش رو باشد و راه عبور از آنها چیست؟
, باید شناخت مجله فعال و با یک نگاه در واقع عمیق و دورنگارانه باشد. وقتى چالش براى یک حوزه اتفاق مى افتد در آن زمان, کم تر مى توان تصمیم گیرى عاقلانه کرد. راه حل قضیه این است که ما هم ریشه هاى چالش را بهتر بشناسیم, هم افق آینده مواجهه خودمان را با این عرصه بشناسیم. من فکر مى کنم در حال حاضر, چالش هایى که براى حوزه دین, و حوزه هاى علمیه وجود دارد, به اندازه اى نیست که ما را در آستانه بحران قرار داده باشد. به تعبیر دیگر, مجموعه چالش هاى موجود, به یک فرصتهاى بسیار گسترده اى همراه شده است که ما باید این فرصتها را غنیمت شمرده و از آن استفاده کنیم و چالش ها را پشت سر بگذاریم. زمانى امکان دارد که در هسته مدیریتى و در هسته نظرى علمى حوزه علمیه, شوراى حلقه هاى فکرى و اتاقهاى اندیشه و فکر شکل بگیرد ما نیازمند یک حوزه عاقله, یک قرارگاه فکرى و تئوریک براى تشخیص و تجزیه و تحلیل درست چالش ها و تشخیص فرصتهاى بسیار قابل توجه و برنامه ریزى استراتژیک و تبدیل کردن چالش ها به یک فرصت هستیم. من فکر مى کنم این کار یک کانون علمى و هسته تئوریک لازم دارد که این هسته تئوریک مى تواند در اطراف مجله حوزه شکل گیرد. در دهه 60 هم یک تجربه کار گروهى را در حاشیه نشریه حوزه داشته ایم و مى توان گفت در مجموع تجربه خوبى بود.
حوزه: با توجه به اشاره اى که به کارگروه هاى حاشیه اى داشتید, نهادهاى مختلف در کنار نهاد دفتر تبلیغات و مجله حوزه چه کمک هایى مى توانند در راه پیشبرد اهداف مجله داشته باشند؟
آن چه که من عرض مى کنم دسترسى به آن دور از دسترس نیست; اما براى دسترسى به آن باید مراحلى را پشت سر بگذاریم. نقطه آغاز قضیه این است که مرکز این کانون فکرى شکل بگیرد. ما دقیقاً مانند یک قطره اى هستیم که اگر این قطره درست بسته شود, در طول مسیر مى تواند سایر قطره ها را هم به خودش جلب کند و کم کم باران و سیلابى را ایجاد کند. هسته اولیه باید در یک کانون علمى و فکرى شکل بگیرد. قدم بعد, جلب توجه فضلا و نخبگان خوش فکر حوزه است. امروز مثل 20سال گذشته نیست که تعداد محدودى اهل قلم و اندیشه در حوزه دین بودند. امروز این طیف, به نسل دوم و سوم, و تبدیل به یک جامعه فکرى و علمى شده اند که مى توان با استفاده از آنان این مجموعه را شکل داد. بعد از این هست که ما باید تلاش بکنیم نهادهاى علمى و فرهنگى حوزه را به این مجموعه وصل کنیم. فکر مى کنم اگر مجموع حوزه با یک عزم جدى در یک گروه نخبه فکرى ولو محدود, این طرح و تئورى را آغاز کنند و با عزم جدى این مسیر را شروع کنند, نهادهاى پراکنده اى هستند که به این مجموعه کمک مى کنند و یارى مى رسانند.
آن چه که در این جا مهم است شروع این حرکت است و جا انداختن این نکته که این, به عنوان یک ضرورت و اولویت جدى است. ایجاد آن هسته اولیه بسیار مهم است. بقیه آن امکانات و ظرفیتها در تداوم کار خواهد آمد. من فکر مى کنم نهادهاى علمى, اجرایى کشور هم ظرفیتهاى خوبى دارند که مى توانند کمک کنند. اطلاعات ,آمار تحلیلهایى وجود دارد و حتى کارشناسان برجسته و متعهدى هستند که مى توانند فضلا و اندیشمندان حوزه را در این زمینه یارى کنند.
* از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه, از استادان طراز اول زبان و ادب فارسى, صاحب نظر در تاریخ اسلام, رئیس مؤسسه لغت نامه دهخدا, مترجم نهج البلاغه و داراى آثار فراوان در ادب فارسى و تاریخ اسلام.
* رئیس دانشکده الهیات, معارف اسلامى و ارشاد, نماینده مجلس شوراى اسلامى.
* داراى دکتراى حقوق و علوم سیاسى و روزنامه نگارى از دانشگاه سوربن فرانسه, بنیان گذار علوم ارتباطات در ایران, مدرس مقطع کارشناسى ارشد و دکترا در دانشگاه علاّمه طباطبائى, داراى درجه 24 استادى در دانش ارتباطات و داراى آثار گوناگون.
* رئیس پژوهشگاهِ علوم و فرهنگ اسلامى دفتر تبلیغات اسلامى.