بى گمان یکى از رسالت هاى مهم, نقش آفرین و کارساز عالمان دین, مبارزه با بدعتها و به دیگر سخن,جلوگیرى از ورود آنچه از دین نیست, به حوزه دین است.
پیامبر بزرگ اسلام با اشاره به این وظیفه خطیر مى فرمایند:
(اذا ظهرت البدع فى امتى فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله.) اصول کافى, ج 1/54
هرگاه بدعتها در میان امتم آشکار شوند, بر عالم است که علم خود را آشکار سازد. هر کس چنین نکند, نفرین خدا بر او باد.
در این روایت و دیگر روایتهاى وارد شده در این باب و آموزه هاى دینى, چنانکه به بدعتگذار وعده عذاب دوزخ داده شده است, بى تفاوتى در برابر آنان نیز سخت نکوهیده است. و اگر آن چه به دین افزوده شده, به دور از عقل و خرد باشد, به خرافه نیز متصف مى شود و مبارزه با آن, از منظر شرع و عقل, ضرورتى دوچندان مى یابد. البته روشن است که نکوهش بدعت یا (انتساب ما لیس فى الدین بالدین), تمام حوزه هاى احکام را شامل مى شود و همه واجبات, مستحبات, مکروهات, و محرمات را در بر مى گیرد.
فقهاى اسلام براى اداى همین وظیفه, با (اجتهاد) کمربند امنیتى محکمى گرداگرد واجبات و محرمات دین کشیده و حتى مکروهات را نیز از دستبرد بدعتگذاران مصون ساخته و تا حدود زیادى در این راه موفق بوده اند, ولى متأسفانه حوزه مستحبات دین و تا حددى مکروهات, نه تنها در حصار امنیتى اجتهاد و استنباط قرار نگرفت, که با دستاویزى به عنوان(قاعده تسامح در ادله سنن) روزنه اى براى نفوذ بدعت گذاران پدید آمد و از همین روزنه, مسائل و موضوعات فراوانى به دستورهاى دینى افزوده شد و به مرور زمان, جزء مسلمات دین قرار گرفت و بازشناسى سره از ناسره و صحیح از ناصحیح را دشوار ساخت و بازار مستحبات دین را آشفته کرد.
این تسامح تنها به بخش سندى روایات منحصر نمى شد و محتواى روایات را نیز در بر مى گرفت. از این رو, راه براى ورود مسائل غیر معقول و خرافى نیز باز شد و چهره نورانى و خردمندانه شریعت را به تیرگى خرافه نیز آلوده ساخت و سوگمندانه آن که برخى از همین امور به ظاهر مستحب پایه و اصل براى فروع فراوان دیگر گردیدند!
سوگمندانه تر این که امروز در جامعه ما این آشفتگى و بى قاعدگى به صورت مهار گسیخته در آمده, هر روز شاهد اوراد, ادعیه, اذکار گوناگون, توصیه ها و دستور العمل هاى مختلف, و ترویج آنها در جامعه هستیم. وجود وعده هاى ثواب بى شمار, برشمردن آثار و فواید دنیوى و سهل بودن این گونه اعمال, جاذبه ها و کششهایى را ایجاد مى کند و راه نفوذ و گسترش در جامعه را آسان مى سازد. کم ترین پیامد چنین هرج و مرج و آشفته بازارى, غلبه تحجر بر تعقل, تقدم فرع بر اصل, ترویج صوفى گرى, گسترش خرافه گویى و در نهایت ترسیم چهره نامعقول و نامتوازن و آمیخته به خرافات از دین و مذهب است.
شکى نیست که علتها, عاملها و انگیزه هاى گوناگونى در پیدایش این معضل نقش دارد, ولى بى تردید در حوزه فقه و فقاهت, وجود اندیشه (تسامح در ادله سنن) تأثیر بسیارى در این زمینه داشته است, چرا که این اندیشه به بیرون قرار گرفتن مستحبات از حصار و دژ محکم اجتهاد و استنباط انجامیده و میدان را براى تاخت و تاز غالیان و تحریف گران و بدعتگذاران و خرافه گویان مهیا ساخته است. متأسفانه این تسامح هم موجب جسارت نااهلان براى ورود به حوزه دستورهاى شریعت شده و هم جرأت مقابله را از شریعتمداران و عالمان دین نیز گرفته است. با این همه این به معناى پذیرش وضع موجود و دست روى دست گذاشتن نیست.
جایگاهى که امروز اسلام و بویژه مکتب اهل بیت در جهان پیدا کرده و نگاه جهانیان را به خود متوجه ساخته است, چیزى نیست که دشمنان اسلام و اهل بیت از آن غافل باشند.بهترین راه مقابله و مبارزه با این پدیده, گرفتن جاذبه ها و نشان دادن چهره نامعقول و غیرانسانى از دین و مکتب است. براى رسیدن به این هدف, موفق ترین راه بهره گیرى از روش (مذهب علیه مذهب) است. این همان روشى است که دشمن در شبیخون فرهنگى, بهره بسیارى از آن برده و براى رویگردانى مردم از دین, چهره نامناسب و بى جاذبه اى از دین ترسیم کرده است. اگر در گذشته از روزنه (تسامح در ادله سنن) گروه انگشت شمارى از غالیان و بدعتگذاران و دوستان نادان, به حوزه مستحبات و ارزشهاى دینى دست مى انداختند, امروز دشمنان اسلام و اهل بیت نیز با تمام توان و با بهره گیرى از همه ظرفیتها به میدان آمده اند و در صددند تا این روزنه را فرصتى براى رخنه گسترده قرار دهند.
این جاست که هشدارهاى مکرر امام خمینى(ره), شهیدمطهرى, دیگر عالمان و فرزانگان حوزه, بویژه مقام معظم رهبرى معنى پیدا مى کند و حوزه و روحانیت را به مهم ترین وظیفه عصر خویش متوجه مى سازد:
( هر جا که خرافات به نام دین به میان بیاید, دین خالص, بدنام خواهد شد و کسانى که خرافات را به نام اسلام بیان مى کنند, بزرگ ترین دشمنى را با دین خدا ابراز کرده اند; و بر همین اساس علماء و متفکران دینى و عُشاقِ گسترش دین مبین اسلام, باید توجه کنند که اسلام و مکتب اهل بیت(ع) همیشه با منطق و استدلال همراه است). مقام معظم رهبرى 1/1/76
از این رو, بایسته است که از کنار(تسامح در ادله سنن), به تسامح نگذریم و دغدغه اى را که بسیارى از فقهاى گذشته داشته و به نقد و بررسى این قاعده پرداخته اند, جدى بگیریم و با گشودن بحثهاى علمى, زمینه را براى دفاع عالمانه از مستحبات دین که بخش مهمى از دستورات شریعت است را آماده نماییم و هم راه برخورد عالمانه و جسورانه با این گونه آسیبهاى دینى و فرهنگى را هموار سازیم و غبار جهل و تحریف و خرافه را از چهره تابناک دین و مکتب اهل بیت(ع) بزداییم و به مقام منّا اهل البیت نایل گردیم که امام صادق(ع) فرمود:
(فان فینا اهل البیت فى کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین)
اصول کافى, ج1/32
در میان ما اهل بیت(ع) در هر نسلى جانشینان عادلى هستند که تحریف غالیان, و وابستگى مخربان و تأویل جاهلان را, از ساحت دین برمى دارند.